گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در نکوهش دنیا
۱. التحذّير عن حبّ الدنيا
«أَمَّا بَعْدُ،»۱اما بعد،
«فَإِنِّي أُحَذِّرُکُمُ الدُّنْیَا،»۲شما را از دنیا می ترسانم،
«فَإِنَّهَا حُلْوَةٌ خَضِرَةٌ،»۳که شیرین و سرسبز می نماید،
«حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ،»۴پوشیده به شهوات است،
«وَ تَحَبَّبَتْ بَالْعَاجِلَةِ،»۵و خود را با نقد بودنش محبوب کرده،
«وَ رَاقَتْ بِالْقَلِیلِ،»۶با موجودی اندکش جلب نظر می کند،
«وَ تَحَلَّتْ بِالاْمَالِ،»۷خود را با آرزوها آرایش داده،
«وَ تَزَیَّنَتْ بِالْغُرُورِ.»۸و با زیور غرور آراسته کرده،
«لاَ تَدُومُ حَبْرَتُهَا،»۹شادیش دوام ندارد،
«وَ لاَ تُؤْمَنُ فَجْعَتُهَا.»۱۰و از درد و اندوهش امانی نیست،
۲. حقيقة الدنيا
«غَرَّارَةٌ ضَرَّارَةٌ،»۱۱در شدت فریبندگی و زیانباری،
«حَائِلَةٌ زَائِلَةٌ،»۱۲و در تغییر و زوال پذیری است،
«نَافِدَةٌ بَائِدَةٌ،»۱۳فناشونده و نابودشدنی است،
«أَکَّالَةٌ غَوَّالَةٌ.»۱۴شکمباره ای هلاک کننده است،
«لاَ تَعْدُو إِذَا تَنَاهَتْ إِلَى أُمْنِیَّةِ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِيهَا وَ الرِّضَاءِ (الرّضی) بِهَا أَنْ تَکُونَ كَمَا قَالَ اللهُ تَعَالی سُبْحانَهُ:»۱۵آن گاه که آرزوی دنیاپرستان و مردمان دلبسته به آن درباره آن به نهایت رسد بیش از آنچه خداوند در قرآن فرموده نخواهد بود:
(کَمَاء أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الاَْرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیماً تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ وَ کَانَ اللهُ عَلَی کُلِّ شَیْء مُقْتَدِراً)(۱)«حیات دنیا مانند آبی است که از آسمان نازل کردیم، پس روییدنی زمین با آن درآمیخت، سپس آن روییدنی خشک و خرد شده و بادها آن را پراکنده می سازد، و خداوند بر همه چیز تواناست.»
«لَمْ یَکُنِ امْرُؤٌ مِنْهَا فِي حَبْرَة إِلاَّ أَعْقَبَتْهُ بَعْدَهَا عَبْرَةً;»۱۶احدی از دنیا شادمان نشد مگر اینکه گریه و اندوه را به دنبالش فرستاد،
«وَ لَمْ یَلْقَ فِي سَرَّائِهَا بَطْناً، إِلاَّ مَنَحَتْهُ مِنْ ضَرَّائِهَا ظَهْراً;»۱۷و به کسی روی خوش نشان نداد مگر اینکه با سختی و ناراحتی به او پشت کرد،
«وَ لَمْ تَطُلَّهُ فِيهَا دِیمَةُ رَخَاء، إِلاَّ هَتَنَتْ عَلَيْهِ مُزْنَةُ بَلاَء!»۱۸و باران راحتی بر کسی نبارید مگر اینکه با رگباری از بلا به او هجوم کرد.
«وَ حَرِیٌّ (حرّيا) إِذَا أَصْبَحَتْ لَهُ مُنْتَصِرَةً أَنْ تُمْسِیَ لَهُ مُتَنَکِّرَةً،»۱۹شایسته است که چون در روز روشن یار کسی شود به وقت شب به صورت ناشناس رخ نماید.
«وَ إِنْ جَانِبٌ مِنْهَا اعْذَوْذَبَ وَ احْلَوْلَی، أَمَرَّ مِنْهَا جَانِبٌ فَأَوْبَی!»۲۰اگر جانبی از آن شیرین باشد جانب دیگرش تلخ و وبا خیز است.
«لاَ یَنَالُ امْرُءٌ مِنْ غَضَارَتِهَا رَغَباً، إِلاَّ أَرْهَقَتْهُ مِنْ نَوَائِبِهَا تَعَباً!»۲۱کسی از خوشی اش برخوردار نشود مگر اینکه از بلاهایش رنج و سختی ببیند،
«وَ لاَ یُمْسِی مِنْهَا فِي جَنَاحِ أَمْن، إِلاَّ أَصْبَحَ عَلَى قَوَادِمِ خَوْف!»۲۲و شبی در امن و راحت در آن به سر نبرد مگر اینکه صبح بر بال خوف و ترس آن بنشیند.
