هشم (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
هَشْم (به فتحهاء و سکون شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای شکستن چیز نرمی است. این واژه دارای مشتقاتی است که در آیات قرآن به کار رفته است؛ مانند:
هَشیم (به فتحهاء و کسر شین) به معنای خورد شده و شکسته علف خشک و چوب.
هَشْم به معنای شکستن چیز نرمی است. «هَشَمَ الشیء هَشْماً»
راغب گوید: آن شکستن چیز نرمی است مثل علف. گویند: «هَشَمَ عظمه» استخوان او را شکست؛
هاشمه زخمی است که استخوان سر را میشکند.
هَشیم (به فتحهاء و کسر شین) از
واژگان قرآن کریم به معنای خورد شده و شکسته علف خشک و چوب است.
این لفظ فقط دو بار در
قرآن مجید آمده است:
(فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْاَرْضِ فَاَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیاحُ) «علف زمین با آن بیامیخت سپس خشک و شکسته گردید که بادها آنرا پراکنده کند.»
(اِنَّا اَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ صَیْحَةً واحِدَةً فَکانُوا کَهَشِیمِ الْمُحْتَظِرِ) «ما بر
قوم صالح صیحهای فرستادیم که در اثر آن مانند چوبهای شکسته حظیره ساز شدند.» محتظر به صیغه فاعل کسی است که برای باغ یا گوسفندان حظیره و آغلی از چوب و علف میسازد. ظاهرا مراد شکسته شدن چوبها در حین قطع از اشجار است نه شکسته شدن در آغل. در
نهج البلاغه خطبه ۱۴۲ فرموده:
«اَوْ کَوَقْعِ النَّارِ فِی الْهَشِیمِ» «و یا مانند افتادن آتش در چوبها و علفهای شکسته و خشکیده.»
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «هشم»، ج۷، ص۱۵۶.