گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
اجتماعی ، علمی ، سياسس ، قضائی
وَ مِنْ كَلام لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از سخنان آن حضرت است
فى صِفَةِ مَنْ يَتَصَدّى لِلْحُكْمِ بَيْنَ الْأُمَّةِ وَلَيْسَ لِذلِكَ بِاَهْل
درباره کسی که در میان مردم عهده دار منصب قضاوت شود ولی شایسته آن نباشد
۱. معرفة أشقى النّاس
«إِنَّ أَبْغَضَ الْخَلَائِقِ إِلَى اللهِ رَجُلَانِ:»۱مبغوض ترین مردم نزد خداوند دو کس اند:
«رَجُلٌ وَکَلَهُ اللهُ إِلَى نَفْسِهِ;»۲انسانی که خداوند او را به حال خود واگذاشته،
«فَهُوَ جَائِرٌ عَنْ قَصْدِ السَّبِیلِ،»۳تا جایی که از راه راست منحرف شده،
«مَشْغُوفٌ بِکَلَامِ بِدْعَة، وَ دُعَاءِ ضَلاَلَة،»۴به سخن آمیخته با بدعت و دعوت به گمراهی دل خوش نموده است
«فَهُوَ فِتْنَةٌ لِمَنِ افْتَتَنَ بِهِ،»۵او فتنه ای است برای فتنه جویان،
«ضَالٌّ عَنْ هَدْیِ مَنْ کَانَ قَبْلَهُ،»۶ره گم کرده ای است از راه روشن گذشتگان،
«مُضِلٌّ لِمَنِ اقْتَدَی بِهِ في حَیَاتِهِ وَ بَعْدَ وَفَاتِهِ،»۷گمراه کننده کسانی است که به وقت زنده بودن او یا پس از مرگش از او پیروی کنند،
«حَمَّالٌ خَطَایَا غَیْرِهِ،»۸هم بار گناهان دیگران را به دوش کشد،
«رَهْنٌ بِخَطِیئَتِهِ.»۹و هم گروگان خطاهای خود باشد.
«وَ رَجُلٌ قَمَشَ جَهْلاً،»۱۰و دیگر انسانی است که انبوهی از نادانی را در خود جمع کرده،
«مُوضِعٌ فِي جُهَّالِ الْأُمَّةِ،»۱۱و در میان جاهلان امت جهت فریبشان می شتابد
«غَادرٍ فِي أَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ،»(۱)۱۲در تاریکهای فتنه ها می تازد،
«عَمٍ بِمَا فِي عَقْدِ الْهُدْنَةِ;»۱۳و نسبت به مصالحی که در پیمان صلح است نابیناست.
«قَدْ سَمَّاهُ أَشْبَاهُ النَّاسِ عَالِماً وَ لَيْسَ بِهِ،»۱۴انسان نماها دانشمندش دانند در حالی که بی دانش است.
«بَکَّرَ فَاْسْتَکْثَرَ مِنْ جَمْعٍ; مَا قَلَّ مِنْهُ خَیْرٌ مِمَّا کَثُرَ،»۱۵از آغاز وقتش را صرف انباشتن چیزهایی کرده که اندکش از بسیارش بهتر است،
«حَتَّى إِذَا ارْتَوَی مِنْ مَاء آجِن،»۱۶همین که از آب گندیده سراب شد،
«وَ أکْثَرٍ مِن غَیْرِ طَائِل.»(۲)۱۷و امور بیهوده را روی هم انباشت،
۲. نفسيّة ادعياء القضاء
«جَلَسَ بَیْنَ النَّاسِ قَاضِیاً»۱۸به ناحق بر کرسی قضاوت میان مردم می نشیند،
«ضَامِناً لِتَخْلِیصِ مَا الْتَبَسَ عَلَى غَیْرِهِ،»۱۹تا بیان مسائلی را که بر دیگران مشتبه شده به عهده گیرد!
«فَإِنْ نَزَلَتْ بِهِ إِحْدَی الْمُبْهَمَاتِ»۲۰چون با مسأله مبهمی روبرو شود
«هَیَّأَ لَهَا حَشْواً رَثّاً مِنْ رَأْیِهِ،»۲۱آراء بی فایده و بی پایه اش را به میدان آورده
«ثُمَّ قَطَعَ بِهِ،»۲۲قاطعانه حکم می کند.
