گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در ستایش الهی و سفارش به تقوا
۱. معرفة اللّه
«الْحَمْدُ للهِ الْفَاشِی فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ،»۱حمد خدای را که حمدش در میان آفریدگان آشکار است،
«وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ،»۲و لشگرش غالب،
«وَ الْمُتَعَالِی جَدُّهُ.»۳و بزرگیش والاست.
«أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ، وَ آلَائِهِ الْعِظَامِ.»۴او را بر نعمتهای پیوسته و بخششهای بزرگش سپاس می گزارم.
«الَّذِي عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا،»۵خداوندی که بردباری حضرتش عظیم است پس عفو فرمود
«وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَی،»۶و در آنچه حکم کرد عدالت نمود،
«وَ عَلِمَ مَا یَمْضِی وَ مَا مَضَی،»۷وآنچه رامی گذرد و گذشته است داند.
«مُبْتَدِعِ الْخَلاَئِقِ بِعِلْمِهِ،»۸خدایی که آفریننده مخلوقات به علم خود،
«وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُکْمِهِ،»۹و پدیدآرنده آنان به حکمت خویش است،
«بِلَا اقْتِدَاء وَ لَا تَعْلِیم،»۱۰بدون تقلید و تعلیم گرفتن،
«وَ لَا احْتِذَاء لِمِثَالِ صَانِع حَکِیم،»۱۱و بدون پیروی کردن از نمونه ساخته شده صانعی حکیم،
«وَ لَا إِصَابَةِ خَطَأ،»۱۲و منهای هر گونه اشتباهی،
«وَ لَا حَضْرَةِ مَلأَ.»۱۳و
بی حضور هیچ جمعیتی.
«وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ،»۱۴و شهادت می دهم که محمّد بنده و فرستاده اوست،
«ابْتَعَثَهُ وَ النَّاسُ یَضْرِبُونَ فِي غَمْرَة،»۱۵وقتی او را مبعوث به رسالت نمود که مردم در دریای گمراهی غوطهور بودند،
«وَ یَمُوجُونَ فِي حَیْرَةٍ.»۱۶و در گرداب حیرت موج می زدند،
«قَدْ قَادَتْهُمْ أَزِمَّةُ الْحَیْنِ،»۱۷مهار هلاکت آنان را می کشید،
«وَ اسْتَغْلَقَتْ عَلَى أَفْئِدَتِهِمْ أَقْفَالُ الرَّیْنِ.»۱۸و بر قلوبشان قفلهای ظلمت بسته شده بود.
۲. فوائد التّقوى
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ بِتَقْوَی اللهِ»۱۹بندگان خدا، شما را به تقوای الهی سفارش می کنم،
«فَإِنَّهَا حَقُّ اللهِ عَلَيْكُمْ،»۲۰تقوایی که حقّ خداوند بر شماست،
«وَ الْمُوجِبَةُ عَلَى اللهِ حَقَّکُمْ،»۲۱و باعث حق شما بر خدا هم هست،
«وَ أَنْ تَسْتَعِینُوا عَلَيْهَا بِاللهِ،»۲۲برای دریافت تقوا از خدا کمک بخواهید،
«وَ تَسْتَعِینُوا بِهَا عَلَى اللهِ:»۲۳و از تقوا برای گریز از عذاب خداوند مدد گیرید،
«فَإِنَّ التَّقْوَی فِي الْیَوْمِ الْحِرْزُ وَ الْجُنَّةُ،»۲۴که قطعاً امروز تقوا سپر از بلا،
«وَ فِي غَدٍ الطَّرِیقُ إِلَى الْجَنَّةِ.»۲۵و فردا راه بهشت الهی است،
«مَسْلَکُهَا وَاضِحٌ،»۲۶جادّه اش روشن،
«وَ سَالِکُهَا رَابِحٌ،»۲۷و پوینده اش سودبر،
«وَ مُسْتَوْدَعُهَا حَافِظٌ.»۲۸و امانتدارش (که خداوند می باشد) حافظ آن است.
«لَمْ تَبْرَحْ عَارِضَةً نَفْسَهَا عَلَى الْأُمَمِ الْمَاضِینَ مِنْكُمْ وَ الْغَابِرِینَ،»۲۹تقوا به طور دائم خود را بر گذشتگان عرضه کرده و به آیندگان هم عرضه می کند،
«لِحَاجَتِهِمْ إِلَيْهَا غَداً.»۳۰چرا که فردای قیامت به آن محتاجند،
«إِذَا أَعَادَ اللهُ مَا أَبْدَی،»۳۱آن روزی که خداوند آنچه را پدید آورده بازگرداند،
«وَ أَخَذَ مَا أَعْطَی،»۳۲و آنچه را عنایت فرموده بازستاند،
«وَ سَأَلَ عَمَّا أَسْدَی،»۳۳واز آنچه مرحمت نموده بازخواست کند.
