فخر (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
فَخْر (به فتح فاء و سکون خاء) از
واژگان نهج البلاغه به معنای باليدن به مال و جاه است. این واژه و مشتقات آن به كرّات در «
نهجالبلاغه» استفاده شده است.
فَخْر به معنای باليدن به مال و
جاه است. فخور: فخر كننده و کسی كه اسباب
تکبّر را ذكر كرده و بر آنها مىبالد.
راغب در
مفردات چنین می گوید:«
الْفَخْرُ الْمُباهاةُ فِى الأشْياءِ الْخارِجَةِ عَنِ الإنْسانِ كَالْمالِ وَ الْجاهِ».
«مَا لاِبْنِ آدَمَ وَالْفَخْرِ: أَوَّلُهُ نُطْفَةٌ، وَ آخِرُهُ جِيفَةٌ، و َلاَ يَرْزُقُ نَفْسَهُ، وَ لاَ يَدفَعُ حَتْفَهُ.» «
آدم كجا و ناز فروشى، اولش نطفه و آخرش جيفه و لاشه است، نمىتواند خود را
روزی دهد و نمىتواند
مرگ را از خود دور كند».
(شرحهای حکمت:
)
از این ماده چندین مورد در «نهج» آمده است.
•
بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله « فخر »، ج۲، ص۸۰۶.