جَیْف (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
جَیْف (به فتح جیم) یا
جیفه یکی از
مفردات نهج البلاغه به معنای گندیدن یا بدن گندیده
میّت است.
حضرت علی (علیهالسلام) در رابطه با هنگام
مرگ انسان و راه
غرور زدایی از این واژه استفاده نموده است.
این واژه شش بار در «
نهجالبلاغه» آمده است.
جَیْف (به فتح جیم) یا
جیفه به معنای گندیدن یا بدن گندیده میّت، آمده است.
چنانکه در
لغت آمده است: «
جافَتِ الجُثَّة جیفاََ: انتَنَت.»
برخی از مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) در رابطه با مرگ انسان فرموده است:
«وَ خَرَجَتِ الرّوحُ مِنْ جَسَدِهِ، فَصارَ جيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أوْحَشوا مِنْ جانِبِهِ، وَ تَباعَدوا مِنْ قُرْبِهِ.» «و
روح او از بدنش برای همیشه خارج میشود. در این هنگام، به صورت مرداری در میان خانواده اش قرار میگیرد، که از نشستن نزد او وحشت میکنند و از او فاصله میگیرند.»
امام (علیهالسلام) در خصوص راه زدودن غرور میفرماید:
«ما لاِبْنِ آدَمَ وَ الْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جيفَةٌ، و لا يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لا يَدفَعُ حَتْفَهُ.» «پسر آدم را چه با
فخر و نازیدن! چراکه اوّل او
منی و آخر او مردار بد بو است، نه خود را روزی میدهد و نه مرگ خویش را دفع مینماید.»
این واژه شش بار در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «جیش»، ص۲۴۴.