گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية ، سياسية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در پند و اندرز و فضل قرآن و نهی از بدعت
۱. وجوب إتّباع الاوامر الإلهيّة
«انْتَفِعُوا بِبَیَانِ اللهِ،»۱از بیان خداوند سود گیرید،
«وَ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللهِ،»۲و از موعظه های الهی پند پذیرید،
«وَ اقْبَلُوا نَصِیحَةَ اللهِ.»۳و نصیحت خدا را قبول کنید،
«فَإِنَّ اللهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِیَّةِ،»۴که خداوند با آیات روشنش راه عذر را بر شما بسته،
«وَ اتَّخَذَ عَلَيْكُمُ الْحُجَّةَ،»۵و حجّتش را بر شما تمام کرده،
«وَ بَیَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ، وَ مَکَارِهَهُ مِنْهَا،»۶و از اعمال آنچه را دوست داشته و آنچه را مورد نفرتش بوده برای شما بیان فرموده،
«لِتَتَّبِعُوا هذِهِ،»۷تا محبوبش را انجام دهید،
«وَ تَجْتَنِبُوا هذِهِ،»۸و منفورش را ترک نمایید،
«فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) کَانَ یَقُولُ:»۹رسول خدا ـ صلىاللهعليهوآلهـ مکرّر می فرمود:
««إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ،»۱۰«بهشت پیچیده به سختی ها،
«وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ.»»۱۱و دوزخ آمیخته به شهوات است»
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِي کُرْه،»۱۲بدانید طاعتی نیست جز اینکه انجامش گران،
«وَ مَا مِنْ مَعْصِیَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِي شَهْوَة.»۱۳و گناهی نیست مگر اینکه انجامش لذّت بخش است.
«فَرَحِمَ اللهُ امْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ،»۱۴پس رحمت خدا بر کسی که از شهوت بازایستد،
«وَ قَمَعَ هَوَی نَفْسِهِ،»۱۵و هوای نفس را ریشه کن کند،
«فَإِنَّ هذِهِ النَّفْسَ أَبْعَدُ شَیْءٍ مَنْزِعاً،»۱۶که این نفس دورترین چیزی است که از شهوت قطع شود،
«وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِیَة فِي هَوًی.»۱۷و پیوسـته میل به هوسـرانی و معصیـت دارد.
«وَ اعْلَمُوا ـ عِبَادَ اللهِ ـ»۱۸بندگان خدا، بدانید که
«أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُصْبِحُ وَ لَا یُمْسِی»۱۹مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمی برد
«إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ،»۲۰مگر آنکه به نفس خود بدگمان است،
«فَلَا یَزَالُ زَارِیاً عَلَيْهَا»۲۱هماره از خود عیبجویی می کند،
«وَ مُسْتَزِیداً لَهَا.»۲۲و خواهان افزایش کار نیک از نفس است.
«فَکُونُوا کَالسَّابِقِینَ قَبْلَکُمْ،»۲۳در امر دین چون گذشتگان که پیش از شما بودند،
«وَ الْمَاضِینَ أَمَامَکُمْ.»۲۴و رفتگانی که دربرابر شما از دنیا رفتند باشید،
«قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْیَا تَقْوِیضَ الرَّاحِلَ،»۲۵از دنیاخیمه برکندند همچون خیمه برکندن کسی که کوچ می کند،
«وَ طَوَوْهَا طَیَّ الْمَنَازِلَ.»۲۶و آن را طیّ کردند چنانکه منازل را طی کنند.
۲. هداية القرآن
«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا یَغُشُّ،»۲۷بدانید که قرآن خیرخواهی است که خیانت نمی کند،
«وَ الْهَادِی الَّذِي لَا یُضِلُّ،»۲۸و هدایتگری است که گمراه نمی نماید،
«وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا یَکْذِبُ.»۲۹و سخنگویی است که دروغ نمی گوید.
