• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۱۹۱ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



عقائدية ، اخلاقية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است
در ستایش الهی‌ و سفارش به تقوا

۱. معرفة اللّه

«الْحَمْدُ للهِ الْفَاشِی فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ،»۱
حمد خدای‌ را که حمدش در میان آفریدگان آشکار است،



«وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ،»۲
و لشگرش غالب،



«وَ الْمُتَعَالِی جَدُّهُ۳
و بزرگیش والاست.



«أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ، وَ آلاَئِهِ الْعِظَامِ۴
او را بر نعمتهای‌ پیوسته و بخششهای‌ بزرگش سپاس می‌ گزارم.



«الَّذِي عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا،»۵
خداوندی‌ که بردباری‌ حضرتش عظیم است پس عفو فرمود



«وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَی،»۶
و در آنچه حکم کرد عدالت نمود،



«وَ عَلِمَ مَا یَمْضِی وَ مَا مَضَی،»۷
وآنچه رامی‌ گذرد و گذشته است داند.



«مُبْتَدِعِ (مبتدی) الْخَلاَئِقِ بِعِلْمِهِ،»۸
خدایی‌ که آفریننده مخلوقات به علم خود،



«وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُکْمِهِ،»۹
و پدیدآرنده آنان به حکمت خویش است،



«بِلاَ اقْتِدَاء وَ لاَ تَعْلِیم،»۱۰
بدون تقلید و تعلیم گرفتن،



«وَ لاَ احْتِذَاء لِمِثَالِ صَانِع حَکِیم،»۱۱
و بدون پیروی‌ کردن از نمونه ساخته شده صانعی‌ حکیم،



«وَ لاَ إِصَابَةِ خَطَأ،»۱۲
و منهای‌ هر گونه اشتباهی‌،



«وَ لاَ حَضْرَةِ مَلاَ۱۳
و بی‌ حضور هیچ جمعیتی‌.



«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،»۱۴
و شهادت می‌ دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست،



«ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ یَضْرِبُونَ فِي غَمْرَة،»۱۵
وقتی‌ او را مبعوث به رسالت نمود که مردم در دریای‌ گمراهی‌ غوطه‌ور بودند،



«وَ یَمُوجُونَ فِي حَیْرَة۱۶
و در گرداب حیرت موج می‌ زدند،



«قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ الْحَیْنِ،»۱۷
مهار هلاکت آنان را می‌ کشید،



«وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّیْنِ۱۸
و بر قلوبشان قفلهای‌ ظلمت بسته شده بود.

۲. فوائد التّقوى

«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَی اللهِ»۱۹
بندگان خدا، شما را به تقوای‌ الهی‌ سفارش می‌ کنم،



«فَإِنَّهَا حَقُّ اللهِ عَلَيْكُمْ،»۲۰
تقوایی‌ که حقّ خداوند بر شماست،



«وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللهِ حَقَّکُمْ،»۲۱
و باعث حق شما بر خدا هم هست،



«وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَيْهَا بِاللهِ،»۲۲
برای‌ دریافت تقوا از خدا کمک بخواهید،



«وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَى اللهِ۲۳
و از تقوا برای‌ گریز از عذاب خداوند مدد گیرید،



«فَإِنَّ التَّقْوَی فِي الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ،»۲۴
که قطعاً امروز تقوا سپر از بلا،



«وَ فِي غَد الطَّرِیقُ إِلَى الْجَنَّةِ۲۵
و فردا راه بهشت الهی‌ است،



«مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ،»۲۶
جادّه اش روشن،



«وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ،»۲۷
و پوینده اش سودبر،



«وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ۲۸
و امانتدارش (که خداوند می‌ باشد) حافظ آن است.



«لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الاُْمَمِ الْمَاضِینَ مِنْكُمْ وَ الْغَابِرِینَ،»۲۹
تقوا به طور دائم خود را بر گذشتگان عرضه کرده و به آیندگان هم عرضه می‌ کند،



«لِحَاجَتِهِمْ إِلَيْهَا غَداً۳۰
چرا که فردای‌ قیامت به آن محتاجند،



«إِذَا أَعَادَ اللهُ مَا أَبْدَى،»۳۱
آن روزی‌ که خداوند آنچه را پدید آورده بازگرداند،



«وَ أَخَذَ مَا أَعْطَی،»۳۲
و آنچه را عنایت فرموده بازستاند،



«وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَی،»۳۳
واز آنچه مرحمت نموده بازخواست کند.



«فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا، وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا۳۴
تقواپذیران که آن را چنانکه باید رعایت کنند چه اندکند!



