وحد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَحْد (به فتح واو و حاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای یکی است. موارد زيادى از این واژه در
نهج البلاغه آمده است.
وَحْد (مثل
عقل) به معنای
انفراد و تكى آمده است. گويند: «وحد وحدا: انفرد بنفسه» «وحده» نيز بدان معنى است «واحد»: يكى، «احد» وصف آيد به معنى بىهمتا، در اين صورت فقط در
خداوند به كار رود و نيز به معنى عدد مىآيد و از آن «يكى» قصد من شود، مثل «جائنى احد من العلماء» توحيد از باب تفعيل به معنى يكى كردن است.
موارد زيادى از آن در «نهج» آمده است، در جائى فرموده:
«التَّوْحِيدُ أنْ لا تَتَوَهَّمَهُ، وَالْعَدْلُ أَلاَّ تَتَّهِمَهُ» «توحيد آن است كه خدا را با
وهم خود تصوّر نكنى چون شىء متصور محدود است و آن خدا نخواهد بود و
عدل آن است كه فكر نكنى خدا در كار عالم حكمت به خرج نداده است.»
(شرحهای خطبه:
)، اين نوع توحيد كه آن حضرت در جواب سائل فرموده است، درباره توحيد در لفظ «اله- الله» مفصل سخن گفتهايم.
موارد زيادى از آن واژه در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وحد»، ج۲، ص۱۱۲۴.