گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية ، سياسية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در وصف پرهیزکاران و فاسقان و مقام خاندان نبوت
۱. أحب عباد اللّه إليه
«عِبَادَ اللهِ،»۱بندگان خدا،
«إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللهِ اِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللهُ عَلَى نَفْسِهِ،»۲محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده ای است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یاری داده،
«فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ،»۳پس اندوه را شعار خود کرده،
«وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ;»۴و خوف از عذاب را تن پوش خویش،
«فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَی فِي قَلْبِهِ،»۵از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده،
«وَ أَعَدَّ الْقِرَی لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ،»۶و طاعت و عمل برای روز مرگ آماده کرده،
«فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ،»۷پس روز قیامت را بر خود نزدیک،
«وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ.»۸و سختی را بر خویش آسان نموده است.
«نَظَرَ فَأَبْصَرَ،»۹اندیشه کرد و بینا شد،
«وَ ذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ،»۱۰یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود،
«وَ ارْتَوَی مِنْ عَذْب فُرَات سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ،»۱۱از آب گوارای معنی که راههای ورودش برای او هموار شده بود سیراب شد،
«فَشَرِبَ نَهَلا،»۱۲و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت،
«وَ سَلَکَ سَبِیلاً جَدَداً.»۱۳و به راه راست و هموار رفت.
«قَدْ خَلَعَ سَرَابِیلَ الشَّهَوَاتِ،»۱۴لباسهای شهوات را از وجودش به در آورد،
«وَ تَخَلَّی مِنَ الْهُمُومِ، إِلَّا هَمّاً وَاحِدَاً انْفَرَدَ بِهِ،»۱۵و از تمام غم ها جز غم طلب رضای دوست خالی شد،
«فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَی، وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الْهَوَی،»۱۶در نتیجه کوردلی و مشارکت ارباب هوا بیرون آمد،
«وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَی،»۱۷و وجودش کلید درهای هدایت
«وَ مَغَالِیقِ أَبْوَابِ الرَّدَی.»۱۸و قفل ابواب ضلالت شد.
«قَدْ أَبْصَرَ طَرِیقَهُ،»۱۹راهش را شناخت،
«وَ سَلَکَ سَبِیلَهُ،»۲۰و وارد
سلوک مسیر حق شد،
«وَ عَرَفَ مَنَارَهُ،»۲۱نشانه های هدایت را فهمید،
«وَ قَطَعَ غِمَارَهُ.»۲۲و دریاهای خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت،
«وَ اسْتَمْسَکَ مِنَ الْعُرَی بِأَوْثَقِهَا، وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا،»۲۳از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم ترین آنها چنگ زد،
«فَهُوَ مِنَ الْیَقِینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ،»۲۴و در یقین به مانند روشنی آفتاب است.
«قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الْأُمُورِ،»۲۵در بلندترین امور، وجود خود را برای خدا قرار داده،
«مِنْ إِصْدَارِ كُلِّ وَارِد عَلَيْهِ،»۲۶از دستگیری واردان و پاسخ اهل سئوال،
«وَ تَصْیِیرِ كُلِّ فَرْع إِلَى أَصْلِهِ.»۲۷و برگرداندن هر فرعی به اصلش.
«مِصْبَاحُ ظُلُمَات.»۲۸او چراغ تاریکی ها،
«کَشَّافُ غَشَوَات،»(۱)۲۹کاشف امور مشتبهه،
«مِفْتَاحُ مُبْهَمَات،»۳۰کلید مبهمات،
«دَفَّاعُ مُعْضِلاَت،»۳۱دفع کننده مشکلات،
«دَلِیلُ فَلَوَات،»۳۲و راهنمای بیابانهای گمراهی است.
«یَقُولُ فَیُفْهِمُ،»۳۳می گوید و می فهماند،
«وَ یَسْکُتُ فَیَسْلَمُ.»۳۴ساکت می شود و سالم می ماند.
