وَقْع (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وَقْع (به فتح واو و سکون قاف) و
وُقوع (به ضم واو) از
واژگان نهجالبلاغه به معنای
ثبوت،
سقوط و واقعه است.
در شدائد و ناگواریها به كار رود، آنرا وجوب و حتميّت نيز گفتهاند.
از این مادّه موارد زیادی در
نهجالبلاغه آمده است.
وَقْع به معنای ثبوت و سقوط است.
«واقعه» در شدائد و ناگواریها به کار رود.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
به آنانكه مىگفتند: قاتلان
عثمان را محاكمه كن فرمود:
«فَاصْبِروا حَتَّى يَهْدَأَ النّاسُ وَ تَقَعَ الْقُلوبُ مَواقِعَها- وَ تُؤْخَذَ الْحُقوقُ مُسْمَحَةً- فَاهْدَءُوا عَنّي.» «بنابراين
صبر كنيد تا مردم آرام شوند و دلها در جاى خود قرار گيرند و
حقوق به آسانى گرفته شود. آرام باشيد و به من مهلت دهيد.»
وقوع قلوب در مواقع
کنایه از آرامش قلوب و برگشتن مردم به حالت عادى و طبيعى است.
موقعى كه مىخواست گروهى را براى دفع شبیخونهاى
معاویه بفرستد، یکنفر به آنحضرت گفت: من فقط اختيار خودم و برادرم را دارم، بفرمائيد عمل كنيم فرمود:
«و أَيْنَ تَقَعانِ مِمّا أُريدُ.» «شما دو نفر در برابر آنچه من مىخواهم (كه
بسیج یک
سپاه است) چه كارى مىتوانيد انجام دهيد.»
يعنى اين كار
احتیاج به افراد زياد دارد موقعيت شما در كاريكه اراده كردهام چيست.
«توقّع»
انتظار وقوع چيزى است «وقاع» بكسر اوّل به معنى مواقعه و جنگ است.
در رابطه با
طلحه و
زبیر فرموده:
«وَ لَقَدِ اسْتَثَبْتُهُما قَبْلَ الْقِتالِ، وَ اسْتَأْنَيْتُ بِهما أَمامَ الْوِقاعِ، فَغَمَطا النِّعْمَةَ، وَرَدّا الْعافِيَةَ.» «به خدا قسم قبل از قتال از آندو خواستم كه از كار جنگ برگردند و انتظار كشيدم و جنگ را براى آنها تأخير انداختم ولى نعمت را حقير شمرده و عافيت را ردّ كردند.»
از این مادّه مواردی متعدد در
نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «وقع»، ج۲، ص۱۱۵۵.