• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۱۷۶ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



عقائدية ، اخلاقية ، سياسية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است
در پند و اندرز و فضل قرآن و نهی‌ از بدعت

۱. وجوب إتّباع الاوامر الإلهيّة

«انْتَفِعُوا بِبَیَانِ اللهِ،»۱
از بیان خداوند سود گیرید،



«وَ اتَّعِظُوا بِمَوَاعِظِ اللهِ،»۲
و از موعظه های‌ الهی‌ پند پذیرید،



«وَ اقْبَلُوا نَصِیحَةَ اللهِ۳
و نصیحت خدا را قبول کنید،



«فَإِنَّ اللهَ قَدْ أَعْذَرَ إِلَيْكُمْ بِالْجَلِیَّةِ،»۴
که خداوند با آیات روشنش راه عذر را بر شما بسته،



«وَ اتَّخَذَ عَلَيْكُمُ الْحُجَّةَ،»۵
و حجّتش را بر شما تمام کرده،



«وَ بَیَّنَ لَكُمْ مَحَابَّهُ مِنَ الْأَعْمَالِ، وَ مَکَارِهَهُ مِنْهَا،»۶
و از اعمال آنچه را دوست داشته و آنچه را مورد نفرتش بوده برای‌ شما بیان فرموده،



«لِتَتَّبِعُوا هذِهِ،»۷
تا محبوبش را انجام دهید،



«وَ تَجْتَنِبُوا هذِهِ،»۸
و منفورش را ترک نمایید،



«فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّى‌اللّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِهِ) کَانَ یَقُولُ۹
رسول خدا ـ صلى‌الله‌عليه‌وآله‌ـ مکرّر می‌ فرمود:



««إِنَّ الْجَنَّةَ حُفَّتْ بِالْمَکَارِهِ،»۱۰
«بهشت پیچیده به سختی‌ ها،



«وَ إِنَّ النَّارَ حُفَّتْ بِالشَّهَوَاتِ.»»۱۱
و دوزخ آمیخته به شهوات است»



«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ مَا مِنْ طَاعَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِي کُرْه،»۱۲
بدانید طاعتی‌ نیست جز اینکه انجامش گران،



«وَ مَا مِنْ مَعْصِیَةِ اللهِ شَیْءٌ إِلَّا یَأْتِی فِي شَهْوَة۱۳
و گناهی‌ نیست مگر اینکه انجامش لذّت بخش است.



«فَرَحِمَ اللهُ امْرَأً نَزَعَ عَنْ شَهْوَتِهِ،»۱۴
پس رحمت خدا بر کسی‌ که از شهوت بازایستد،



«وَ قَمَعَ هَوَی نَفْسِهِ،»۱۵
و هوای‌ نفس را ریشه کن کند،



«فَإِنَّ هذِهِ النَّفْسَ أَبْعَدُ شَیْءٍ مَنْزِعاً،»۱۶
که این نفس دورترین چیزی‌ است که از شهوت قطع شود،



«وَ إِنَّهَا لاَ تَزَالُ تَنْزِعُ إِلَى مَعْصِیَة فِي هَوًی۱۷
و پیوسـته میل به هوسـرانی‌ و معصیـت دارد.



«وَ اعْلَمُوا ـ عِبَادَ اللهِ ـ»۱۸
بندگان خدا، بدانید که



«أَنَّ الْمُؤْمِنَ لَا یُصْبِحُ وَ لَا یُمْسِی»۱۹
مؤمن شب را به روز و روز را به شب نمی‌ برد



«إِلَّا وَ نَفْسُهُ ظَنُونٌ عِنْدَهُ،»۲۰
مگر آنکه به نفس خود بدگمان است،



«فَلَا یَزَالُ زَارِیاً عَلَيْهَا»۲۱
هماره از خود عیبجویی‌ می‌ کند،



«وَ مُسْتَزِیداً لَهَا.»۲۲
و خواهان افزایش کار نیک از نفس است.



«فَکُونُوا کَالسَّابِقِینَ قَبْلَکُمْ،»۲۳
در امر دین چون گذشتگان که پیش از شما بودند،



«وَ الْمَاضِینَ أَمَامَکُمْ۲۴
و رفتگانی‌ که دربرابر شما از دنیا رفتند باشید،



«قَوَّضُوا مِنَ الدُّنْیَا تَقْوِیضَ الرَّاحِلَ،»۲۵
از دنیاخیمه برکندند همچون خیمه برکندن کسی‌ که کوچ می‌ کند،



«وَ طَوَوْهَا طَیَّ الْمَنَازِلَ۲۶
و آن را طی‌ّ کردند چنانکه منازل را طی‌ کنند.