«غَرَّارَةٌ، غُرُورٌ مَا فِيهَا،»۲۳هم خود بسیار فریبنده است و هم آنچه در آن است،
«فَانِیَةٌ، فَان مَنْ عَلَيْهَا.»۲۴نابودشدنی است و هر که روی آن است رو به فناست.
۳. الأسلوب الامثل في مواجهة الدّنيا
«لاَ خَیْرَ فِي شَیْء مِنْ أَزْوَادِهَا إِلاَّ التَّقْوَی.»۲۵جز تقوا در هیچ توشه آن خیری نیست.
«مَنْ أَقَلَّ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمَّا یُؤْمِنُهُ!»۲۶آن که به کم آن قناعت ورزید بسیاری از عوامل امنیّت را به دست آورد،
«وَ مَنِ اسْتَکْثَرَ مِنْهَا اسْتَکْثَرَ مِمَّا یُوبِقُهُ،»۲۷و هر کس رو به انبوهش آورد بر علل هلاکت خود افزود،
«وَ زَالَ عَمَّا قَلِیل عَنْهُ.»۲۸و آنچه به دست آورد به زودی از دست او برود.
«كَمْ مِنْ وَاثِق بِهَا قَدْ فَجَعَتْهُ،»۲۹بسا کس که به دنیا اعتماد کرد و به ناگاه مزه ناگواری را به او چشاند،
«وَ ذِي طُمَأْنِینَة إِلَيْهَا قَدْ صَرَعَتْهُ،»۳۰و بسا صاحب اطمینان به دنیا که ناگهان او را به خاک و خون درانداخت.
«وَ ذِي أُبَّهَة قَدْ جَعَلَتْهُ حَقِیراً،»۳۱چه بسیار مقام داری که دنیا او را کوچک ساخت،
«وَ ذِي نَخْوَة قَدْ رَدَّتْهُ ذَلِیلا!»۳۲و آلوده به کبر و نخوتی که دنیا او را به ذلّت کشید.
«سُلْطَانُهَا دُوَّلٌ،»۳۳سلطنتش دست به دست می گردد،
«وَ عَیْشُهَا رَنِقٌ،»۳۴عیشش تیره،
«وَ عَذْبُهَا أُجَاجٌ،»۳۵خوشیش ناگوار،
«وَ حُلْوُهَا صَبِرٌ،»۳۶شیرینش تلخ،
«وَ غِذَاؤُهَا سِمَامٌ،»۳۷طعامش سم،
«وَ أَسْبَابُهَا رِمَامٌ!»۳۸و طنابش پوسیده است.
«حَیُّهَا بِعَرَضِ مَوْت،»۳۹زنده اش در معرض مرگ،
«وَ صَحِیحُهَا بَعَرَضِ سُقْم!»۴۰تندرستش در مسیر بیماری است.
«مُلْکُهَا مَسْلُوبٌ،»۴۱حکومتش بر باد،
«وَ عَزِیزُهَا مَغْلُوبٌ،»۴۲عزیزش مغلوب،
«وَ مَوْفُورُهَا مَنْکُوبٌ،»۴۳صاحب ثروت فراوانش منکوب،
«وَ جَارُهَا مَحْرُوبٌ ( مجروب)!»۴۴و همسایه اش در معرض غارت است.
۴. العبرة من الماضين
«أَلَسْتُمْ فِي مَسَاکِنِ مَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ أَطْوَلَ أَعْمَاراً،»۴۵آیا شما در مساکن پیشینیان قرار نگرفته اید که عمرشان از شما طولانی تر،
«وَ أَبْقَی آثَاراً،»۴۶و آثارشان پایدارتر،
«وَ أَبْعَدَ آمَالا،»۴۷و آرزوهایشان درازتر،
«وَ أَعَدَّ عَدِیداً،»۴۸و عددشان بیشتر،
«وَ أَکْثَفَ (اکثر) جُنُوداً!»۴۹و لشگرشان انبوه تر بود؟
«تَعَبَّدُوا لِلدُّنْیَا أَيَّ تَعَبُّد،»۵۰دنیا را پرستیدند چه پرستیدنی!
«وَ آثَرُوهَا أَيَّ إِیثَار،»۵۱و بر آخرت مقدم داشتند چه مقدم داشتنی!
