• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

خطبه ۱۶ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



سياسي ، عقائدي ، اخلاقي


وَ مِنْ خطبة لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از سخنان آن حضرت است

لَمّا بُويِعَ بِالْمَدينَةِ
هنگامی‌ که در مدینه با او بیعت شد

۱. سياسية النّظام

«ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَةٌ۱
عهده ام در گرو درستی‌ سخنم قرار دارد،



«وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ۲
و نسبت به آن ضامن و پای‌ بندم.



«إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلاَتِ،»۳
کسی‌ که عبرتهای‌ روزگار کیفرهای‌ پیش رویش را بر او آشکار کند



«حَجَزَتْهُ التَّقْوی عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ۴
تقوا او را از درافتادن در اشتباهات مانع گردد.



«أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللهُ نَبِیَّهُ (صَلَّى‌اللّهُ‌عَلَيهِ‌وَ‌آلِهِ).»۵
هشیار باشید که روزگارِ آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر (صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم) به شما بازگشته.



«وَ الَّذِي بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَةً،»۶
به خدایی‌ که او را به حق فرستاد هر آینه همه درهم ریخته می‌ شوید،



«وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَةً،»۷
و هر آینه غربال می‌ گردید،



«وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ،»۸
و همچون محتوای‌ دیگ جوشان درهم و برهم گشته



«حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ،»۹
تا آنجا که ذلیل شما گرامی‌



«وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ،»۱۰
و بالانشینتان پست شوید.



«وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا،»۱۱
واپس مانده ها که کوتاهی‌ کردند پیش افتند،



«وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا۱۲
و پیش افتاده های‌ گذشته پس مانند.

۲. استقامة الامام (عليه‌السلام) و صدقه

«وَ اللهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَةً،»۱۳
به خدا قسم سخنی‌ را مخفی‌ ننموده،



«وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَةً،»۱۴
و دروغی‌ بر زبان نیاورده ام،



«وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهذَا الْمَقَامِ وَ هـذَا الْیَوْمِ۱۵
و به این اوضاع و چنین زمانی‌ آگاهیم داده‌اند.



«أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا، وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا،»۱۶
بدانید خطاها اسبان سرکشند که افسارگسیخته سواره های‌ خود را به پیش می‌ برند



«فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِي النَّارِ۱۷
تا به جهنم وارد کنند.



«أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَی مَطَایَا ذُلُلٌ،»۱۸
آگاه باشید که تقوا مرکب های‌ راهوار است



«حُمِلَ عَلَيْهَا أَهْلُهَا، وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَها،»۱۹
که مهارشان به دست سواره های‌ آنها سپرده شده،



«فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّةَ۲۰
در نتیجه آنان را وارد بهشت می‌ نمایند.



«حَقٌّ وَ بَاطِلٌ،»۲۱
این وضع حق و باطل است،



«وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ،»۲۲
که هر یک را خریداری‌ است،



«فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ،»۲۳
اگر باطل بسیار باشد از گذشته چنین بوده،



«وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ،»۲۴
و اگر حق اندک باشد زیاد شدنش را امید است.



«وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیْءٌ فَأَقْبَلَ۲۵
هر آینه کم است جریانی‌ که از دست رفته به جای‌ اصلی‌ خود برگردد.

اَقُولُ: اِنَّ فى هذَا الْكَلامِ الْأَدْنى مِنْ مَواقِعِ الاِْحْسانِ ما لا تَبْلُغُهُ مَواقِعُ الاِْسْتِحْسانِ، وَ اِنَّ حَظَّ الْعَجَبِ مِنْهُ اَكْثَرُ مِنْ حَظِّ الْعَجَبِ بِهِ. فيهِ مَعَ الْحالِ الَّتى وَصَفْنا زَوائِدُ مِنَ الْفَصاحَةِ لا يَقُومُ بِها لِسانٌ، وَ لا يَطَّلِعُ فَجَّها اِنْسانٌ. وَ لا يَعْرِفُ ما اَقُولُ اِلاّ مَنْ ضَرَبَ فى هذِهِ الصِّناعَةِ بِحَقٍّ، وَ جَرى فيها عَلى عِرْق، «وَ ما يَعْقِلُها اِلَّا الْعالِمُونَ».
می‌ گویم: در این سخن کوتاه جایگاهی‌ از زیبایی‌ است که از هر گونه توصیف بیرون است، بهره ای‌ که از شگفتی‌ در این کلام به انسان می‌ رسد بیش از درک حقایقی‌ است که در آن وجود دارد. در این سخن علاوه بر آنچه گفتیم اضافاتی‌ از فصاحت هست که زبان از بیانش عاجز، و اندیشه از رسیدن به ژرفایش ناتوان است. این گفتار مرا نمی‌ فهمد مگر کسی‌ که عمرش را در صنعت فصاحت صرف کرده،و اندیشه اش به ریشه های‌ آن نفوذ کرده باشد، «و جز دانایان احدی‌ قدرت تعقّل این کلام را ندارد».

وَ مِنْ هذِهِ الْخُطْبَةِ
و از همین خطبه است

۳. حقيقة الضلال و ضرورة التقوى

«شُغِلَ مَنِ الْجَنَّةُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ۲۶
کسی‌ که بهشت و دوزخ را پیش رو دارد آسوده نیست.



«سَاع سَرِیعٌ نَجَا،»۲۷
کوشنده باشتاب نجات یافت



«وَ طَالِبٌ بَطِیءٌ رَجَا،»۲۸
و جوینده کندرو را امید هست.



«وَ مُقَصِّرٌ فِي النَّارِ هَوَی۲۹
و مقصّر در آتش سرنگون است.



«ألْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ،»۳۰
راست و چپ گمراهی‌ است،



«وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَی هِيَ الْجَادَّةُ،»۳۱
و راه میانه جاده اصلی‌ است،



«عَلَيْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّةِ،»۳۲
کتابِ ماندگار الهی‌ و آثار نبوت بر این راه است،



«وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّةِ،»۳۳
و گذرگاه سنّت از این راه است،



«وَ إلَيْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَةِ۳۴
و بازگشت کار همه به این جایگاه است.



«هَلَکَ مَنِ ادَّعَی،»۳۵
مدّعی‌ِ به ناحق هلاک شد،



«وَ خَابَ مَنِ افْتَرَی۳۶
و دروغباف زیان دید.



«مَنْ أَبْدَی صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ۳۷
آن که در برابر حق بایستد به هلاکت رسد.



«وَ کَفَی بِالْمَرْءِ جَهْلاً أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ۳۸
و در جهالت انسان همین بس که اندازه خود را نشناسد.



«لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَی سِنْخُ أَصْلٍ،»۳۹
ریشه ای‌ که بر تقوا روییده نابود نگردد،



«وَ لَا یَظْمَأُ عَلَيْهَا زَرْعُ قَوْمٍ۴۰
و زراعت قومی‌ که آب تقوا خورده تشنه نشود.



«فَاسْتَتِرُوا فِي بُیُوتِکُمْ،»۴۱
پس (برای‌ دوری‌ از فتنه) درخانه ها بمانید،



«وَ أَصْلِحُوا ذَاتَ بَیْنِکُمْ،»۴۲
و امور بین خود را اصلاح کنید،



«وَ التَّوْبَةُ مِنْ وَرَائِکُمْ،»۴۳
توبه پیش روی‌ شماست.



«وَ لَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ،»۴۴
نباید هیچ ستایشگری‌ جز خدا را بستاید،



«وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ۴۵
و هیچ ملامتگری‌ جز خود را ملامت نماید.




جعبه ابزار