۲. هداية القرآن

«وَ اعْلَمُوا أَنَّ هذَا الْقُرْآنَ هُوَ النَّاصِحُ الَّذِي لَا یَغُشُّ،»۲۷
بدانید که قرآن خیرخواهی‌ است که خیانت نمی‌ کند،



«وَ الْهَادِی الَّذِي لَا یُضِلُّ،»۲۸
و هدایتگری‌ است که گمراه نمی‌ نماید،



«وَ الْمُحَدِّثُ الَّذِي لَا یَکْذِبُ۲۹
و سخنگویی‌ است که دروغ نمی‌ گوید.



«وَ مَا جَالَسَ هذَا الْقُرْآنَ أَحَدٌ»۳۰
احدی‌ با قرآن ننشست



«إِلَّا قَامَ عَنْهُ بِزِیَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ۳۱
جز اینکه به فزونی‌ یا کمی‌ از پیش آن برخاست:



«زِیَادَةٍ فِي هُدًی،»۳۲
فزونی‌ در هدایت،



«أَوْ نُقْصَانٍ مِنْ عَمیً۳۳
و کم شدن در کوردلی‌.



«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَيْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَةٍ،»۳۴
بدانید که برای‌ کسی‌ بعد از بودن با قرآن تهیدستی‌ نیست،



«وَ لاَ لِأَحَد قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًی۳۵
و برای‌ احدی‌ منهای‌ قرآن بی‌ نیازی‌ نمی‌ باشد.



«فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ،»۳۶
از قرآن برای‌ بیماریهای‌ خود شفا جویید،



«وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأوَائِکُمْ،»۳۷
و از آن برای‌ پیروزی‌ بر مشکلات یاری‌ خواهید،



«فَإِنَّ فِيهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ: وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ، وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَالُ،»۳۸
که شفای‌ از بزرگترین بیماریها که کفر و نفاق و تباهی‌ و ضلالت می‌ باشد در قرآن است.



«فَاسْأَلُوا اللهَ بِهِ،»۳۹
پس به وسیله قرآن از خدا بخواهید،



«وَ تَوَجَّهُوا إِلَيْهِ بِحُبِّهِ،»۴۰
و با عشق به قرآن به خدا توجه کنید،



«وَ لَا تَسْأَلُوا بِهِ خَلْقَهُ،»۴۱
و به وسیله آن از مردم چیزی‌ مخواهید،



«إِنَّهُ مَا تَوَجَّهَ الْعِبَادُ إِلَى اللهِ تَعَالی بِمِثْلِهِ۴۲
قطعاً عباد الهی‌ در این دنیا با وسیله ای‌ به مانند قرآن به خداوند توجه نکرده اند.



«وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ،»۴۳
بدانید که قرآن شافعی‌ است که شفاعتش پذیرفته گشته،



«وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ،»۴۴
و گوینده ای‌ است که گفتارش تصدیق شده است،



«وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ،»۴۵
آن که قرآن در قیامت به شفاعتش برخیزد شفاعتش در مورد او قبول است،



«وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ[[|صُدِّقَ]] عَلَيْهِ،»۴۶
و از هر که شکایت نماید شکایتش پذیرفته است،



«فَإِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ۴۷
زیرا ندادهنده ای‌ در قیامت ندا می‌ دهد:



««أَلَا إِنَّ كُلَّ حَارِث مُبْتَلًی فِي حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ، غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ.»»۴۸
«امروز هر انسانی‌ دچار بذری‌ است که افشانده و گرفتار نتیجه عمل خود است جز آنان که زارع بذر قرآن در سرزمین حیات خود بودند.»



«فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ،»۴۹
پس از بذرافشانان قرآن و تابعان آن باشید،



«وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّکُمْ،»۵۰
آن را رهنمای‌ بر خدای‌ خود قرار دهید،



«وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِکُمْ،»۵۱
برای‌ خود از قرآن طلب نصیحت کنید،



«وَ اتَّهِمُوا عَلَيْهِ آرَاءَکُمْ،»۵۲
آراء خود را که بر خلاف قرآن است متّهم نمایید،



«وَ اسْتَغِشُّوا فِيهِ أَهْوَاءَکُمْ۵۳
و خواهش خود را که مخالف قرآن است خائن بدانید.

