خَلْف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خَلْف (به فتح خاء و سکون لام) از
واژگان نهج البلاغه به معنای عقب و مقابل جلو است.
این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
•
خَلَف (به فتح خاء و لام) به معنای جانشین خوب و نتیجه خوب.
•
خُلْف (به ضم خاء و سکون لام) به معنای مخالفت در
وعده و
وفا نکردن به آن.
•
مُخالفت (به ضم میم) ضدّ موافقت.
•
اِختلاف (به کسر الف) ضدّ
اتفاق.
•
خِلاف (به کسر خاء)
مصدر مفاعله به معنای ناسازگاری و
عدم موافقت است.
خَلْف به معنای عقب و مقابل جلو آمده است.
«اَلخَلفُ ضِدّ القدام» و نیز به معنی جانشین بد و آخر مانده بد را گویند.
چنانکه
خَلَف (بر وزن شرف) به معنی جانشین خوب و نتیجه خوب است.
خُلْف (بر وزن قفل) به معنای مخالفت در وعده و وفا نکردن به آن است،
فعل آن همه از
باب افعال آمده است.
مُخالفت ضدّ موافقت است.
اِختلاف ضدّ اتفاق و
خِلاف مصدر مفاعله به معنای ناسازگاری و عدم موافقت است.
برخی از مواردی که در «نهج البلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام علی (علیهالسلام) چنانکه با
اشعث ابن قیس در
مرگ فرزندش فرمود:
«وَ إِنْ تَصْبِرْ فَفي اللهِ مِنْ كُلِّ مُصيبَة خَلَفٌ.» «اگر
صبر كنى مقدّرات بر تو جارى مىشود.»
و نیز فرموده:
«و مَنْ أَيْقَنَ بِالْخَلَفِ جادَ بِالْعَطِيَّةِ.» «كسى كه يقين به
پاداش داشته باشد در بخشش،
سخاوت به خرج مىدهد.»
که منظور از هر دو
ثواب و نتیجه خوب است.
خُلْف (بر وزن
قفل) به معنای مخالفت در
وعده و
وفا نکردن به آن است فعل آن همه از باب افعال آمده است. در رابطه با
عمرو بن عاص فرموده:
«إِنَّهُ لَيَقولُ فَيَكْذِبُ، وَ يَعِدُ فَيُخْلِفُ، وَ يُسْأَلُ فَيَبْخَلُ.» «او سخن میگوید
دروغ میگوید. وعده میدهد خلف میکند، سئوال میشود
بخل میورزد.»
مخالفت ضدّ موافقت است. در رابطه با صدیق خود فرموده:
«وَ كان إذا بَدَهَهُ أَمْرانِ نَظَرَ أَيُّهُما أَقْرَبُ إِلَى الْهَوَى فَخالَفَهُ.» «هرگاه دو كار برايش پيش مىآمد، مىانديشيد كه كدام به
هوا و هوس نزديكتر است، با آن مخالفت مىورزيد.»
مواردی متعدد از این مادّه در «نهجالبلاغه» به کار رفته است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «خلف»، ج۱، ص۳۵۹.