دار (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
دار (به فتح دال) از
واژگان نهج البلاغه به معنای خانه است.
از این لفظ سه مورد در «
نهج البلاغه» آمده است.
دار:
به معنای خانه است.
راغب در وجه تسميه آن گويد: كه ديوار آن از جایی كه شروع شده گرديده تا به اول خود رسيده است.
به طور وفور
دار دنیا و
دار آخرت در نهج البلاغه ديده مىشود.
به برخی از مواردی که در نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
حضرت علی (علیهالسلام) مىفرمايد:
«... وَ عَجِبْتُ لِعامِر دارَ الْفَناءِ وَ تارِك دارَ الْبَقاءِ.» «شگفتا از كسی كه
مرگ را فراموش كرده با آن كه مردهها را مىبيند. شگفتا از آن كه
خلقت آخرت را انكار مىكند با آن كه خلقت دنيا را مىبيند (يعنى آخرت خلقتى است نظير دنيا) و شگفتا از آباد كننده دار دنيا و ترک كننده دار بقاء»
ديار و دور جمع دوار است.
حضرت خطاب به اهل قبرستان
کوفه فرمود:
«يا أَهْلَ الدّيارِ الْموحِشَةِ... أَنْتُمْ لَنا فَرَطٌ سابِقٌ وَ نَحْنُ لَكُمْ تَبَعٌ لاحِقٌ.» (امام (عليهالسلام) از ميدان «
صفّین» باز مىگشت. به قبرستانى كه پشت دروازه
کوفه بود رسيد، رو به طرف قبرستان كرده فرمود:
«اى ساكنان خانههاى وحشتناک و مكانهاى خالى و قبرهاى تاريک! اى خاکنشينان! اى غريبان! اى تنهايان! اى وحشتزدگان! شما در اين راه بر ما پيش قدم شديد و ما نيز به شما ملحق خواهيم شد. (اگر از اخبار دنيا بپرسيد به شما مىگويم.)»
و نيز به آنها فرمود:
«أَمّا الدّورُ فَقَدْ سُكِنَتْ وَ أَمّا الاَْزْواجُ فَقَدْ نُكِحَتْ وَ أَمّا الاَْمْوالُ فَقَدْ قُسِمَتْ هذا خَبَرُ ما عِنْدَنا.» «امّا خانههايتان را ديگران ساكن شدند، همسرانتان به
ازدواج افراد ديگر در آمدند و اموالتان تقسيم شد، اين خبرى است كه در نزد ماست، در نزد شما چه خبر؟»
«مدار» اسم مكان است كه در
خطبه ۱۱۹ نهجالبلاغه گذشت.
از این کلمه سه بار در «نهج البلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «دار»، ج۱، ص۴۰۲.