۳. الحث على العمل و المداومة عليه

«الْعَمَلَ! الْعَمَلَ۵۴
عمل! عمل!



«ثُمَّ النِّهَایَةَ! النِّهَایَةَ۵۵
سپس عاقبت! عاقبت!



«وَ الْإِسْتِقَامَةَ! الْإِسْتِقَامَةَ۵۶
پایداری‌! پایداری‌!



«ثُمَّ الصَّبْرَ! الصَّبْرَ۵۷
آن گاه صبر! صبر!



«وَ الْوَرَعَ! الْوَرَعَ۵۸
پاکدامنی‌! پاکدامنی‌!



«إِنَّ لَكُمْ نِهَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى نِهَایَتِکُمْ،»۵۹
قطعاً برای‌ شما پایانی‌ است، خود را به آن برسانید،



«وَ إِنَّ لَكُمْ عَلَماً فَاهْتَدُوا بِعَلَمِکُمْ،»۶۰
و شما را نشانه ای‌ است، به آن هدایت جویید،



«وَ إِنَّ لِلْإِسْلاَمِ غَایَةً فَانْتَهُوا إِلَى غَایَتِهِ۶۱
و اسلام را هدفی‌ است به آن برسید.



«وَ اخْرُجُوا إِلَى اللهِ بِمَا افْتَرَضَ عَلَيْكُمْ مِنْ حَقِّهِ، وَ بَیَّنَ لَكُمْ مِنْ وَظَائِفِهِ۶۲
با انجام آنچه خداوند از حق خود بر شما واجب نموده، و تکالیفی‌ که برای‌ شما بیان داشته به خداوند روی‌ آورید،



«أَنَا شَاهِدٌ لَكُمْ،»۶۳
من شاهد شمایم،



«وَ حَجِیجٌ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَنْكُمْ.»۶۴
و روز قیامت به نفع شما اقامه حجت می‌ کنم.



«أَلَا وَ إِنَّ الْقَدَرَ السَّابِقَ قَدْ وَقَعَ،»۶۵
بدانید که آنچه در علم الهی‌ مقدر گشته بود واقع شد،



«وَ الْقَضَاءَ الْمَاضِیَ قَدْ تَوَرَّدَ،»۶۶
قضایی‌ که باید انجام می‌ شد تدریجاً وارد گشت،



«وَ إِنِّي مُتَکَلِّمٌ بِعِدَةِ اللهِ وَ حُجَّتِهِ،»۶۷
من از وعده خدا و حجت او سخن می‌ گویم،



«قَالَ اللهُ تَعَالی۶۸
خدای‌ تعالی‌ فرموده:



(إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ أَنْ لاَ تَخَافُوا، وَ لاَ تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ)(۱)۶۹
«آنان که گفتند پروردگار ما اللّه است، سپس استقامت ورزیدند، فرشتگان بر آنان فرود می‌ آیند که نترسید و محزون نباشید، و شاد باشید به بهشتی‌ که وعده داده می‌ شدید.»



«وَ قَدْ قُلْتُمْ: رَبُّنَا اللهُ،»۷۰
شما گفتید پروردگار ما خداست،



«فَاسْتَقِیمُوا عَلَى کِتَابِهِ، وَ عَلَى مِنْهَاجِ أَمْرِهِ، وَ عَلَى الطَّرِیقَةِ الصَّالِحَةِ مِنْ عِبَادَتِهِ (طاعته)،»۷۱
پس بر کتاب خدا و بر طریق فرمان او، و بر راه شایسته بندگیش استقامت ورزید،



«ثُمَّ لَا تَمْرُقُوا مِنْهَا،»۷۲
و از آن طریقه بیرون نروید،



«وَ لَا تَبْتَدِعُوا فِيهَا،»۷۳
و بدعت در آن مگذارید،



«وَ لَا تُخَالِفُوا عَنْهَا.»۷۴
و با آن مخالفت نورزید،



«فَإِنَّ أَهْلَ الْمُرُوقِ مُنْقَطَعٌ بِهِمْ عِنْدَ اللهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ۷۵
زیرا آنان که از راه بیرون شوند در قیامت به خداوند راه نیـابنـد.