«وَ مَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ»۳۰احدی با قرآن ننشست
«إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ:»۳۱جز اینکه به فزونی یا کمی از پیش آن برخاست:
«زِیَادَةٍ فِي هُدًی،»۳۲فزونی در هدایت،
«أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمیً.»۳۳و کم شدن در کوردلی.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ،»۳۴بدانید که برای کسی بعد از بودن با قرآن تهیدستی نیست،
«وَ لاَ لِأَحَد قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی.»۳۵و برای احدی منهای قرآن بی نیازی نمی باشد.
«فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ،»۳۶از قرآن برای بیماریهای خود شفا جویید،
«وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأوَائِکُمْ،»۳۷و از آن برای پیروزی بر مشکلات یاری خواهید،
«فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ: وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ، وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ،»۳۸که شفای از بزرگترین بیماریها که کفر و نفاق و تباهی و ضلالت می باشد در قرآن است.
«فَاسْأَلُوا اللهَ بِهِ،»۳۹پس به وسیله قرآن از خدا بخواهید،
«وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ،»۴۰و با عشق به قرآن به خدا توجه کنید،
«وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ،»۴۱و به وسیله آن از مردم چیزی مخواهید،
«إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللهِ تَعَالی بِمِثْلِهِ.»۴۲قطعاً
عباد الهی در این دنیا با وسیله ای به مانند قرآن به خداوند توجه نکرده اند.
«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ،»۴۳بدانید که قرآن شافعی است که شفاعتش پذیرفته گشته،
«وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ،»۴۴و گوینده ای است که گفتارش تصدیق شده است،
«وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ،»۴۵آن که قرآن در قیامت به شفاعتش برخیزد شفاعتش در مورد او قبول است،
«وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ[[|صُدِّقَ]] عَلَيْهِ،»۴۶و از هر که شکایت نماید شکایتش پذیرفته است،
«فَإِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ:»۴۷زیرا ندادهنده ای در قیامت ندا می دهد:
««أَلَا إِنَّ كُلَّ حَارِث مُبْتَلًی فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ، غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ.»»۴۸«امروز هر انسانی دچار بذری است که افشانده و گرفتار نتیجه عمل خود است جز آنان که زارع بذر قرآن در سرزمین حیات خود بودند.»
«فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ،»۴۹پس از بذرافشانان قرآن و تابعان آن باشید،
«وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّکُمْ،»۵۰آن را رهنمای بر خدای خود قرار دهید،
«وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِکُمْ،»۵۱برای خود از قرآن طلب نصیحت کنید،
«وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَکُمْ،»۵۲آراء خود را که بر خلاف قرآن است متّهم نمایید،
«وَ اسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَکُمْ.»۵۳و خواهش خود را که مخالف قرآن است خائن بدانید.
۳. الحث على العمل و المداومة عليه
«الْعَمَلَ! الْعَمَلَ!»۵۴عمل! عمل!
«ثُمَّ النِّهَایَةَ! النِّهَایَةَ!»۵۵سپس عاقبت! عاقبت!
«وَ الْإِسْتِقَامَةَ! الْإِسْتِقَامَةَ!»۵۶پایداری! پایداری!
«ثُمَّ الصَّبْرَ! الصَّبْرَ!»۵۷آن گاه صبر! صبر!
«وَ الْوَرَعَ! الْوَرَعَ!»۵۸پاکدامنی! پاکدامنی!
«إِنَّ لَكُمْ نِهَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَایَتِکُمْ،»۵۹قطعاً برای شما پایانی است، خود را به آن برسانید،
«وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِکُمْ،»۶۰و شما را نشانه ای است، به آن هدایت جویید،
«وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَایَتِهِ.»۶۱و اسلام را هدفی است به آن برسید.
«وَ اخْرُجُوا إِلَى اللهِ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ، وَ بَیَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ.»۶۲با انجام آنچه خداوند از حق خود بر شما واجب نموده، و تکالیفی که برای شما بیان داشته به خداوند روی آورید،
«أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ،»۶۳من شاهد شمایم،
«وَ حَجِیجٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْكُمْ.»۶۴و روز قیامت به نفع شما اقامه حجت می کنم.
