گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، سياسية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه هاى آن حضرت است
در تحذیر از فتنه ها
۱. فضل الشهادتين
«وَ اَحْمَدُ اللّهَ،»۱خدا را سپاس مى گویم،
«وَ اَسْتَعینُهُ عَلى مَدَاحِرِ الشَّیْطَانِ وَ مَزاجِرِهِ»۲و از او در موجبات طرد و بازداشتن شیطان
«وَ الْإِعْتِصامِ مِنْ حَبائِلِهِ وَ مَخاتِلِهِ.»۳و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فریبهایش یارى مى خواهم.
«وَ اَشْهَدُ اَنْ لَا اِلهَ اِلَّا اللّهُ،»۴و گواهى مى دهم که خدایى جز اللّه نیست،
«وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ،»۵و گواهى مى دهم که محمّد (صلّىاللّه
علیهوآله) بنده و فرستاده و انتخاب شده و برگزیده اوست،
«لَا یُوازی فَضْلُهُ،»۶در فضیلت همتایى ندارد،
«وَ لَا یُجْبَرُ فَقْدُهُ. »۷و فقدانش را چیزى جبران نمى کند.
«اَضاءَتْ بِهِ الْبِلادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ»۸شهرها از پس گمراهى تاریک،
«وَ الْجَهَالَةِ الْغالِبَةِ،»۹و جهالت غالب بر مردم
«وَ الْجَفْوَةِ الْجافِیَةِ، »۱۰و درشتخویى ستم آمیز به وجود او روشن شد،
«وَ النّاسُ یَسْتَحِلُّونَ الْحَریمَ»۱۱آن هم در زمانى که مردم حرام خدا را حلال دانسته
«وَ یَسْتَذِلُّونَ الْحَکیمَ»۱۲و انسان حکیم را خوار مى شمردند
«یَحْیَوْنَ عَلى فَتْرَة،»۱۳در روزگار خالى از پیامبران مى زیستند،
«وَ یَمُوتُونَ عَلى کَفْرَة.»۱۴و بر حالت کفر از دنیا مى رفتند.
۲ . تحذير اهل الكوفة
«ثُمَّ اِنَّكُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ،»۱۵شما اى مردم عرب،
«اَغْراضُ بَلایا قَدِ اقْتَرَبَتْ.»۱۶نشانه بلاهایى هستید که بسیار نزدیک است.
«فَاتَّقُوا سَکَراتِ النِّعْمَةِ»۱۷پس از مستى هاى نعمت بپرهیزید
«وَ احْذَرُوا بَوائِقَ النِّقْمَةِ»۱۸و از سختى هاى عقوبت حذر کنید
«وَ تَثَبَّتُوا فى قَتامِ الْعَشْوَةِ،»۱۹و در گرد و غبار ظلمت شبهه،
«وَ اعْوِجاجِ الْفِتْنَةِ،»۲۰و ناهموارى راه فتنه،
«عِنْدَ طُلُوعِ جَنینِها»۲۱به وقت پدید آمدن طلیعه اش
«وَ ظُهُورِکَمینِها،»۲۲و آشکار شدن نهانش،
«وَ انْتِصابِ قُطْبِها،»۲۳و برقرارى محورش،
«وَ مَدارِ رَحاها. »۲۴و گردش آسیایش برجاى خویش ثابت بمانید.
«تَبْدَأُ فى مَدارِجَ خَفِیَّة»۲۵آن فتنه هایى که از مدارج پنهان شروع
«وَ تَؤُولُ اِلى فَظاعَة جَلِیَّة. »۲۶و به سختى و زشتى آشکارى منتهى مى شود.
«شِبَابُها کَشِبَابِ الْغُلاَمِ»۲۷رشد آن فتنه همچون رشد جوانى سریع و نیرومند،
«وَ آثارُها کَآثارِ السَّلامِ.»۲۸و آثارش همچون آثار سنگ محکم و سفت است.
«تَتَوارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ»۲۹ستمکاران بر اساس پیمانها که با هم دارند آن فتنه را از هم ارث مى برند.
«اَوَّلُهُمْ قائِدٌ لِآخِرِهِمْ،»۳۰اول آنان پیشواى آخرشان،
«وَ آخِرُهُمْ مُقْتَد بِاَوَّلِهِمْ.»۳۱و آخرشان تابع اوّل آنان است.
«یَتَنافَسُونَ فى دُنْیا دَنِیَّة،»۳۲با هم در به دست آوردن دنیاى پست رقابت مى کنند،
«وَ یَتَکالَبُونَ عَلى جیفَة مُریحَة.»۳۳و چون سگان بر سر مردار بو گرفته به جان هم مى افتند.
«وَ عَنْ قَلیل یَتَبَرَّأُ التّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ، وَ الْقائِدُ مِنَ الْمَقُودِ. »۳۴و زمانى نمى گذرد که تابع از متبوع، و راهنما از پیرو بیزارى مى جوید.
«فَیَتَزایَلُونَ بِالْبَغْضاءِ،»۳۵با کینه و دشمنى از هم جدا مى شوند،
«وَ یَتَلاعَنُونَ عِنْـدَ اللِّقاءِ.»۳۶و زمانى که یکدیگر را مى بینند به هم لعنت مى کنند.
