گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
وَ تُسَمّى بِالْغَرّاءِ وَ هِىَ مِنَ الْخُطَبِ الْعَجيبَةِ
موسوم به «غرّاء» که از خطبه های اعجاب انگیز اوست
۱. حقيقة صفات اللّه
«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي عَلاَ بِحَوْلِهِ،»۱حمد خدای را که از همه چیز به قدرتش برتر،
«وَ دَنَا بِطَوْلِهِ،»۲و به احسانش نزدیک است
«مَانِحِ كُلِّ غَنِیمَة وَ فَضْل،»۳بخشنده هر سود و فضل،
«وَ کَاشِفِ كُلِّ عَظِیمَةٍ وَ أَزْلٍ.»۴و برطرف کننده هر بلای عظیم و شدت است.
«أَحْمَدُهُ عَلَى عَوَاطِفِ کَرَمِهِ، وَ سَوَابِغِ نِعَمِهِ،»۵او را بر کَرَمهای پی در پی، نعمت های فراوان و کاملش سپاس می گویم،
«وَ أُؤْمِنُ بِهِ أَوَّلاً بَادِیاً،»۶و به او ایمان می آورم که اول است و ابتداکننده آفرینش،
«وَ أَسْتَهْدِیهِ قَرِیْباً هَادِیاً،»۷و از او هدایت می خواهم که نزدیک است و هدایت کننده،
«وَ أَسْتَعِینُهُ قَاهِراً قَادِراً،»۸و از او کمک می طلبم که غالب است و قوی،
«وَ أَتَوَکَّلُ عَلَيْهِ کَافِیاً نَاصِراً،»۹و به او اعتماد می نمایم که کفایت کننده است و یاور.
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً (صَلَّیاللّهُعَلَیهِوَآلِهِ) عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،»۱۰و شهادت می دهم که محمد (صلىاللهعليهوآله) بنده و فرستاده اوست،
«أَرْسَلَهُ لِإِنْفَاذِ أَمْرِهِ، وَ إِنْهَاءِ عُذْرِهِ وَ تَقْدِیمِ نُذُرِهِ.»۱۱که او را برای اجرای فرمانش، و ابلاغ حجّتش، و ترساندن عاصیان از عذابش فرستاد.
۲. الوصيّة بالتقّوى
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَی اللهِ»۱۲ای بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می کنم،
«الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ،»۱۳خداوندی که برای شما مثلها زد،
«وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ،»۱۴مدت
زندگی شما را معین فرمود،
«وَ أَلْبَسَکُمُ الرِّیَاشَ،»۱۵به شما لباس پوشاند،
«وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ،»۱۶فراخی معیشت داد،
«وَ أَحَاطَ بِكُمُ الْإِحْصَاءَ،»۱۷شما را در محدوده شماره گری اعمال قرار داد،
«وَ أَرْصَدَ لَكُمُ الْجَزَاءَ،»۱۸و جزای کردارتان را آماده نموده،
«وَ آثَرَکُمْ بِالنِّعَمِ السَّوَابِغِ، وَ الرِّفَدِ الرَّوَافِغِ،»۱۹شما را برای نعمت های کامل و عطایای فراوان اختیار نموده،
«وَ أَنْذَرَکُمْ بِالْحُجَجِ الْبَوَالِغِ،»۲۰و با دلایل رسا از عذاب فردا بیم داده،
«فَأَحْصَاکُمْ عَدَدَاً،»۲۱شما را به شمار آورده،
«وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً، فِي قَرَارِ خِبْرَة، وَ دَارِ عِبْرَة،»۲۲و مدت
زندگی شما ا در قرارگاه امتحان و سرای عبرت معین نموده،
«أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا،»۲۳در دنیا آزمایش می شوید،
«وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا.»۲۴و بر اساس آن مورد محاسبه قرار می گیرید،
۳. وصف الدنيا
«فَإِنَّ الدُّنْیَا رَنِقٌ مَشْرَبُهَا،»۲۵زیرا آبشخور دنیا ناصاف و کدر،
«رَدِغٌ مَشْرَعُهَا،»۲۶چشمه اش گل آلود و لغزنده،
«یُونِقُ مَنْظَرُهَا،»۲۷دیدگاهش زیبا و فریبنده،
«وَ یُوبِقُ مَخْبَرُهَا.»۲۸و آزمایشگاهش تباه کننده است.
«غُرُورٌ حَائِلٌ،»۲۹فریبنده ای زودگذر،
«وَ ضَوْءٌ آفِلٌ،»۳۰و نوری غروب کننده،
«وَ ظِلٌّ زَائِلٌ،»۳۱و سایه ای از بین رونده،
«وَ سِنَادٌ مَائِلٌ،»۳۲و تکیه گاهی رو به افتادن است.
«حَتَّى إِذَا أَنِسَ نَافِرُهَا،»۳۳تا آن گاه که رمنده از آن به آن انس گیرد،
«وَ اطْمَأَنَّ نَاکِرُهَا،»۳۴و متوحش از آن به آن مطمئن گردد،
«قَمَصَتْ بِأَرْجُلِهَا،»۳۵همچون اسب سرکش که پا بلند و به زمین کوبد سوارش را به خاک اندازد،
«وَ قَنَصَتْ بِأَحْبُلِهَا،»۳۶و او را به دامهایش صید کند،
«وَ أَقْصَدَتْ بِأَسْهُمِهَا،»۳۷و به تیرهای هلاک کننده اش بدوزد،
«وَ أَعْلَقَتِ الْمَرْءَ أَوْهَاقَ الْمَنِیَّةِ»۳۸و در پایان کار گردنش را به کمندهای مرگ ببندد،
«قَائِدَةً لَهُ إِلى ضَنْکِ الْمَضْجَعِ،»۳۹در حالی که او را به خوابگاه تنگ قبر،
«وَ وَحْشَةِ الْمَرْجِعِ،»۴۰و بازگشتگاه ترسناک،
«وَ مُعَایَنَةِ الْمَحَلِّ،»۴۱و مشاهده جایگاه ابدی،
«وَ ثَوَابِ الْعَمَلِ.»۴۲و درک جزای عمل سوق دهد.
