• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۱۱۰ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



اخلاقية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است
در نکوهش دنیا

۱. التحذّير عن حبّ الدنيا

«أَمَّا بَعْدُ،»۱
اما بعد،



«فَإِنِّي أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا،»۲
شما را از دنیا می‌ ترسانم،



«فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ،»۳
که شیرین و سرسبز می‌ نماید،



«حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ،»۴
پوشیده به شهوات است،



«وَ تَحَبَّبَتْ بَالْعَاجِلَةِ،»۵
و خود را با نقد بودنش محبوب کرده،



«وَ رَاقَتْ بِالْقَلِیلِ،»۶
با موجودی‌ اندکش جلب نظر می‌ کند،



«وَ تَحَلَّتْ بِالاْمَالِ،»۷
خود را با آرزوها آرایش داده،



«وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ۸
و با زیور غرور آراسته کرده،



«لاَ تَدُومُ حَبْرَتُهَا،»۹
شادیش دوام ندارد،



«وَ لاَ تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا۱۰
و از درد و اندوهش امانی‌ نیست،

۲. حقيقة الدنيا

«غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ،»۱۱
در شدت فریبندگی‌ و زیانباری‌،



«حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ،»۱۲
و در تغییر و زوال پذیری‌ است،



«نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ،»۱۳
فناشونده و نابودشدنی‌ است،



«أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ۱۴
شکمباره ای‌ هلاک کننده است،



«لاَ تَعْدُو إِذَا تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ الرِّضَاءِ (الرّضی) بِهَا أَنْ تَکُونَ كَمَا قَالَ اللهُ تَعَالی سُبْحانَهُ۱۵
آن گاه که آرزوی‌ دنیاپرستان و مردمان دلبسته به آن درباره آن به نهایت رسد بیش از آنچه خداوند در قرآن فرموده نخواهد بود:

(کَمَاء أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَ کَانَ اللهُ عَلَی کُلِّ شَیْء مُقْتَدِراً)(۱)
«حیات دنیا مانند آبی‌ است که از آسمان نازل کردیم، پس روییدنی‌ زمین با آن درآمیخت، سپس آن روییدنی‌ خشک و خرد شده و بادها آن را پراکنده می‌ سازد، و خداوند بر همه چیز تواناست.»



«لَمْ یَکُنِ امْرُؤٌ مِنْهَا فِي حَبْرَة إِلاَّ أَعْقَبَتْهُ بَعْدَهَا عَبْرَةً۱۶
احدی‌ از دنیا شادمان نشد مگر اینکه گریه و اندوه را به دنبالش فرستاد،



«وَ لَمْ یَلْقَ فِي سَرَّائِهَا بَطْناً، إِلاَّ مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً۱۷
و به کسی‌ روی‌ خوش نشان نداد مگر اینکه با سختی‌ و ناراحتی‌ به او پشت کرد،



«وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِيهَا دِیمَةُ رَخَاء، إِلاَّ هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلاَء۱۸
و باران راحتی‌ بر کسی‌ نبارید مگر اینکه با رگباری‌ از بلا به او هجوم کرد.



«وَ حَرِیٌّ (حرّيا) إِذَا أَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِیَ لَهُ مُتَنَکِّرَةً،»۱۹
شایسته است که چون در روز روشن یار کسی‌ شود به وقت شب به صورت ناشناس رخ نماید.



«وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَ احْلَوْلَی، أَمَرَّ مِنْهَا جَانِبٌ فَأَوْبَی۲۰
اگر جانبی‌ از آن شیرین باشد جانب دیگرش تلخ و وبا خیز است.



«لاَ یَنَالُ امْرُءٌ مِنْ غَضَارَتِهَا رَغَباً، إِلاَّ أَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوَائِبِهَا تَعَباً۲۱
کسی‌ از خوشی‌ اش برخوردار نشود مگر اینکه از بلاهایش رنج و سختی‌ ببیند،



«وَ لاَ یُمْسِی مِنْهَا فِي جَنَاحِ أَمْن، إِلاَّ أَصْبَحَ عَلَى قَوَادِمِ خَوْف۲۲
و شبی‌ در امن و راحت در آن به سر نبرد مگر اینکه صبح بر بال خوف و ترس آن بنشیند.



«غَرَّارَةٌ، غُرُورٌ مَا فِيهَا،»۲۳
هم خود بسیار فریبنده است و هم آنچه در آن است،



«فَانِیَةٌ، فَان مَنْ عَلَيْهَا.»۲۴
نابودشدنی‌ است و هر که روی‌ آن است رو به فناست.

