• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۱۸۵ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



عقائدية ، علمية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است
در حمد الهی‌ و ستایش پیامبر و عجایب آفرینش

۱. معرفة الله

«الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي لاَ تُدْرِکُهُ الشَّوَاهِدُ،»۱
خدایی‌ را حمد که حواس او را درنیابد،



«وَ لاَ تَحْوِیهِ الْمَشَاهِدُ،»۲
مکانها فرایش نگیرند،



«وَ لاَ تَرَاهُ النَّوَاظِرُ،»۳
چشمها او را نبینند،



«وَ لاَ تَحْجُبُهُ السَّوَاتِرُ،»۴
و پرده های‌ پوشنده او را نپوشانند،



«الدَّالِّ عَلَى قِدَمِهِ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ،»۵
همان که حادث بودن مخلوقاتش دلیل بر ازلی‌ بودن او،



«وَ بِحُدُوثِ خَلْقِهِ عَلَى وُجُودِهِ،»۶
و به وجود آمدن موجودات برهان وجود اوست،



«وَ بِاشْتِبَاهِهِمْ (أشباههم) عَلَى أَنْ لاَ شَبَهَ لَهُ.»۷
و شبیه بودن مخلوقات به یکدیگر گواه بر این که او را شبیهی‌ نیست.



«الَّذِي صَدَقَ فِي مِیعَادِهِ،»۸
خداوندی‌ که در وعده اش صادق،



«وَ ارْتَفَعَ عَنْ ظُلْمِ عِبَادِهِ،»۹
و از اینکه به بندگان خود ستم کند به دور است،



«وَ قَامَ بِالْقِسْطِ فِي خَلْقِهِ،»۱۰
در میان عبادش به قسط،



«وَ عَدَلَ عَلَيْهِمْ فِي حُکْمِهِ۱۱
و در حکم کردن بر آنان به عدالت رفتار کند.



«مُسْتَشْهِدٌ بِحُدُوثِ الاَْشْیَاءِ عَلَى أَزَلِیَّتِهِ،»۱۲
گواه آورد به حادث بودن اشیاء بر ازلیّتش ،



«وَ بِمَا وَسَمَهَا بِهِ مِنَ الْعَجْزِ عَلَى قُدْرَتِهِ،»۱۳
و به داغ ناتوانی‌ که بر موجودات نهاده بر قدرتش،



«وَ بِمَا اضْطَرَّهَا إِلَيْهِ مِنَ الْفَنَاءِ عَلَى دَوَامِهِ۱۴
و به مرگ و فنای‌ مخلوقات که گریزی‌ از آن قرار نداده بر دائمی‌ بودنش گواه آورد.



«وَاحِدٌ لاَ بِعَدَد،»۱۵
یکی‌ است نه به عدد،



«وَ دَائِمٌ لاَ بِأَمَد،»۱۶
همیشگی‌ است نه به زمان،



«وَ قَائِمٌ لاَ بِعَمَد۱۷
برپاست نه با کمک پشتیبان.



«تَتَلَقَّاهُ الاَْذْهَانُ لاَ بِمُشَاعَرَة،»۱۸
ذهن ها او را دریابند نه به وسیله حواس،



«وَ تَشْهَدُ لَهُ الْمَرَائِی لاَ بِمُحَاضَرَة۱۹
و دیده ها وجودش را گواهی‌ دهند نه بر وجه حضور حسّی‌.



«لَمْ تُحِطْ بِهِ الاَْوْهَامُ،»۲۰
اندیشه ها به او احاطه نکرد



«بَلْ تَجَلَّی لَهَا بِهَا،»۲۱
بلکه به اندیشه ها نزد اندیشه ها تجلّی‌ نمود،



«وَ بِهَا امْتَنَعَ مِنْهَا،»۲۲
و به اندیشه ها وانمود که اندیشه ها به او احاطه ندارند،



«وَ إِلَيْهَا حَاکَمَهَا۲۳
و اندیشه ها را در این زمینه قاضی‌ قرار داد.



«لَيْسَ بِذِي کِبَر امْتَدَّتْ بِهِ النَّهَایَاتُ فَکَبَّرَتْهُ تَجْسِیماً، وَ لاَ بِذِي عِظَم تَنَاهَتْ بِهِ الْغَایَاتُ فَعَظَّمَتْهُ[[|تَجْسِيداً]];»۲۴
بزرگی‌ او همچون اجسام و اجساد بر اساس طول و عرض و حجم و عمق و بدایت و نهایت نیست تا در جسم و حجم بزرگ آید،



«بَلْ کَبُرَ شَأْناً،»۲۵
بلکه شأنش بزرگ،



«وَ عَظُمَ سُلْطَاناً۲۶
و سلطنتش عظیـم اسـت.