«ثُمَّ ظَعَنُوا عَنْهَا بِغَیْرِ زَاد مُبَلِّغ»۵۲آن گاه از دنیا کوچ کردند بدون زاد و توشه ای که آنان را به مقصد رساند،
«وَ لاَ ظَهْر قَاطِع. »۵۳و منهای مرکبی که طیّ سفر کند.
«فَهَلْ بَلَغَکُمْ أَنَّ الدُّنْیَا سَخَتْ لَهُمْ نَفْساً بِِفِدْیَة،»۵۴آیا خبری به شما رسیده که دنیا در برابر آن همه ضرری که به آنان رسانده از خود فدیه ای به آنان داده؟
«أَوْ أَعَانَتْهُمْ بِمَعُونَة،»۵۵یا کمکی به آنان نموده؟
«أَوْ أَحْسَنَتْ لَهُمْ صُحْبَةً!»۵۶و یا برای آنان همنشین خوبی بوده است؟
«بَلْ أَرْهَقَتْهُمْ بِالقَوَادِحِ،»۵۷نه، بلکه آنان را به مصائب سختی گرفتار کرد،
«وَ أَوْهَقَتْهُمْ (أوهنتهم) بِالْقَوَارِعِ،»۵۸و به حادثه های کوبنده بنیان زندگی شان را سست گرداند،
«وَ ضَعْضَعَتْهُمْ بِالنَّوَائِبِ،»۵۹با بلاهای جانکاه خوارشان نمود،
«وَ عَفَّرَتْهُمْ لِلْمَنَاخِرِ،»۶۰و بینی آنان را به خاک مالید،
«وَ وَطِئَتْهُمْ بِالْمَنَاسِمِ،»۶۱و زیر سُمهای خود لگدمالشان کرد،
«وَ أَعَانَتْ عَلَيْهِمْ «رَیْبَ الْمَنُونِ».»۶۲و گردش روزگار را به ضرر آن چرخاند.
«فَقَدْ رَأَیْتُمْ تَنَکُّرَهَا (شکرها) لِمَنْ دَانَ لَهَا،»۶۳شما ناسازگاری دنیا را با آن که در برابر او گردن نهاد،
«وَ آثَرَهَا وَ أَخْلَدَ إِلَيْهَا،»۶۴و آن را بر آخرت مقدم داشت و بر آن به خیال خود تکیه دائمی کرد
«حِینَ ظَعَنُوا عَنْهَا لِفِرَاقِ الاَْبَدِ.»۶۵دیدید تا کار به جایی رسید که برای جدایی ابدی از دنیا کوچ کردند،
«وَ هَلْ زَوَّدَتْهُمْ إِلاَّ السَّغَبَ،»۶۶آیا جز گرسنگی زاد و توشه ای،
«أَوْ أَحَلَّتْهُمْ إِلاَّ الضَّنْکَ،»۶۷و جز تنگی و مضیقه چیزی،
«أَوْ نَوَّرَتْ لَهُمْ إِلاَّ الظُّلْمَةَ،»۶۸و غیر تاریکی نوری به آنان نشان داد؟
«أَوْ أَعْقَبَتْهُمْ إِلاَّ النَّدَامَةَ!»۶۹یا به دنبال آنان جز ندامت روانه ساخت؟
۵. التحذير من الإخـلاد إلى الدّنيا
«أَفَهذِهِ تُؤْثِرُونَ،»۷۰آیا چنین دنیایی را بر همه چیز مقدم می دارید،
«أَمْ إِلَيْهَا تَطْمَئِنُّونَ،»۷۱یا به آن تکیه می کنید؟
«أَمْ عَلَيْهَا تَحْرِصُونَ؟»۷۲یا بر آن حرص میورزید؟!
«فَبِئْسَتِ الدَّارُ لِمَنْ لَمْ يَتَّهِمْهَا،»۷۳دنیا بد خانه ای است برای کسی که به آن بد گمان نباشد،
«وَ لَمْ یَکُنْ فِيهَا عَلَى وَجَل (حذر) مِنْهَا!»۷۴و در مسکن گزیدن در آن ترسی نداشته باشد.
