گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
اخلاقي ، سياسي ، تاريخي ، اقتصادي
وَ مِنْ كِتاب لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از نامه های آن حضرت است
اِلى مُعاوِيَةَ جَواباً، وَ هُوَ مِنْ مَحاسِنِ الْكُتُبِ
در جواب معاویه، که از بهترین نامه هاست
۱. فضح ادعاءات معاوية الخادعة
«أَمَّا بَعْدُ،»۱اما بعد،
«فَقَدْ أَتَانِی کِتَابُکَ تَذْکُرُ فِيهِ اصْطِفَاءَ اللهِ مُحَمَّداً (صَلَّیاللّهُعَلَیْهِوَآلِهِ) لِدِینِهِ، وَ تَأْیِیدَهُ إِيَّاهُ بِمَنْ أَیَّدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ;»۲نامه ات به من رسید که در آن نامه مبعوث شدن محمّد (صلّیاللّهعلیهوآله) را از جانب حق برای دینش، و یاری شدن آن حضرت را از سوی خداوند به وسیله یارانش یادآور شده ای!
«فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْكَ عَجَباً;»۳روزگار بر ما از جانب تو مسأله ای شگفت را پنهان داشت،
«إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلاَءِ اللهِ تَعَالی عِنْدَنَا،»۴چون می خواهی ما را از آنچه خداوند به ما مرحمت فرموده باخبر کنی،
«وَ نِعْمَتِهِ عَلَيْنَا فِي نَبِیِّنَا،»۵و از نعمت وجود پیامبرش که به ما داده آگاه سازی!
«فَکُنْتَ فِي ذلِكَ کَنَاقِلِ الَّتمْرِ إِلَى هَجَرَ،»۶در این مسأله همچون کسی هستی که خرما را به سوی هَجَر (منطقه پرخرمای بحرین) ببرد
«أَوْ دَاعِی مُسَدِّدِهِ إِلَى النِّضَالِ.»۷یا شاگردی که بخواهد به استاد تیراندازش تعلیم تیراندازی دهد.
«وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِي الاِْسْلاَمِ فُلاَنٌ وَ فُلاَنٌ;»۸تصور کردی برترین مردم در اسلام فلان و فلان هستند،
«فَذَکَرْتَ أَمْراً إِنْ تَمَّ اعْتَزَلَکَ كُلُّهُ،»۹چیزی را متذکر شده ای که اگر صحیح باشد به تو ربطی ندارد،
«وَ إِنْ نَقَصَ لَمْ یَلْحَقْکَ ثَلْمُهُ.»۱۰و اگر نادرست باشد صدمه ای برای تو در آن نیست.
«وَ مَا أَنْتَ وَ الْفَاضِلَ وَ الْمَفْضُولَ، وَ السَّائِسَ وَ الْمَسُوسَ!»۱۱و را با بالاترین و پست تر، و رئیس و مرئوس چکار؟
«وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ،»۱۲بردگان آزاد شده و فرزندان آزاد شده را
«وَ الَّتمْیِیزَ بَیْنَ الْمُهَاجِرِینَ الاَْوَّلِینَ،»۱۳با تمیز بین مهاجران نخستین،
«وَ تَرْتِیبَ دَرَجَاتِهِمْ،»۱۴و ترتیب درجات آنان،
«وَ تَعْرِیفَ طَبَقَاتِهِمْ!»۱۵و شناساندن طبقاتشان چه رابطه؟!
«هَیْهَاتَ لَقَدْ حَنَّ قِدْحٌ لَيْسَ مِنْهَا،»۱۶هیهات! تیری که از تیرهای مسابقه نبود صدا داد،
«وَ طَفِقَ یَحْکُمُ فِيهَا مَنْ عَلَيْهِ الْحُکْمُ لَهَا!»۱۷محکومی را تماشا کن که حاکم بر حاکم شده!
«أَلاَ تَرْبَعُ أَيُّهَا الاِْنْسَانُ عَلَى ظَلْعِکَ،»۱۸ای آدمیزاد، چرا با این بار گران و پای لنگ سر جایت نمی نشینی،
«وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِکَ،»۱۹و کوتاهی و ناتوانیت را تشخیص نمی دهی،
«وَ تَتَأَخَّرُ حَيْثُ أَخَّرَكَ الْقَدَرُ!»۲۰و به جایگاه معیّنی که قضا و قدر الهی برایت حکم کرده بازنمی گردی؟!
