• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حکمت ۲۷ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



معرفة اقسام الايمان

وَ سُئِلَ عَنِ الاِْيمَانِ، فَقَالَ:
از حضرتش در رابطه با ایمان سؤال شد، پاسخ داد:

«الاِْیمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ (شعب):عَلَى الصَّبْرِ، وَ الْیَقِینِ، وَ الْعَدْلِ، وَ الْجِهَادِ۱
ایمان استوار بر چهار پایه است: شـکیبایی‌ ، بـاور ، عـدالـت ، جهـاد .



«وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى الشَّوْقِ، وَ الشَّفَقِ، وَ الزُّهْدِ، وَ التَّرَقُّبِ۲
شکیبایی‌ را چهار شعبه است: اشتیاق، ترس، زهد، انتظار.



«فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلاَ عَنِ الشَّهَوَاتِ۳
آن که مشتاق بهشت است دل از شهوات گرداند.



«وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الُْمحَرَّمَاتِ۴
آن که در ترس از آتش است از محرمات دوری‌ کرد.



«وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْیَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِیبَاتِ۵
آن که بی‌ رغبت به دنیاست مصائب را آسان شمرد.



«وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَیْرَاتِ۶
و آن که در انتظار مرگ است بـه سـوی‌ خیـرات شـتافت.



«وَ الْیَقِینُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ، وَ تَأَوُّلِ الْحِکْمَةِ، وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ، وَ سُنَّةِ الاَْوَّلِینَ۷
باور را چهار شعبه است: بینایی‌ زیرکانه، دریافت حکیمانه، پندگیری‌ از دیگران، و اقتدا به روش پاکان.



«فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ۸
آن که در زیرکی‌ بینایی‌ یافت حکمت برایش روشن شد.



«وَ مَنْ تَبَیَّنَتْ لَهُ الْحِکْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ۹
و هرکه را حکمت روشن شد پندگیری‌ را دانست.



«وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الاَْوَّلِینَ۱۰
هر که پندگیری‌ را دانست چنان مانَد که در میان گذشتگان بوده.



«وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ، وَ غَوْرِ الْعِلْمِ، وَ زُهْرَةِ الْحُکْمِ، وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ،»۱۱
عدالت را چهار شعبه است: فهم درست، غواصی‌ دانـش ، داوری‌ روشـن ، اسـتواری‌ در بـردبـاری‌.



«فَمَنْ فَهِمَ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ۱۲
آن که درست فهمید اعماق دانش را دریافت.



«وَ مَنْ عَلِمَ غَوْرَ الْعِلْمِ صَدَر عَنْ شَرَائِعِ الْحُکْمِ۱۳
کسی‌ که اعماق دانش را دریافت از آبشخور احکام شریعت سیراب بازگشت.



«وَ مَنْ حَلُمَ لَمْ یُفَرِّطْ فِي أَمْرِهِ وَ عَاشَ فِي النَّاسِ حَمِیداً۱۴
و هر که بردباری‌ ورزید در کارش کوتاهی‌ نکرد، درمیان مردم به ستودگی‌ و نیکی‌ زندگی‌ نمود.



«وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى الاَْمْرِ بِالْمَعْرُوفِ، وَ النَّهْیِ عَنِ الْمُنْکَرِ، وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ، وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِینَ۱۵
جهاد را چهار شعبه است: امر به معروف، نهی‌ از منکر، صداقت در مواضع حق، دشمنی‌ با بدکاران



«فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِینَ،»۱۶
آن که به امر به معروف برخاست مردم مؤمن را توانا نمود.



«وَ مَنْ نَهَی عَنِ الْمُنْکَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَ الْکَافِرِینَ (المنافقین);»۱۷
هر که نهی‌ از منکر کرد بینی‌ منافقان را به خاک ذلت رساند.



«وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ قَضَی مَا عَلَيْهِ;»۱۸
و آن که صدق در مواضع حق را رعایت نمود به وظیفه اش عمل کرد.



«وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِینَ وَ غَضِبَ لِلّهِ، غَضِبَ اللهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ۱۹
و هرکس با بدکاران دشمنی‌ کرد و برای‌ خدا خشم گرفت خداوند به خاطر او خشم گیرد و او را در قیامت خشنود سازد.



«وَ الْکُفْرُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ: عَلَى التَّعَمُّقِ، وَ التَّنَازُعِ، و الزَّیْغِ، وَ الشِّقَاقِ۲۰
کفر استوار بر چهار پایه است: کنجکاوی‌ ناصواب، زد و خورد با مردم، انحراف از حق، و دشمنی.



«فَمَنْ تَعَمَّقَ لَمْ یُنِبْ إِلَى الْحَقِّ۲۱
آن که کنجکاوی‌ ناصواب کرد به حق بازنگشت.



«وَ مَنْ کَثُرَ نِزَاعُهُ بِالْجَهْلِ دَامَ عَمَاهُ عَنِ الْحَقِّ۲۲
و آن که از پی‌ جهالت به زد و خورد با مردم برخاست پیوسته از دیدن حق کور شد.



«وَ مَنْ زَاغَ سَاءَتْ عِنْدَهُ الْحَسَنَةُ، وَ حَسُنَتْ عِنْدَهُ السَّیِّئَةُ، وَ سَکِرَ سُکْرَ الضَّلاَلَةِ۲۳
و آن که از حق منحرف گشت خوبی‌ را بدی‌ و بدی‌ را خوبی‌ دیده و دچار مستی‌ گمراهی‌ شد.



«وَ مَنْ شَاقَّ وَعُرَتْ عَلَيْهِ طُرُقُهُ، وَ أَعْضَلَ عَلَيْهِ أَمْرُهُ، وَ ضَاقَ عَلَيْهِ مَخْرَجُهُ۲۴
و آن که دشمنی‌ نمود راههایش دشوار، و کارش سخت، و راه نجاتش تـنـگ گشــت.



«وَ الشَّکُّ عَلَى أَرْبَعِ شُعَب: عَلَى الَّتمَارِی، وَ الْهَوْلِ، وَ التَّرَدُّدِ، وَ الاِْسْتِسْلاَمِ۲۵
شک بر چهار پایه است: جدال، ترس، دودلی‌، و خودباختن.



«فَمَنْ جَعَلَ الْمِرَاءَ دَيْدَناً (ديناً) لَمْ یُصْبِحْ لَیْلُهُ۲۶
آن که جدال را شیوه خود کرد شبِ گمراهیش صبح هدایت نشد.



«وَ مَنْ هَالَهُ مَا بَیْنَ یَدَیْهِ نَکَصَ عَلَى عَقِبَیْهِ۲۷
و هر که را ترسـاند آنچـه پیش رو داشـت عقبگـرد نمـود.



«وَ مَنْ تَرَدَّدَ فِي الرَّیْبَ وَطِئَتْهُ سَنَابِکُ الشَّیَاطِینِ۲۸
و هر کس ملازم دودلی‌ گشت. گامهای‌ شیطان پایمالش کرد.



«وَ مَنِ اسْتَسْلَمَ لِهَلَکَةِ الدُّنْیَا وَ الاْخِرَةِ هَلَکَ فِيهِمَا.»۲۹
و آن که به هلاکت دنیا و آخرت تن داد در هـر دو جهـان نابـود شـد.

وَ بَعْدَ هذا كَلامٌ تَرَكْنا ذِكْرَهُ خَوْفَ الاِْطالَةِ وَ الْخُرُوج ِ عَنِ الْغَرَضِ الْمَقْصُودِ فى هذَا الْكِتابِ.
پس از این سخن گفتاری‌ بود که آن را از ترس طولانی‌ شدن و بیرون رفتن از روشی‌ که قصد ما در این کتاب است واگذاشتیم.





جعبه ابزار