زَوْح (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
زَوْح ( به فتح زاء و سکون واو) از
واژگان نهج البلاغه به معنای زوال و دورى است.
مشتق آن عبارت است از:
أَنْزياح (به همزه مفتوح وسکون نون) که به معنای انكشاف و زايل شدن است.
از اين كلمه هفت مورد در
نهج البلاغه آمده است.
زَوْح به معنای زوال و دورى است.
زاحَ عن مكانهِ: زال و تباعد.
برخی از مواردی که در نهجالبلاغه استفاده شده به شرح ذیل است:
امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«وَ كأَنَّ الصَّيْحَةَ قَدْ أَتَتْكُمْ، وَ السّاعَةَ قَدْ غَشيَتْكُمْ، وَ بَرَزْتُمْ لَفَصْلِ الْقَضاءِ، قَدْ زاحَتْ عَنْكُمُ الاَْباطيلُ» «گويا كه صيحه قيامت به شما آمده و
قیامت شما را احاطه كرده و براى داورى حق آشكار شدهايد و باطلها (چيزهاى ناپايدار دنيا) از شما زايل شدهاند.»
آن حضرت درباره
اهل بیت (صلواتاللهعلیهم) فرموده:
«هُمْ دَعائِمُ الاِْسْلامِ، وَ وَلائِجُ الاْعْتِصامِ، بِهِمْ عادَ الْحَقُّ في نِصابِهِ، وَ انْزاحَ الْباطِلُ عَنْ مُقامِهِ» «آنها اركان اسلام هستند و پناهگاههاى مردم، به وسيله آنان،
حق به نصاب خود رسيد و
باطل از جايگاه خويش ريشه كن گرديد و زبان باطل از بن بركنده شد.»
از این ماده هفت مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «زوح»، ج۱، ص۵۰۵.