«فَمَا عَلَيْكَ غَلَبَةُ الْمَغْلُوبِ،»۲۱تو را زیانی نرسد اگر کسی مغلوب شود،
«وَ لاَ ظَفَرُ الظَّافِرِ!»۲۲و سودی نرسد اگر کسی غالب گردد!
«وَ إِنَّكَ لَذَهَّابٌ فِي التِّیهِ،»۲۳راهرو بیابان گمراهی هستی،
«رَوَّاغٌ عَنِ الْقَصْدِ.»۲۴و به شدّت از راه مستقیم منحرفی.
۲. فضائل بني هاشم
«أَلاَ تَرَی ؟»۲۵مگر نمی بینی
«ـ غَیْرَ مُخْبِر لَكَ،»۲۶ـ گرچه منظورم آگاه کردن تو نیست
«وَ لكِنْ بِنِعْمَةِ اللهِ أُحَدِّثُ ـ»۲۷بلکه برای یادآوری نعمت های حق می گویم ـ
«أَنَّ قَوْماً اسْتُشْهِدُوا فِي سَبِیلِ اللهِ تَعَالی مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الاَْنْصَارِ،»۲۸که گروهی از مهاجران و انصار در راه خدا شهید شدند
«وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ،»۲۹و برای هریک مرتبه ای است،
«حَتَّى إِذَا اسْتُشْهِدَ شَهِیدُنَا»۳۰تا اینکه شهید ما حمزه به شهادت رسید
«قِیلَ : سَیِّدُ الشُّهَدَاءِ،»۳۱به او سیّدالشهداء لقب داده شد،
«وَ خَصَّهُ رَسُولُ اللهِ (صَلَّیاللّهُعَلَیْهِوَآلِهِ) بِسَبْعِینَ تَکْبِیرَةً عِنْدَ صَلاَتِهِ عَلَيْهِ»۳۲و پیامبر (صلّیاللّهعلیهوآله) او را به وقت نماز بر جنازه اش به هفتاد تکبیر اختصاص داد؟!
«أَوَ لاَ تَرَی؟»۳۳آیا ملاحظه نمی کنی
«أَنَّ قَوْماً قُطِّعَتْ أَیْدِیهِمْ فِي سَبِیلِ اللهِ»۳۴که قومی در راه خدا دستشان از بدن جدا شد
«ـ وَ لِكُلٍّ فَضْلٌ ـ»۳۵و برای هر یک مقامی است،
«حَتَّى إِذَا فُعِلَ بِوَاحِدِنَا مَا فُعِلَ بِوَاحِدِهِمْ،»۳۶ولی زمانی که دست یکی از ما جدا شد
«قِیلَ: «الطَّیَّارُ فِي الْجَنَّةِ وَ ذُو الْجَنَاحَیْنِ!»»۳۷او را طیران کننده در بهشت و دارای دو بال نامگذاری کردند؟!
«وَ لَوْلاَ مَا نَهَی اللهُ عَنْهُ مِنْ تَزْکِیَةِ الْمَرْءِ نَفْسَهُ،»۳۸اگر ستایش از خویش را خداوند نهی نکرده بود،
«لَذَکَرَ ذَاکِرٌ فَضَائِلَ جَمَّةً،»۳۹این گوینده فضایل بسیاری را یادآوری می کرد
«تَعْرِفُهَا قُلُوبُ الْمُؤْمِنِینَ،»۴۰که قلوب بیدار اهل ایمان به آن معرفت دارد،
«وَ لاَ تَمُجُّهَا آذَانُ السَّامِعِینَ.»۴۱و گوشهای شنوندگان شنیدن آنها را کنار نیندازد.
۳. فضائل بني هاشم و فضائح بني اميّة
«فَدَعْ عَنْكَ مَنْ مَالَتْ بِهِ الرَّمِیَّةُ»۴۲کسی راکه به طمع صید دنیا از راه حق منحرف شده واگذار،
«فَإِنَّا صَنَائِعُ رَبِّنَا،»۴۳که مسلّماً ما دست پرورده پروردگارمان هستیم،
«وَ النَّاسُ بَعْدُ صَنَائِعُ لَنَا.»۴۴و مردم پس از آن تربیت شده ما هستند.
«لَمْ یَمْنَعْنَا قَدِيمُ عِزِّنَا وَ لاَ عَادِيُّ طَوْلِنَا عَلَى قَوْمِکَ أَنْ خَلَطْنَاکُمْ بِأَنْفُسِنَا;»۴۵عزت دیرین و بزرگی پیشین ما بر شما مانع از اختلاط و آمیختگی ما با شما نشد،
«فَنَکَحْنَا وَ أَنْکَحْنَا، فِعْلَ الاَْکْفَاءِ،»۴۶همانند اقوامِ همسان از شما همسر گرفته و به شما همسر دادیم،
«وَ لَسْتُمْ هُنَاكَ!»۴۷در صورتی که شما به این مقام و و منزلت نبودید.