«أَولئِكَ الاَْقَلُّونَ عَدَداً،»۳۵
راستی‌ که آنان بسیار اندک شمارند،



«وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللهِ سُبْحانَهُ إِذْ یَقُولُ۳۶
اینان سزاوار وصف حقّند که در قرآن فرموده:



(وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ)(۱)
«اندکی‌ از بندگان من شاکرند.»



«فَأَهْطِعُوا (فانقطعوا) بِأَسْمَاعِکُمْ إِلَيْهَا،»۳۷
س گوش خود را به جانب تقوا بدارید،



«وَ أَلِظُّوا بِجِدِّکُمْ عَلَيْهَا،»۳۸
و به کوشش خود بر آن مواظبت نمایید،



«وَ اعْتَاضُوهَا مِنْ كُلِّ سَلَف خَلَفاً،»۳۹
و آن را به جای‌ آنچه ازدست داده اید قراردهید،



«وَ مِنْ كُلِّ مُخَالِف مُوَافِقاً۴۰
و درعوض هرمخالفی‌ که دارید به عنوان موافق قبول کنید.



«أَیْقِظُوا بِهَا نَوْمَکُمْ،»۴۱
خواب غفلت را به تقوا بیدار کنید،



«وَ اقْطَعُوا بِهَا یَوْمَکُمْ،»۴۲
روز خود را با آن سپری‌ نمایید،



«وَ أَشْعِرُوهَا قُلُوبَکُمْ۴۳
آن را ملازم دل خویش کنید،



«وَ ارْحَضوا بِها ذُنُوبَکُمْ»۴۴
گناهانتان را با آن بشویید،



«وَ دَاوُوا بِهَا الأَسْقَامَ،»۴۵
امراض را به وسیله آن درمان نمایید،



«وَ بَادِرُوا بِها الْحِمَامَ،»۴۶
و با آن بر مرگ سبقت گیرید،



«وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ أَضَاعَهَا،»۴۷
و از کسی‌ که آن را تباه نموده عبرت گیرید،



«وَ لاَ یَعْتَبِرَنَّ بِكُمْ مَنْ أَطَاعَهَا»۴۸
مبادا که آراستگان به تقوا از شما عبرت گیرند!



«أَلاَ فَصُونُوهَا»۴۹
هان، تقوا را نگاه دارید



«وَ تَصَوَّنُوا بِهَا.»۵۰
و خود را نیز به تقوا حفظ نمایید.

۳. التحذير من الدنيا المحرّمة

«وَ کُونُوا عَنِ الدُّنْیَا نُزَّاهاً،»۵۱
خود را از دنیا پاک کنید،



«وَ إِلَى الاْخِرَةِ وُلاَّهاً۵۲
و نسبت به آخرت شیفته باشید،



«وَ لاَ تَضَعُوا (تقعوا) مَنْ رَفَعَتْهُ التَّقْوَی ،»۵۳
آن را که تقوا بلندمقام نموده پست نکنید،



«وَ لاَ تَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ الدُّنْیَا۵۴
و آن را که دنیا رفعت داده بلند مقامش ننمایید،



«وَ لاَ تَشِیمُوا بَارِقَهَا،»۵۵
چشم به بارش ابر آن ندوزید،



«وَ لاَ تَسْمَعُوا نَاطِقَهَا،»۵۶
و گفتار ترغیب کننده به آن را نشنوید،



«وَ لاَ تُجِیبُوا نَاعِقَهَا،»۵۷
و خواننده به آن را اجابت ننمایید،



«وَ لاَ تَسْتَضِیئُوا بِإِشْرَاقِهَا،»۵۸
و به فروغ بی‌ پایه آن روشنی‌ مجویید،



«وَ لاَ تُفْتَنُوا بِأَعْلاَقِهَا (اغلاقها).»۵۹
و به اشیاء نفیسش فریب مخورید،



«فَإِنَّ بَرْقَهَا خَالِبٌ،»۶۰
زیرا که برقش از ابر بی‌ باران،



«وَ نُطْقَهَا کَاذِبٌ،»۶۱
و گفتارش دروغ،



«وَ أَمْوَالَهَا مَحْرُوبَةٌ،»۶۲
و اموالش غارت شده،



«وَ أَعْلاَقَهَا مَسْلُوبَةٌ۶۳
و اشیاء نفیسش غنیمت دزدان گشته است.



«أَلاَ وَ هِيَ الْمُتَصَدِّیَةُ الْعَنُونُ،»۶۴
بدانید که آن چارپایی‌ است سرکش و گریزپای‌،



«وَ الْجَامِحَةُ الْحَرُونُ،»۶۵
اسبی‌ است چموش و نافرمان،



«وَ الْمَائِنَةُ الْخَؤُونُ،»۶۶
دروغگویی‌ است خائن،



«وَ الْجَحُودُ الْکَنُودُ،»۶۷
حق ناشناسی‌ است ناسپاس،



«وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ،»۶۸
ستمگری‌ است بیراهه رو،



«وَ الْحَیُودُ الْمَیُودُ۶۹
دوری‌ کننده ای‌ است بی‌ قرار.