«فَمَا أَقَلَّ مَنْ قَبِلَهَا، وَ حَمَلَهَا حَقَّ حَمْلِهَا!»۳۴تقواپذیران که آن را چنانکه باید رعایت کنند چه اندکند!
«أَولئِكَ الْأَقَلُّونَ عَدَداً،»۳۵راستی که آنان بسیار اندک شمارند،
«وَ هُمْ أَهْلُ صِفَةِ اللهِ سُبْحانَهُ إِذْ یَقُولُ:»۳۶اینان سزاوار وصف حقّند که در قرآن فرموده:
(وَ قَلِیلٌ مِنْ عِبَادِیَ الشَّکُورُ)(۱)۳۷«اندکی از بندگان من شاکرند.»
«فَأَهْطِعُوا بِأَسْمَاعِکُمْ إِلَيْهَا،»۳۸س گوش خود را به جانب تقوا بدارید،
«وَ أَکَظُّوا بِجِدِّکُمْ عَلَيْهَا،»(۲)۳۹و به کوشش خود بر آن مواظبت نمایید،
«وَ اعْتَاضُوهَا مِنْ كُلِّ سَلَف خَلَفاً،»۴۰و آن را به جای آنچه ازدست داده اید قراردهید،
«وَ مِنْ كُلِّ مُخَالِف مُوَافِقاً.»۴۱و درعوض هرمخالفی که دارید به عنوان موافق قبول کنید.
«أَیْقِظُوا بِهَا نَوْمَکُمْ،»۴۲خواب غفلت را به تقوا بیدار کنید،
«وَ اقْطَعُوا بِهَا یَوْمَکُمْ،»۴۳روز خود را با آن سپری نمایید،
«وَ أَشْعِرُوهَا قُلُوبَکُمْ.»۴۳آن را ملازم دل خویش کنید،
«وَ ارْحَضوا بِها ذُنُوبَکُمْ»۴۵گناهانتان را با آن بشویید،
«وَ دَاوُوا بِهَا الْأَسْقَامَ،»۴۶امراض را به وسیله آن درمان نمایید،
«وَ بَادِرُوا بِها الْحِمَامَ،»۴۷و با آن بر مرگ سبقت گیرید،
«وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ أَضَاعَهَا،»۴۸و از کسی که آن را تباه نموده عبرت گیرید،
«وَ لَا یَعْتَبِرَنَّ بِكُمْ مَنْ أَطَاعَهَا»۴۹مبادا که آراستگان به تقوا از شما عبرت گیرند!
«أَلَا فَصُونُوهَا»۵۰هان، تقوا را نگاه دارید
«وَ تَصَوَّنُوا بِهَا.»۵۱و خود را نیز به تقوا حفظ نمایید.
۳. التحذير من الدنيا المحرّمة
«وَ کُونُوا عَنِ الدُّنْیَا نُزَّاهاً،»۵۲خود را از دنیا پاک کنید،
«وَ إِلَى الْآخِرَةِ وُلَّاهاً.»۵۳و نسبت به آخرت شیفته باشید،
«وَ لَا تَضَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ التَّقْوَی،»۵۴آن را که تقوا بلندمقام نموده پست نکنید،
«وَ لَا تَرْفَعُوا مَنْ رَفَعَتْهُ الدُّنْیَا.»۵۵و آن را که دنیا رفعت داده بلند مقامش ننمایید،
«وَ لَا تَشِیمُوا بَارِقَهَا،»۵۶چشم به بارش ابر آن ندوزید،
«وَ لَا تَسْمَعُوا نَاطِقَهَا،»۵۷و گفتار ترغیب کننده به آن را نشنوید،
«وَ لَا تُجِیبُوا نَاعِقَهَا،»۵۸و خواننده به آن را اجابت ننمایید،
«وَ لَا تَسْتَضِیئُوا بِإِشْرَاقِهَا،»۵۹و به فروغ
بی پایه آن روشنی مجویید،
«وَ لَا تُفْتَنُوا بِأَعْلَاقِهَا.»۶۰و به اشیاء نفیسش فریب مخورید،
«فَإِنَّ بَرْقَهَا خَالِبٌ،»۶۱زیرا که برقش از ابر
بی باران،
«وَ نُطْقَهَا کَاذِبٌ،»۶۲و گفتارش دروغ،
«وَ أَمْوَالَهَا مَحْرُوبَةٌ،»۶۳و اموالش غارت شده،
«وَ أَعْلَاقَهَا مَسْلُوبَةٌ.»۶۴و اشیاء نفیسش غنیمت دزدان گشته است.