۳. الأسلوب الامثل في مواجهة الدّنيا

«لاَ خَیْرَ فِي شَیْء مِنْ أَزْوَادِهَا إِلاَّ التَّقْوَی۲۵
جز تقوا در هیچ توشه آن خیری‌ نیست.



«مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمَّا یُؤْمِنُهُ۲۶
آن که به کم آن قناعت ورزید بسیاری‌ از عوامل امنیّت را به دست آورد،



«وَ مَنِ اسْتَکْثَرَ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمَّا یُوبِقُهُ،»۲۷
و هر کس رو به انبوهش آورد بر علل هلاکت خود افزود،



«وَ زَالَ عَمَّا قَلِیل عَنْهُ.»۲۸
و آنچه به دست آورد به زودی‌ از دست او برود.



«كَمْ مِنْ وَاثِق بِهَا قَدْ فَجَعَتْهُ،»۲۹
بسا کس که به دنیا اعتماد کرد و به ناگاه مزه ناگواری‌ را به او چشاند،



«وَ ذِي طُمَأْنِینَة إِلَيْهَا قَدْ صَرَعَتْهُ،»۳۰
و بسا صاحب اطمینان به دنیا که ناگهان او را به خاک و خون درانداخت.



«وَ ذِي أُبَّهَة قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِیراً،»۳۱
چه بسیار مقام داری‌ که دنیا او را کوچک ساخت،



«وَ ذِي نَخْوَة قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِیلا۳۲
و آلوده به کبر و نخوتی‌ که دنیا او را به ذلّت کشید.



«سُلْطَانُهَا دُوَّلٌ،»۳۳
سلطنتش دست به دست می‌ گردد،



«وَ عَیْشُهَا رَنِقٌ،»۳۴
عیشش تیره،



«وَ عَذْبُهَا أُجَاجٌ،»۳۵
خوشیش ناگوار،



«وَ حُلْوُهَا صَبِرٌ،»۳۶
شیرینش تلخ،



«وَ غِذَاؤُهَا سِمَامٌ،»۳۷
طعامش سم،



«وَ أَسْبَابُهَا رِمَامٌ۳۸
و طنابش پوسیده است.



«حَیُّهَا بِعَرَضِ مَوْت،»۳۹
زنده اش در معرض مرگ،



«وَ صَحِیحُهَا بَعَرَضِ سُقْم۴۰
تندرستش در مسیر بیماری‌ است.



«مُلْکُهَا مَسْلُوبٌ،»۴۱
حکومتش بر باد،



«وَ عَزِیزُهَا مَغْلُوبٌ،»۴۲
عزیزش مغلوب،



«وَ مَوْفُورُهَا مَنْکُوبٌ،»۴۳
صاحب ثروت فراوانش منکوب،



«وَ جَارُهَا مَحْرُوبٌ ( مجروب)!»۴۴
و همسایه اش در معرض غارت است.

۴. العبرة من الماضين

«أَلَسْتُمْ فِي مَسَاکِنِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَطْوَلَ أَعْمَاراً،»۴۵
آیا شما در مساکن پیشینیان قرار نگرفته اید که عمرشان از شما طولانی‌ تر،



«وَ أَبْقَی آثَاراً،»۴۶
و آثارشان پایدارتر،



«وَ أَبْعَدَ آمَالا،»۴۷
و آرزوهایشان درازتر،



«وَ أَعَدَّ عَدِیداً،»۴۸
و عددشان بیشتر،



«وَ أَکْثَفَ (اکثر) جُنُوداً۴۹
و لشگرشان انبوه تر بود؟



«تَعَبَّدُوا لِلدُّنْیَا أَيَّ تَعَبُّد،»۵۰
دنیا را پرستیدند چه پرستیدنی‌!



«وَ آثَرُوهَا أَيَّ إِیثَار،»۵۱
و بر آخرت مقدم داشتند چه مقدم داشتنی‌!



«ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْهَا بِغَیْرِ زَاد مُبَلِّغ»۵۲
آن گاه از دنیا کوچ کردند بدون زاد و توشه ای‌ که آنان را به مقصد رساند،



«وَ لاَ ظَهْر قَاطِع. »۵۳
و منهای‌ مرکبی‌ که طی‌ّ سفر کند.