«فَاعْلَمُوا وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ بِأَنَّكُمْ تَارِکُوهَا وَ ظَاعِنُونَ عَنْهَا،»۷۵بدانید ـ و خوب می دانید ـ که عاقبت دنیا را ترک می کنید و از آن کوچ می نمایید،
«وَ اتَّعِظُوا فِيهَا بِالَّذِينَ قَالُوا:» (مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً)(۲) :
۷۶باید در دنیا از آنان که می گفتند: «چه کسی از ما نیرومندتر است؟!» پندبگیرید،
«حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ فَلاَ یُدْعَوْنَ رُکْبَاناً.»۷۷که آنان به قبرها برده شدند درحالی که در سوارشدن از خود اراده نداشتند،
«وَ أُنْزِلُوا الاَْجْدَاثَ فَلاَ یُدْعَوْنَ ضِیفَاناً،»۷۸و درشکاف زمین فرودشان آوردند بدون اینکه به عنوان مهمان دعوت شده باشند،
«وَ جُعِلَ لَهُمْ مِنَ الصَّفِیحِ أَجْنَانٌ،»۷۹و برای آنان در دل سنگلاخ قبرها،
«وَ مِنَ التُّرَابِ أَکْفَانٌ (اکنان)،»۸۰و از خاکْ کفن ها،
«وَ مِنَ الرُّفَاتِ جِیرَانٌ،»۸۱و از استخوانهای پوسیده همسایگان ساختند،
«فَهُمْ جِیرَةٌ لاَ یُجِیبُونَ دَاعِیاً،»۸۲همسایگانی هستند که هیچ خواننده ای را جواب نمی دهند،
«وَ لاَ یَمْنَعُونَ ضَیْماً،»۸۳و ستمی را نسبت به همسایه مانع نمی شوند،
«وَ لاَ یُبَالُونَ مَنْدَبَةً.»۸۴و به گریه و ناله اعتنا نمی کنند،
«إِنْ جِیدُوا لَمْ یَفْرَحُوا،»۸۵اگر بارانی به قبرشان ببارد شاد نگردند،
«وَ إِنْ قُحِطُوا لَمْ یَقْنَطُوا.»۸۶و اگر خشکسالی شود ناامید نشوند،
«جَمِیعٌ وَ هُمْ آحَادٌ،»۸۷جمعند ولی تنهایند،
«وَ جِیرَةٌ وَ هُمْ أَبْعَادٌ.»۸۸همسایه اند ولی از هم دورند،
«مُتَدَانُونَ لاَ یَتَزَاوَرُونَ،»۸۹نزدیکند ولی به زیارت هم نمی روند،
«وَ قَرِیبُونَ لاَ یَتَقَارَبُونَ.»۹۰خویشند ولی اظهار خویشی نمی کنند،
«حُلَمَاءُ قَدْ ذَهَبَتْ أَضْغَانُهُمْ،»۹۱بردبارانی هستند که دشمنی در دل ندارند،
«وَ جُهَلاَءُ قَدْ مَاتَتْ أَحْقَادُهُمْ.»۹۲و جاهلانی که کینه هایشان برطرف شده،
«لاَ یُخْشَی فَجْعُهُمْ،»۹۳از زیان آنان ترسی در کار نیست،
«وَ لاَ یُرْجَی دَفْعُهُمْ،»۹۴به دفاع آنان امیدی نمی باشد،
«اسْتَبْدَلُوا بِظَهْرِ الاَْرْضِ (الأرضین) بَطْناً،»۹۵درون زمین را به جای روی زمین انتخاب کردند،
«وَ بِالسِّعَةِ ضِیقاً،»۹۶خانه تنگ قبر را در عوض خانه وسیع،
«وَ بِالاَْهْلِ غُرْبَةً،»۹۷و غربت را به جای بستگان،
«وَ بِالنُّورِ ظُلْمَةً،»۹۸و تاریکی را به جای روشنایی.
«فَجَاؤُوهَا كَمَا فَارَقُوهَا، حُفَاةً عُرَاةً،»۹۹برهنه و عریان به مانند روزی که از دنیا مفارقت کردند به صحنه محشر بازآمدند،
«قَدْ ظَعَنُوا (طعنوا) عَنْهَا بِأَعْمَالِهِمْ إِلَى الْحَیَاةِ الدَّائِمَةِ وَ الدَّارِ الْبَاقِیَةِ،»۱۰۰از دنیا با اعمال خود به سوی حیات جاودانی و سرای همیشگی کوچ نمودند،
«كَمَا قَالَ سُبْحانَهُ وَ تَعَالی:»۱۰۱نانکه خداوند سبحان فرمود:
(کَمَا بَدَأْنَا أَوَّلَ خَلْق نُعِیدُهُ وَعْداً عَلَیْنَا إِنَّا کُنَّا فَاعِلِینَ)(۳)«همچنان که آنها را در آغاز آفریدیم بازشان گردانیم، این وعده حتمی ماست که انجام می دهیم.»
(۱)
کهف/سوره۱۸، آیه۴۵. (۲)
فصلّت/سوره۴۱، آیه۱۵. (۳)
انبیاء/سوره۲۱، آیه۱۰۴.