گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسي ، عسكري
وَ مِنْ كِتاب لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از نامه های آن حضرت است
اِلى مُعاوِيَةَ، جَواباً عَنْ كِتابِهِ
در جـواب نـامه معـاویه
۱. الردّ على تهديدات معاوية العسكرية
«أَمَّا بَعْدُ،»۱اما بعد،
«فَإِنَّا کُنَّا نَحْنُ وَ أَنْتُمْ عَلَى مَا ذَکَرْتَ مِنَ الاُْلْفَةِ وَ الْجَمَاعَةِ،»۲همان طور که گفتی ما و شما با هم در الفت و اتفاق بودیم،
«فَفَرَّقَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ أَمْسِ»۳ولی در گذشته بین ما و شما جدایی افتاد،
«أَنَّا آمَنَّا وَ کَفَرْتُمْ،»۴زیرا ما ایمان آوردیم و شما کفر ورزیدید،
«وَ الْیَوْمَ أَنَّا اسْتَقَمْنَا وَ فُتِنْتُمْ،»۵و امروز هم ما به راه راستیم و شما دچار فتنه اید،
«وَ مَا أَسْلَمَ مُسْلِمُکُمْ إِلاَّ کَرْهاً،»۶و مسلمان شما اسلام نیاورد مگر از روی بی میلی،
«وَ بَعْدَ أَنْ کَانَ أَنْفُ الاِْسْلاَمِ كُلُّهُ لِرَسُولِ اللهِ (صَلَّىاللّهُعَلَيْهِوآلِهِ) حرباً (۱).»۷و این در حالی بود که تمام بزرگان عرب تسلیم رسول خدا (صلّیاللّهعلیهوآله) شدند و همدست وی گشتند.
«وَ ذَکَرْتَ أَنِّي قَتَلْتُ طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرَ،»۸گفته بودی که طلحه و زبیر را من کشتم،
«وَ شَرَّدْتُ بِعَائِشَةَ،»۹و عایشه را تبعید نمودم،
«وَ نَزَلْتُ بَیْنَ الْمِصْرَیْنِ!»۱۰و میان دو شهر کوفه و بصره فرود آمدم;
«وَ ذلِكَ أَمْرٌ غِبْتَ عَنْهُ»۱۱این امور به تو ربطی ندارد،
«فَلاَ عَلَيْكَ، وَ لاَ الْعُذْرُ فِيهِ إِلَيْكَ.»۱۲تو را در این مسأله زیانی نیست و هم نیازی ندارد که عذرش را از تو بخواهم.
«وَ ذَکَرْتَ أَنَّكَ زَائِرِی فِي الْمُهَاجِرِینَ وَ الاَْنْصَارِ،»۱۳و یادآور شدی که با لشگری از مهاجرین و انصار به جنگ من خواهی آمد;
«وَ قَدِ انْقَطَعَتِ الْهِجْرَةُ یَوْمَ أُسِرَ أَخُوکَ (ابوک)،»۱۴معلومت باد از آن روزی که برادرت اسیر شد هجرت قطع گشت (و شما را نشاید که به خود مهاجر گویید)،
«فَإِنْ کَانَ فِيهِ عَجَلٌ فَاسْتَرْفِهْ،»۱۵اکنون اگر به دیدار من عجله داری آسوده باش،
«فَإِنِّي إِنْ أَزُرْکَ فَذلِكَ جَدِیرٌ أَنْ یَکُونَ اللهُ إِنَّمَا بَعَثَنِی إِلَيْكَ لِلنِّقْمَةِ مِنْكَ!»۱۶که اگر به دیدارت آیم سزاوار است که خداوند مرا برای عقوبت تو برانگیخته باشد،
«وَ إِنْ تَزُرْنِی فَكَمَا قَالَ أَخُو بَنِی أَسَد:»۱۷و اگر تو به دیدار من آیی مانند آن است که برادر بنی اسد گفته:
«مُسْتَقْبِلِینَ رِیَاحَ الصَّیْفِ تَضْرِبُهُمْ••• بِحَاصِب بَیْنَ أَغْوَار وَ جُلْمُودِ»۱۸به استقبال باد تابستانی روند که سنگ ریز و درشت را برمی گیرد و بر آنان می کوبد.
