گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، اخلاقية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
در وصف پیامبر و خاندان آن حضرت
۱. خصائص النّبىّ و العترة
«ابْتَعَثَهُ بِالنُّورِ الْمُضِیءِ،»۱پیامبرش را با نوری درخشان،
«وَ الْبُرْهَانِ الْجَلِیِّ،»۲و دلیلی روشن،
«وَ الْمِنْهَاجِ الْبَادِی،»۳و راهی آشکار،
«وَ الْکِتَابِ الْهَادِی.»۴و کتابی هدایت کننده برانگیخت.
«أُسْرَتُهُ خَیْرُ أُسْرَة،»۵خاندانش بهترین خاندان،
«وَ شَجَرَتُهُ خَیْرُ شَجَرَة;»۶و شجره وجودش بهترین شجره است،
«أَغْصَانُهَا مُعْتَدِلَةٌ،»۷شجره ای که شاخه هایش معتدل،
«وَ ثِمَارُهَا مُتَهَدِّلَةٌ.»۸و میوه هایش
در دسترس است.
«مَوْلِدُهُ بِمَکَّةَ،»۹جایگاه ولادتش مکّه،
«وَ هِجْرَتُهُ بِطَیْبَةَ.»۱۰و هجرتش
مدینه طیّبه بود،
«عَلَا بِهَا ذِکْرُهُ»۱۱در مدینه نامش پرآوازه شد،
«وَ امْتَدَّ مِنْهَا صَوْتُهُ.»۱۲و صدایش از آنجا به همه جا رسید.
«أَرْسَلَهُ بِحُجَّةٍ کَافِیَة،»۱۳خداوند او را با دلیل کافی
«وَ مَوْعِظَة شَافِیَة،»۱۴و پندی شفابخش،
«وَ دَعْوَة مُتَلَافِیَةٍ.»۱۵و دعوتی که مردم را از گمراهیها برهاند فرستاد.
«أَظْهَرَ بِهِ الشَّرَائِعَ الْمَجْهُولَةَ،»۱۶دستورات ناشناخته
دین را به وسیله او آشکار نمود،
«وَ قَمَعَ بِهِ الْبِدَعَ الْمَدْخُولَةَ،»۱۷و بدعتهای نادرست را درهم کوبید،
«وَ بَیَّنَ بِهِ الْأَحْکَامَ الْمَفْصُولَةَ.»۱۸و احکامی را که هم اکنون نزد ما معلوم است بیان داشت.
«فَمَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلَامِ دِیناً»۱۹کسی که غیر اسلام را بخواهد
«تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ،»۲۰شقاوتش قطعی،
«وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ،»۲۱پیوندش با خداوند بریده،
«وَ تَعْظُمْ کَبْوَتُهُ،»۲۲و سقوطش شدید،
«وَ یَکُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِیلِ»۲۳و بازگشتش به غصه ای طولانی،
«وَ الْعَذَابِ الْوَبِیلِ.»۲۴و عذابی سخت است.
«وَ أَتَوَکَّلُ عَلَى اللهِ»۲۵به خداوند تکیه می کنم
«تَوَکُّلَ الْإِنَابَةِ إِلَيْهِ،»۲۶تکیه ای که نتیجه اش بازگشت به اوست،
«وَ أَسْتَرْشِدُهُ السَّبِیلَ»۲۷و از او راهی می جویم
«الْمُؤَدِّیَةَ إِلَى جَنَّتِهِ،»۲۸که رساننده به بهشت
«الْقَاصِدَةَ إِلَى مَحَلِّ رَغْبَتِهِ.»۲۹و بـه محـل رغبـت و رضـای اوسـت.
۲. الوصيّة بالتّقوى و الاعتبار بالماضين
«أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللهِ، بِتَقْوَی اللهِ وَ طَاعَتِهِ،»۳۰بندگان خدا، شما را به تقوا و طاعت خدا سفارش می نمایم،
«فَإِنَّهَا النَّجَاةُ غَداً،»۳۱که باعث نجات فردا،
«وَ الْمَنْجَاةُ أَبَداً.»۳۲و سبب آزادی ابدی است.
«رَهَّبَ فَأَبْلَغَ،»۳۳خداوند با
ابلاغ کامل شمارا از عذاب بیم داد،
«وَ رَغَّبَ فَأَسْبَغَ;»۳۴و با تشویق همه جانبه به رضوانش تشویق نمود،
«وَ وَصَفَ لَكُمُ الدُّنْیَا وَ انْقِطَاعَهَا، وَ زَوَالَهَا وَ انْتِقَالَهَا.»۳۵و دنیا و قطع شدن و از دست رفتن و انتقالش را برای شما وصف کرد.