۴. ضرورة السيّطرة على اللّسان

«ثُمَّ إِيَّاكُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلاَقِ وَ تَصْرِیفَهَا،»۷۶
از شکستن و دگرگون کردن اخلاق پسندیده برحذر باشید،



«وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً،»۷۷
و زبان را یکی‌ کنید،



«وَ لْیَخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ،»۷۸
مرد باید زبان خود را ضبط کند،



«فَإِنَّ هذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِهِ۷۹
زیرا زبان نسبت به صاحبش چموش است،



«وَ اللهِ مَا أَرَی عَبْداً یَتَّقِی تَقْوَی تَنْفَعُهُ حَتَّى یَخْزُنَ لِسَانَهُ۸۰
به خدا سوگند بنده باتقوایی‌ را نمی‌ بینم که تقوایش او را سود دهد مگر آنکه زبانش را حفظ کند.



«وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُؤْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ،»۸۱
قطعاً زبان مؤمن پشت قلب او،



«وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ۸۲
و دل منافق پشت زبان اوست،



«لِأَنَّ الْمُؤْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یَتَکَلَّمَ بِکَلَام تَدَبَّرَهُ فِي نَفْسِهِ،»۸۳
زیرا مؤمن چون بخواهد سخنی‌ گوید درباره آن در دل خود اندیشه نماید،



«فَإِنْ کَانَ خَیْراً أَبْدَاهُ،»۸۴
اگر خیر بود آشکارش کند،



«وَ إِنْ کَانَ شَرّاً وَارَاهُ۸۵
و اگر شر بود نهفته اش دارد.



«وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یَتَکَلَّمُ بِمَا أَتَی عَلَى لِسَانِهِ،»۸۶
و منافق هرچه به زبانش آید بگوید،



«لَا یَدْرِی مَاذَا لَهُ،»۸۷
نمی‌ فهمد چه سخنی‌ برای‌ او سودمند



«وَ مَاذَا عَلَيْهِ.»۸۸
و کدام گفتار برای‌ او زیان آور است.



«وَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللهِ (صَلَّى‌اللّهُ‌عَلَيهِ‌وَ‌آلِهِ):»۸۹
رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) فرمود:



««لاَ یَسْتَقِیمُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَسْتَقِیمَ قَلْبُهُ۹۰
«ایمان بنده ای‌ استوار نمی‌ شود مگر دلش استوار شود،



«وَ لَا یَسْتَقِیمُ قَلْبُهُ حَتَّى یَسْتَقِیمَ لِسَانُهُ.»»۹۱
و دلش استوار نمی‌ گردد مگر زبانش استوار شود»



«فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْكُمْ أَنْ یَلْقَی اللهَ تَعَالی»۹۲
پس هریک از شما بتواند خدا را ملاقات کند



«وَ هُوَ نَقِیُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِینَ وَ أَمْوَالِهِمْ،»۹۳
در حالی‌ که دستش از خون و مال مسلمین پاک،



«سَلِیمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ،»۹۴
و زبانش از هتک آبروی‌ آنان سالم باشد،



«فَلْیَفْعَلْ۹۵
بایـد چنین کنـد.

۵. اجتناب البدع

«وَ اعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ»۹۶
بندگان خدا، بدانید



«أَنَّ الْمُؤْمِنَ یَسْتَحِلُّ الْعَامَ مَا اسْتَحَلَّ عَاماً أَوَّلَ،»۹۷
قطعاً مؤمن در امسال حلال می‌ داند آنچه را سال اول حلال دانسته،



«وَ یُحَرِّمُ الْعَامَ مَا حَرَّمَ عَاماً أَوَّلَ،»۹۸
و این سال حرام می‌ داند آنچه را سال نخست حرام می‌ دانسته،



«وَ أَنَّ مَا أَحْدَثَ النَّاسُ»۹۹
بدعتی‌ که مردم پایه گذاری‌ کرده اند



«لَا یُحِلُّ لَكُمْ شَیْئاً مِمَّا حُرِّمَ عَلَيْكُمْ،»۱۰۰
چیز حرام را بر شما حلال نمی‌ کند،



«وَلكِنَّ الْحَلاَلَ مَا أَحَلَّ اللهُ،»۱۰۱
بلکه حلال همان است که خدا حلال کرده،



«وَ الْحَرَامَ مَا حَرَّمَ اللهُ۱۰۲
و حرام همان است که خدا حرام نموده.



