گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
سياسية ، عقائدية ، تاريخية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه های آن حضرت است
حينَ بَلَغَهُ خَبَرُ النّاكِثينَ بِبَيْعَتِهِ
هنگامی که خبر بیعت شکنان جمل به حضرتش رسید
الامام و التعريف بالناكثين
«أَلَا وَ إِنَّ الشَّیْطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ،»۱هش دارید که شیطان گروهش را برانگیخته،
«وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ،»۲و ارتش خود را از هر سو گرد آورده،
«لِیَعُودَ الْجَوْرُ إلَى أَوْطَانِهِ،»۳تا ستمگری به محلش،
«وَ یَرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلى نِصَابِهِ.»۴و باطل به جایش برگردد.
«وَ اللهِ مَا أَنْکَرُوا عَلَيَّ مُنْکَراً،»۵به خدا قسم آنان ناشایسته ای از من ندیدند،
«وَ لاَ جَعَلُوا بَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ نَصِفاً.»۶و بین من و خودشان انصاف ندادند،
«وَ إِنَّهُمْ لَیَطْلُبُونَ حَقَّاً هُمْ تَرَکُوهُ،»۷و از من حقی را می خواهند که خود ترک آن کرده اند،
«وَ دَماً هُمْ سَفَکُوهُ:»۸و خونی را می جویند که خود ریخته اند.
«فَلَئِنْ کُنْتُ شَرِیکَهُمْ فِيهِ»۹اگر در این خونریزی همکارشان بودم
«فَإِنَّ لَهُمْ لَنَصِیبَهُمْ مِنْهُ،»۱۰پس خودشان هم از این خونریزی نصیب دارند،
«وَ لَئِنْ کَانُوا وَلُوهُ دُونِی،»۱۱و اگر بدون دخالت داشتن من خود عهده دار آن بودند
«فَمَا التَّبِعَةُ إِلَّا عِنْدَهُمْ،»۱۲عقوبتی جز بر آنان نیست،
«وَ إِنَّ أَعْظَمَ حُجَّتِهِمْ لَعَلَى أَنْفُسِهِمْ،»۱۳و بزرگترین دلیلشان به ضرر خود آنهاست.
«یَرْتَضِعُونَ أُمّاً قَدْ فَطَمَتْ،»۱۴از پستانی که خشک شده شیر می خواهند،
«وَ یُحْیُونَ بِدْعَةً قَدْ أُمِیتَتْ.»۱۵و زنده کردن بدعتی را که مرده است می طلبند.
«يا خَیْبَةَ الدَّاعِی!»۱۶آه چه دعوت کننده زیانکاری!
«مَنْ دَعَا! وَ إِلَامَ أُجِیْبَ!»۱۷دعوت کننده کیست؟ و به چه چیز اجابت می شود؟
«وَ إِنِّي لَرَاض بِحُجَّةِ اللهِ عَلَيْهِمْ وَ عِلْمِهِ فِيهِمْ.»۱۸من به حجت خدا و آگاهی او درباره اینان راضیم.
«فَإِنْ أَبَوْا أَعْطَیْتُهُمْ حَدَّ السَّیْفِ»۱۹اگر سر برتابند تیغ تیز حواله آنان می کنم،
«وَ کَفَی بِهِ شَافِیاً مِنَ الْبَاطِلِ،»۲۰که درمان ایشان از باطل است،
«وَ نَاصِراً لِلْحَقِّ!»۲۱و یاری دهنده حق.
«وَ مِنَ الْعَجَبِ بَعْثُهُمْ إِلَىَّ أَنْ أَبْرُزَ لِلطِّعَانِ!»۲۲شگفتا! از من می خواهند به میدان جنگ آیم،
«وَ أَنْ أَصْبِرَ لِلْجِلادِ!»۲۳و در نبرد با آنان صبر ورزم!
«هَبِلَتْهُمُ الْهَبُولُ!»۲۴مادر به عزایشان بنشیند،
«لَقَدْ کُنْتُ وَ مَا أُهَدَّدُ بِالْحَرْبِ،»۲۵اکنون کسی مرا از نبرد نترسانده،
«وَ لَا أُرَهِّبُ بِالضَّرْبِ!»۲۶و از شمشیر به وحشت نینداخته.
«وَ إِنِّي لَعَلَى یَقِین مِنْ رَبِّی،»۲۷من به پروردگارم یقین دارم،
«وَ غَیْرِ شُبْهَة مِنْ دِینِی.»۲۸و شبهه ای در دینـم نـدارم.