«فَأَعْرِضُوا عَمَّا یُعْجِبُکُمْ فِيهَا»۳۶از این دنیا و آنچه که از آن برای شما شگفت انگیز است روی بگردانید
«لِقِلَّةِ مَا یَصْحَبُکُمْ مِنْهَا.»۳۷زیرا چیز اندکی از آن باشما خواهد بود.
«أَقْرَبُ دَار مِنْ سَخَطِ اللهِ،»۳۸دنیا نزدیکترین منزل به خشم خدا،
«وَ أَبْعَدُهَا مِنْ رِضْوَانِ اللهِ!»۳۹و دورترین محل از خشنودی حق است.
«فَغُضُّوا عَنْكُمْ ـ عِبَادَ اللهِ ـ غُمُومَهَا وَ أَشْغَالَهَا، لِمَا قَدْ أَیْقَنْتُمْ بِهِ مِنْ فِرَاقِهَا وَ تَصَرُّفِ حَالَاتِهَا.»۴۰پس ای بندگان خدا، از غمها و مشاغل دنیا محض اینکه به جدایی آن از خود و تغییر حالاتش یقین دارید چشم پوشی کنید.
«فَاحْذَرُوهَا حَذَرَ الشَّفِیقِ النَّاصِحِ، وَ اَلْمجِدِّ الْکَادِحِ.»۴۱از دنیا همچون شخص دلسوز خیرخواه و سختکوش رنجبر برای خود
در ترس و بیم باشید،
«وَ اعْتَبِرُوا بِمَا قَدْ رَأَیْتُمْ مِنْ مَصَارِعِ الْقُرُونِ قَبْلَکُمْ:»۴۲و به آنچه از حوادثی که دیدید بر سر گذشتگان آمد عبرت گیرید،
«قَدْ تَزَایَلَتْ أَوْصَالُهُمْ،»۴۳که پیوندهای اعضایشان از هم گسست،
«وَ زَالَتْ أَبْصَارُهُمْ وَ أَسْمَاعُهُمْ،»۴۴چشم ها و گوشهایشان نابود شد،
«وَ ذَهَبَ شَرَفُهُمْ وَ عِزُّهُمْ،»۴۵شرف و عزّتشان از دست رفت،
«وَ انْقَطَعَ سُرُورُهُمْ وَ نَعِیمُهُمْ;»۴۶شادی و نعمتشان قطع شد.
«فَبُدِّلُوا بِقُرْبِ الْأَوْلَادِ فَقْدَهَا،»۴۷همانان که به جای قرب فرزندان به فقدان آنان،
«وَ بِصُحْبَةِ الْأَزْوَاجِ مُفَارَقَتَهَا.»۴۸و به جای مصاحبت با زنان به فراق آنان مبتلا شدند.
«لَا یَتَفَاخَرُونَ،»۴۹اکنون نه به مفاخرت برمی خیزند،
«وَ لَا یَتَنَاسَلُونَ،»۵۰نه تولید نسل می کنند،
«وَ لَا یَتَزَاوَرُونَ،»۵۱نه به زیارت یکدیگر می روند،
«وَ لَا یَتَجَاوَرُونَ.»(۱)۵۲و نه به گفتگوی هم می نشینند.
«فَاحْذَرُوا، عِبَادَ اللهِ،»۵۳پس ای بندگان خدا، تقوا پیشه کنید
«حَذَرَ الْغَالِبِ لِنَفْسِهِ،»۵۴تقوای آن که بر نفسش غالب آمده
«الْمَانِعِ لِشَهْوَتِهِ،»۵۵و شهواتش را مانع گشته،
«النَّاظِرِ بِعَقْلِهِ;»۵۶و با دیده عقل به امور نظر می کند،
«فَإِنَّ الْأمْرَ وَاضِحٌ،»۵۷زیرا برنامه واضح،
«وَ الْعَلَمَ قَائِمٌ،»۵۸و نشانه نجات بر پا،
«وَ الطَّرِیقَ جَدَدٌ»۵۹و جادّه هموار،
«وَ السَّبِیلَ قَصْدٌ.»۶۰و راه راست و معتدل است.
(۱)
در بعضی از نسخ
«وَ لَا یَتَحَاوَرُونَ» آمده است.