۲. خصائص النّبىّ (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم)

«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّد اًعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ الصَّفِیُّ (المصطفی)،»۲۷
و شهادت می‌ دهم که محمّد بنده و رسول برگزیده،



«وَ أَمِینُهُ الرَّضِیُّ»۲۸
و امین پسندیده اوست،



«صَلَّی اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ۲۹
درود خدا بر او و آلش باد.



«أَرْسَلَهُ بِوُجُوبِ الْحُجَجِ، وَ ظُهُورِ الْفَلَجِ، وَ إِیضَاحِ الْمَنْهَجِ۳۰
او را با دلایل الزام کننده، و پیروزی‌ آشکار، و راه روشن فرستاد،



«فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ صَادِعاً بِهَا،»۳۱
او هم رسالت حق را آشکارا به مردم رساند،



«وَ حَمَلَ عَلَى الَْمحَجَّةِ دَالاًّ عَلَيْهَا،»۳۲
و انسانها را به راه راست واداشت و راه را به آنان نمایاند،



«وَ أَقَامَ أَعْلاَمَ الاِْهْتِدَاءِ وَ مَنَارَ الضِّیَاءِ،»۳۳
و نشانه های‌ هدایت و مشعل روشن دین را به پا کرد،



«وَ جَعَلَ أَمْرَاسَ الاِْسْلاَمِ مَتِینَةً،»۳۴
و رشته های‌ اسلام را محکم،



«وَ عُرَا الاِْیمَانِ وَثِیقَةً۳۵
و دستگیره های‌ ایمان را استوار نمود.

مِنْها فى صِفَةِ عَجيبِ خَلْقِ اَصْناف مِنَ الْحَيَوانِ
از این خطبه است در توصیف عجایب آفرینش اصنافی‌ از حیوانات

۳. طرق معرفة اللّه

«وَ لَوْ فَکَّرُوا فِي عَظِیمِ الْقُدْرَةِ، وَ جِسِیمِ النِّعْمَةِ،»۳۶
اگر مردم در عظمت قدرت و بزرگی‌ نعمت حق اندیشه می‌ نمودند،



«لَرَجَعُوا إِلَى الطَّرِیقِ،»۳۷
به راه مستقیم بازگشته،



«وَ خَافُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ،»۳۸
و از عذاب سوزان می‌ ترسیدند،



«وَ لكِنِ الْقُلُوبُ عَلِیلَةٌ،»۳۹
اما دلها بیمار،



«وَ الْبَصَائِرُ مَدْخُولَةٌ۴۰
و دیده ها عیبناک است.



«أَلاَ یَنْظُرُونَ إِلَى صَغِیرِ مَا خَلَقَ،»۴۱
آیا به کوچک ترین چیزی‌ که آفریده دقت نمی‌ کنند



«كَيْفَ أَحْکَمَ خَلْقَهُ،»۴۲
که چگونه خلقتش را محکم،



«وَ أَتْقَنَ تَرْکِیبَهُ،»۴۳
و ترکیبش را استوار کرد،



«وَ فَلَقَ لَهُ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ،»۴۴
و برای‌ آن گوش و چشم قرار داد،



«وَ سَوَّی لَهُ الْعَظْمَ وَ الْبَشَرَ۴۵
و به استخوان و پوست آراست؟!



«انْظُرُوا إِلَى الَّنمْلَةِ فِي صِغَرِ جُثَّتِهَا، وَ لَطَافَةِ هَیْئَتِهَا،»۴۶
مورچه را با جثّه کوچک، و ظرافت اندامش بنگرید،



«لاَ تَکَادُ تُنَالُ بِلَحْظِ الْبَصَرِ (النّظر)،»۴۷
به گونه ای‌ است که نمی‌ توان او را با گوشه چشم دید،



«وَ لاَ بِمُسْتَدْرَکِ الْفِکَرِ،»۴۸
و به اندیشه درک کرد،



«كَيْفَ دَبَّتْ عَلَى أَرْضِهَا،»۴۹
چگونه به نرمی‌ روی‌ زمین راه می‌ رود،



«وَ صُبَّتْ (ضنّت) عَلَى رِزْقِهَا،»۵۰
و بر رزقش می‌ جهد،



«تَنْقُلُ الْحَبَّةَ إِلَى جُحْرِهَا،»۵۱
دانه را به لانه می‌ برد،



«وَ تُعِدُّهَا فِي مُسْتَقَرِّهَا۵۲
و در قرارگاهش قرار می دهد.



