گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسي ، تاريخي ، علمي ، عقائدي
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
فيما يُخْبِرُ بِهِ عَنِ الْمَلاحِمِ بالبَصْرَة
که در آن از پیشامدها و فتنه های بصره خبر می دهد
۱. الإخبار عن حوادث المستقبلية بالبصرة
«يَا أَحْنَفُ،»۱ای احنف،
«كَأَنِّي بِهِ وَ قَدْ سَارَ بِالْجَیْشِ»۲گویا او را می بینم با ارتشی به راه افتاده
«الَّذِي لَا یَکُونُ لَهُ غُبَارٌ وَ لَا لَجَبٌ،»۳که نه غبار دارد نه هیاهو،
«وَ لَا قَعْقَعَةُ لُجُمٍ،»۴و نه صدای لجام مرکبها،
«وَ لَا حَمْحَمَةُ خَیْلٍ.»۵و نه شیهه اسبان!
«یُثِیرُونَ الْأَرْضَ بِأَقْدَامِهِمْ كَأَنَّهَا أَقْدَامُ النَّعَامِ.»۶با پاهای خود که همچون پاهای شترمرغان است از زمین غبار برمی انگیزند.
قال الشريف: يُومِئُ بِذلِكَ اِلى صاحِبِ الزَّنْجِ.
شریف رضی می گوید: این سخن اشاره به صاحب زنج است.
ثُمَّ قالَ (عَلَيْهِالسَّلامُ) :
سپس فرمود:
«وَیْلٌ لِسِکَکِکُمُ الْعَامِرَةِ،»۷وای بر کوچه های آباد،
«وَ الدُّورِ الْمُزَخْرَفَةِ الَّتِي لَهَا أَجْنِحَةٌ کَأَجْنِحَةِ النُّسُورِ،»۸و عمارتهای آراسته شما که تراس هایی چون بال کرکسان،
«وَ خَرَاطِیمُ کَخَرَاطِیمِ الْفِیلَةِ،»۹و ناودانهایی چون خرطوم پیلان دارند،
«مِنْ أُولئِكَ الَّذِينَ لَا یُنْدَبُ قَتِیلُهُمْ،»۱۰از آنان که بر کشته شدگانشان کسی نمی گرید،
«وَ لَا یُفْقَدُ غَائِبُهُمْ.»۱۱و از گم شده آنان جستجو نمی شود.
«أَنَا کَابُّ الدُّنْیَا لِوَجْهِهَا،»۱۲من دنیا را به دور انداخته ام،
«وَ قَادِرُهَا بِقَدْرِهَا،»۱۳و مقدار آن را اندازه گرفته ام،
«وَ نَاظِرُهَا بِعَیْنِهَا.»۱۴و به دیده ای که باید به آن نظر کنم نظر کرده ام.
۲. صفات الأتراك
مِنْهُ، وَ يُومِئُ بِهِ اِلى وَصْفِ الاَْتْراكِ
از همین کلام است که در آن به مغول اشاره می فرماید
«كَأَنِّي أَرَاهُمْ قَوْماً»۱۵انگار آنان را می نگرم
«كَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ الْمُطَرَّقَةُ،»۱۶که صورتهایشان مانند سپرهای چندلایه و سخت است،
«یَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّیبَاجَ،»۱۷ابریشم و دیبا می پوشند،
«وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ.»۱۸اسب های ریشه دار یدک می کشند.
«وَ یَکُونُ هُنَاكَ اسْتِحْرَارُ قَتْل»۱۹آنچنان کشتار به راه می اندازند
«حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ،»۲۰که زخمی از روی کشته عبور می کند،
«وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ!»۲۱و فراری از اسیر کمتر می باشد.
۳. العِلم بالغيب
فَقالَ لَهُ بَعْضُ اَصْحابِهِ: لَقَدْ اُعْطيتَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ عِلْمَ الْغَيْبِ!
یکی از یارانش گفت: یا امیرالمؤمنین به شما علم غیب عنایت شده!
فَضَحِكَ (عَلَيْهِالسَّلامُ)، وَ قالَ لِلرَّجُلِ وَ كانَ كَلْبِيّاً:
امام خندید و به آن مرد که از طایفه کلب بود فرمود :
«يَا أَخَا کَلْب،»۲۲ای برادر کلبی،
«لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَیْب،»۲۳این علم غیب نیست،
«وَ إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِي عِلْمٍ.»۲۴علمی است که از پیامبر فرا گرفته ام.
«وَ إِنَّمَا عِلْمُ الْغَیْبِ عِلْمُ السَّاعَةِ،»۲۵علم غیب علم به قیامت است
«وَ مَا عَدَّدَهُ اللهُ سُبْحانَهُ بِقَوْلِهِ:»۲۶و به اموری که خداوند سبحان در کتاب خود برشمرده:
(إِنَّ اللَّهَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ یُنَزِّلُ الْغَیْثَ وَ یَعْلَمُ مَا فِی الْأَرْحَامِ ۖ وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ مَّاذَا تَکْسِبُ غَدًا ۖ وَ مَا تَدْرِی نَفْسٌ بِأَیِّ أَرْضٍ تَمُوتُ ۚ ...)(۱)۲۷«خداوند است که علم قیامت نزد اوست، و اوست که باران نازل می کند، و آنچه را در ارحام است می داند، و کسی نمی داند آنچه را که فردا خواهد اندوخت، و کسی نمی داند در چه سرزمینی خواهد مرد....»
«فَیَعْلَمُ اللهُ سُبْحانَهُ مَا فِي الْأَرْحَامِ»۲۸خداوند سبحان است که آنچه را در رحم هاست می داند:
«مِنْ ذَکَر أَوْ أُنْثَی،»۲۹پسر یا دختر،
«وَ قَبِیح أَوْ جَمِیل،»۳۰زشت یا زیبا،
«وَ سَخِیٍّ أَوْ بَخِیلٍ،»۳۱سخی یا بخیل،
«وَ شَقِیٍّ أَوْ سَعِیدٍ،»۳۲سعید یا شقی،
«وَ مَنْ یَکُونُ فِي النَّارِ حَطَباً،»۳۳کسی که هیزم جهنّم است،
«أَوْ فِي الْجِنَانِ لِلنَّبِیِّینَ مُرَافِقاً.»۳۴یا در بهشت همنشین انبیاست.
«فَهذَا عِلْمُ الْغَیْبِ الَّذِي لَا یَعْلَمُهُ أَحَدٌ إِلَّا اللهُ.»۳۵این است علم غیب که کسی آن را جز خدا نمی داند،
«وَ مَا سِوَی ذلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللهُ نَبِیَّهُ (صَلَّىاللّهُعَلَيْهِوَآلِهِ)»۳۶و غیر اینها دانشی است که خداوند آن را به پیامبرش (صلّیاللّهعلیهوآله) تعلیم داده،
«فَعَلَّمَنِیهِ،»۳۷او هم به من آموخت
«وَ دَعَا لِي بِأَنْ یَعِیَهُ صَدْرِی،»۳۸و از خدا برایم خواست که در سینه ام جای گیرد،
«وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوَانِحِی.»۳۹و قفسه سینه ام آن را در خود جای دهد.
(۱)
لقمان/سوره۳۱، آیه۳۴.