«حَالُهَا انْتِقَالٌ،»۷۰
وضعش حالی‌ به حالی‌ شده،



«وَ وَطْأَتُهَا زِلْزَالٌ،»۷۱
قدمهایش لرزان،



«وَ عِزُّهَا ذُلٌّ،»۷۲
ارجمندیش خواری‌،



«وَ جِدُّهَا هَزْلٌ،»۷۳
جدّی‌ اش شوخی‌،



«وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ۷۴
و بلندیش پست است.



«دَارُ حَرَب وَ سَلَب،»۷۵
دنیا خانه ربودن مال و سلب ثروت،



«وَ نْهَب وَ عَطَب۷۶
و جایگاه غارت و هلاکت است.



«أَهْلُهَا عَلَى سَاق وَ سِیَاق،»۷۷
مردمش در سختی‌ و رانده شدن به سوی‌ مرگ،



«وَ لَحَاق وَ فِرَاق،»۷۸
و عرصه دیدار و فراق اند.



«قَدْ تَحَیَّرَتْ مَذَاهِبُهَا،»۷۹
راههایش موجب سرگردانی‌،



«وَ أَعْجَزَتْ مَهَارِبُهَا،»۸۰
گریزگاههایش علت ناتوانی‌،



«وَ خَابَتْ (خانت) مَطَالِبُهَا۸۱
و مقاصدش باعث ناامیدی‌ است.



«فَأَسْلَمَتْهُمُ الْمَعَاقِلُ،»۸۲
حصارهای‌ استوارش اهل خود را به دست مرگ می‌ سپارد،



«وَ لَفَظَتْهُمُ الْمَنَازِلُ،»۸۳
و منازل آن صاحبانش را دور می‌ اندازد،



«وَ أَعْیَتْهُمُ الَْمحَاوِلُ۸۴
و چاره اندیشی‌ نسبت به امور آنان را ملول و خسته می‌ نماید.

۴. انواع المحبّين للدنيا

«فَمِنْ نَاج مَعْقُور،»۸۵
بعضی‌ از دام هلاکت رسته ولی‌ از دنیا زخم کاری‌ خورده اند،



«وَ لَحْم مَجْزُور،»۸۶
گروهی‌ با بدن پاره و پوست کنده شده،



«وَ شِلْو (شلق) مَذْبُوح،»۸۷
عده ای‌ سر بریده،



«وَ دَم مَسْفُوح،»۸۸
دسته ای‌ خونشان به زمین ریخته،



«وَ عَاضٍّ عَلَى یَدَیْهِ،»۸۹
عده ای‌ انگشت به دهن می‌ گزند،



«وَ صَافِق بِکَفَّیْهِ،»۹۰
برخی‌ از شدت حسرت دست به هم می‌ مالند،



«وَ مُرْتَفِق بِخَدَّیْهِ،»۹۱
جمعی‌ سر در گریبان فکرت فرو برده اند،



«وَ زَار عَلَى رَأْیِهِ،»۹۲
جمعیتی‌ بر اشتباه خود ندامت دارند،



«وَ رَاجِع عَنْ عَزْمِهِ۹۳
و پاره ای‌ از نیّت خود برگشته،



«وَ قَدْ أَدْبَرَتِ الْحِیلَةُ،»۹۴
ولی‌ راه چاره بر آنان بسته



«وَ أَقْبَلَتِ الْغِیلَةُ،»۹۵
و مرگ ناگهانی‌ در رسیده،



(وَ لاَتَ حِینَ مَنَاص)(۲)
«و زمان خلاصی‌ و رهایی‌ تمام شده.»



«هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ! قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ،»۹۶
هیهات هیهات، از چنگ شد آنچه شد،



«وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ،»۹۷
و رفت آنچه رفت،



«وَ مَضَتِ الدُّنْیَا لِحَالِ بَالِهَا،»۹۸
دنیا آن گونه که خود می‌ خواست سپری‌ شد،



(فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَ الاَْرْضُ وَ مَا کَانُوا مُنْظَرِینَ)(۳)
«و آسمان و زمین بر اهلش گریه نکرد، و به آنان مهلتی‌ داده نشد.»



(۱) سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳.    
(۲) ص/سوره۳۸، آیه۳.    
(۳) دخان/سوره۴۴، آیه۲۹.    




جعبه ابزار