گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
تاريخية ، اجتماعية ، اخلاقية ، سياسية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در نکوهش زمان خود
۱. العدّ التنّازلى للامّة الاسلامية
«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِي دَهْر عَنُود، وَ زَمَن کَنُود (شديد)،»۱ی مردم، ما در روزگاری منحرف، و زمانی غرق کفران درآمده ایم،
«یُعَدُّ فِيهِ الُْمحْسِنُ مُسِیئاً،»۲زمانی است که نیکوکار بدکار شمرده می شود،
«وَ یَزْدَادُ الظَّالِمُ فِيهِ عُتُوّاً،»۳و ستم پیشه بر طغیانش می افزاید،
«لاَ نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا،»۴از آنچه دانیم سودی نبریم،
«وَ لاَ نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا،»۵و از آنچـه ندانیـم نپرسـیم،
«وَ لاَ نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا.»۶از خطـرات ترسی نداریـم تا بر سـرمان فـرود آیـد.
۲. طبقات الناس بعد رحلة النّبىّ (صلىاللهعليهوآلهوسلم)
«وَ النَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَاف:»۷مردم بر چهار دسته اند:
«مِنْهُمْ مَنْ لاَ یَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِي الاَْرْضِ»۸گروهی از آنان مانعی از فساد در زمین ندارند
«إِلاَّ مَهَانَةُ نَفْسِهِ،»۹مگر پستی نفس،
«وَ کَلاَلَةُ حَدِّهِ،»۱۰و کندی اسلحه،
«وَ نَضِیضُ وَفْرِهِ.»۱۱و کمـی مـال.
«وَ مِنْهُمْ الْمُصْلِتُ لِسَیْفِهِ،»۱۲گروه دیگر اسلحه برکشیده،
«وَ الْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ،»۱۳شر خود را آشکار کرده،
«وَ الُْمجْلِبُ بِخَیْلِهِ وَ رَجِلِهِ،»۱۴سواره و پیاده دنبال خود راه انداخته،
«قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ،»۱۵خود را برای فساد آماده نموده،
«وَ أَوْبَقَ دِینَهُ لِحُطَام یَنْتَهِزُهُ،»۱۶دین خود را تباه کند برای اندکی از مال دنیا که به غارت برد،
«أَوْ مِقْنَب یَقُودُهُ،»۱۷یا سوارانی که به دنبالش بیفتند،
«أَوْ مِنْبَر یَفْرَعُهُ.»۱۸و یا مسندی که بر آن نشیند.
«وَ لَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَی الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً،»۱۹چه تجارت بدی است که دنیا را ارزش خود دانی،
«وَ مِمَّا لَكَ عِنْدَ اللهِ عِوَضاً!»۲۰و آن را عوض آنچه نزد خدا برای تو مهیاست قرار دهی!
«وَ مِنْهُمْ مَنْ یَطْلُبُ الدُّنْیَا بِعَمَلِ الاْخِرَةِ،»۲۱روه دیگر آن که با عمل آخرت دنیا خواهد،
«وَ لاَ یَطْلُبُ الاْخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْیَا،»۲۲و آخرت را به وسیله عمل صالح دنیوی نجوید.
«قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ،»۲۳اظهار فروتنی کند،
«وَ قَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ،»۲۴گامها را کوچک بردارد،
«وَ شَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ،»۲۵دامن جامه کوتاه نماید،
«وَ زَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلاَْمَانَةِ،»۲۶و خود را امین جا زند،
«وَ اتَّخَذَ سِتْرَ اللهِ ذَرِیعَةً إِلَى الْمَعْصِیَةِ.»۲۷و پرده پوشی حق را وسیله معصیت قرار دهد!
«وَ مِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُؤُولَةُ نَفْسِهِ، وَ انْقِطَاعُ سَبَبِهِ،»۲۸گروه دیگر را پستی نفس و نداشتن قوم و قبیله از طلب حکومت برجا نشانده،
«فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ،»۲۹این تهیدستی او را محدود کرده،
«فَتَحَلّی بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ،»۳۰خود را به اسم قناعت آراسته،
«وَ تَزَیَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ،»۳۱و خویش را به لباس زهـد زینـت داده،
«وَ لَيْسَ مِنْ ذلِكَ فِي مَرَاح وَ لاَ مَغْدًی.»۳۲در حـالی کـه در شـب و روز اهـل عنـوان قنـاعت و زهـد نیـست.
۳. حالة الاتقياء في مجتمع ممسوخ
«وَ بَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ،»۳۳باقی ماندند آنان که یاد قیامت چشمشان را از حرام بسته،
«وَ أَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الَْمحْشَرِ،»۳۴و ترس از محشر اشکشان را جاری کرده.