۳ . الإخبار عن مستقبل العرب الدّامى
«ثُمَّ یَأْتی بَعْدَ ذلِكَ،»۳۷پس از این فتنه،
«طالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ،»۳۸فتنه اى دیگر پیش آید لرزاننده
«وَ الْقاصِمَةِ الزَّحُوفِ.»۳۹و درهم کوبنده و حمله آور،
«فَتَزیغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقامَة»۴۰که دلهایى پس از استوارى دچار لغزش مى شوند،
«وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلامَة،»۴۱و مردانى از پس سلامتى در دین به گمراهى مى افتند.
«وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْواءُ عِنْدَ هُجُومِها»۴۲زمان هجوم این فتنه هوسها و امیال گوناگون مى شود
«وَ تَلْتَبِسُ الْآراءُعِنْدَ نُجُومِها.»۴۳و به هنگام طلوع آن آراء درست به نادرست اشتباه مى گردد.
«مَنْ اَشْرَفَ لَها قَصَمَتْهُ»۴۴کسى که به مقابله با این فتنه برخیزد پشتش را مى شکند
«وَ مَنْ سَعی فيها حَطَمَتْهُ.»۴۵و آن که در دفع آن بکوشد او را درهم بکوبد.
«یَتَکَادَمُونَ فيها تَکادُمَ الْحُمُرِ فِى الْعانَةِ.»۴۶فتنه گران در آن فتنه چون گورخران در جمع خود یکدیگر را گاز گیرند.
«قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ»۴۷رشته محکم دین لرزان شود
«وَ عَمِیَ وَجْهُ الْأَمْرِ.»۴۸و چهره حقیقى حقیقت پوشیده گردد
«تَغیضُ فيهَا الْحِکْمَةُ،»۴۹حکمت فروکش کند،
«وَ تَنْطِقُ فيهَا الظَّلَمَةُ.»۵۰و ستمگران سخنران شوند.
«وَ تَدُقُّ اَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِها»۵۱آن فتنه بادیه نشینان را با آهن لجام خود بکوبد
«وَ تَرُضُّهُمْ بِکَلْکَلِها.»۵۲و با فشار سینه اش آنان را درهم شکند.
«یَضیعُ فى غُبارِهَا الْوُحْدَانُ»۵۳تکروان در غبارش ضایع شوند
«وَ یَهْلِکَ فى طَریقِهَا الرُّکْبَانُ. »۵۴و سواران در راهش هلاک گردند.
«تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضاءِ»۵۵آن فتنه با سرنوشتى تلخ وارد شود
«وَ تَحْلُبُ عَبِیطَ الدِّماءِ»۵۶و خونهاى خالص و تازه را بدوشد.
«وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّینِ»۵۷در نشانه هاى دین رخنه مى کند
«وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْیَقینِ.»۵۸و پیمان یقین را مى شکند.
«تَهْرُبُ مِنْهَا الْأَکْیاسُ،»۵۹زیرکان از آن مى گریزند،
«وَ تُدَبِّرُها الْأَرْجاسُ»۶۰و ناپاکان در تدبیرش مى کوشند.
«مِرْعادٌ مِبْراقٌ»۶۱فتنه اى است پر رعد و برق
«کاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ.»۶۲سخت و با شتاب.
«تُقْطَعُ فيهَا الْأَرْحامُ»۶۳خویشان در آن فتنه از هم جدا شوند
«وَ یُفارَقُ عَلَيْهَا الْإِسْلامُ.»۶۴و مردم در فضاى آن فتنه از اسلام دل بردارند.
«بَرِیُّها سَقیمٌ،»۶۵سالم از آن فتنه بیمار،
«وَ ظَاعِنُها مُقیمٌ.»۶۶و نجات براى فرارىِ از آن مشکل خواهد بود.
مِنْـها
از این خطبه است
«وَ خائِف مُسْتَجير.»۶۷در آن فتنه کشته اى است خونش به هدر رفته
«وَ خائِف مُسْتَجیر.»۶۸و ترسویى است طالب امان.
«یُخْتَلُونَ بِعَقْدِ الْأَیْمانِ،»۶۹با بستن عهد فریبشان دهند،
«وَ بِغُرُورِ الْإِیمانِ.»۷۰و با اسم ایمان مغرورشان کنند.
۴ . كيفية مواجهة الفتن
«فَلَا تَکُونُوا اَنْصابَ الْفِتَنِ وَ اَعْلامَ الْبِدَعِ،»۷۱شما اى اهل ایمان، پرچم هاى فتنه و نشانه هاى بدعت نباشید،
«وَ الْزَمُوا ما عُقِدَ عَلَيْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ»۷۲و به آنچه پیوند جماعت با آن گره خورده
«وَ بُنِیَتْ عَلَيْهِ اَرْکانُ الطّاعَةِ.»۷۳و ارکان طاعت بر آن بنا شده ملتزم باشید.
«وَ اقْدَمُوا عَلَى اللّهِ مَظْلُومَینَ،»۷۴مظلوم بر خدا وارد شوید
«وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَيْهِ ظَالِمَینَ»۷۵ و ظالم وارد نشوید.
«وَ اتَّقُوا مَدارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ.»۷۶از راههاى شیطان و موارد کینه و دشمنى پرهیز کنید.
«وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ»۷۷در شکم هاى خود لقمه هاى حرام وارد نکنید
«فَاِنَّكُمْ بِعَیْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَعْصِیَةَ»۷۸زیرا در برابر مراقبت خداوندى هستید که گناه را بر شما حرام کرده
«وَ سَهَّلَ لَكُمْ سَبیلَ الطّاعَةِ.»۷۹و راه بندگى را بر شما آسان نموده است.