«تَجْمَعُ فِي حَرِّهَا لِبَرْدِهَا،»۵۳
به تابستان برای‌ زمستان جمع می‌ کند،



«وَ فِي وِرْدِهَا لِصَدَرِهَا۵۴
و به وقت آمدن برای‌ زمان بازگشتن مهیّا می‌ نماید،



«مَکْفُولٌ بِرِزْقِهَا،»۵۵
خدایش ضامن روزی‌ او شده،



«مَرْزُوقَةٌ بِوِفْقِهَا۵۶
و او را موافق حالش رزق داده،



«لاَ یُغْفِلُهَا الْمَنَّانُ،»۵۷
خداوند منّان از او غفلت ندارد،



«وَ لاَ یَحْرِمُهَا الدَّیَّانُ،»۵۸
و پروردگار دیّان محرومش نمی‌ گذارد،



«وَ لَوْ فِي الصَّفَا الْیَابِسِ، وَ الْحَجَرِ الْجَامِسِ۵۹
گرچه در میان سنگی‌ خشک و سخت باشد!



«وَ لَوْ فَکَّرْتَ فِي مَجَارِی أَکْلِهَا،»۶۰
و اگر بیندیشی در مواضع جریان غذای‌ او،



«فِي عُلْوِهَا وَ سُفْلِهَا،»۶۱
در بالا و پایین،



«وَ مَا فِي الْجَوْفِ مِنْ شَرَاسِیفِ بَطْنِهَا،»۶۲
و آنچه در درون اوست از جوانب اضلاع شکمش،



«وَ مَا فِي الرَّأْسِ مِنْ عَیْنِهَا وَ أُذُنِهَا،»۶۳
و آنچه در سر اوست از چشم و گوش بیندیشی،



«لَقَضَیْتَ مِنْ خَلْقِهَا عَجَباً،»۶۴
هرآینه از آفرینشش به تعجّب آیی‌،



«وَ لَقِیتَ مِنْ وَصْفِهَا تَعَباً۶۵
و از وصفش به رنج و تعب افتی‌.



«فَتَعَالَی الَّذِي أَقَامَهَا عَلَى قَوَائِمِهَا،»۶۶
بلندمرتبه است خدایی‌ که مورچه را به روی‌ دست و پایش واداشت،



«وَ بَنَاهَا عَلَى دَعَائِمِهَا۶۷
و او را بر پایه این اعضا بنا کرد،



«لَمْ یَشْرَکْهُ فِي فِطْرَتِهَا فَاطِرٌ،»۶۸
کسی‌ با او در این برنامه شریک نبود،



«وَ لَمْ یُعِنْهُ عَلَى خَلْقِهَا قَادِرٌ۶۹
و قدرتمندی‌ در آفرینش آن او را کمک نداد.



«وَ لَوْ ضَرَبْتَ فِي مَذَاهِبِ فِکْرِکَ لِتَبْلُغَ غَایَاتِهِ،»۷۰
و اگر راههای‌ اندیشه ات را تا رسیدن به انتهایش طی‌ کنی‌،



«مَا دَلَّتْکَ الدَّلاَلَةُ إِلاَّ عَلَى أَنَّ فَاطِرَ الَّنمْلَةِ هُوَ فَاطِرُ النَّخْلَةِ (۱)،»۷۱
جز به این حقیقت نمی‌ رسی‌ که آفریننده مورچه همان آفریننده نخله خرماست،



«لِدَقِیقِ تَفْصِیلِ كُلِّ شَیْء،»۷۲
به خاطر دقت گونه گونی‌ که در هر چیز،



«وَ غَامِضِ اخْتِلاِفِ كُلِّ حَیٍّ (شیء).»۷۳
و پیچیدگی‌ اختلافی‌ که در هر زنده ای‌ به کار گرفته شده است.