«وَ كَذلِكَ الْخَلَفُ بِعَقْبِ السَّلَفِ،»۴۳همین است برخورد دنیا با آیندگانی که جانشین گذشتگانند،
«لَا تُقْلِعُ الْمَنِیَّةُ اخْتِرَاماً،»۴۴مرگ از نابود کردنشان باز نمی ایستد،
«وَ لَا یَرْعَوِی الْبَاقُونَ اجْتِرَاماً،»۴۵و ماندگان از آلودگی دست برنمی دارند،
«یَحْتَذُونَ مِثَالاً،»۴۶از رویه گذشتگان پیروی می نمایند،
«وَ یَمْضُونَ أَرْسَالاً،»۴۷و این همه پی در پی از دنیا می روند
«إِلَى غَایَةِ الْإِنْتِهَاءِ،»۴۸تا نهایت پایان
«وَ صَیُّورِ الْفَنَاءِ.»۴۹و عاقبت فنا و نیستی.
۴. وصف القيامة
«حَتَّى إِذَا تَصَرَّمَتِ الْأُمُورُ،»۵۰تا آن گاه که رشته امور از هم بگسلد،
«وَ تَقَضَّتِ الدُّهُورُ،»۵۱و روزگاران سپری گردد،
«وَ أَزِفَ النُّشُورُ،»۵۲و بیرون آمدن مردگان از قبر نزدیک شود،
«أَخْرَجَهُمْ مِنْ ضَرَائِحِ الْقُبُورِ،»۵۳خداوند همه را از میان گورها،
«وَ أَوْکَارِ الطُّیُورِ،»۵۴و آشیانه پرندگان،
«وَ أَوْجِرَةِ السِّبَاعِ،»۵۵و لانه درندگان،
«وَ مَطَارِحِ الْمَهَالِکِ،»۵۶و پرتگاههای هلاک به در آورد،
«سِرَاعاً إِلَى أَمْرِهِ،»۵۷در حالی که به سوی امرش شتابان،
«مُهْطِعِینَ إِلَى مَعَادِهِ،»۵۸به معرکه معادشان عجله کنان روان گردند،
«رَعِیلا صُمُوتاً،»۵۹گروهی خاموش،
«قِیَاماً صُفُوفاً،»۶۰و ایستادگانی صَف زده،
«یَنْفُذُهُمُ الْبَصَرُ،»۶۱دید خداوند بر همه احاطه دارد،
«وَ یُسْمِعُهُمُ الدَّاعِی،»۶۲ندادهنده ندایش را به همه می شنواند،
«عَلَيْهِمْ لَبُوسُ الْإِسْتِکَانَةِ، وَ ضَرَعُ الْإِسْتِسْلاَمِ وَ الذِّلَّةِ.»۶۳لباس خاکساری و ذلتِ تسلیم و و خواری بر آنان پوشانده می شود
«قَدْ ضَلَّتِ الْحِیَلُ،»۶۴روزی است که چاره سازی در آن کارساز نیست،
«وَ انْقَطَعَ الْأَمَلُ،»۶۵آرزو قطع شده،
«وَ هَوَتِ الْأَفْئِدَةُ کَاظِمَةً،»۶۶دلها از ترس تهی و خاموش شده،
«وَ خَشَعَتِ الاَْصْوَاتُ مُهَیْمِنَةً،»۶۷صداها آهسته و مخفی گشته،
«وَ أَلْجَمَ الْعَرَقُ،»۶۸عرق تا دهان رسیده،
«وَ عَظُمَ الشَّفَقُ،»۶۹و ترس از گناه عظیم شده،
«وَ أُرْعِدَتِ الْأَسْمَاعُ لِزَبْرَةِ الدَّاعِی إِلَى فَصْلِ الْخِطَابِ، وَ مُقَایَضَةِ الْجَزَاءِ، وَ نَکَالِ الْعِقَابِ، وَ نَوَالِ الثَّوَابِ.»۷۰و گوشها از شنیدن فریاد رعدآسای منادی حق برای بیان حکم قاطع میان حـق و باطل و رسـیدن به جزای عمـل نیک و بد و کیفر و ثـواب به لـرزه درآمـده اسـت!
۵. صفات عباداللّه و حالاتهم
«عِبَادٌ مَخْلُوقُونَ اقْتِدَاراً،»۷۱این جمعیت بندگانی هستند که به قدرت خلق شده،
«وَ مَرْبُوبُونَ اقْتِسَاراً،»۷۲و بی اختیار در مدار پرورش حق قرار گرفته اند،
«وَ مَقْبُوضُونَ احْتِضَارَاً،»۷۳و با حضور فرشتگان دچار مرگ گشته،
«وَ مُضَمَّنُونَ أَجْدَاثاً،»۷۴و در درون قبر گذاشته شده،
«وَ کَائِنُونَ رُفَاتاً،»۷۵و در معرض پوسیدگی آمده،
«وَ مَبْعُوثُونَ أَفْرَاداً،»۷۶و تنها سر از قبر برآورده،
«وَ مَدِینُونَ جَزَاءً،»۷۷و در برابر اعمالشان جزا داده می شوند،
«وَ مُمَیَّزُونَ حِسَاباً.»۷۸و وضعشان با محاسبه حق روشن می شود.