«فَقَدْ جَرَّبْتُمُ الْأُمُورَ وَ ضَرَّسْتُمُوهَا،»۱۰۳
به تحقیق امور را تجربه کرده و خوب آزمایش نموده اید،



«وَ وُعِظْتُمْ بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ،»۱۰۴
و از اوضاع گذشتگان پندتان داده اند،



«وَ ضُرِبَتِ الْأَمْثَالُ لَكُمْ،»۱۰۵
و برای‌ شما مثلها زده اند،



«وَ دُعِیتُمْ إِلَى الْأَمْرِ الْوَاضِحِ،»۱۰۶
و به آیینی‌ واضح دعوت شده اید،



«فَلَا یَصَمُّ عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَصَمُّ،»۱۰۷
از شنیدن دعوت کر نمی‌ شود مگر بی‌ گوش،



«وَ لَا یَعْمَی عَنْ ذلِكَ إِلَّا أَعْمَی۱۰۸
و از دیدن آن کور نمی‌ شود مگر بی‌ چشم،



«وَ مَنْ لَمْ یَنْفَعْهُ اللهُ بِالْبَلاَءِ وَ التَّجَارِبِ»۱۰۹
آن که خداوند از آزمایش ها و تجربه ها سودش نرساند



«لَمْ یَنْتَفِعْ بِشَیْءٍ مِنَ الْعِظَةِ،»۱۱۰
به موعظه دیگر سود نبرد،



«وَ أَتَاهُ التَّقْصِیرُ مِنْ أَمَامِهِ،»۱۱۱
و او را از پیش رو و آشکارا کوته فکری‌ درآید



«حَتَّى یَعْرِفَ مَا أَنْکَرَ،»۱۱۲
تا آنجا که آنچه را نمی‌ شناخته پندارد که می‌ شناسد،



«وَ یُنْکِرَ مَا عَرَفَ۱۱۳
و آنچه راکه می‌ شناخته ناشناخته انگارد.



«وَ إِنَّمَا النَّاسُ رَجُلاَنِ۱۱۴
زیرا مردم دو دسته اند:



«مُتَّبِعٌ شِرْعَةً،»۱۱۵
تابع شریعت،



«وَ مُبْتَدِعٌ بِدْعَةً،»۱۱۶
و پدیدآورنده بدعت



«لَيْسَ مَعَهُ مِنَ اللهِ سُبْحانَهُ بُرْهَانُ سُنَّة،»۱۱۷
که او را از جانب خدا نه برهانی‌ از سنّت



«وَ لَا ضِیَاءُ حُجَّةٍ۱۱۸
و نه نوری‌ از دلیل و حجّت است.

۶. خصائص القرآن

«وَ إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ یَعِظْ أَحَداً بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ،»۱۱۹
خداوند احدی‌ را به مانند این قرآن پند نداده،



«فَإِنَّهُ حَبْلُ اللهِ الْمَتِینُ،»۱۲۰
که قرآن رشته متین خدا



«وَ سَبَبُهُ الْأَمِینُ،»۱۲۱
و وسیله امین اوست،



«وَ فِيهِ رَبِیعُ الْقَلْبِ،»۱۲۲
در آن بهار دل



«وَ یَنَابِیعُ الْعِلْمِ،»۱۲۳
و چشمه های‌ دانش است،



«وَ مَا لِلْقَلْبِ جِلاَءٌ غَیْرُهُ،»۱۲۴
دل را به غیر آن مایه جلا نیست،



«مَعَ أَنَّهُ قَدْ ذَهَبَ الْمُتَذَکِّرُونَ،»۱۲۵
با آنکه پندپذیران از قرآن از دنیا رفتند،



«وَ بَقِیَ النَّاسُونَ أَوِ الْمُتَنَاسُونَ۱۲۶
و فراموشکاران یا آنان که خود را به فراموش زده اند ماندند.



«فَإِذَا رَأَیْتُمْ خَیْراً فَأَعِینُوا عَلَيْهِ،»۱۲۷
چون خیری‌ دیدید آن را کمک کنید،



«وَ إِذَا رَأَیْتُمْ شَرّاً فَاذْهَبُوا عَنْهُ،»۱۲۸
و چون شری‌ مشاهده نمودید از آن دوری‌ جویید،



«فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ (صَلَّى‌اللّهُ‌عَلَيهِ‌وَآلِهِ) کَانَ یَقُولُ۱۲۹
که رسول خدا (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌) هماره می‌ فرمود:



««يَا بْنَ آدَمَ،»۱۳۰
«ای‌ فرزند آدم،



«اعْمَلِ الْخَیْرَ»۱۳۱
کار خیر انجام ده،



«وَ دَعِ الشَّرَّ،»۱۳۲
و کار شرّ را رها کن،



«فَإِذَا أَنْتَ جَوَادٌ قَاصِدٌ.»»۱۳۳
که در این حال نیکوکار و معتدلی‌.»

