سَحْب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
سَحْب (به ضم سین و حاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای كشيدن است.
سَحَاب (به فتح سین) به معناى ابر از آن است كه باد آن را مىكشد و يا آب آن را مىكشد و يا در راه رفتن در آسمان كشيده مىشود است.
سَحَاب به معنى مفرد و جمع هر دو آيد.
مَسْحَب (به فتح میم و سکون سین) اسم مكان است. این کلمه دوازده بار در
نهج البلاغه آمده است.
سَحْب به معنای كشيدن است. مثل كشيدن دامن و كشاندن انسان بر رويش.
سَحَاب به معنى ابر از آن است كه باد آن را مىكشد و يا آب آن را مىكشد و يا در راه رفتن در آسمان كشيده مىشود (از
مفردات).
سَحَاب به معنى مفرد و جمع هر دو آيد.
مَسْحَب اسم مكان است.
چنان كه
حضرت علی (علیهالسلام) فرموده:
«وَأَنْشَأَ السَّحَابَ الثِّقَالَ فَأَهْطَلَ دِيَمَهَا وَعَدَّدَ قِسَمَهَا» «ابرهاى ثقيل را به وجود آورد بارانهاى بىرعد و برق آنها را پى در پى كرد و قسمتهاى آن را كه چه قدر به كجا خواهد رفت بر شمرد.»
(شرحهای خطبه:
)
و فرموده:
«وَالْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَيْرِ» «فرصت مانند رفتن ابراز دست مىرود براى غنيمت شمردن فرصتهاى خوب بپا خيزيد.»
(شرحهای حکمت:
)
و نيز فرموده:
«وَيَعْلَمُ مَسْقَطَ الْقَطْرَةِ وَمَقَرَّهَا وَمَسْحَبَ الذَّرَّةِ وَمَجَرَّهَا وَمَا يَكْفِي الْبَعُوضَةَ مِنْ قُوتِهَا» «عالم است به محلّ سقوط قطره
باران و محل استقرار آن و عالم است به راه (و محلّ كشيده شدن) مورچه و به آن چه به خوراک پشّه ريز كفايت مىكند.»
(شرحهای خطبه:
)
و نيز حضرت درباره خلقت طاووس فرموده:
«وَذَنَب أَطَالَ مَسْحَبَهُ» يعنى «دمى دارد كه
خداوند محل كشيده شدن آن را بلند كرده است.»
(شرحهای خطبه:
)
این کلمه دوازده بار در نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «سحب»، ج۱، ص۵۱۸.