«فَهُوَ مِنْ لَبْسِ الشُّبُهَاتِ فِي مِثْلِ نَسْجِ الْعَنْکَبُوتِ.»۲۳از این رو در برابر شبهات به مانند مگسی در تارهای سست عنکبوت گرفتار است،
«لَا یَدْرِی أَصَابَ أَمْ أَخْطَأَ;»۲۴این بی مایه نمی داند رأیش بر صواب است یا بر خطا؟
«فَإِنْ أَصَابَ خَافَ أَنْ یَکُونَ قَدْ أَخْطَأَ،»۲۵اگر حکمی به صواب راند می ترسد بر خطا باشد،
«وَ إِنْ أَخْطَأَ رَجَا أَنْ یَکُونَ قَدْ أَصَابَ.»۲۶و چون به خطا حکم کند امیدوار است که راه صواب رفته باشد!
«جَاهِلٌ خَبَّاطُ جَهَالَاتٍ،»۲۷در امواج جهالتهایش گم شده.
«عَاشَ رَکَّابُ عَشَوَاتٍ،»۲۸با دیده کور در تاریکی های نادانی راه پوید،
«لَمْ یَعَضَّ عَلَى الْعِلْمِ بِضِرْسٍ قَاطِعٍ.»۲۹هیچ امر مشتبهی را قاطعانه بر اساس دانش حل نمی کند.
«یُذرِی الرِّوَایَاتِ إذْراءَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ.»(۳)۳۰روایات را همچون کاهی که بر باد می رود می پراکند.
«لَامَلِیٌّ وَ اللهِ بِإِصْدَارِ مَا وَرَدَ عَلَيْهِ،»۳۱به خدا قسم این بی خرد را نه در حل مسائلی که بر او وارد می شود مایه ای از دانش و علم است،
«وَ لَا أَهْلٌ لِمَا فُوّضَ إِلَیه،»(۴)۳۲و نه شایسته مسندی است که به او واگذار شده،
«لَا یَحْسَبُ الْعِلْمَ فِي شَیْءٍ مِمَّا أَنْکَرَهُ،»۳۳در آنچه انکار کرده علمی را که برخلاف انکار او باشد گمان نمی برد،
«وَ لاَ یَرَی أَنَّ مِنْ وَرَاءِ مَا بَلَغَ مَذْهَباً لِغَیْرِهِ،»۳۴و رأیی بالاتر از رأی خود برای دیگری نمی بیند.
«وَ إنْ أَظْلَمَ عَلَيْهِ أَمْرٌ اکْتَتَمَ بِهِ»۳۵چون امری بر او تاریک گردد بر آن سرپوش نهد
«لِمَا یَعْلَمُ مِنْ جَهْلِ نَفْسِهِ،»۳۶زیرا به نادانی خود واقف است.
«تَصْرُخُ مِنْ جَوْرِ قَضَائِهِ الدِّمَاءُ،»۳۷از داوریهای ظالمانه اش خونهایی که به قضاوت او ریخته شده،
«وَ تَعَجُّ مِنْهُ الْمَوَارِیثُ.»۳۸و میراثهای به غارت رفته فریادها دارند.
«إِلَى اللهِ أَشْکُو مِنْ مَعْشَر یَعِیشُونَ جُهَّالاً،»۳۹به خداوند شکایت می برم از این طایفه ای که نادان زندگی می کنند،
«وَ یَمُوتُونَ ضُلاَّلاً،»۴۰و گمراه می میرند.
«لَيْسَ فِيهِمْ سِلْعَةٌ أَبْوَرُ مِنَ الْکِتَابِ»۴۱به نزد این بی مایگان متاعی بی ارزش تر از قرآن نیست
«إِذَا تُلِیَ حَقَّ تِلَاوَتِهِ،»۴۲آن گاه که به شیوه صحیح معنی شود،
«وَ لَا سِلْعَةٌ اَنْفَقُ، بَیْعاً وَ لَا اَغْلَی ثَمَناً مِنَ الْکِتابِ»۴۳و هیچ کالایی پررونق تر و گرانبهاتر از قرآن نیست
«اِذا حُرِّفَ عَنْ مَوَاضِعِهِ،»۴۴زمانی که بر اساس هوا و هوس معنی شود.
«وَ لَا عِنْدَهُمْ أَنْکَرُ مِنَ الْمَعْرُوفِ،»۴۵و برای اینان چیزی زشت تر از معروف،
«وَ لَا أَعْرَفُ مِنَ المُنْکَرِ!»۴۶و مسأله ای زیباتر از منکر نیست.
(۱) در بعضی نسخ
«عَادٍ فِي أَغْبَاشِ الْفِتْنَةِ» آمده است.
(۲) در بعضی نسخ
«وَ اکْتَثَرَ مِن غَیْرِ طَائِل.» آمده است.
(۳) در بعضی نسخ
«یَذْرُو الرِّوَایَاتِ ذَرْوَ ...» آمده است.
(۴) در بعضی نسخ
«وَ لَا أَهْلٌ لِمَا قُرِّظَ بِهِ،» آمده است.