حَیَوان (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
حَیَوان (به فتح حاء و یاء) از
واژگان نهجالبلاغه، هر ذیروح
زنده را گویند، خواه
ناطق باشد یا غیرناطق.
این واژه سه بار در
نهجالبلاغه آمده است.
حَیَوان (بر وزن ضربان و جریان) به معنای هر ذیروح زنده را گویند، خواه ناطق باشد یا غیرناطق.
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
گاهی منظور از آن
حیوان، غیر
انسان است، چنانکه
امام علی (علیهالسّلام) فرموده:
«قَدْ تَسَمَّى عالمِاً وَلَيْسَ بِهِ... فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَان، وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَيَوان» «و ديگرى (خويش) را
عالم خوانده در صورتى كه عالم نيست...
چهره او چهره انسان است و قلبش
قلب حيوان!»
حیوان، گاهی شامل انسان نیز است، چنانکه امام علی (علیهالسّلام) درباره عجز از
خلقت فرموده:
«وَلَوْ اجْتَمَعَ جَمِيعُ حَيَوانِهَا... عَلَى إِحْدَاثِ بَعُوضَة، مَا قَدَرَتْ عَلَى إِحْدَاثِهَا.» (در صورتى كه اگر همه موجودات زنده
جهان... گرد آيند، هرگز بر ايجاد
پشه اى از عدم، توانايى ندارند.)
امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در خطبهای دیگر درباره انسان، غیر انسان، زنده و مرده فرموده:
«ابْتَدَعَهُمْ خَلْقاً عَجِيباً مِنْ حَيَوان وَ مَوَات، وَ ساكِن وَ ذِي حَرَكات.» («
خداوند» مخلوقاتى شگفت از حيوان و
جماد،
ساکن و
متحرّک ابداع كرد.)
قرآن مجید فرموده:
(و ما هذِهِ الْحَیاةُ الدُّنْیا اِلَّا) مراد
زندگی حقیقی و یا زندگی است که
مرگ ندارد.
این واژه سه بار در نهجالبلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهجالبلاغه، برگرفته از مقاله «حیوان»، ج۱، ص۳۲۰.