قَرْی (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
قَرْی (به فتح قاف) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
جمع کردن است.
قَرْیَه (به فتح قاف) نام موضعی است که مردم در آن جمع شوند.
موارد زیاذی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
قَرْی به معنای جمع کردن آمده است.
گویند:
«قَرَیتُ الماءُ فی الحَوض» قَرْیَه نام موضعی است که مردم در آن جمع شوند.
به مردم نیز قریه گویند، در هر دو معنا به کار رفته است:
«وَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ» ممکن است
شهر مراد باشد یا جماعت شهر.
به برخی از مواردی که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) به
علاء بن زیاد حارثی درباره خانهاش فرموده است:
«تَقْري فيها الضَّيْفَ، وَ تَصِلُ فيها الرَّحِمَ.» یعنی «و بلی اگر بخواهی با آن خانه به
آخرت توانی رسید، در آن از میهمان پذیرایی کنی، و
صله ارحام نمایی.»
«قری الضیف» پذیرایی از میهمان است.
«قری الضیف: اضافه» «قری» به کسر اول: آنچه برای میهمان آماده کنند، چنانکه فرموده است:
«إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبادِ اللهِ ، ... فَزَهَرَ مِصْباحُ الْهُدَى فی قَلْبِهِ وَ أَعَدَّ الْقِرَى لِيَوْمِهِ النّازِلِ بِهِ.» «از محبوبترین بندگان
خدا به خدا بندهای است که چراغ
هدایت در دلش روشن شده و برای روز مرگش پذیرایی آماده کرده است.»
«قریه» روستا و شهر، جمع آن قری است.
مواردی از این ماده در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «قری»، ج۲، ص۸۵۹.