«قَدْ أَخْلَصَ لِلّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ،»۳۵عملش را برای خدا خالص کرد و خدا هم او را برای خود اختیار نمود،
«فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ،»۳۶پس او از معادن دین خدا،
«وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ.»۳۷و میخ های زمین اوست.
«قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ،»۳۸خود را ملزم به عدالت کرد،
«فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَی عَنْ نَفْسِهِ،»۳۹و اوّل عدلش نفی هوا از نفس خود است.
«یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ،»۴۰حق را وصف می کند و خود به آن عمل می نماید.
«لَا یَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَةً إِلَّا أَمَّهَا،»۴۱برای خیر نهایتی نمی گذارد مگر اینکه انجامش را قصد می کند،
«وَ لَا مَظِنَّةً إِلَّا قَصَدَهَا،»۴۲و آن را در جایی گمان نمی برد مگر آنکه به دنبالش می رود.
«قَدْ أَمْکَنَ الْکِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ،»۴۳عنانش را به دست
قرآن داده،
«فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ،»۴۴و
قرآن رهبر و پیشوای اوست.
«یَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ،»۴۵فرود می آید آنجا که بار و بُنه
قرآن فرود آید،
«وَ یَنْزِلُ حَيْثُ کَانَ مَنْزِلُهُ.»۴۶و منزل می گیرد آنجا که
قرآن منزل کند.
۲. أدعياء الِعلم
«وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّی عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ،»۴۷و دیگری خود را دانشمند نامیده ولی دانشمند نیست،
«فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّالٍ،»۴۸جهالتهایی از جاهلان،
«وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلَّالٍ،»۴۹و گمراهیهایی از گمراهان به دست آورده،
«وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حبالِ غُرُور(۲)، وَ قَوْلِ زُورٍ;»۵۰و دامهایی از ریسمانهای فریب و گفتارهای مزوّرانه برای مردم نصب کرده،
«قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ;»۵۱قرآن را بر آراء خود تطبیق داده،
«وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ،»۵۲و حق را بر اساس هوای خود تفسیر نموده،
«یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ،»۵۳مردم را از خطرات بزرگ ایمنی میدهد،
«وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ.»۵۴و گناهان کبیره را آسان جلوه میدهد.
«یَقُولُ: أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ،»۵۵می گوید: از شبهات خوددارم،
«وَ فِيهَا وَقَعَ;»۵۶ولی در آنها افتاده.
«وَ یَقُولُ: أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ،»۵۷و اعلام می کند که از بدعتها کنارم،
«وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ;»۵۸ولی در بستر بدعتها خوابیده.
«فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَانٍ،»۵۹صورت صورت انسان است،
«وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَانٍ،»۶۰و قلب قلب حیوان.
«لَا یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ،»۶۱آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروی کند،
«وَ لَا بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ.»۶۲و آشنای به گمراهی نیست تا از آن دست بردارد.
«وَ ذلِكَ مَیِّتُ الْأَحْیَاءِ!»۶۳این چنین آدمی مرده ای است در میان زنده ها!
۳. خصائص اهل البيت (عليهمالسلام)
(فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ)؟
(۳)۶۴ای مردم به کجا می روید؟
(وَ أَنَّی تُؤْفَکُونَ)!
(۴)۶۵و شما را به کجا برمی گردانند؟
«وَ الْأَعْلاَمُ قَائِمَةٌ،»۶۶در حالی که پرچمهای هدایت برپاست،
«وَ الْآیَاتُ وَاضِحَةٌ،»۶۷و نشانه ها واضح است،
«وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ،»۶۸و علامت درستی منصوب است.
«فَأَیْنَ یُتَاهُ بِكُمْ؟!»۶۹چه جایی شما را سرگردان کرده اند؟
«وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ؟»۷۰بلکه چگونه متحیّرید؟
«وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ!»۷۱و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست،
«وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ،»۷۲آنان زمامداران حق،
«وَ أَعْلاَمُ الدِّینِ،»۷۳و نشانه های دین،
«وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ!»۷۴و زبانهای صدق اند.
«فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ،»۷۵پس آنان را به بهترین منازل
قرآن (که قلب است) فرود آورید،
«وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ.»۷۶و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید.