«قَدْ أُمْهِلُوا فِي طَلَبِ الْمَخْرَجِ،»۷۹اینان در دنیا برای بیرون آمدن از گمراهی مهلت داده شدند،
«وَ هُدُوا سَبِیلَ الْمَنْهَجِ;»۸۰و به راه روشن هدایت گشتند،
«وَ عُمِّرُوا مَهَلَ الْمُسْتَعْتِبِ،»۸۱و فرصت در اختیارشان قرار گرفت مانند فرصت دادن به شخصی که ناراضی را از خود راضی کند،
«وَ کُشِفَتْ عَنْهُمْ سُدَفُ الرِّیَبِ،»۸۲شبهات از برابر چشمشان برداشته شد،
«وَ خُلُّو الِمِضْمَارِ الْجِیَادِ،»۸۳در میدان مسابقه به سوی خیرات رها شدند،
«وَ رَوِیَّةِ الْإِرْتِیَادِ،»۸۴و مجال تفکر برای رسیدن به بهترین مراتب
«وَ أَنَاةِ الْمُقْتَبَسِ الْمُرْتَادِ، فِي مُدَّةِ الْأَجَلِ، وَ مُضْطَرَبِ الْمَهَلِ.»۸۵و اقتباس نور سعادت در مدت حیات و محلّ آمد و شد فرصت به آنان عنایت شد.
۶. أمثال حكميّة
«فَيَالَهَا أَمْثَالاً صَائِبَةً،»۸۶عجبا از این مثلهای صحیح و راست،
«وَ مَواعِظَ شَافِیَةً،»۸۷و پندهای شفادهنده،
«لَوْ صَادَفَتْ قُلُوباً زَاکِیَةً،»۸۸اگر با دلهای پاک،
«وَ أَسْمَاعاً وَاعِیَةً،»۸۹و گوشهای شنوا،
«وَ آرَاءً عَازِمَةً،»۹۰و آراء ثابت،
«وَ أَلْبَاباً حَازِمَةً!»۹۱و عقلهای دوراندیش برخورد کند.
«فَاتَّقُوا اللهَ»۹۲پس تقوای الهی پیشه کنید
«تَقِیَّةَ مَنْ سَمِعَ فَخَشَعَ،»۹۳مانند تقوای کسی که شنید و خاشع شد،
«وَ اقْتَرَفَ فَاعْتَرَفَ،»۹۴و گناه کرد و اعتراف نمود،
«وَ وَجِلَ فَعَمِلَ،»۹۵و ترسید و به عمل برخاست،
«وَ حَاذَرَ فَبَادَرَ،»۹۶حذرنمود و به سوی طاعت شتافت،
«وَ أَیْقَنَ فَأَحْسَنَ،»۹۷یقین کرد و نیکی پیشه ساخت،
«وَ عُبِّرَ فَاعْتَبَرَ،»۹۸عبرت به او عرضه شد و عبرت گرفت.
«وَ حُذِّرَ فَحَذِرَ،»۹۹او راترساندند و او ترسید،
«وَ زُجِرَ فَازْدَجَرَ،»۱۰۰ممنوع از گناه شد و پذیرای ممنوعیت گشت،
«وَ أَجَابَ فَأَنَابَ،»۱۰۱دعوت حق را اجابت کرد و به حق دل داد،
«وَ رَاجَعَ فَتَابَ،»۱۰۲از گناه برگشت و توبه نمود،
«وَ اقْتَدَی فَاحْتَذَی،»۱۰۳به هادیان راه اقتدا کرد و به طریق ایشان رفت،
«وَ أُرِیَ فَرَأَی،»۱۰۴حقیقت به او ارائه شد و او مشاهده کرد،
«فَأَسْرَعَ طَالِباً،»۱۰۵پس شتابان طالب حق شد،
«وَ نَجَا هَارِباً،»۱۰۶و با گریز از زشتی نجات یافت،
«فَأَفَادَ ذَخِیرَةً،»۱۰۷ذخیره آخرت یافت،
«وَ أَطَابَ سَرِیرَةً،»۱۰۸باطن را پاکیزه کرد،
«وَ عَمَّرَ مَعَاداً،»۱۰۹قیامتش را آباد نمود،
«وَ اسْتَظْهَرَ زَاداً، لِیَوْمِ رَحِیلِهِ وَ وَجْهِ سَبِیلِهِ، وَ حَالِ حَاجَتِهِ، وَ مَوْطِنِ فَاقَتِهِ،»۱۱۰و زاد و توشه برای روز مرگ و راه پر خطر و وقت نیاز و محل تهیدستی بر مرکب خود بار کرد،
«وَ قَدَّمَ أَمَامَهُ لِدَارِ مُقَامِهِ.»۱۱۱و برای جایگاه ابدی زاد و راحله پیش فرستاد.
«فَاتَّقُوا اللهَ عِبَادَ اللهِ جِهَةَ مَا خَلَقَکُمْ لَهُ،»۱۱۲پس ای بندگان خدا، در جهت هدفی که شما را برای آن آفریده تقوا پیشه کنید،
«وَ احْذَرُوا مِنْهُ کُنْهَ مَا حَذَّرَکُمْ مِنْ نَفْسِهِ،»۱۱۳و از او حذر کنید نهایت حذری که شما را از جانب خود برحذر داشته،
«وَ اسْتَحِقُّوا مِنْهُ مَا أَعَدَّ لَكُمْ بِالتَّنَجُّزِ لِصِدْقِ مِیعَادِهِ،»۱۱۴و کسب استحقاق کنید برای تحقق وعده صادقانه حق جهت آنچه در قیامت برای شما مهیا کرده،
«وَ الْحَذَرِ مِنْ هَوْلِ مَعَادِهِ.»۱۱۵و برای حذر از هول روز معاد.