«وَ أَنَّى یَکُونُ ذلِكَ»۴۸چگونه مقامی همچون مقام ما را داشته باشید
«وَ مِنَّا النَّبِیُّ وَ مِنْكُمُ الْمُکَذِّبُ،»۴۹در حالی که پیامبر از ما و ابوجهل دروغزن از شما،
«وَ مِنَّا أَسَدُاللهِ وَ مِنْكُمْ أَسَدُ الاَْحْلاَفِ،»۵۰اسداللّه از ما و اسد سوگندهای جاهلی (یکی از مشرکان بدنام) از شما،
«وَ مِنَّا سَیِّدا شَبَابَ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مِنْكُمْ صِبْیَةُ النَّارِ،»۵۱دو سیّد جوانان اهل بهشت از ما و کودکان آتش از شما،
«وَ مِنَّا خَیْرُ نِسَاءِ الْعَالَمِينِ، وَ مِنْكُمْ حَمَّالَةُ الْحَطَبِ،»۵۲بهترین زنان جهان از ما و حمّالة الحَطَب از شماست،
«فِي کَثِیر مِمَّا لَنَا وَ عَلَيْكُمْ!»۵۳و بسیاری دیگر از این مقوله که بهترینش از ما و بدترینش از شماست.
«فَإِسْلاَمُنَا قَدْ سُمِعَ،»۵۴اسلام ما به گوش همه رسیده،
«وَ جَاهِلِیَّتُنَا لاَ تُدْفَعُ،»۵۵و وضع پاک ما در دوران جاهلیت قابل ایراد نیست،
«وَ کِتَابُ اللهِ یَجْمَعُ لَنَا مَا شَذَّ عَنَّا،»۵۶و کتاب خدا آنچه از (حقوق وبرتری) ما پراکنده گشته جمع نموده،
«وَ هُوَ قَوْلُهُ سُبْحانَهُ وَ تَعَالَی:»۵۷و آن گفتار خدای پاک است:
(وَ أُولُوا الاَْرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَی بِبَعْض فِی کِتَابِ اللهِ)(۱)۵۸به حکم کتاب خدا بعضی از خویشان به بعضی دیگر سزاوارترند»
«وَ قَوْلُهُ تَعَالی:»۵۹و سخن خدای بزرگ است:
(إِنَّ أَوْلَی النَّاسِ بِإِبْرَاهِیمَ لَلَّذِینَ اتَّبَعُوهُ وَ هذَا النَّبِیُّ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ اللهُ وَلِیُّ الْمُؤْمِنِینَ)(۲)۶۰«شایسته ترین مردم به ابراهیم آنهایی هستند که از او پیروی نمودند و این شایسته ترین پیامبر و کسانی هستند که ایمان آوردند، و خداوند سرپرست مؤمنین است.»
«فَنَحْنُ مَرَّةً أَوْلَى بِالْقَرَابَةِ،»۶۱پس ما از طرفی به سبب خویشی،
«وَ تَارَةً أَوْلَى بِالطَّاعَةِ.»۶۲و از جهت دیگر به علّت پیروی نمودنْ به خلافت سزاوارتریم.
«وَ لَمَّا احْتَجَّ الْمُهَاجِرُونَ عَلَى الاَْنْصَارِ یَوْمَ السَّقِیفَةِ بِرَسُولِ اللهِ (صَلَّیاللّهُعَلَیْهِوَآلِهِ) فَلَجُوا عَلَيْهِمْ،»۶۳زمانی که مهاجران در سقیفه به قرابت وخویشی خود با رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) بر انصار استدلال کردند پیروز شدند.
«فَإِنْ یَکُنِ الْفَلَجُ بِهِ فَالْحَقُّ لَنَا دُونَکُمْ،»۶۴اگر این قرابت دلیل برتری است پس حق با ماست نه با شما،
«وَ إِنْ یَکُنْ بِغَیْرِهِ فَالاَْنْصَارُ عَلَى دَعْوَاهُمْ.»۶۵و اگر دلیلی دیگر دارد انصار بر ادعای خویش باقی اند.
«وَ زَعَمْتَ أَنِّي لِكُلِّ الْخُلَفَاءِ حَسَدْتُ،»۶۶گمان کردی که من بر تمام خلفا رشک برده ام،
«وَ عَلَى كُلِّهِمْ بَغَیْتُ،»۶۷و بر آنان طغیان نموده ام.