«أَيُّهَا النَّاسُ،»۷۷ای مردم،
«خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ (صَلَّىاللّهُعَلَيهِوَآلِهِ):»۷۸این سخن را از خاتم انبیاء (صلى
اللهعليهوآلهوسلم) بگیرید:
««إِنَّهُ یَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَیِّتٍ،»»۷۹«می میرد کسی که از ما مرده ولی مرده نیست،
«وَ یَبْلَی مَنْ بَلِیَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَالٍ»»۸۰و کهنه می شود از ما آن که کهنه می شود ولی کهنه نیست.»
«فَلَا تَقُولُوا بِمَا لَا تَعْرِفُونَ،»۸۱پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید،
«فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقَّ فِيَما تُنْکِرُونَ،»۸۲زیرا اکثر حق در همان چیزی است که شما انکار می کنید.
۴. الامام على (عليهالسلام) يصف نفسه
«وَ اعْذِرُوا مَنْ لَا حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ ـ وَ هُوَ أَنَا ـ،»۸۳معذور دارید کسی را که شما را بر او حجّتی نیست، و آن منم.
«أَلَمْ أَعْمَلْ فِيكُمْ بِالثَّقَلِ الْأَکْبَرِ!»۸۴آیا در میان شما به ثَقل اکبر (
قرآن) عمل نکردم؟
«وَ أَتْرُکْ فِيكُمُ الثَّقَلَ الْأَصْغَرَ!»۸۵و ثَقل اصفر (عترت) را در میان شما نگذاشتم؟
«قَدْ رَکَزْتُ فِيكُمْ رَایَةَ الْإِیمَانِ،»۸۶پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم،
«وَ وَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلاَلِ وَ الْحَرَامِ،»۸۷و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم،
«وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَةَ مِنْ عَدْلِی،»۸۸و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم،
«وَ فَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی،»۸۹و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم،
«وَ أَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الْأَخْلاَقِ مِنْ نَفْسِی،»۹۰و کرائم اخلاقی خود را به شما نمایاندم.
«فَلَا تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْیَ فِيَما لَا یُدْرِکُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ، وَ لَا تَتَغَلْغَلُ إِلَيْهِ الْفِکَرُ.»۹۱پس رأی خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک نمی کند، و اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید.
۵. الاخبار الغيبى عن عاقبة بنى اميّة
وَ مِنْها
از این خطبه است درباره برخی اشتباه کاران
«حَتَّى یَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْیَا مَعْقُولَةٌ عَلَى بَنِی أُمَیَّةَ;»۹۲تا اینکه گمان کننده گمان می کند دنیا بسته به بنی امیه است،
«تَمْنَحُهُمْ دَرَّهَا،»۹۳سودش را به آنان می رساند،
«وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَهَا،»۹۴و بر آب پاکیزه خود واردشان می نماید،
«وَ لَا یُرْفَعُ عَنْ هـذِهِ الْأُمَّةِ سَوْطُهَا وَ لَا سَیْفُهَا،»۹۵و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمی شود!
«وَ کَذَبَ الظَّانُّ لِذلِكَ.»۹۶پندار این گمان کننده دروغین است،
«بَلْ هِيَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِیذِ الْعَیْشِ یَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً،»۹۷بلکه حکومت بنی امیه و لذت عیش آنان مانند آبی است که اندکی می چشند،
«ثُمَّ یَلْفِظُونَهَا جُمْلَةً!»۹۸سپس تمام آن را از دهان بیرون می ریزند.
(۱) در برخی نسخ
«کَشَّافُ عَشَوَات» آمده است.
(۲) در بعضی نسخ
«... حَبَائِلِ غُرُور» آمده است.
(۳)
تکویر/سوره۸۱، آیه۲۶. (۴)
انعام/سوره۶، آیه۹۵ ،
یونس/سوره۱۰، آیه۳۴ ،
فاطر/سوره۳۵، آیه۳. و
غافر/سوره۴۰، آیه۶۲ .