۷. طرق الاتّعاظ
و مِنْها
قسمتی از این خطبه است
در یادآوری برخی نعمتهای حق
«جَعَلَ لَكُمْ أَسْمَاعاً لِتَعِيَ مَا عَنَاهَا،»۱۱۶برای شما گوشها قرار داد تا آنچه به کار آید حفظ کنند،
«وَ أَبْصَاراً لِتَجْلُوَ عَنْ عَشَاهَا،»۱۱۷و چشمها مقرر فرمود تا از تاریکی ها بینا شوند،
«وَ أَشْلاَءً جَامِعَةً لِأَعْضَائِهَا،»۱۱۸هر عضو را شامل اعضا گردانید،
«مُلاَئِمَةً لاَِحْنَائِهَا، فِي تَرْکِیبِ صُوَرِهَا، وَ مُدَدِ عُمُرِهَا،»۱۱۹و آن اعضا را در تألیف صورت و دوامشان در محل های مناسب قرار داد،
«بِأَبْدَانٍ قَائِمَةٍ بِأَرْفَاقِهَا،»۱۲۰با بدنهایی که با ابزار سودمند برقرارند،
«وَ قُلُوبٍ رَائِدَةٍ لِأَرْزَاقِهَا،»۱۲۱و دلهایی که جوینده ارزاق خود هستند،
«فِي مُجَلِّلَاتِ نِعَمِهِ،»۱۲۲در حالی که انسانها در نعمت های بزرگ،
«وَ مُوجِبَاتِ مِنَنِهِ،»۱۲۳و موجبات احسان،
«وَ حَوَاجِزِ عَافِیَتِهِ.»۱۲۴و موانع آفات تندرستی غرقند.
«وَ قَدَّرَلَکُم أَعْمَاراً سَتَرَهَا عَنْكُمْ،»۱۲۵مدت عمر مقدّر را از شما پنهان داشت،
«وَ خَلَّفَ لَكُمْ عِبَراً مِنْ آثَارِ الْمَاضِینَ قَبْلَکُمْ،»۱۲۶و از آثار گذشتگان برای شما عبرتها به جای گذاشت.
«مِنْ مُسْتَمْتَعِ خَلاَقِهمْ،»۱۲۷از بهره ای که از دنیا بردند،
«وَ مُسْتَفْسَحِ خَنَاقِهِمْ.»۱۲۸و از فراخی عمر که پیش از گلوگیر شدن مرگ نصیب آنان بود،
«أَرْهَقَتْهُمُ الْمَنَایَادُونَ الْآمَالِ،»۱۲۹ولی قبل از اینکه به آرزوهایشان برسند مرگ به طرف آنان شتاب کرد،
«وَ شَذَّبِهمْ عَنْهَا تَخَرُّمُ الْآجَالِ.»۱۳۰و گسستن ریسمان اجل آنان را از آرزوهایشان جدا نمود.
«لَمْ یَمْهَدُوا فِي سَلاَمَةِ الْأَبْدَانِ،»۱۳۱به وقت تندرستی زاد آخرت تهیه نکردند،
«وَ لَمْ یَعْتَبِرُوا فِي أُنُفِ الْأَوَانِ.»۱۳۲و از ابتدای جوانی عبرت نگرفتند.
«فَهَلْ یَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِیَ الْهَرَمِ؟»۱۳۳آیا آن که در عنفوان جوانی است جز خمیدگی و پیری را انتظار می کشد؟
«وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ؟»۱۳۴و آن که در شادابی سلامت است غیر از امراض گوناگون را توقع دارد؟
«وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ (اوبة) الْفَنَاءِ؟»۱۳۵و کسی که فعلاً موجود است جز ساعت فنا را منتظر است؟
«مَعَ قُرْبِ الزِّیَالِ،»۱۳۶آن هم با نزدیک شدن جدایی از
زندگی،
«وَ أُزُوفِ الْإِنْتِقَالِ،»۱۳۷و کوچ از این دنیا،
«وَ عَلَزِ الْقَلَقِ»۱۳۸و لرزه و اضطراب،
«وَ أَلَمِ الْمَضَضِ،»۱۳۹و درد سوز دل،
«وَ غُصَصِ الْجَرَضِ»۱۴۰و فروبردن آب دهان از غصه و رنج،
«وَ تَلَفُّتِ الْإِسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ، وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ!»۱۴۱و دیده به اطراف دوختن برای کمک خواستن از فرزندان و خویشان و دوستان و همسران.
«فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ؟!»۱۴۲آیا این همه نزدیکان قدرت دفع مرگ را از انسان دارند؟
«أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ؟!»۱۴۳آیا گریه کنندگان سودی می دهند؟
۸. الاعتبار بالموت
«وَ قَدْ غُودِرَ فِي مَحَلَّةِ الْأَمْوَاتِ رَهِیناً،»۱۴۴در حالی که مرده خانواده در گورستان به گرو رفته،
«وَ فِي ضِیقِ الْمَضْجَعِ وَحِیداً،»۱۴۵و در تنگنای قبر تنها مانده،
«قَدْ هَتَکَتِ الْهَوَامُّ جِلْدَتَهُ،»۱۴۶گزندگان پوست بندش را پاره پاره کرده،
«وَ أَبْلَتِ النَّوَاهِکُ جِدَّتَهُ،»۱۴۷عوامل لاغرکننده نازکی و تازگی بدنش را کهنه نموده،
«وَ عَفَتِ الْعَواصِفُ آثَارَهُ،»۱۴۸بادهای سخت آثارش را از میان برداشته،
«وَ مَحَا الْحَدَثَانِ مَعَالِمَهُ،»۱۴۹و حوادث زمانه نشانه های او را به نابودی کشیده،
«وَ صَارَتِ الْأَجْسَادُ شَحِبَةً بَعْدَ بَضَّتِهَا،»۱۵۰بدنها پس از تازگی تغییر کرده،
«وَ الْعِظَامُ نَخِرَةً بَعْدَ قُوَّتِهَا،»۱۵۱و استخوانها پس از قوّت پوسیده،
«وَ الْأَرْوَاحُ مُرْتَهَنَةً بِثِقَلِ أَعْبَائِهَا،»۱۵۲و جانها در گرو بارهای گناهان مانده،
«مُوقِنَةً بِغَیْبِ أَنْبَائِهَا،»۱۵۳به اخبار غیبی پس از مرگ یقین پیدا کرده،
«لَا تُسْتَزَادُ مِنْ صَالِحِ عَمَلِهَا،»۱۵۴آنجا از ارواح مردگان اضافه کردن عمل صالح نخواهند،
«وَ لَا تُسْتَعْتَبُ مِنْ سَیِّیءِ زَلَلِهَا!»۱۵۵و خشنودی حق از خطاهایشان نطلبند.
