رعد (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
رَعْد ( به فتح راء و سکون عین) از
واژگان نهج البلاغه به معنی صداى ابر است كه در اثر تخليه الكتريكى توليد مىشود و توام با برق است. از اين كلمه شش مورد در
نهج البلاغه آمده است.
إِرْعاد ( به همزه مکسور و سکون راء) به معنی تهدید است.
رَعْد یعنی صداى ابر، كه در اثر تخليه الكتريكى توليد مىشود و توام با برق است.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره دشمنان خويش كه شايد اهل جمل باشند فرموده است:
«و قَدْ أَرْعَدوا وَ أبْرَقوا، وَ مَعَ هذَيْنِ الاَْمْرَيْنِ الفَشَلُ، وَ لَسْنَا نُرْعِدُ حَتَّى نُوقِعَ، وَ لا نُسِيلُ حَتَّى نُمْطِرَ» یعنی: «رعد و برق راه انداختند، با وجود آن دو، كارشان بر ناتوانى بود امّا ما اوّل به دشمن شكست را وارد مىكنيم آنگاه براى ديگرى رعد آسا فرياد مىكشيم كه بر حذر باشد و اوّل باران مىبارانيم آنگاه سيل راه مىاندازيم، ولى كار آنها سيل جارى كردن بدون باران است.»
(شرحهای خطبه:
)
از این ماده شش مورد در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «رعد»، ج۱، ص۴۵۳.