عَمّ (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
عَمّ (به فتح عین) و
عُمُوم (به ضم عین و میم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای شمول و فراگیری و همگانی شدن است. این واژه دارای مشتقاتی است که در
نهج البلاغه بهکار رفته است، مانند:
عامّ (به فتح عین) به معنای فراگیرنده و شامل شونده،
عَوام (به فتح عین) جمع عامّه به معنای خلاف «خاصة الناس»،
عَمو (به فتح عین) به معنای برادر پدر،
عَمّه (به فتح عین و تشدید میم) به معنای خواهر پدر و
عِمَامَه (به کسر عین و فتح میم) معلوم است به علّت احاطه به دور سر
عمامه گفتهاند.
حضرت علی (علیهالسلام) درباره
قوم ثمود و نامه به
مالک اشتر و ... از این واژه استفاده نموده است.
عَمّ و
عُمُومبه معنای شمول و فراگیری و همگانی شدن و بودن است. «عَمَ الشيء عُمُوماً: شمل الجماعة»
«عامّ» فراگیرنده و شامل شونده و آن لفظی است که برای زیاد غیر محصور وضع شده است. «عَوام» جمع عامّه است «عامة الناس» بر خلاف خاصة الناس است.
«عَمو» برادر پدر، «عَمّه» خواهر پدر است، «عِمامَه» معلوم است به علّت احاطه به دور سر عمامه گفتهاند.
امام (صلواتاللهعلیه) درباره قوم ثمود فرموده است:
«أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضِى وَالسُّخْطُ، وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ فَعَمَّهُمُ اللهُ تَعَالَى بالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بالرِّضَى.» «ای مردم، جماعت را راضی شدن به کاری و دشمن داشتن کاری در یک گروه جمع میکند،
ناقه صالح را فقط یک نفر کشت ولی
خدا همه را
عذاب فرستاد چون همه به آن کار راضی بودند.»
(شرحهای خطبه:
)
در
حکمت ۴۲۷ فرموده است:
«وَالْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ» «
عدالت هرچيز را در جاى خود قرار مىدهد.»
(شرحهای حکمت:
) در «
عدل» گذشت.
به مالک اشتر مینویسد:
«وَلْيَكُنْ أَحَبَّ الاُْمُورِ إِلَيْكَ، وَأَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ، فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ، وَإِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ.» «محبوبترین کارها نزد تو آن باشد که خوشنودی
رعیت را فراهم آورد زیرا ناخرسندی عمومی، خوشنودی نزدیکان را بیاثر میکند، و ناخوشنودی نزدیکان با خوشنودی همگان بیزیان است..»
(شرحهای نامه:
)
این ماده موارد زیادی در
نهج البلاغه آمده است.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «عم»، ج۲، ص۷۵۵.