«أَلَا وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابِقَ قَدْ وَقَعَ،»۶۵بدانید که آنچه در علم الهی مقدر گشته بود واقع شد،
«وَ الْقَضَاءَ الْمَاضِیَ قَدْ تَوَرَّدَ،»۶۶قضایی که باید انجام می شد تدریجاً وارد گشت،
«وَ إِنِّي مُتَکَلِّمٌ بِعِدَةِ اللهِ وَ حُجَّتِهِ،»۶۷من از وعده خدا و حجت او سخن می گویم،
«قَالَ اللهُ تَعَالی:»۶۸خدای تعالی فرموده:
(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَنْ لاَ تَخَافُوا، وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)(۱)۶۹«آنان که گفتند پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان فرود می آیند که نترسید و محزون نباشید، و شاد باشید به بهشتی که وعده داده می شدید.»
«وَ قَدْ قُلْتُمْ: رَبُّنَا اللهُ،»۷۰شما گفتید پروردگار ما خداست،
«فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ، وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ، وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ (طاعته)،»۷۱پس بر کتاب خدا و بر طریق فرمان او، و بر راه شایسته بندگیش استقامت ورزید،
«ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا،»۷۲و از آن طریقه بیرون نروید،
«وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا،»۷۳و بدعت در آن مگذارید،
«وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا.»۷۴و با آن مخالفت نورزید،
«فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»۷۵زیرا آنان که از راه بیرون شوند در قیامت به خداوند راه نیـابنـد.
۴. ضرورة السيّطرة على اللّسان
«ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِیفَهَا،»۷۶از شکستن و دگرگون کردن اخلاق پسندیده برحذر باشید،
«وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً،»۷۷و زبان را یکی کنید،
«وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ،»۷۸مرد باید زبان خود را ضبط کند،
«فَإِنَّ هذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ.»۷۹زیرا زبان نسبت به صاحبش چموش است،
«وَ اللهِ مَا أَرَی عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَی تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ.»۸۰به خدا سوگند بنده باتقوایی را نمی بینم که تقوایش او را سود دهد مگر آنکه زبانش را حفظ کند.
«وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ،»۸۱قطعاً زبان مؤمن پشت قلب او،
«وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ.»۸۲و دل منافق پشت زبان اوست،
«لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَام تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ،»۸۳زیرا مؤمن چون بخواهد سخنی گوید درباره آن در دل خود اندیشه نماید،
«فَإِنْ کَانَ خَیْراً أَبْدَاهُ،»۸۴اگر خیر بود آشکارش کند،
«وَ إِنْ کَانَ شَرّاً وَارَاهُ.»۸۵و اگر شر بود نهفته اش دارد.
«وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَی عَلَى لِسَانِهِ،»۸۶و منافق هرچه به زبانش آید بگوید،
«لَا یَدْرِی مَاذَا لَهُ،»۸۷نمی فهمد چه سخنی برای او سودمند
«وَ مَاذَا عَلَيْهِ.»۸۸و کدام گفتار برای او زیان آور است.
«وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ):»۸۹رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) فرمود:
««لاَ یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ.»۹۰«ایمان بنده ای استوار نمی شود مگر دلش استوار شود،
«وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ.»»۹۱و دلش استوار نمی گردد مگر زبانش استوار شود»
«فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ یَلْقَی اللهَ تَعَالی»۹۲پس هریک از شما بتواند خدا را ملاقات کند
«وَ هُوَ نَقِیُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَمْوَالِهِمْ،»۹۳در حالی که دستش از خون و مال مسلمین پاک،
«سَلِیمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ،»۹۴و زبانش از هتک آبروی آنان سالم باشد،
«فَلْیَفْعَلْ.»۹۵بایـد چنین کنـد.