«فَإِنْ یَکُنْ ذلِكَ كَذلِكَ فَلَيْسَتِ الْجِنَایَةُ عَلَيْكَ،»۶۸اگـر ایـن اسـت جنایتی بر تـو نشـده
«فَیَکُونَ الْعُذْرُ إِلَيْكَ.»۶۹تا از تو پـوزش بطلبـم.
«وَ تِلْكَ شَکَاةٌ ظَاهِرٌ عَنْكَ عَارُهَا.»۷۰«اگر هم بوده گناه این ننگ دامن تو را نمی گیرد»
۴. مظلوميّة الامام (عليهالسلام)
«وَ قُلْتَ: إِنِّي کُنْتُ أُقَادُ كَمَا یُقَادُ الْجَمَلُ الَْمخْشُوشُ حَتَّى أُبَایِعَ.»۷۱گفته ای: مرا می کشیدند به همان گونه که شتر مهار در بینی را می کشند تا بیعت کنم!
«وَ لَعَمْرُ اللهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ،»۷۲به خدا قسم خواسته ای مرا سرزنش کنی ستایش کرده ای،
«وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ!»۷۳و رسوا نمایی ولی خود رسوا شده ای.
«وَ مَا عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَة فِي أَنْ یَکُونَ مَظْلُوماً»۷۴برای مسلمان از اینکه مظلوم باشد نقصی نیست
«مَا لَمْ یَکُنْ شَاکّاً فِي دِینِهِ،»۷۵تا وقتی که دچار شک در دین،
«وَ لاَ مُرْتَاباً بِیَقِینِهِ!»۷۶و تردید در یقین نباشد.
«وَ هذِهِ حُجَّتِی إِلَى غَیْرِکَ قَصْدُهَا،»۷۷قصدم بیان این حجت برای غیر توست (زیرا تو شایسته آن نیستی)
«وَ لكِنِّي أَطْلَقْتُ لَكَ مِنْهَا بِقَدْرِ مَا سَنَحَ مِنْ ذِکْرِهَا.»۷۸ولی از حجّت به اندازه آنچه بیانش پیش آمد برایت اظهار کردم.
«ثُمَّ ذَکَرْتَ مَا کَانَ مِنْ أَمْرِی وَ أَمْرِ عُثَْمانَ،»۷۹سپس آنچه میان من و عثمان روی داد یادآوری کرده ای،
«فَلَكَ أَنْ تُجَابَ عَنْ هذِهِ لِرَحِمِکَ مِنْهُ،»۸۰محض نسبتی که با او داری پاسخ داده می شوی:
«فَأَيُّنَا کَانَ أَعْدَی لَهُ،»۸۱از من و تو کدام یک دشمنیش با او بیشتر بود،
«وَ أَهْدَی إِلَى مَقَاتِلِهِ!»۸۲و راه را برای قتل او هموارتر کرد؟
«أَمَنْ بَذَلَ لَهُ نُصْرَتَهُ فَاسْتَقْعَدَهُ وَ اسْتَکَفَّهُ،»۸۳آیا آن که یاریش را از او دریغ ننمود و از او خواست به
جایش بنشیند و دست از اعمالش بردارد،
«أَمْ مَنِ اسْتَنْصَرَهُ»۸۴یا کسی که عثمان از او یاری خواست
«فَتَرَاخَى عَنْهُ»۸۵و او یاری دادنش را به تأخیر انداخت،
«وَ بَثَّ الْمَنُونَ إِلَيْهِ،»۸۶و سپاه مرگ را بر سرش ریخت
«حَتَّى أَتَی قَدَرُهُ عَلَيْهِ.»۸۷تا قضای حق بر او جاری شد؟!
«كَلاَّ وَاللهِ»۸۸قسم به خدا چنین نیست،
لَـ
(قَدْ یَعْلَمُ اللهُ الْمُعَوِّقِینَ مِنْکُمْ وَ الْقَائِلِینَ لاِِخْوَانِهِمْ هَلُمَّ إِلَیْنَا وَ لاَ یَأْتُونَ الْبَأْسَ إِلاَّ قَلِیلا)(۳)۸۹«خداوند از شما مانعان از یاری را می شناسد و نیز به آنان که به برادران خود گفتند به سوی ما آیید; و به هنگام جنگ جز تعداد کمی حاضر نمی شوند آگاهی دارد.»