«فَهَلْ بَلَغَکُمْ أَنَّ الدُّنْیَا سَخَتْ لَهُمْ نَفْساً بِِفِدْیَة،»۵۴
آیا خبری‌ به شما رسیده که دنیا در برابر آن همه ضرری‌ که به آنان رسانده از خود فدیه ای‌ به آنان داده؟



«أَوْ أَعَانَتْهُمْ بِمَعُونَة،»۵۵
یا کمکی‌ به آنان نموده؟



«أَوْ أَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً۵۶
و یا برای‌ آنان همنشین خوبی‌ بوده است؟



«بَلْ أَرْهَقَتْهُمْ بِالقَوَادِحِ،»۵۷
نه، بلکه آنان را به مصائب سختی‌ گرفتار کرد،



«وَ أَوْهَقَتْهُمْ (أوهنتهم) بِالْقَوَارِعِ،»۵۸
و به حادثه های‌ کوبنده بنیان زندگی‌ شان را سست گرداند،



«وَ ضَعْضَعَتْهُمْ بِالنَّوَائِبِ،»۵۹
با بلاهای‌ جانکاه خوارشان نمود،



«وَ عَفَّرَتْهُمْ لِلْمَنَاخِرِ،»۶۰
و بینی‌ آنان را به خاک مالید،



«وَ وَطِئَتْهُمْ بِالْمَنَاسِمِ،»۶۱
و زیر سُمهای‌ خود لگدمالشان کرد،



«وَ أَعَانَتْ عَلَيْهِمْ «رَیْبَ الْمَنُونِ».»۶۲
و گردش روزگار را به ضرر آن چرخاند.



«فَقَدْ رَأَیْتُمْ تَنَکُّرَهَا (شکرها) لِمَنْ دَانَ لَهَا،»۶۳
شما ناسازگاری‌ دنیا را با آن که در برابر او گردن نهاد،



«وَ آثَرَهَا وَ أَخْلَدَ إِلَيْهَا،»۶۴
و آن را بر آخرت مقدم داشت و بر آن به خیال خود تکیه دائمی‌ کرد



«حِینَ ظَعَنُوا عَنْهَا لِفِرَاقِ الاَْبَدِ۶۵
دیدید تا کار به جایی‌ رسید که برای‌ جدایی‌ ابدی‌ از دنیا کوچ کردند،



«وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلاَّ السَّغَبَ،»۶۶
آیا جز گرسنگی‌ زاد و توشه ای‌،



«أَوْ أَحَلَّتْهُمْ إِلاَّ الضَّنْکَ،»۶۷
و جز تنگی‌ و مضیقه چیزی‌،



«أَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ إِلاَّ الظُّلْمَةَ،»۶۸
و غیر تاریکی‌ نوری‌ به آنان نشان داد؟



«أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلاَّ النَّدَامَةَ۶۹
یا به دنبال آنان جز ندامت روانه ساخت؟

۵. التحذير من الإخـلاد إلى الدّنيا

«أَفَهذِهِ تُؤْثِرُونَ،»۷۰
آیا چنین دنیایی‌ را بر همه چیز مقدم می‌ دارید،



«أَمْ إِلَيْهَا تَطْمَئِنُّونَ،»۷۱
یا به آن تکیه می‌ کنید؟



«أَمْ عَلَيْهَا تَحْرِصُونَ؟»۷۲
یا بر آن حرص می‌ورزید؟!



«فَبِئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَّهِمْهَا،»۷۳
دنیا بد خانه ای‌ است برای‌ کسی‌ که به آن بد گمان نباشد،



«وَ لَمْ یَکُنْ فِيهَا عَلَى وَجَل (حذر) مِنْهَا!»۷۴
و در مسکن گزیدن در آن ترسی‌ نداشته باشد.



«فَاعْلَمُوا وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ بِأَنَّكُمْ تَارِکُوهَا وَ ظَاعِنُونَ عَنْهَا،»۷۵
بدانید ـ و خوب می‌ دانید ـ که عاقبت دنیا را ترک می‌ کنید و از آن کوچ می‌ نمایید،



«وَ اتَّعِظُوا فِيهَا بِالَّذِينَ قَالُوا (مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً)(۲) :۷۶
باید در دنیا از آنان که می‌ گفتند: «چه کسی‌ از ما نیرومندتر است؟!» پندبگیرید،



«حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ فَلاَ یُدْعَوْنَ رُکْبَاناً۷۷
که آنان به قبرها برده شدند درحالی‌ که در سوارشدن از خود اراده نداشتند،