«أَوَ لَسْتُمْ أَبْنَاءَ الْقَوْمِ وَ الْآبَاءَ، وَ إِخْوَانَهُمْ وَ الْأَقْرِبَاءَ؟»۱۵۶آیا شما
زندگانْ فرزندان این مردم و پدران و برادران و خویشان ایشان نیستید؟
«تَحْتَذُونَ أَمْثِلَتَهُمْ،»۱۵۷که از رفتار آنان پیروی کرده،
«وَ تَرْکَبُونَ قِدَّتَهُم،»۱۵۸و به راه آنان می روید،
«وَ تَطَؤُونَ جَادَّتَهُمْ؟!»۱۵۹و در جاده آنان قدم می گذارید؟!
«فَالْقُلُوبُ قَاسِیَةٌ عَنْ حَظِّهَا،»۱۶۰پس دلها از به دست آوردن نصیب معنوی خود سخت است،
«لَاهِیَةٌ عَنْ رُشْدِهَا،»۱۶۱و از طلب هدایت و فلاح خود غافل است،
«سَالِکَةٌ فِي غَیْرِ مِضْمَارِهَا!»۱۶۲و در غیر مسیر اصلی راه پیماست،
«كَأَنَّ الْمَعْنِیَّ سِوَاهَا،»۱۶۳گویا مقصود حق غیر ایشان است،
«وَ كَأَنَّ الرُّشْدَ فِي إِحْرَازِ دُنْیَاهَا.»۱۶۴و انگار هدایت و نجاتشان در جمع آوری متاع دنیاست.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَجَازَکُمْ عَلَى الصِّرَاطِ،»۱۶۵و بدانید که عبور شما از صراط است،
«وَ مَزَالِقِ دَحْضِهِ،»۱۶۶آنجا که جایگاه لغزش قدمهاست،
«وَ أَهَاوِیلِ زَلَلِهِ، وَ تَارَاتِ أَهْوَالِهِ.»۱۶۷و محل هول و ترس و انواع مخاطرات.
۹. نموذج من التقوى
«فَاتَّقُوا اللهَ عِبَادَ اللهِ»۱۶۸پس ای بندگان خدا، تقوای الهی پیشه کنید،
«تَقِیَّةَ ذِي لُبٍّ شَغَلَ التَّفَکُّرُ قَلْبَهُ،»۱۶۹تقوای خردمندی که اندیشه و تفکر دلش را مشغول کرده،
«وَ أَنْصَبَ الْخَوْفُ بَدَنَهُ،»۱۷۰و ترس از عذاب بدنش را به رنج افکنده،
«وَ أَسْهَرَ التَّهَجُّدُ غِرَارَ نَوْمِهِ،»۱۷۱و عبادت شب کمترین خواب را هم از دیده اش گرفته،
«وَ أَظْمَأَ الرَّجَاءُ هَوَاجِرَ یَوْمِهِ،»۱۷۲و امید به رحمت حق او را در گرمای وسط روز تشنه نگاه داشته،
«وَ ظَلَفَ الزُّهْدُ شَهَوَاتِهِ،»۱۷۳و بی رغبتی به دنیا وی را از شهواتش منع کرده،
«وَ أَوْجَفَ الذِّکْرُ بِلِسَانِهِ،»۱۷۴و ذکر الهی زبانش را به حرکت و شتاب واداشته،
«وَ قَدَّمَ الْخَوْفَ لِأَمَانِهِ،»۱۷۵و وحشت را برای امن در قیامت مقدم داشته،
«وَ تَنَکَّبَ الْمَخَالِجَ عَنْ وَضَحِ السَّبِیلِ،»۱۷۶و از اندیشه هایی که او را از راه روشن حق بازدارد کناره گرفته،
«وَ سَلَکَ أَقْصَدَ المَسَالِکِ إِلَى النَّهْجِ الْمَطْلُوبِ.»۱۷۷و برای رسیدن به راه مطلوب در میانه ترین راه (که راه خداست) حرکت کرده،
«وَ لَمْ تَفْتِلْهُ فَاتِلَاتُ الْغُرُورِ،»۱۷۸و عوامل کبر و غرور او را از راه حق بازنگردانده،
«وَ لَمْ تَعْمَ عَلَيْهِ مُشْتَبِهَاتُ الْأَمُورِ،»۱۷۹و امور اشتباه انگیز بر او پوشیده نمانده،
«ظَافِراً بِفَرْحَةِ الْبُشْرَی، وَ رَاحَةِ النُّعْمَی، فِي أَنْعَمِ نَوْمِهِ، وَ آمَنِ یَوْمِهِ.»۱۸۰به خوشحالیِ بشارت حق به بهشت و
آسایش زندگی اخروی در آسوده ترین خوابگاه خود (که قبر است) و ایمن ترین روزش (که قیامت است) دست یافته،
«وَ قَدْ عَبَرَ مَعْبَرَ الْعَاجِلَةِ حَمِیداً،»۱۸۱از گذرگاه دنیا به طور پسندیده عبور نموده،
«وَ قَدَّمَ زَادَ الْآجِلَةِ سَعِیداً،»۱۸۲و توشه آخرت، باسعادت و خوشبختی پیش فرستاده،
«وَ بَادَرَ مِنْ وَجَلٍ،»۱۸۳و محض ترس از مقام حق به سوی کردار پسندیده شتافته،
«وَ أَکْمَشَ فِي مَهَلٍ،»۱۸۴و در ایّام مهلت در دنیا به سوی طاعت سرعت کرده،
«وَ رَغِبَ فِي طَلَبٍ،»۱۸۵و در جستجوی رضای حق شوق نشان داده،
«وَ ذَهَبَ عَنْ هَرَبٍ،»۱۸۶و به خاطر خوف خدا از گناه گریخته،
«وَ رَاقَبَ فِي یَوْمِهِ غَدَهُ،»۱۸۷و امروز به فکر فردا بوده،
«وَ نَظَرَ قُدُماً أَمَامَهُ.»۱۸۸و هماره به آینده نگریسته است.
