عَشْو (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَشْو (به فتح عین و شین) از
واژگان نهج البلاغه به معنای ضعف بینائی و اعراض از شیء است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
عَشاء (به فتح عین) به معنای کوری و از بین رفتن چشم.
حضرت علی (علیهالسلام) در
صفّین و در نامه به
معاویه و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَشْو به معنای ضعف بینائی و اعراض از شیء آمده است.
عَشاء به معنای کوری و از بین رفتن چشم آمده است.
یاران امام (صلواتاللهعلیه) در صفّین به ایشان گفتند: چرا در اجازه حمله تأخیر میکنید فرمود:
«وَأَنَا أَطْمَعُ أَنْ تَلْحَقَ بِي طَائِفَةٌ فَتَهْتَدِيَ بِي، وَتَعْشُوَ إِلى ضَوْئِي، فهُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَهَا» «من طمع دارم که گروهی از
شام به وسیله من هدایت شوند و با ضعف بینائی به نور من راه یابند این بهتر از آن است که: من آنها را بر ضلالت بکشم.»
(شرحهای خطبه:
) یعنی با بینائی ضعیف به نور من راه یابد.
به معاویه مینویسد:
«فَإِنَّ الْفِتْنَةَ طَالَمَا وَأَغْشَتِ الاَْبْصَارَ ظُلْمَتُهَا» «ایبسا فتنهای که ظلمت آن چشمها را کور کند.»
(شرحهای نامه:
)
«عشوة» با فتح و کسر و ضمّ اول شروع به کار بدون روشن شدن. در
نهایه گوید: «عُشْوَة: الأمرُ المُلْتَبس»
و در
اقرب الموارد «العُشْوَة: رُکُوبُ اَلامر عَلی غَیر بَیان»
در بیان
موعظه فرموده است:
«فَاتَّقُوا سَكَرَاتِ النِّعْمَةِ ... وَتَثَبَّتُوا فِي قَتَامِ الْعِشْوَةِ، وَاعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ» «از مستی
ثروت بترسید و در غبار و تیرگی اشتباه و گجی
فتنه دقّت کنید.»
(شرحهای خطبه:
)
جمع عشوه عشوات است که درباره جاهل عالمنما فرموده است:
«جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهلات، عَاش رَكَّابُ عَشَوَات» یعنی: نادان است و در جهالتها بیراهه میرود، کور است به ضلالتها و اشتباهها بیشتر مرتکب میشود.
(شرحهای خطبه:
) خبّاط صیغه مبالغه است. «خبط اللیل» یعنی در شب راه رفت بدون دانستن. «عاشی» کور یا ضعیف البصر و یا آن که در تاریکی میرود.
به
امام حسن (علیهالسلام) مینویسد:
«فَاعْلَمْ أَنَّكَ إِنَّمَا تَخْبِطُ الْعَشْوَاءَ وَتَتَوَرَّطُ الظَّلْمَاءَ، وَلَيْسَ طَالِبُ الدِّينِ مَنْ خَبَطَ وَلاَ مَنْ خَلَّطَ، وَالاِْمْسَاكُ عَنْ ذلِكَ أَمْثَلُ» «بدان كه در طريقى كه ايمن از سقوط نيستى گام بر مىدارى و در دل تاريكيها قدم مىزنى، چرا كه آن كسى كه در اشتباه يا در حال تحيّر و ترديد است، طالب
دین نيست و در چنين موقعى امساک و خوددارى از چنين راههايى بهتر است.»
(شرحهای نامه:
)
گویند: «هو یخبط خبط عشواء»
او بیراهه و بدون درک میرود مانند راه رفتن
ناقه ضعیف چشم که گاه میرود و گاه میافتد (یعنی اگر از
وصیت من بهرهمند نشدی) بدان که مانند ناقه ضعیف چشم راه میروی، و در
ظلمت غوطه میخوری، مرد اهل دین خبط و خلط نمیکند. و امساک از خبط و خلط بهتر است.
این ماده به کرّات بار در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عشو»، ج۲، ص۷۲۰.