«وَ أُنْزِلُوا الاَْجْدَاثَ فَلاَ یُدْعَوْنَ ضِیفَاناً،»۷۸
و درشکاف زمین فرودشان آوردند بدون اینکه به عنوان مهمان دعوت شده باشند،



«وَ جُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِیحِ أَجْنَانٌ،»۷۹
و برای‌ آنان در دل سنگلاخ قبرها،



«وَ مِنَ التُّرَابِ أَکْفَانٌ (اکنان)،»۸۰
و از خاکْ کفن ها،



«وَ مِنَ الرُّفَاتِ جِیرَانٌ،»۸۱
و از استخوانهای‌ پوسیده همسایگان ساختند،



«فَهُمْ جِیرَةٌ لاَ یُجِیبُونَ دَاعِیاً،»۸۲
همسایگانی‌ هستند که هیچ خواننده ای‌ را جواب نمی‌ دهند،



«وَ لاَ یَمْنَعُونَ ضَیْماً،»۸۳
و ستمی‌ را نسبت به همسایه مانع نمی‌ شوند،



«وَ لاَ یُبَالُونَ مَنْدَبَةً۸۴
و به گریه و ناله اعتنا نمی‌ کنند،



«إِنْ جِیدُوا لَمْ یَفْرَحُوا،»۸۵
اگر بارانی‌ به قبرشان ببارد شاد نگردند،



«وَ إِنْ قُحِطُوا لَمْ یَقْنَطُوا۸۶
و اگر خشکسالی‌ شود ناامید نشوند،



«جَمِیعٌ وَ هُمْ آحَادٌ،»۸۷
جمعند ولی‌ تنهایند،



«وَ جِیرَةٌ وَ هُمْ أَبْعَادٌ۸۸
همسایه اند ولی‌ از هم دورند،



«مُتَدَانُونَ لاَ یَتَزَاوَرُونَ،»۸۹
نزدیکند ولی‌ به زیارت هم نمی‌ روند،



«وَ قَرِیبُونَ لاَ یَتَقَارَبُونَ۹۰
خویشند ولی‌ اظهار خویشی‌ نمی‌ کنند،



«حُلَمَاءُ قَدْ ذَهَبَتْ أَضْغَانُهُمْ،»۹۱
بردبارانی‌ هستند که دشمنی‌ در دل ندارند،



«وَ جُهَلاَءُ قَدْ مَاتَتْ أَحْقَادُهُمْ۹۲
و جاهلانی‌ که کینه هایشان برطرف شده،



«لاَ یُخْشَی فَجْعُهُمْ،»۹۳
از زیان آنان ترسی‌ در کار نیست،



«وَ لاَ یُرْجَی دَفْعُهُمْ،»۹۴
به دفاع آنان امیدی‌ نمی‌ باشد،



«اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الاَْرْضِ (الأرضین) بَطْناً،»۹۵
درون زمین را به جای‌ روی‌ زمین انتخاب کردند،



«وَ بِالسِّعَةِ ضِیقاً،»۹۶
خانه تنگ قبر را در عوض خانه وسیع،



«وَ بِالاَْهْلِ غُرْبَةً،»۹۷
و غربت را به جای‌ بستگان،



«وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً،»۹۸
و تاریکی‌ را به جای‌ روشنایی‌.



«فَجَاؤُوهَا كَمَا فَارَقُوهَا، حُفَاةً عُرَاةً،»۹۹
برهنه و عریان به مانند روزی‌ که از دنیا مفارقت کردند به صحنه محشر بازآمدند،



«قَدْ ظَعَنُوا (طعنوا) عَنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَى الْحَیَاةِ الدَّائِمَةِ وَ الدَّارِ الْبَاقِیَةِ،»۱۰۰
از دنیا با اعمال خود به سوی‌ حیات جاودانی‌ و سرای‌ همیشگی‌ کوچ نمودند،



«كَمَا قَالَ سُبْحانَهُ وَ تَعَالی۱۰۱
نانکه خداوند سبحان فرمود:

(کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْق نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ)(۳)
«همچنان که آنها را در آغاز آفریدیم بازشان گردانیم، این وعده حتمی‌ ماست که انجام می‌ دهیم.»



(۱) کهف/سوره۱۸، آیه۴۵.    
(۲) فصلّت/سوره۴۱، آیه۱۵.    
(۳) انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.    




جعبه ابزار