«فَکَفَی بِالْجَنَّةِ ثَوَاباً وَ نَوَالاً،»۱۸۹پس بهشت برای ثواب و پاداش به اندازه است،
«وَ کَفَی بِالنَّارِ عِقَاباً وَ وَبَالاً!»۱۹۰و دوزخ برای عذاب و گرفتاری بس است،
«وَ کَفَی بِاللهِ مُنْتَقِماً وَ نَصِیراً!»۱۹۱و کافی است که خدا انتقام گیرنده و یاور است،
«وَ کَفَی بِالْکِتَابِ حَجِیجاً وَ خَصِیماً!»۱۹۲و همین بس که قرآن در قیامت احتجاج کننده و مخاصمه گر است.
۱۰. التحذير من وساوس الشيطان
«أُوصِیکُمْ بِتَقْوَی اللهِ»۱۹۳من شما را به تقوای الهی سفارش می کنم
«الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ،»۱۹۴که شما را به سبب آنچه بیم داده جای عذری نگداشته،
«وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ،»۱۹۵و حجت را با راه روشنی که پیش پای شما نهاده تمام کرده،
«وَ حَذَّرَکُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي الصُّدُورِ خَفِیّاً،»۱۹۶و شما را از دشمنی برحذر داشته که پنهانی در سینه ها نفوذ می کند،
«وَ نَفَثَ فِي الْآذَانِ نَجِیّاً،»۱۹۷و مخفیانه درگوشها سخن می گوید،
«فَأَضَلَّ وَ أَرْدَی،»۱۹۸پس انسان راگمراه کرده به تباهی می کشد،
«وَ وَعَدَ فَمَنَّی،»۱۹۹و وعده می دهد و در آرزوها میافکند،
«وَ زَیَّنَ سَیِّئَاتِ الْجَرَائِمِ،»۲۰۰و گناهان بسیار زشت را آرایش داده،
«وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ،»۲۰۱و معاصی کبیره هلاکت بار را ناچیز جلوه می دهد،
«حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِینَتَهُ،»۲۰۲تا به تدریج قرین خود را بفریبد،
«وَ اسْتَغْلَقَ رَهِینَتَهُ،»۲۰۳و گروگانش را به قید طاعت خود درآورد،
«أَنْکَرَ مَا زَیَّنَ،»۲۰۴آنوقت آنچه را آراسته بود منکر گردد،
«وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ،»۲۰۵و آنچه را آسان جلوه داده بود بزرگ شمرد،
«وَ حَذَّرَ مَا أَمَّنَ.»۲۰۶و از آنچه ایمن نموده بود بترساند.
وَ مِنها فى صِفَةِ خَلْـقِ الاِْنْسانِ
و از این خطبه است در چگونگی آفرینش انسان
۱۱. عجائب خلقة الانسان
«أَمْ هذَا الَّذِي أَنْشَأَهُ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ، وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ،»۲۰۷یا این انسانی که خداوند او را در تاریکیهای رحم، و غلاف پوشاننده بدین صورت ایجاد کرد،
«نُطْفَةً دِفَاقاً،»(۱)۲۰۸نطفه ریخته شده،
«وَ عَلَقَةً مِحَاقاً،»۲۰۹و خون بسته صورتبندی نشده،
«وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً،»۲۱۰و جنین در رحم و طفل شیرخوار،
«وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً،»۲۱۱و کودک و نوجوان.
«ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً،»۲۱۲آن گاه برای او قلبی حافظ،
«وَ لِساناً لَافِظاً،»۲۱۳و زبانی گویا،
«وَ بَصَراً لَاحِظاً،»۲۱۴و چشمی بینا قرار داد،
«لِیَفْهَمَ مُعْتَبِراً،»۲۱۵تا بفهمد و پند گیرد،
«وَ یُقَصِّرَ مُزْدَجِراً.»۲۱۶و از گناه خودداری نماید.
