گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
عقائدية ، سياسية
وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ (عَلَيْهِالسَّلامُ)
از خطبه هاى آن حضرت است
در اندرز به یاران
۱. خصائص النّبىّ (صلىاللهعليهوآلهوسلم)
«اَرْسَلَهُ داعِیاً اِلَى الْحَقِّ، »۱خداوند پیامبر را دعوت کننده به سوى حق،
«وَ شاهِداً عَلَى الْخَلْقِ. »۲و گواه بر خلق فرستاد.
«فَبَلَّغَ رِسالاتِ رَبِّهِ غَیْرَ وانن وَ لا مُقَصِّر،»۳آن حضرت بدون سستى و تقصیر تمام احکام پروردگارش را به مردم رساند،
«وَ جاهَدَ فِى اللّهِ اَعْداءَهُ غَیْرَ واهِن وَ لا مُعَذِّر»۴و بدون ضعف و عذرتراشى با دشمنان خدا جنگید.
«اِمامُ مَنِ اتَّقی»۵وى پیشواى
اهل تقوا
«وَ بَصَرُ مَنِ اهْتَدی»۶و دیده
اهل هدایت بود.
۲. نصيحة الأحبّة
«وَ لَوْ تَعْلَمُونَ ما اَعْلَمُ مِمّا طُوِیَ عَنْكُمْ غَیْبُهُ»۷از امورى که بر شما پنهان است آنچه را که من مى دانم اگر شما مى دانستید
«اِذاً لَخَرَجْتُمْ اِلَى الصُّعُداتِ»۸سر به بیابان گذاشته
«تَبْکُونَ عَلى اَعْمالِکُمْ،»۹بر کرده هایتان مى گریستید
«وَ تَلْتَدِمُونَ عَلى اَنْفُسِکُمْ»۱۰و همچون زنان داغدیده بر سر و سینه مى کوبیدید،
«وَ لَتَرَکْتُمْ اَمْوالَکُمْ لاحارِسَ لَها وَ لا خالِفَ عَلَيْها، »۱۱و اموال خود را بدون نگهبان و سرپرست رها مى کردید
«وَ لَهَمَّتْ كُلَّ امْرِیء مِنْكُمْ نَفْسُهُ»۱۲و هر کس در بند خود مى شد
«لا یَلْتَفِتُ اِلى غَیْرِها»۱۳و به دیگران توجه نمى کرد
«وَ لكِنَّكُمْ نَسیتُمْ ما ذُکِّرْتُمْ،»۱۴ولى تذکّراتى که به شما داده اند فراموش کرده اید
«وَ اَمِنْتُمْ ما حُذِّرْتُمْ»۱۵و نسبت به آنچه شما را ترسانده اند خود را ایمن مى دانید
«فَتاهَ عَنْكُمْ رَأْیُکُمْ»۱۶پس رأى شما سرگشته،
«وَ تَشَتَّتَ عَلَيْكُمْ اَمْرُکُمْ»۱۷و کارتان بى سر و سامان شده
۳. صفات الشهّداء من أصحابه
«وَ لَوَدِدْتُ اَنَّ اللّهَ فَرَّقَ بَینی وَ بَیْنَکُمْ»۱۸هرآینه دوست دارم خداوند بین من و شما جدایى افکند،
«وَ اَلْحَقَنی بِمَنْ هُوَ اَحَقُّ بى مِنْكُمْ»۱۹و مرا به کسى که نسبت به من از شما سزاوارتر است ملحق کند
«قَوْمٌ وَاللّهِ مَیامینُ الرَّأْیِ»۲۰همان مردمى که به خدا قسم داراى رأى میمون و پسندیده
«مَراجیحُ الْحِلْمِ»۲۱و بردبارى زیاد
«مَقاویلُ بِالْحَقِّ،»۲۲و گویندگان حق
«مَتاریکُ لِلْبَغْیِ»۲۳و تارک ستم و تجاوز
«مَضَوْا قُدُماً عَلَى الطَّریقَةِ»۲۴و پیشروان راه حق،
«وَ اَوْجَفُوا عَلَى الْمَحَجَّةِ،»۲۵و شتابنده به مسیر
هدایت بودند،
«فَظَفِرُوا بِالْعُقْبَی الدّائِمَةِ»۲۶که به نعمت جاوید دنیاى دیگر رستگار شدند،
«وَ الْکَرامَةِ الْبارِدَةِ.»۲۷و به کرامت گواراى آن شتاب ورزیدند
۴. الإخبار عن وحشية الحجاج بن يوسف
«اَما وَاللّهِ لَیُسَلَّطَنَّ عَلَيْكُمْ غُلامُ ثَقیف،»۲۸به خدا قسم پسرى از قبیله ثقیف بر شما مسلّط شود،
«الذَّیّالُ الْمَیّالُ»۲۹متکّبر و رویگردان از حق
«یَأْکُلُ خَضِرَتَکُمْ»۳۰اموالتان رامى خورد
«وَ یُذیبُ شَحْمَتَکُمْ»۳۱و پیه شما را از شدت ظلم آب مى کند
«اِيه اَبا وَذَحَةَ!»۳۲فشارت را بیشتر کن اى اباوَذَحه!
اَقُولُ: الْوَذَحَةُ: الْخُنْفَساءُ. وَ هذَا الْقَوْلُ يُومِئُ بِهِ اِلَى الْحَجّاجِ، وَ لَهُ مَعَ الْوَذَحَةِ حَديثٌ لَيْسَ هذا مَوْضِعَ ذِكْرِهِ.
مى گویم: مراد از «وَذَحه» خُنْفَساء (جُعَل) است. و این گفته اشاره به حجّاج است، و او را با این حیوان کثیف داستانى است که جاى نقل آن نیست.