«أَلَا وَ هِيَ الْمُتَصَدِّیَةُ الْعَنُونُ،»۶۵بدانید که آن چارپایی است سرکش و گریزپای،
«وَ الْجَامِحَةُ الْحَرُونُ،»۶۶اسبی است چموش و نافرمان،
«وَ الْمَائِنَةُ الْخَؤُونُ،»۶۷دروغگویی است خائن،
«وَ الْجَحُودُ الْکَنُودُ،»۶۸حق ناشناسی است ناسپاس،
«وَ الْعَنُودُ الصَّدُودُ،»۶۹ستمگری است بیراهه رو،
«وَ الْحَیُودُ الْمَیُودُ.»۷۰دوری کننده ای است
بی قرار.
«حَالُهَا انْتِقَالٌ،»۷۱وضعش حالی به حالی شده،
«وَ وَطْأَتُهَا زِلْزَالٌ،»۷۲قدمهایش لرزان،
«وَ عِزُّهَا ذُلٌّ،»۷۳ارجمندیش خواری،
«وَ جِدُّهَا هَزْلٌ،»۷۴جدّی اش شوخی،
«وَ عُلْوُهَا سُفْلٌ.»۷۵و بلندیش پست است.
«دَارُ حَرَبٍ وَ سَلَبٍ،»۷۶دنیا خانه ربودن مال و سلب ثروت،
«وَ نْهَبٍ وَ عَطَبٍ.»۷۷و جایگاه غارت و هلاکت است.
«أَهْلُهَا عَلَى سَاقٍ وَ سِیَاقٍ،»۷۸مردمش در سختی و رانده شدن به سوی مرگ،
«وَ لَحَاقٍ وَ فِرَاقٍ،»۷۹و عرصه دیدار و فراق اند.
«قَدْ تَحَیَّرَتْ مَذَاهِبُهَا،»۸۰راههایش موجب سرگردانی،
«وَ أَعْجَزَتْ مَهَارِبُهَا،»۸۱گریزگاههایش علت ناتوانی،
«وَ خَابَتْ مَطَالِبُهَا;»۸۲و مقاصدش باعث ناامیدی است.
«فَأَسْلَمَتْهُمُ الْمَعَاقِلُ،»۸۳حصارهای استوارش اهل خود را به دست مرگ می سپارد،
«وَ لَفَظَتْهُمُ الْمَنَازِلُ،»۸۴و منازل آن صاحبانش را دور می اندازد،
«وَ أَعْیَتْهُمُ الْمَحَاوِلُ.»۸۵و چاره اندیشی نسبت به امور آنان را ملول و خسته می نماید.
۴. انواع المحبّين للدنيا
«فَمِنْ نَاجٍ مَعْقُورٍ،»۸۶بعضی از دام هلاکت رسته ولی از دنیا زخم کاری خورده اند،
«وَ لَحْمٍ مَجْزُورٍ،»۸۷گروهی با بدن پاره و پوست کنده شده،
«وَ شِلْوٍ مَذْبُوحٍ،»۸۸عده ای سر بریده،
«وَ دَمٍ مَسْفُوحٍ،»۸۹دسته ای خونشان به زمین ریخته،
«وَ عَاضٍّ عَلَى یَدَیْهِ،»۹۰عده ای انگشت به دهن می گزند،
«وَ صَافِقٍ بِکَفَّیْهِ،»۹۱برخی از شدت حسرت دست به هم می مالند،
«وَ مُرْتَفِقٍ بِخَدَّیْهِ،»۹۲جمعی سر در گریبان فکرت فرو برده اند،
«وَ زَارٍ عَلَى رَأْیِهِ،»۹۳جمعیتی بر اشتباه خود ندامت دارند،
«وَ رَاجِعٍ عَنْ عَزْمِهِ;»۹۴و پاره ای از نیّت خود برگشته،
«وَ قَدْ أَدْبَرَتِ الْحِیلَةُ،»۹۵ولی راه چاره بر آنان بسته
«وَ أَقْبَلَتِ الْغِیلَةُ،»۹۶و مرگ ناگهانی در رسیده،
(وَ لاَتَ حِینَ مَنَاص)(۳)۹۷«و زمان خلاصی و رهایی تمام شده.»
«هَیْهَاتَ هَیْهَاتَ! قَدْ فَاتَ مَا فَاتَ،»۹۸هیهات هیهات، از چنگ شد آنچه شد،
«وَ ذَهَبَ مَا ذَهَبَ،»۹۹و رفت آنچه رفت،
«وَ مَضَتِ الدُّنْیَا لِحَالِ بَالِهَا،»۱۰۰دنیا آن گونه که خود می خواست سپری شد،
(فَمَا بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّمَاءُ وَ الاَْرْضُ وَ مَا کَانُوا مُنْظَرِینَ)(۴)۱۰۱«و آسمان و زمین بر اهلش گریه نکرد، و به آنان مهلتی داده نشد.»
(۱)
سبأ/سوره۳۴، آیه۱۳. (۲) در بعضی نسخ
«وَ أَلِظُّوا بِجِدِّكُمْ عَلَيْهَا» آمده است.
(۳)
ص/سوره۳۸، آیه۳. (۴)
دخان/سوره۴۴، آیه۲۹.