«حَتَّى إِذَا قَامَ اعْتِدَالُهُ،»۲۱۷ولی چون به حد کمال رسید،
«وَ اسْتَوَی مِثَالُهُ،»۲۱۸و قامتش آراسته شد،
«نَفَرَ مُسْتَکْبِراً،»۲۱۹به حال غرور و کبر از مدار حق گریخت،
«وَ خَبَطَ سَادِراً،»۲۲۰و بی باک و گمراه گشت،
«مَاتِحاً فِي غَرْبِ هَوَاهُ،»۲۲۱با دلْوِ هوا و هوس آب کشید،
«کَادِحاً سَعْیاً لِدُنْیَاهُ،»۲۲۲برای رسیدن به دنیا کوشش بسیار کرد،
«فِي لَذَّاتِ طَرَبِهِ،»۲۲۳در هر لذت و خوشی گام نهاد،
«وَ بَدَوَاتِ أَرَبِهِ;»۲۲۴هرچه به نظرش رسید عمل کرد،
«ثُمَّ لَا یَحْتَسِبُ رَزِیَّةً،»۲۲۵احتمال اینکه به بلا و ناکامی دچارشود نداد،
«وَ لَا یَخْشَعُ تَقِیَّةً;»۲۲۶و از هیچ گناهی پروا نکرد،
«فَمَاتَ فِي فِتْنَتِهِ غَرِیراً،»۲۲۷پس در غفلت و گمراهی عمرش را تمام کرد،
«وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ أَسِیراً،» (۲)۲۲۸و مدتی اندک در گناهان خود به سر برد،
«لَمْ یُفِدْ عِوَضاً،»۲۲۹در برابر نعمت های خدادادی سودی عاید خود ننمود،
«وَ لَمْ یَقْضِ مُفْتَرَضاً.»۲۳۰و به آنچه واجب بود اعتنا نکرد
«دَهِمَتْهُ فَجَعَاتُ الْمَنِیَّةِ فِي غُبَّرِ جِمَاحِهِ وَ سَنَنِ مِراحِهِ.»۲۳۱در اواخر طغیان و پیروی از هوا و خوشی لذت، ناگواریهای مرگ او را گرفت،
۱۲. الإِعتبار بالموت
«فَظَلَّ سَادِراً،»۲۳۲پس حیرت زده و سرگردان،
«وَ بَاتَ سَاهِراً،»۲۳۳شب را تا روز نخوابید،
«فِي غَمَرَاتِ الْأَلاَمِ،»۲۳۴آن هم با دردهای شدید،
«وَ طَوَارِقِ الْأَوْجَاعِ وَ الْأَسْقَامِ،»۲۳۵و بیماریهای گوناگون که شدّتش در شب است،
«بَیْنَ أَخ شَقِیقٍ،»۲۳۶در حالی که برادری غمخوار
«وَ وَالِد شَفِیقٍ،»۲۳۷و پدری مهربان،
«وَ دَاعِیَة بِالْوَیْلِ جَزَعاً،»۲۳۸و همسری که از بیتابی ناله می زد،
«وَ لَادِمَة لِلصَّدْرِ قَلَقاً;»۲۳۹و دختری که از اضطراب به سینه می کوبید در اطراف او بودند،
«وَ الْمَرْءُ فِي سَکْرَة مُلْهِثَة،»۲۴۰و آن بیچاره در سکرات مرگ که او را به خود مشغول داشته،
«وَ غَمْرَة کَارِثَة،»۲۴۱و غم و غصه فراوان،
«وَ أَنَّة مُوجِعَة،»۲۴۲و ناله جانسوز،
«وَ جَذْبَة مُکْرِبَة،»۲۴۳و سختی جان کندن،
«وَ سَوْقَة مُتْعِبَة.»۲۴۴و رفتن از دنیا با مشقت و رنج گرفتار بود!
«ثُمَّ أُدْرِجَ فِي أَکْفَانِهِ مُبْلِساً،»۲۴۵سپس در حالت ناامیدی پیچیده به کفن ها می شود،
«وَ جُذِبَ مُنْقَاداً سَلِساً،»۲۴۶بدون نشان دادن مقاومت به سوی قبر روانه اش می کنند،
«ثُمَّ أُلْقِیَ عَلَى الْأَعْوَادِ،»۲۴۷او را روی تخته تابوت انداخته،
«رَجِیعَ وَصَبٍ،»۲۴۸مانند شتر از سفر بازگشته وامانده
«وَ نِضْوَ سَقَمٍ،»۲۴۹و از حال رفته و رنجور و لاغر شده،
«تَحْمِلُهُ حَفَدَةُ الْوِلْدَانِ، وَ حَشَدَةُ الاِْخْوَانِ، إِلَى دَارِ غُرْبَتِهِ،»۲۵۰فرزندان و برادران جمع گشته او را با دوش تا خانه غربت می برند،
«وَ مُنْقَطَعِ زَوْرَتِهِ،»۲۵۱جایی که دیگر دیده نخواهد شد.
«وَ مُفْرَدِ وَحْشَتِهِ.»۲۵۲و در وحشت و تنهايى بايد در آن بسر برد،
«حَتَّى إِذَا انْصَرَفَ الْمُشَیِّعُ، وَ رَجَعَ الْمُتَفَجِّعُ،»۲۵۳و چون مشایعت کنندگان و مصیبت زده ها برگردند،
«أُقْعِدَ فِي حُفْرَتِهِ»۲۵۴او را در قبر می نشانند
«نَجِیّاً لِبَهْتَةِ السُّؤَالِ، وَ عَثْرَةِ الْإِمْتِحَانِ.»۲۵۵در حالی که از ترس سئوال و لغزشِ در امتحان آهسته سخن می گوید.
«وَ أَعْظَمُ مَا هُنَالِكَ بَلِیَّةً نُزُولُ الْحَمِیمِ،»۲۵۶بزرگترین بلا در آنجا افتادن در آب جوشان،
«وَ تَصْلِیَةُ الْجَحِیمِ،»۲۵۷و وارد شدن به جهنّم،
«وَ فَوْرَاتُ السَّعِیرِ،»۲۵۸و هیجان آتش سوزان،
«وَ سَوْرَاتُ السَّعِیرِ،» (۳)۲۵۹و شدت فریاد آن است.
«لَا فَتْرَةٌ مُرِیحَةٌ،»۲۶۰در عذاب حق سکون و آرامشی نیست تا او را استراحت دهد،
«وَ لَا دَعَةٌ مُزِیحَةٌ،»۲۶۱و نه
آسایشی تا بلا را برطرف کند،
«وَ لَا قُوَّةٌ حَاجِزَةٌ،»۲۶۲و نه طاقتی تا مانع از درد شود،
«وَ لَا مَوْتَةٌ نَاجِزَةٌ»۲۶۳و نه مرگی تا وی را نجات بخشد،
«وَ لَا سِنَةٌ مُسَلِّیَةٌ،»۲۶۴و نه چرتی وخواب اندکی که غصه اش را رفع کند،
«بَيْنَ أَطْوَارِ الْمَوْتَاتِ،»۲۶۵بین مرگهای مختلف
«وَ عَذَابِ السَّاعَاتِ!»۲۶۶و عذابهای پی درپی گرفتار است.