۵. اجتناب البدع
«وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ»۹۶بندگان خدا، بدانید
«أَنَّ الْمُؤْمِنَ یَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ،»۹۷قطعاً مؤمن در امسال حلال می داند آنچه را سال اول حلال دانسته،
«وَ یُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ،»۹۸و این سال حرام می داند آنچه را سال نخست حرام می دانسته،
«وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ»۹۹بدعتی که مردم پایه گذاری کرده اند
«لَا یُحِلُّ لَكُمْ شَیْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ،»۱۰۰چیز حرام را بر شما حلال نمی کند،
«وَلكِنَّ الْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اللهُ،»۱۰۱بلکه حلال همان است که خدا حلال کرده،
«وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللهُ.»۱۰۲و حرام همان است که خدا حرام نموده.
«فَقَدْ جَرَّبْتُمُ الْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا،»۱۰۳به تحقیق امور را تجربه کرده و خوب آزمایش نموده اید،
«وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ،»۱۰۴و از اوضاع گذشتگان پندتان داده اند،
«وَ ضُرِبَتِ الْأَمْثَالُ لَكُمْ،»۱۰۵و برای شما مثلها زده اند،
«وَ دُعِیتُمْ إِلَى الْأَمْرِ الْوَاضِحِ،»۱۰۶و به آیینی واضح دعوت شده اید،
«فَلَا یَصَمُّ عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَصَمُّ،»۱۰۷از شنیدن دعوت کر نمی شود مگر بی گوش،
«وَ لَا یَعْمَی عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَعْمَی.»۱۰۸و از دیدن آن کور نمی شود مگر بی چشم،
«وَ مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلاَءِ وَ التَّجَارِبِ»۱۰۹آن که خداوند از آزمایش ها و تجربه ها سودش نرساند
«لَمْ یَنْتَفِعْ بِشَیْءٍ مِنَ الْعِظَةِ،»۱۱۰به موعظه دیگر سود نبرد،
«وَ أَتَاهُ التَّقْصِیرُ مِنْ أَمَامِهِ،»۱۱۱و او را از پیش رو و آشکارا کوته فکری درآید
«حَتَّى یَعْرِفَ مَا أَنْکَرَ،»۱۱۲تا آنجا که آنچه را نمی شناخته پندارد که می شناسد،
«وَ یُنْکِرَ مَا عَرَفَ.»۱۱۳و آنچه راکه می شناخته ناشناخته انگارد.
«وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلاَنِ:»۱۱۴زیرا مردم دو دسته اند:
«مُتَّبِعٌ شِرْعَةً،»۱۱۵تابع شریعت،
«وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً،»۱۱۶و پدیدآورنده بدعت
«لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللهِ سُبْحانَهُ بُرْهَانُ سُنَّة،»۱۱۷که او را از جانب خدا نه برهانی از سنّت
«وَ لَا ضِیَاءُ حُجَّةٍ.»۱۱۸و نه نوری از دلیل و حجّت است.
۶. خصائص القرآن
«وَ إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ یَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ،»۱۱۹خداوند احدی را به مانند این قرآن پند نداده،
«فَإِنَّهُ حَبْلُ اللهِ الْمَتِینُ،»۱۲۰که قرآن رشته متین خدا
«وَ سَبَبُهُ الْأَمِینُ،»۱۲۱و وسیله امین اوست،
«وَ فِيهِ رَبِیعُ الْقَلْبِ،»۱۲۲در آن بهار دل
«وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ،»۱۲۳و چشمه های دانش است،
«وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَیْرُهُ،»۱۲۴دل را به غیر آن مایه جلا نیست،
«مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ الْمُتَذَکِّرُونَ،»۱۲۵با آنکه پندپذیران از قرآن از دنیا رفتند،
«وَ بَقِیَ النَّاسُونَ أَوِ الْمُتَنَاسُونَ.»۱۲۶و فراموشکاران یا آنان که خود را به فراموش زده اند ماندند.