۷. أنواع الظّلم

«أَلَا وَ إِنَّ الظُّلْمَ ثَلَاثَةٌ۱۳۴
بدانید ستم سه گونه است:



«فَظُلْمٌ لَا یُغْفَرُ،»۱۳۵
ستمی‌ که بخشیده نشود،



«وَ ظُلْمٌ لَا یُتْرَکُ،»۱۳۶
و ستمی‌ که بازخواست شود،



«وَ ظُلْمٌ مَغْفُورٌ لَا یُطْلَبُ۱۳۷
و ستمی‌ که بخشیده شود و بازخواست نشود.



«فَأَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا یُغْفَرُ فَالشِّرْکُ بِاللهِ،»۱۳۸
اما ستمی‌ که آمرزیده نشود شرک به خداوند است،



«قَالَ اللهُ تَعَالی۱۳۹
خداوند سبحان فرموده:



(إِنَّ اللهَ لَا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ)(۲)۱۴۰
«خداوند این گناه را که به او شرک آورند نمی‌ آمرزد.»



«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي یُغْفَرُ فَظُلْمُ الْعَبْدِ نَفْسَهُ عِنْدَ بَعْضِ الْهَنَاتِ۱۴۱
اما ستمی‌ که آمرزیده شود ستم عبد بر خود است در ارتکاب بعضی‌ از گناهان کوچک.



«وَ أَمَّا الظُّلْمُ الَّذِي لَا یُتْرَکُ فَظُلْمُ الْعِبَادِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً۱۴۲
امّا ستمی‌ که بازخواست شود ستم بعضی‌ از مردم بر بعض دیگر است.



«الْقِصَاصُ هُنَاكَ شَدِیدٌ،»۱۴۳
قصاص در قیامت شدید است،



«لَيْسَ هُوَ جَرْحاً بِالْمُدَی،»۱۴۴
و آن زخم زدن با کارد،



«وَ لَا ضَرْباً بِالسِّیَاطِ،»۱۴۵
ا ضربه زدن با تازیانه نیست،



«وَلكِنَّهُ مَا یُسْتَصْغَرُ ذلِكَ مَعَهُ.»۱۴۶
بلکه برنامه ای‌ است که اینها در برابرش اندک است.



«فَإِيَّاكُمْ وَ التَّلَوُّنَ فِي دِینِ اللهِ،»۱۴۷
از تلوّن و رنگ به رنگ شدن در دین خدا بپرهیزید،



«فَإِنَّ جَمَاعَةً فِيَما تَکْرَهُونَ مِنَ الْحَقِّ، خَیْرٌ مِنْ فُرْقَة فِيَما تُحِبُّونَ مِنَ الْبَاطِلِ۱۴۸
زیرا اتّفاق در آنچه که از حق میل ندارید از تفرقه در آنچه از باطل دوست دارید بهتر است،



«وَ إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ لَمْ یُعْطِ أَحَداً بِفُرْقَةٍ خَیْراً مِمَّنْ مَضَی، وَ لَا مِمَّنْ بَقِیَ۱۴۹
و خداوند پاک به هیچ یک از گذشتگان و فعلی‌ ها بر اثر تفرقه خیری‌ عطا نکرده است.

۸. ضرورة بناء الذّات

«يَا أَيُّهَا النَّاسُ،»۱۵۰
ای‌ مردم،



«طُوبَی لِمَنْ شَغَلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النَّاسِ،»۱۵۱
خوشا به حال کسی‌ که عیب خودش او را از دنبال کردن عیوب مردم بازدارد،



«وَ طُوبَی لِمَنْ لَزِمَ بَیْتَهُ،»۱۵۲
و خوشا آن که در خانه اش بنشیند،



«وَ أَکَلَ قُوتَهُ،»۱۵۳
روزی‌ خود را بخورد،



«وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ،»۱۵۴
به طاعت پروردگارش مشغول باشد،



«وَ بَکَی عَلَى خَطِیئَتِهِ،»۱۵۵
و بر گناهش گریه کند،



«فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُلٍ،»۱۵۶
او سرگرم کار خود بوده،



«وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة۱۵۷
و مردم از او در آسایش باشند.



(۱) فصلت/سوره۴۱، آیه۳۰.    
(۲) نساء/سوره۴، آیه۴۸.    




جعبه ابزار