«فَهُمْ بَیْنَ شَرِید نَادٍّ،»۳۵گروهی از اینان مطرود مردمند،
«وَ خَائِف مَقْمُوع،»۳۶و بعضی در وحشت مقهوریت،
«وَ سَاکِت مَکْعُوم،»۳۷و دسته ای ساکت و خاموش،
«وَ دَاع مُخْلِص،»۳۸عده دیگر با خداوند مناجات مخلصانه دارند
«وَ ثَکْلاَنَ مُوجَع،»۳۹و بعضی از اینان هم ماتم زده و زجر کشیده اند.
«قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ (أحملتهم) التَّقِیَّةُ،»۴۰تقیه آنان را به گمنامی کشیده،
«وَ شَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ،»۴۱در خواری غرق شده،
«فَهُمْ فِي بَحْر أُجَاج،»۴۲در دریایی از تلخی غوطه ورند،
«أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ،»۴۳دهانشان از سخن بسته،
«وَ قُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ،»۴۴و قلبشان مجروح است.
«قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا،»۴۵ملّت را موعظه کردند تا ملول و خسته شدند،
«وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا،»۴۶مقهور مردم شده تا خوار گشتند،
«وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا.»۴۷و شهید شدند تا کم شدند
۴. أسلوب المواجهة مع الدنيا
«فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِي أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ،»۴۸دنیا باید در چشم شما ناچیزتر از برگهایی باشد که جز در دباغی به کار نیاید،
«وَ قُرَاضَةِ الْجَلَمِ،»۴۹و بی ارزش تر از پشم بز باشد که موقع چیدن از دم قیچی می ریزد.
«وَ اتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ،»۵۰از گذشتگان پند گیرید
«قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِكُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ;»۵۱پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند،
«وَ ارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً،»۵۲و دنیای نکوهیده را رها کنید،
«فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْكُمْ.»۵۳زیرا این دنیا کسانی را رها کرده که عاشق تر از شما به آن بودند.
اَقولُ: هذِهِ الْخُطْبَةُ رُبَّما نَسَبَها مَنْ لا عِلْمَ لَهُ اِلى مُعاوِيَةَ، وَ هِىَ مِنْ كَلامِ اَميرِالْمُؤْمِنينَ (عَلَيْهِالسَّلامُ) الَّذى لايُشَكُّ فيهِ. وَ اَيْنَ الذَّهَبُ مِنَ الرَّغامِ؟! وَ الْعَذْبُ مِنَ الاُْجاجِ؟! وَ قَدْ دَلَّ عَلى ذلِكَ الدَّليلُ الْخِرِّيتُ، وَ نَقَدَهُ النّاقِدُ الْبَصيرُ عَمرُو بْنُ بَحْر الْجاحِظُ، فَاِنَّهُ ذَكَرَ هذِهِ الْخُطْبَةَ فى كِتابِ الْبَيانِ وَ التَّبْيينِ، وَ ذَكَرَ مَنْ نَسَبَها اِلى مُعاوِيَةَ، ثُمَّ قالَ: هِىَ بِكَلامِ عَلىٍّ (عَلَيْهِالسَّلامُ) اَشْبَهُ، وَ بِمَذْهَبِهِ فى تَصْنيفِ النّاسِ، وَ بِالاِْخْبارِ عَمّا هُمْ عَلَيْهِ مِنَ الْقَهْرِ وَالاِْذْلالِ وَ مِنَ التَّقِيَّةِ وَ الْخَوْفِ اَلْيَقُ. قالَ: وَ مَتى وَجَدْنا مُعاوِيَةَ فى حال مِنَ الاَْحْوالِ يَسْلُكُ فى كَلامِهِ مَسْلَكَ الزُّهّادِ؟ وَ مَذاهِبَ الْعُبّــادِ؟!
می گویم: بی بهره گان از دانش این خطبه را به معاویه نسبت داده اند، در صورتی که بدون تردید از سخنان امیرالمؤمنین علیه السّلام است، طلای ناب کجا و خاک؟! آب شیرین کجا و آب تلخ؟! بر این مدّعا دلالت کرده رهنمای ماهر، و ناقد کرده آن را ناقد بصیر: عمرو بن بحر جاحظ که این خطبه را در اول کتاب «البیان و التبیین» آورده، و کسی را که آن را به معاویه نسبت داده ذکر نموده و آن گاه گفته: این سخن به فرمایشات علی شبیه تر، و به روش آن حضرت در تقسیم مردم، و وصف آنان به مغلوبیت و ذلّت و تقیه و ترس، سزاوارتر است. و گفته: کجا دیدیم معاویه را درحالی از احوال که درگفتارش روش زاهدان و رفتار عابدان راپیش گیرد و مانند آنان سخن گوید؟!