لَجَب (مفرداتنهجالبلاغه)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
لَجَب (به فتح لام و جیم) از
واژگان نهج البلاغه به معنای تلاطم موج دريا، فرياد و صداى برخاسته است.
این واژه سه بار در
نهجالبلاغه آمده است.
لَجَب به معنای تلاطم موج دريا، فرياد و صداى برخاسته است.
«
لَجِبَ البحرُ لَجَباً: هاج موجهُ و لَجِبَ الجيشُ: صاحوا.»
مواردی که در «نهجالبلاغه» به کار رفته است، به شرح ذیل میباشد:
امام (صلواتاللهعلیه) درباره
جهنم فرموده:
«وَ باب قَدْ أُطْبِقَ عَلَى أَهْلِهِ، في نار لَها كَلَبٌ وَ لَجَبٌ، وَ لَهَبٌ ساطِعٌ، وَ قَصيفٌ هائِلٌ.» «و شدّت يافته حرارت آن در دربى كه بر اهل آن بسته شده، در آتشى كه پرهيجان است و غرّنده و داراى شعله بلند شده و فريادى وحشتزا.» (نعوذ بالله من النار)
و درباره
صاحب زنج فرموده:
«وَ قَدْ سارَ بِالْجَيْشِ الَّذي لا يَكونُ لَهُ غُبارٌ وَ لا لَجَبٌ.» يعنى «لشكرى كه نه گرد و غبار دارد و نه صداهاى برخاسته و بلند شده.»
مشروح آن در «حمحمه» گذشت.
و نيز درباره
آتش (اعاذنا الله منها) فرموده:
«و نار شَديد كَلَبُها، عال لَجَبُها، مُتَغَيِّظ زَفيرُها.» يعنى «آتشى كه فوران آن شديد و فرياد آن بلند صفير آن خشمگين است.»
«كلب» ديوانگى و هار شدن
سگ است اطلاق آن بر آتش به واسطه هيجان و فوران آن است.
سه مورد از این کلمه در «نهجالبلاغه» آمده است.
•
قرشی بنایی، علیاکبر، مفردات نهج البلاغه، برگرفته از مقاله «لجب»، ج۲، ص۹۳۰.