«وَ مَا کُنْتُ لاَِعْتَذِرَ مِنْ أَنِّي کُنْتُ أَنْقِمُ عَلَيْهِ أَحْدَاثاً;»۹۰در مقام آن نیستم که از عیب گرفتنم بر بدعتهای او عذرخواهی کنم،
«فَإِنْ کَانَ الذَّنْبُ إِلَيْهِ إِرْشَادِی وَ هِدَایَتِی لَهُ;»۹۱اگر ارشاد و راهنمایی کردنم گناه است،
«فَرُبَّ مَلُوم لاَ ذَنْبَ لَهُ.»۹۲چه بسا کسی که سرزنش شود و او را گناهی نیست
«وَ قَدْ یَسْتَفِیدُ الظَّنَّةَ الْمُتَنَصِّحُ»۹۳گاهی انسانی در اثر اصرار در خیرخواهی مورد تهمت قرار می گیرد.
«وَ مَا أَرَدْتُ» (إِلاَّ الاِْصْلاَحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَ مَا تَوْفِیقِی إِلاَّ بِاللهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ)(۴)۹۴من تا توانستم جز اصلاح را نخواستم، توفیقی ندارم جز از جانب خدا، به او توکل کردم و به او بازمی گردم.
۵. الرّد على التّهديد العسكري
«وَ ذَکَرْتَ أَنَّهُ لَيْسَ لِي وَ لاَِصْحَابِی عِنْدَكَ إِلاَّ السَّیْفُ،»۹۵و گفتی مرا و یارانم را نزد تو جز شمشیر نیست!
«فَلَقَدْ أَضْحَکْتَ بَعْدَ اسْتِعْبَار!»۹۶راستی که پس از اشک ریختن خنداندی!
«مَتَى أَلْفَیْتَ بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ عَنِ الاَْعْدَاءِ نَاکِلِینَ،»۹۷پسران عبدالمطّلب را چه زمانی دیدی به دشمنان پشت کننـد،
«وَ بِالسَّیْفِ مُخَوَّفِینَ؟!»۹۸و از شمشیـرها بترساننـد؟!
«فَلَبِّثْ قَلِیلا یَلْحَقِ الْهَیْجَا حَمَلْ.»۹۹«اندکی درنگ کن تا حَمَل به صحنه جنگ برسد.»
«فَسَیَطْلُبُکَ مَنْ تَطْلُبُ،»۱۰۰به زودی کسی که دنبال اویی به دنبال تو آید،
«وَ یَقْرُبُ مِنْكَ مَا تَسْتَبْعِدُ،»۱۰۱و آنچه دور می پنداری به تو نزدیک شود،
«وَ أَنَا مُرْقِلٌ نَحْوَکَ فِي جَحْفَل مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الاَْنْصَارِ، وَ التَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَان،»۱۰۲من با سپاهی از مهاجران و انصار و تابعین که راه آنان را به نیکویی پیمودند به شتاب به سوی تو می آیم،
«شَدِید زِحَامُهُمْ،»۱۰۳لشگری سخت انبوه،
«سَاطِع قَتَامُهُمْ،»۱۰۴که گرد و غبارشان فضا را گرفته،
«مُتَسَرْبِلِینَ سَرَابِیلَ الْمَوْتِ;»۱۰۵و جامه مرگ به تن دارند،
«أَحَبُّ اللِّقَاءِ إِلَيْهِمْ لِقَاءُ رَبِّهِمْ،»۱۰۶و بهترین ملاقات برای آنان لقاء خداوند است،
«وَ قَدْ صَحِبَتْهُمْ ذُرِّیَّةٌ بَدْرِیَّةٌ، وَ سُیُوفٌ هَاشِمِیَّةٌ،»۱۰۷آنان را فرزندان بدر و شمشیرهای بنی هاشم همراه است،
«قَدْ عَرَفْتَ مَوَاقِعَ نِصَالِهَا فِي أَخِیکَ وَ خَالِکَ وَ جَدِّکَ وَ أَهْلِکَ»۱۰۸که خود خبرداری لبه تیز آن شمشیرها چگونه بر بدن برادر و دایی و جدّ و خاندانت فرود آمد،
(وَ مَا هِیَ مِنَ الظَّالِمِینَ بِبَعِید)(۵)۱۰۹«و این عذاب از ستمگران دور نیست.»
(۱)
أنفال/سوره۸، آیه۷۵. (۲)
آل عمران/سوره۳، آیه۶۸. (۳)
احزاب/سوره۳۳، آیه۱۸. (۴)
هود/سوره۱۱، آیه۸۸. (۵)
هود/سوره۱۱، آیه۸۳.