«وَ مَا الْجَلِیلُ وَ اللَّطِیفُ، وَ الثَّقِیلُ وَ الْخَفِیفُ، وَ الْقَوِیُّ وَ الضَّعِیفُ، فِي خَلْقِهِ إِلاَّ سَوَاءٌ،»۷۴
بزرگ و کوچک، سنگین و سبک، قوی‌ و ضعیف در عرصه گاه خلقتش نیست مگر اینکه نسبت به قدرت او مساویند،



«وَ كَذلِكَ السَّمَاءُ وَ الْهَوَاءُ،»۷۵
و چنین است آسمان و هوا،



«وَ الرِّیَاحُ وَ الْمَاءُ۷۶
و باد و آب.



«فَانْظُرْ إِلَى الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ،»۷۷
دقّت کن به خورشید و ماه،



«وَ النَّبَاتِ وَ الشَّجَرِ،»۷۸
گیاه و درخت،



«وَ الْمَاءِ وَ الْحَجَرِ،»۷۹
آب و سنگ،



«وَ اخْتِلاَفِ هذَا اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ،»۸۰
آمد و شد این شب و روز،



«وَ تَفَجُّرِ هذِهِ الْبِحَارِ،»۸۱
روان شدن این دریاها،



«وَ کَثْرَةِ هذِهِ الْجِبَالِ،»۸۲
وجود این کوههای‌ بسیار،



«وَ طُولِ هذِهِ الْقِلاَلِ۸۳
درازی‌ این قلّه ها،



«وَ تَفَرُّقِ هذِهِ اللُّغَاتِ،»۸۴
و اختلاف این لغات



«وَ الاَْلْسُنِ الُْمخْتَلِفَاتِ۸۵
و زبانهای‌ گوناگون.



«فَالْوَیْلُ لِمَنْ أَنْکَرَ الْمُقَدِّرَ،»۸۶
وای‌ به حال کسی‌ که آفریننده را انکار،



«وَ جَحَدَ الْمُدَبِّرَ۸۷
و تدبیرکننده را باور نداشته باشد.



«زَعَمُوا أَنَّهُمْ کَالنَّبَاتِ مَا لَهُمْ زَارِعٌ،»۸۸
بی‌ خبران گمان می‌ کنند که آنان همچون گیاه بیابانی‌ بدون زارع اند،



«وَ لاَ لاِخْتِلاَفِ صُوَرِهِمْ صَانِعٌ۸۹
و صورتهای‌ متنوّع آنان را آفریننده ای‌ نیست،



«وَ لَمْ یَلْجَؤُوا إِلَى حُجَّة فِيما ادَّعَوْا،»۹۰
اینان برای‌ مدّعای‌ باطل خود دلیلی‌ ندارند،



«وَ لاَ تَحْقِیق لِمَا أَوْعَوْا۹۱
و برای‌ آنچه در باطن خود باور کرده اند تحقیقی‌ ننموده اند.



«وَ هَلْ یَکُونُ بِنَاءٌ مِنْ غَیْرِ بَان،»۹۲
آیا ساختمانی‌ بدون بنا کننده،



«أَوْ جِنَایَةٌ مِنْ غَیْرِ جَان؟!»۹۳
یا جنایتی‌ منهای‌ جنایتکار ممکن است؟!

۴. عجائب في خلقة الجرادة

«وَ إِنْ شِئْتَ قُلْتَ فِي الْجَرَادَةِ،»۹۴
و اگر می‌ خواهی‌ در رابطه با ملخ بگو،



«إِذْ خَلَقَ لَهَا عَیْنَیْنِ حَمْرَاوَیْنِ،»۹۵
که خداوند برای‌ او دو چشم قرمز،



«وَ أَسْرَجَ لَهَا حَدَقَتَیْنِ قَمْرَاوَیْنِ،»۹۶
و دو حدقه تابان،



«وَ جَعَلَ لَهَا السَّمْعَ الْخَفِیَّ،»۹۷
و گوش پنهان آفریده،



«وَ فَتَحَ لَهَا الْفَمَ السَّوِیَّ،»۹۸
و برای‌ او دهانی‌ مناسب گشوده،



«وَ جَعَلَ لَهَا الْحِسَّ الْقَوِیَّ،»۹۹
و به او حسّی‌ توانا عنایت کرده،



«وَ نَابَیْنِ بِهِمَا تَقْرِضُ،»۱۰۰
و دو دندانی‌ داده که با آنها می‌ چیند و جدا می‌ کند،



«وَ مِنْجَلَیْنِ بِ هِمَا تَقْبِضُ۱۰۱
و دو داس که با آنها چیزی‌ را می‌ گیرد.