۲. ذكر شجاعته السابقة
«وَ عِنْدِيَ السَّیْفُ الَّذِي أَعْضَضْتُهُ بِجَدِّکَ وَ خَالِکَ وَ أَخِیکَ فِي مَقَام وَاحِد.»۱۹شمشیری که به وسیله آن جدّ و دایی و برادرت را کشتم پیش من است.
«وَ إِنَّكَ [[|وَاللهِ]] مَا عَلِمْتُ الاَْغْلَفُ الْقَلْبِ،»۲۰به خدا قسم چنانکه دانستم بر دلت غلاف گمراهی پوشیده،
«الْمُقَارِبُ الْعَقْلِ;»۲۱و عقلت اندک و ناقص است;
«وَ الاَْوْلَى أَنْ یُقَالَ لَكَ:»۲۲شایسته است درباره تو گفته شود که
«إِنَّكَ رَقِیتَ سُلَّماً أَطْلَعَکَ مَطْلَعَ سُوء عَلَيْكَ لاَ لَكَ،»۲۳بر نردبانی بالا رفته ای که تو را بر جای بدی مشرف ساخته که به زیان توست نه سود تو،
«لاَِنَّكَ نَشَدْتَ غَیْرَ ضَالَّتِکَ،»۲۴چرا که چیزی را خواستی که گمشده تو نیست،
«وَ رَعَیْتَ غَیْرَ سَائِمَتِکَ.»۲۵و گوسپندی را چراندی که مالکش نمی باشی،
«وَ طَلَبْتَ أَمْراً لَسْتَ مِنْ أَهْلِهِ»۲۶و امری را خواستی که نه اهلش هستی
«وَ لاَ فِي مَعْدِنِهِ،»۲۷و نه در معدنش قرار داری;
«فَمَا أَبْعَدَ قَوْلَکَ مِنْ فِعْلِکَ!!»۲۸چه اندازه گفتارت از عملت دور است،
«وَ قَرِیبٌ مَا أَشْبَهْتَ مِنْ أَعْمَام وَ أَخْوَال!»۲۹چه زود شبیه عموها و دایی هایت شدی
«حَمَلَتْهُمُ الشَّقَاوَةُ، وَ تَمَنِّی الْبَاطِلِ، عَلَى الْجُحُودِ بِمُحَمَّد (صَلَّیاللّهُعَلَیْهِوآلِهِ)»۳۰که شقاوت و آرزوهای باطل آنان را به انکار محمّد (صلّیاللّهعلیهوآله) واداشت،
«فَصُرِعُوا مَصَارِعَهُمْ حَيْثُ عَلِمْتَ،»۳۱همان گونه که می دانی با او جنگیدند تا به خاک و خون درافتادند،
«لَمْ یَدْفَعُوا عَظِیماً،»۳۲نه از حادثه عظیمی به نفع خود دفاع کردند،
«وَ لَمْ یَمْنَعُوا حَرِیماً، بِوَقْعِ سُیُوف مَا خَلاَ مِنْهَا الْوَغَی، وَ لَمْ تُمَاشِهَا الْهُوَیْنَی.»۳۳و نه حریمی را در برابر شمشیرهایی که میدان نبرد از آن خالی نیست و با سهل انگاری سازگاری ندارد حمایت نمودند.
«وَ قَدْ أَکْثَرْتَ فِي قَتَلَةِ عُثَْمانَ،»۳۴درباره کشندگان عثمان زیاد از اندازه سخن گفتی،
«فَادْخُلْ فِيَما دَخَلَ فِيهِ النَّاسُ،»۳۵بیا مانند دیگران از من اطاعت کن،
«ثُمَّ حَاکِمِ الْقَوْمَ إِلَيَّ،»۳۶سپس آنان را نزد من به محاکمه کشان،
«أَحْمِلْکَ وَ إِيَّاهُمْ عَلَى کِتَابِ اللهِ تَعَالی;»۳۷تا بین تو و ایشان به کتاب خدا داوری کنم.
«وَ أَمَّا تِلْكَ الَّتِي تُرِیدُ فَإِنَّهَا خُدْعَةُ الصَّبِیِّ عَنِ اللَّبَنِ فِي أَوَّلِ الْفِصَالِ،»۳۸ولی آنچه تو می خواهی به مانند گول زدن طفل در ابتدای بازگرفتن او از شـیر اسـت.
«وَ السَّلاَمُ لاَِهْلِهِ.»۳۹سـلام بـر اهلـش.
(۱) در بعضی نسخ «
حِزْباً» آمده است.