• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۸۶ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



عقائدية ، اخلاقية ، سياسية


وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از خطبه های‌ آن حضرت است
در وصف پرهیزکاران و فاسقان و مقام خاندان نبوت

۱. أحب عباد اللّه إليه

«عِبَادَ اللهِ،»۱
بندگان خدا،



«إِنَّ مِنْ أَحَبِّ عِبَادِ اللهِ اِلَيْهِ عَبْداً أَعَانَهُ اللهُ عَلَى نَفْسِهِ،»۲
محبوبترین بندگان در پیشگاه خداوند بنده ای‌ است که خداوند به تسلّط بر نفسش او را یاری‌ داده،



«فَاسْتَشْعَرَ الْحُزْنَ،»۳
پس اندوه را شعار خود کرده،



«وَ تَجَلْبَبَ الْخَوْفَ۴
و خوف از عذاب را تن پوش خویش،



«فَزَهَرَ مِصْبَاحُ الْهُدَی فِي قَلْبِهِ،»۵
از این رو چراغ هدایت در دلش روشن شده،



«وَ أَعَدَّ الْقِرَی لِیَوْمِهِ النَّازِلِ بِهِ،»۶
و طاعت و عمل برای‌ روز مرگ آماده کرده،



«فَقَرَّبَ عَلَى نَفْسِهِ الْبَعِیدَ،»۷
پس روز قیامت را بر خود نزدیک،



«وَ هَوَّنَ الشَّدِیدَ۸
و سختی‌ را بر خویش آسان نموده است.



«نَظَرَ فَأَبْصَرَ (فأقصر)،»۹
اندیشه کرد و بینا شد،



«وَ ذَکَرَ فَاسْتَکْثَرَ،»۱۰
یاد حق کرد و کوشش بیشتر نمود،



«وَ ارْتَوَی مِنْ عَذْب فُرَات سُهِّلَتْ لَهُ مَوَارِدُهُ،»۱۱
از آب گوارای‌ معنی‌ که راههای‌ ورودش برای‌ او هموار شده بود سیراب شد،



«فَشَرِبَ نَهَلا،»۱۲
و با اولین بار نوشیدن هم سیراب گشت،



«وَ سَلَکَ سَبِیلا جَدَداً۱۳
و به راه راست و هموار رفت.



«قَدْ خَلَعَ سَرَابِیلَ الشَّهَوَاتِ،»۱۴
لباسهای‌ شهوات را از وجودش به در آورد،



«وَ تَخَلَّی مِنَ الْهُمُومِ، إِلاَّ هَمّاً وَاحِدَاً انْفَرَدَ بِهِ،»۱۵
و از تمام غم ها جز غم طلب رضای‌ دوست خالی‌ شد،



«فَخَرَجَ مِنْ صِفَةِ الْعَمَی، وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الْهَوَی،»۱۶
در نتیجه کوردلی‌ و مشارکت ارباب هوا بیرون آمد،



«وَ صَارَ مِنْ مَفَاتِیحِ أَبْوَابِ الْهُدَی،»۱۷
و وجودش کلید درهای‌ هدایت



«وَ مَغَالِیقِ أَبْوَابِ الرَّدَی۱۸
و قفل ابواب ضلالت شد.



«قَدْ أَبْصَرَ طَرِیقَهُ،»۱۹
راهش را شناخت،



«وَ سَلَکَ سَبِیلَهُ،»۲۰
و وارد سلوک مسیر حق شد،



«وَ عَرَفَ مَنَارَهُ،»۲۱
نشانه های‌ هدایت را فهمید،



«وَ قَطَعَ غِمَارَهُ۲۲
و دریاهای‌ خطرات را پیمود و پشت سر گذاشت،



«وَ اسْتَمْسَکَ مِنَ الْعُرَی بِأَوْثَقِهَا، وَ مِنَ الْحِبَالِ بِأَمْتَنِهَا،»۲۳
از دستاویزها به استوارترین، و از ریسمانها به محکم ترین آنها چنگ زد،



«فَهُوَ مِنَ الْیَقِینِ عَلَى مِثْلِ ضَوْءِ الشَّمْسِ،»۲۴
و در یقین به مانند روشنی‌ آفتاب است.



«قَدْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلّهِ سُبْحَانَهُ فِي أَرْفَعِ الاُْمُورِ،»۲۵
در بلندترین امور، وجود خود را برای‌ خدا قرار داده،



«مِنْ إِصْدَارِ كُلِّ وَارِد عَلَيْهِ،»۲۶
از دستگیری‌ واردان و پاسخ اهل سئوال،



«وَ تَصْیِیرِ كُلِّ فَرْع إِلَى أَصْلِهِ۲۷
و برگرداندن هر فرعی‌ به اصلش.



«مِصْبَاحُ ظُلُمَات۲۸
او چراغ تاریکی‌ ها،



«کَشَّافُ عَشَوَات (غشوات)،»۲۹
کاشف امور مشتبهه،



«مِفْتَاحُ مُبْهَمَات،»۳۰
کلید مبهمات،



«دَفَّاعُ مُعْضِلاَت،»۳۱
دفع کننده مشکلات،



«دَلِیلُ فَلَوَات،»۳۲
و راهنمای‌ بیابانهای‌ گمراهی‌ است.



«یَقُولُ فَیُفْهِمُ،»۳۳
می‌ گوید و می‌ فهماند،



«وَ یَسْکُتُ فَیَسْلَمُ۳۴
ساکت می‌ شود و سالم می‌ ماند.



«قَدْ أَخْلَصَ لِلّهِ فَاسْتَخْلَصَهُ،»۳۵
عملش را برای‌ خدا خالص کرد و خدا هم او را برای‌ خود اختیار نمود،



«فَهُوَ مِنْ مَعَادِنِ دِینِهِ،»۳۶
پس او از معادن دین خدا،



«وَ أَوْتَادِ أَرْضِهِ۳۷
و میخ های‌ زمین اوست.



«قَدْ أَلْزَمَ نَفْسَهُ الْعَدْلَ،»۳۸
خود را ملزم به عدالت کرد،



«فَکَانَ أَوَّلَ عَدْلِهِ نَفْیُ الْهَوَی عَنْ نَفْسِهِ،»۳۹
و اوّل عدلش نفی‌ هوا از نفس خود است.



«یَصِفُ الْحَقَّ وَ یَعْمَلُ بِهِ،»۴۰
حق را وصف می‌ کند و خود به آن عمل می‌ نماید.



«لاَ یَدَعُ لِلْخَیْرِ غَایَةً إِلاَّ أَمَّهَا،»۴۱
برای‌ خیر نهایتی‌ نمی‌ گذارد مگر اینکه انجامش را قصد می‌ کند،



«وَ لاَ مَظِنَّةً إِلاَّ قَصَدَهَا،»۴۲
و آن را در جایی‌ گمان نمی‌ برد مگر آنکه به دنبالش می‌ رود.



«قَدْ أَمْکَنَ الْکِتَابَ مِنْ زِمَامِهِ،»۴۳
عنانش را به دست قرآن داده،



«فَهُوَ قَائِدُهُ وَ إِمَامُهُ،»۴۴
و قرآن رهبر و پیشوای‌ اوست.



«یَحُلُّ حَيْثُ حَلَّ ثَقَلُهُ،»۴۵
فرود می‌ آید آنجا که بار و بُنه قرآن فرود آید،



«وَ یَنْزِلُ حَيْثُ کَانَ مَنْزِلُهُ۴۶
و منزل می‌ گیرد آنجا که قرآن منزل کند.

۲. أدعياء الِعلم

«وَ آخَرُ قَدْ تَسَمَّی عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ،»۴۷
و دیگری‌ خود را دانشمند نامیده ولی‌ دانشمند نیست،



«فَاقْتَبَسَ جَهَائِلَ مِنْ جُهَّال،»۴۸
جهالتهایی‌ از جاهلان،



«وَ أَضَالِیلَ مِنْ ضُلاَّل،»۴۹
و گمراهی‌هایی‌ از گمراهان به دست آورده،



«وَ نَصَبَ لِلنَّاسِ أَشْرَاکاً مِنْ حَبَائِلِ (حبال) غُرُور، وَ قَوْلِ زُور۵۰
و دام‌هایی‌ از ریسمان‌های‌ فریب و گفتارهای‌ مزوّرانه برای‌ مردم نصب کرده،



«قَدْ حَمَلَ الْکِتَابَ عَلَى آرَائِهِ (رأيه);»۵۱
قرآن را بر آراء خود تطبیق داده،



«وَ عَطَفَ الْحَقَّ عَلَى أَهْوَائِهِ،»۵۲
و حق را بر اساس هوای‌ خود تفسیر نموده،



«یُؤْمِنُ النَّاسَ مِنَ الْعَظَائِمِ،»۵۳
مردم را از خطرات بزرگ ایمنی‌ می‌دهد،



«وَ یُهَوِّنُ کَبِیرَ الْجَرَائِمِ۵۴
و گناهان کبیره را آسان جلوه می‌دهد.