«إِنَّا بِاللهِ عَائِذُونَ!»۲۶۷ما از این مصائب به خـدا پناه می بریم.
۱۳. العبرة بمصير الماضين
«عِبَادَ اللهِ،»۲۶۸بندگان خدا!
«أَيْنَ الَّذِينَ عُمِّرُوا فَنَعِمُوا،»۲۶۹کجایند آنانی که خدا به آنها عمر داد و برخوردار از نعمت شدند،
«وَ عُلِّمُوا فَفَهِمُوا،»۲۷۰و به آنان آموخته شد و دانستند،
«وَ أُنْظِرُوا فَلَهَوْا،»۲۷۱و مهلت داده شدند ولی سرگرم و غافل ماندند،
«وَ سُلِّمُوا فَنَسُوا!»۲۷۲و در سلامتی بودند ولی فراموش کردند،
«أُمْهِلُوا طَوِیلاً،»۲۷۳فرصتی طولانی یافتند،
«وَ مُنِحُوا جَمِیلاً،»۲۷۴و به آنان احسان نیکو شد،
«وَ حُذِّرُوا أَلِیماً،»۲۷۵و از عذاب ترسانده شدند،
«وَ وُعِدُوا جَسِیماً!»۲۷۶و وعده های بزرگ به آنان داده شد؟!
«احْذَرُوا الذُّنُوبَ الْمُوَرِّطَةَ، وَ الْعُیُوبَ الْمُسْخِطَةَ.»۲۷۷از گناهان تباه کننده، و از عیوبی که خدا را به خشم می آورد دوری کنید.
«أُولِی الْأَبْصَارِ وَ الْأَسْمَاعِ، وَ الْعَافِیَةِ وَ الْمَتَاعِ،»۲۷۸ای صاحبان بینایی و شنوایی، و سلامتی و ثروت،
«هَلْ مِنْ مَنَاصٍ أَوْ خَلاَصٍ؟،»۲۷۹آیا هیچ جای فرار و خلاصی،
«أَوْ مَعَاذٍ؟ أَوْ مَلاَذٍ؟،»۲۸۰یا تکیه گاه و پناهگاهی،
«أَوْ فِرَارٍ أَوْ مَحَارٍ! أَمْ لَا ؟»۲۸۱یا گریز و راه بازگشتی هست یا نه؟
(فَأَنَّی تُؤْفَکُونَ!)(۴)۲۸۲پس به کدام راه منحرف می شوید؟
«أَمْ أَيْنَ تُصْرَفُونَ!»۲۸۳و یا به کدام جانب می برندتان؟
«أَمْ بمَاذَا تَغْتَرُّونَ!»۲۸۴یا به چه چیز فریفته می شوید؟
«وَ إِنَّمَا حَظُّ أَحَدِکُمْ مِنَ الْأَرْضِ،»۲۸۵نصیب هر کدام شما از زمین
«ذَاتِ الطُّولِ وَ الْعَرْضِ، قِیدُ قَدَّهِ،»۲۸۶به اندازه طول و عرض قامت اوست،
«مُتَعَفِّراً عَلَى خَدِّهِ!»۲۸۷خوابگاهی که چهره بر خاکش می گذارد.
«الْآنَ عِبَادَ اللهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ،»۲۸۸ای بندگان خدا، اکنون که ریسمان مرگ به گردنتان نیفتاده،
«وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ، فِي فَیْنَةِ الْإِرْشَادِ،»۲۸۹و روحتان در موقعیت به دست آوردن هدایت آزاد،
«وَ رَاحَةِ الْأَجْسَادِ،»۲۹۰و بدنها راحت،
«وَ بَاحَةِ الْإِحْتِشَادِ،»۲۹۱و میدان اجتماعْ وسیع،
«وَ مَهَلِ الْبَقِیَّةِ،»۲۹۲و مهلت حیات
«وَ أُنُفِ الْمَشِیَّةِ،»۲۹۳و اراده و اختیار برقرار،
«وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ،»۲۹۴و وقت توبه و بازگشت،
«وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ،»۲۹۵و فرصت انجام کار در در اختیار است،
«قَبْلَ الضَّنْکِ وَ الْمَضِیقِ،»۲۹۶قبل از رسیدن تنگی وقت، و تنگنای قبر،
«وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ،»۲۹۷و ترس از فنا، و مفارقت جان از بدن،
«وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ»۲۹۸و رسیدن پیک مرگ که مورد توقع است،
«وَ أَخْذَةِ الْعَزِیزِ الْمُقْتَدِرِ.»۲۹۹و پیش از دچار شدن به عذاب خداوند عزیز مقتدر فرصت را غنیمت دانید.
وَ فى الْخَبَرِ اَنَّهُ (عَلَيْهِالسّلامُ) لَمّا خَطَبَ بِهذِهِ الْخُطْبَةِ اقْشَعَرَّتْ لَها الْجُلُودُ، وَ بَكَتِ الْعُيُونُ، وَ رَجَفَتِ الْقُلُوبُ. وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يُسَمِّى هذِهِ الْخُطْبَةَ الْغَرّاءَ.
در خبر است که وقتی امیرالمؤمنین (علیهالسلام) این خطبه را خواند بدنها لرزید، اشکها سرازیر شد، و دلها به اضطراب آمد. و بعضی از مردم این خطبه را خطبه غرّا نامند.
(۱)در بعضی نسخ
«نُطْفَةً دِهَاقاً» آمده است.
(۲) در بعضی نسخ
«وَ عَاشَ فِي هَفْوَتِهِ یَسِیراً» آمده است.
(۳)در بعضی نسخ
«وَ سَوْرَاتُ الزَّفِیرِ» آمده است.
(۴)
انعام/سوره۶، آیه۹۵ ،
یونس/سوره۱۰، آیه۳۴ ،
فاطر/سوره۳۵، آیه۳. و
غافر/سوره۴۰، آیه۶۲ .