ضَلالَت (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
ضَلالَت و
ضَلال (به فتح ضاد) از
واژگان نهج البلاغه به معنای
انحراف از
حق و
ضِلِّيل به معنای بسیار گمراه آمده است.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره خودش و در ذمّ یارانش و ... از این واژه استفاده نموده است.
ضَلالَت و
ضَلال به معنای انحراف از حق آمده است.
معنى آن در صورت مقابله با
هدایت بهتر روشن مىشود:
(إِنَّ الَّذی فَرَضَ عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلى مَعادٍ قُلْ رَبّي أَعْلَمُ مَنْ.) «آن كس كه
قرآن را بر تو لازم كرد، تو را به جايگاهت
[
زادگاهت
]
باز مىگرداند. بگو: پروردگار من از همه بهتر مىداند چه كسى برنامه هدايت آورده، وچه كسى در گمراهى آشكار است.»
راغب در مفردات گوید:
«اَلضَّلالِ هُوَ اَلْعدولُ عَنِ اَلطّريقِ اَلْمُسْتَقيم.» ضِلِّيل به معنای بسیار گمراه آمده است.
برخی از مواردی که در «
نهجالبلاغه» بهکار رفته است، اشاره میشود:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره خودش فرموده است:
«ما كَذَبْتُ وَ لا كُذِّبْتُ، وَ لا ضَلَلْتُ وَ لا ضُلَّ بي.» «
دروغ نگفتهام و تکذیب نشدهام گمراه نشدهام و به وسیله من کسی گمراه نشده است»، اوّلی و سوّمی روشن است، دوّمی و چهارمی از آن جهت است که
علم او از
پیامبر معصوم به او رسیده است.»
آنگاه که یارانش در
صفّین گفتند: چرا در شروع
جنگ تاخیر میکنید فرمود:
طمع آن دارم که بعضی به طرف من آیند این به من از آن خوشتر است که آنها را به
علّت ضلالتشان بکشم:
«فهُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ أَنْ أَقْتُلَها عَلَى ضَلالِها.» «ضِلِّيل» یعنی بسیار گمراه.
«الضِلّيل: الکَثیر الضَلالِ» از حضرت
سوال شد: اشعر شعراء کدام است فرمود: شاعران در یک طریقه
شعر نگفتهاند تا در کنار
هدف، برنده و استادتر آنها معلوم شود و اگر لا بدّ باید
قضاوت کرد پادشاه بسیار گمراه شاعرتر است:
«فَإِنْ كانَ وَ لا بُدَّ فَالْمَلِكُ الضِّلّيلُ.» (شرحهای حکمت:
)
مشروح آن در «
حلب» گذشت.
اضالیل: جمع اضلوله به معنی
ضلالت و عدم
هدایت است گویند:
«تَمادي في اضاليلِ اَلْهَوي.» به ضلالتهای
هوای نفس عادت کرده است. در ذمّ یارانش فرموده:
«مَا عَزَّتْ دَعْوَةُ مَنْ دَعاكُمْ، وَ لا اسْتَراحَ قَلْبُ مَنْ قاساكُمْ، أَعاليلُ بِأَضاليلَ.» «اعالیل» جمع اعلوله است یعنی تعلل کنندگان و
عذر آورندگان با ضلالتها. یعنی عزّت نمییابد
دعوت کسی که شما را دعوت کند زیرا او را خوار میکنید و دعوتش را اجابت نمینمائید و راحت نمیشود
قلب کسی که از شما
قهر کند، شما تعلّل کنندگانید با اباطیل بیفائده. «باضالیل» متعلّق است به «اعالیل»، تقدیرش جنین میشود: «انتم معلّلون بالاباطیل.»
درباره جاهلان عالمنما فرموده:
«فَاقْتَبَسَ جَهائِلَ مِنْ جُهّال وَ أَضاليلَ مِنْ ضُلاّل.» یعنی «جهالتهائی از جاهلان و ضلالتهائی از گمراهان اخذ کرده است.»
هکذا:
«وَ الدّامِغِ صَوْلاتِ الاَْضاليلِ.» «صولت گمراهیها را در هم شكست.»
این ماده موارد زیادی در «نهج البلاغه» آمده است.
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «ضلل»، ج۲، ص۶۶۴.