«یَرْهَبُهَا الزُّرَّاعُ فِي زَرْعِهِمْ،»۱۰۲
کشاورزان برای‌ زراعتشان از او بیم دارند،



«وَ لاَ یَسْتَطِیعُونَ ذَبَّهَا (ردّها)، وَ لَوْ أَجْلَبُوا بِجَمْعِهِمْ۱۰۳
و برای‌ دفع او گرچه با هم همدست شوند عاجزند،



«حَتَّى تَرِدَ الْحَرْثَ فِي نَزَوَاتِهَا،»۱۰۴
تا با جَست و خیزهایش به کشتزار آید،



«وَ تَقْضِی مِنْهُ شَهَوَاتِهَا۱۰۵
و خواسته های‌ خود را برآورده نماید،



«وَ خَلْقُهَا كُلُّهُ لاَ یُکَوِّنُ إِصْبَعاً مُسْتَدِقَّةً۱۰۶
در صورتی‌ که جسم او به اندازه یک انگشت باریک بیش نیست!

۵. دلائل وجودِ اللّه في العالم

«فَتَبَارَکَ اللهُ الَّذِي یَسْجُدْ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ الاَْرْضِ طَوْعاً وَ کَرْهاً،»۱۰۷
پس بزرگ و خجسته است خداوندی‌ که هر کس در آسمانها و زمین است به اختیار و اضطرار به پیشگاهش سجده می‌ برد،



«وَ یُعَفِّرُ لَهُ خَدّاً وَ وَجْهاً،»۱۰۸
و برای‌ او گونه و چهره بر خاک می‌ ساید،



«وَ یُلْقِی إِلَيْهِ بِالطَّاعَةِ سِلْماً وَ ضَعْفاً،»۱۰۹
و او را به حالت تسلیم و درماندگی‌ اطاعت می‌ کند،



«وَ یُعْطِی لَهُ الْقِیَادَ رَهْبَةً وَ خَوْفاً۱۱۰
و از بیم و خوفْ عنان زندگی‌ به دست او می‌ نهد.



«فَالطَّیْرُ مُسَخَّرَةٌ لاَِمْرِهِ۱۱۱
پرندگان مسخّر فرمان اویند،



«أَحْصَی عَدَدَ الرِّیشِ مِنْهَا وَ النَّفَسَ،»۱۱۲
شماره پر و بال و نفس زدن آنان را می‌ داند،



«وَ أَرْسَی قَوَائِمَهَا عَلَى النَّدَی وَ الْیَبَسِ۱۱۳
و پای‌ آنان را در جای‌ تری‌ و خشکی‌ استوار نموده است،



«وَ قَدَّرَ أَقْوَاتَهَا،»۱۱۴
روزی‌ِ آنان را مقدر فرموده،



«وَ أَحْصَی أَجْنَاسَهَا۱۱۵
و بر اصناف آنان آگاهی‌ دارد.



«فَهذَا غُرَابٌ»۱۱۶
این کلاغ،



«وَ هذَا عُقَابٌ»۱۱۷
و این عقاب،



«وَ هذَا حَمَامٌ»۱۱۸
این کبوتر،



«وَ هذَا نَعَامٌ.»۱۱۹
و این شترمرغ است،



«دَعَا كُلَّ طَائِر بِاسْمِهِ،»۱۲۰
هر پرنده ای‌ را به نامش خوانده،



«وَ کَفَلَ لَهُ بِرِزْقِهِ۱۲۱
و رزقش را ضامن گشته.



«وَ أَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ»۱۲۲
ابر سنگین را به وجود آورد،



«فَأَهْطَلَ دِیَمَهَا،»۱۲۳
و باران پی‌ در پی‌ از آن بریخت،



«وَ عَدَّدَ قِسَمَهَا۱۲۴
و سهم هر سرزمین را معین فرمود،



«فَبَلَّ الاَْرْضَ بَعْدَ جُفُوفِهَا،»۱۲۵
پس زمین را پس از خشکی‌ سیراب کرد،



«وَ أَخْرَجَ نَبْتَهَا بَعْدَ جُدُوبِهَا۱۲۶
و بعد از خشکسالی‌ گیاهش را رویاند.



(۱) در بعضی نسخ «النّحلة» آمده است.




جعبه ابزار