«فَإِذَا رَأَیْتُمْ خَیْراً فَأَعِینُوا عَلَيْهِ،»۱۲۷چون خیری دیدید آن را کمک کنید،
«وَ إِذَا رَأَیْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ،»۱۲۸و چون شری مشاهده نمودید از آن دوری جویید،
«فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ) کَانَ یَقُولُ:»۱۲۹که رسول خدا (صلىاللهعليهوآله) هماره می فرمود:
««يَا بْنَ آدَمَ،»۱۳۰«ای فرزند آدم،
«اعْمَلِ الْخَیْرَ»۱۳۱کار خیر انجام ده،
«وَ دَعِ الشَّرَّ،»۱۳۲و کار شرّ را رها کن،
«فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ.»»۱۳۳که در این حال نیکوکار و معتدلی.»
۷. أنواع الظّلم
«أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ:»۱۳۴بدانید ستم سه گونه است:
«فَظُلْمٌ لَا یُغْفَرُ،»۱۳۵ستمی که بخشیده نشود،
«وَ ظُلْمٌ لَا یُتْرَکُ،»۱۳۶و ستمی که بازخواست شود،
«وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا یُطْلَبُ.»۱۳۷و ستمی که بخشیده شود و بازخواست نشود.
«فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا یُغْفَرُ فَالشِّرْکُ بِاللهِ،»۱۳۸اما ستمی که آمرزیده نشود شرک به خداوند است،
«قَالَ اللهُ تَعَالی:»۱۳۹خداوند سبحان فرموده:
(إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)(۲)۱۴۰«خداوند این گناه را که به او شرک آورند نمی آمرزد.»
«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ.»۱۴۱اما ستمی که آمرزیده شود ستم
عبد بر خود است در ارتکاب
بعضی از گناهان کوچک.
«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً.»۱۴۲امّا ستمی که بازخواست شود ستم
بعضی از مردم بر
بعض دیگر است.
«الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِیدٌ،»۱۴۳قصاص در قیامت شدید است،
«لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَی،»۱۴۴و آن زخم زدن با کارد،
«وَ لَا ضَرْباً بِالسِّیَاطِ،»۱۴۵ا ضربه زدن با تازیانه نیست،
«وَلكِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ.»۱۴۶بلکه برنامه ای است که اینها در برابرش اندک است.
«فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِینِ اللهِ،»۱۴۷از تلوّن و رنگ به رنگ شدن در دین خدا بپرهیزید،
«فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيَما تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ، خَیْرٌ مِنْ فُرْقَة فِيَما تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ.»۱۴۸زیرا اتّفاق در آنچه که از حق میل ندارید از تفرقه در آنچه از باطل دوست دارید بهتر است،
«وَ إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَی، وَ لَا مِمَّنْ بَقِیَ.»۱۴۹و خداوند پاک به هیچ یک از گذشتگان و فعلی ها بر اثر تفرقه خیری عطا نکرده است.
۸. ضرورة بناء الذّات
«يَا أَيُّهَا النَّاسُ،»۱۵۰ای مردم،
«طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ،»۱۵۱خوشا به حال کسی که عیب خودش او را از دنبال کردن عیوب مردم بازدارد،
«وَ طُوبَی لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ،»۱۵۲و خوشا آن که در خانه اش بنشیند،
«وَ أَکَلَ قُوتَهُ،»۱۵۳روزی خود را بخورد،
«وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ،»۱۵۴به طاعت پروردگارش مشغول باشد،
«وَ بَکَی عَلَى خَطِیئَتِهِ،»۱۵۵و بر گناهش گریه کند،
«فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ،»۱۵۶او سرگرم کار خود بوده،
«وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة!»۱۵۷و مردم از او در آسایش باشند.
(۱)
فصلت/سوره۴۱، آیه۳۰. (۲)
نساء/سوره۴، آیه۴۸.