«یَقُولُ: أَقِفُ عِنْدَ الشُّبُهَاتِ،»۵۵
می‌ گوید: از شبهات خوددارم،



«وَ فِيهَا وَقَعَ۵۶
ولی‌ در آنها افتاده.



«وَ یَقُولُ: أَعْتَزِلُ الْبِدَعَ،»۵۷
و اعلام می‌ کند که از بدعتها کنارم،



«وَ بَیْنَهَا اضْطَجَعَ۵۸
ولی‌ در بستر بدعتها خوابیده.



«فَالصُّورَةُ صُورَةُ إِنْسَان،»۵۹
صورت صورت انسان است،



«وَ الْقَلْبُ قَلْبُ حَیَوَان،»۶۰
و قلب قلب حیوان.



«لاَ یَعْرِفُ بَابَ الْهُدَی فَیَتَّبِعَهُ،»۶۱
آگاه به هدایت نیست تا از آن پیروی‌ کند،



«وَ لاَ بَابَ الْعَمَی فَیَصُدَّ عَنْهُ.»۶۲
و آشنای‌ به گمراهی‌ نیست تا از آن دست بردارد.



«وَ ذلِكَ مَیِّتُ الاَْحْیَاءِ۶۳
این چنین آدمی‌ مرده ای‌ است در میان زنده ها!

۳. خصائص اهل البيت (عليهم‌السلام)

(فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ)(۱) ؟۶۴
ای‌ مردم به کجا می‌ روید؟



(وَ أَنَّی تُؤْفَکُونَ)(۲) !۶۵
و شما را به کجا برمی‌ گردانند؟



«وَ الاَْعْلاَمُ قَائِمَةٌ،»۶۶
در حالی‌ که پرچمهای‌ هدایت برپاست،



«وَ الاْیَاتُ وَاضِحَةٌ،»۶۷
و نشانه ها واضح است،



«وَ الْمَنَارُ مَنْصُوبَةٌ،»۶۸
و علامت درستی‌ منصوب است.



«فَأَیْنَ یُتَاهُ بِكُمْ؟!»۶۹
چه جایی‌ شما را سرگردان کرده اند؟



«وَ کَیْفَ تَعْمَهُونَ؟»۷۰
بلکه چگونه متحیّرید؟



«وَ بَیْنَکُمْ عِتْرَةُ نَبِیِّکُمْ۷۱
و حال اینکه عترت پیامبرتان در میان شماست،



«وَ هُمْ أَزِمَّةُ الْحَقِّ،»۷۲
آنان زمامداران حق،



«وَ أَعْلاَمُ الدِّینِ،»۷۳
و نشانه های‌ دین،



«وَ أَلْسِنَةُ الصِّدْقِ۷۴
و زبانهای‌ صدق اند.



«فَأَنْزِلُوهُمْ بِأَحْسَنِ مَنَازِلِ الْقُرْآنِ،»۷۵
پس آنان را به بهترین منازل قرآن (که قلب است) فرود آورید،



«وَرِدُوهُمْ وُرُودَ الْهِیمِ الْعِطَاشِ۷۶
و همانند ورود شتران تشنه بر چشمه آب بر ایشان وارد شوید.



«أَيُّهَا النَّاسُ، خُذُوهَا عَنْ خَاتَمِ النَّبِیِّینَ (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم):»۷۷
ای‌ مردم، این سخن را از خاتم انبیاء (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) بگیرید:



««إِنَّهُ یَمُوتُ مَنْ مَاتَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِمَیِّت، وَ یَبْلَی مَنْ بَلِیَ مِنَّا وَ لَيْسَ بِبَال»»۷۸
«می‌ میرد کسی‌ که از ما مرده ولی‌ مرده نیست، و کهنه می‌ شود از ما آن که کهنه می‌ شود ولی‌ کهنه نیست.»



«فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَ تَعْرِفُونَ،»۷۹
پس نسبت به آنچه آگاه نیستید اظهار نظر نکنید،



«فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقَّ فِيَما تُنْکِرُونَ،»۸۰
زیرا اکثر حق در همان چیزی‌ است که شما انکار می‌ کنید.

۴. الامام على (عليه‌السلام) يصف نفسه

«وَ اعْذِرُوا مَنْ لاَ حُجَّةَ لَكُمْ عَلَيْهِ ـ وَ هُوَ أَنَا ـ،»۸۱
معذور دارید کسی‌ را که شما را بر او حجّتی‌ نیست، و آن منم.



«أَلَمْ أَعْمَلْ فِيكُمْ بِالثَّقَلِ الاَْکْبَرِ۸۲
آیا در میان شما به ثَقل اکبر (قرآن) عمل نکردم؟



«وَ أَتْرُکْ فِيكُمُ الثَّقَلَ الاَْصْغَرَ۸۳
و ثَقل اصفر (عترت) را در میان شما نگذاشتم؟



«قَدْ رَکَزْتُ فِيكُمْ رَایَةَ الاِْیمَانِ،»۸۴
پرچم ایمان را در میانتان نصب کردم،



«وَ وَقَفْتُکُمْ عَلَى حُدُودِ الْحَلاَلِ وَ الْحَرَامِ،»۸۵
و بر حدود حلال و حرام آگاهتان نمودم،



«وَ أَلْبَسْتُکُمُ الْعَافِیَةَ مِنْ عَدْلِی،»۸۶
و بر شما از عدالت خود لباس عافیت پوشاندم،



«وَ فَرَشْتُکُمُ الْمَعْرُوفَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی،»۸۷
و با گفتار و عمل خویش سفره معروف را برایتان پهن کردم،



«وَ أَرَیْتُکُمْ کَرَائِمَ الاَْخْلاَقِ مِنْ نَفْسِی،»۸۸
و کرائم اخلاقی‌ خود را به شما نمایاندم.



«فَلاَ تَسْتَعْمِلُوا الرَّأْیَ فِيَما لاَ یُدْرِکُ قَعْرَهُ الْبَصَرُ، وَ لاَ تَتَغَلْغَلُ إِلَيْهِ الْفِکَرُ۸۹
پس رأی‌ خود را در آنچه چشم عقل قعرش را درک نمی‌ کند، و اندیشه به آن راه ندارد به کار نبرید.

۵. الاخبار الغيبى عن عاقبة بنى اميّة

وَ مِنْها
از این خطبه است درباره برخی‌ اشتباه کاران

«حَتَّى یَظُنَّ الظَّانُّ أَنَّ الدُّنْیَا مَعْقُولَةٌ عَلَى بَنِی أُمَیَّةَ۹۰
تا اینکه گمان کننده گمان می‌ کند دنیا بسته به بنی‌ امیه است،



«تَمْنَحُهُمْ دَرَّهَا،»۹۱
سودش را به آنان می‌ رساند،



«وَ تُورِدُهُمْ صَفْوَهَا،»۹۲
و بر آب پاکیزه خود واردشان می‌ نماید،



«وَ لاَ یُرْفَعُ عَنْ هـذِهِ الاُْمَّةِ سَوْطُهَا وَ لاَ سَیْفُهَا،»۹۳
و تازیانه و شمشیرشان از این امت برداشته نمی‌ شود!



«وَ کَذَبَ الظَّانُّ لِذلِكَ.»۹۴
پندار این گمان کننده دروغین است،



«بَلْ هِيَ مَجَّةٌ مِنْ لَذِیذِ الْعَیْشِ یَتَطَعَّمُونَهَا بُرْهَةً،»۹۵
بلکه حکومت بنی‌ امیه و لذت عیش آنان مانند آبی‌ است که اندکی‌ می‌ چشند،



«ثُمَّ یَلْفِظُونَهَا جُمْلَةً۹۶
سپس تمام آن را از دهان بیرون می‌ ریزند.



(۱) تکویر/سوره۸۱، آیه۲۶.    
(۲) انعام/سوره۶، آیه۹۵    ، یونس/سوره۱۰، آیه۳۴    ، فاطر/سوره۳۵، آیه۳.     و غافر/سوره۴۰، آیه۶۲    .




جعبه ابزار