گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.
(قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَ أَنَا مِنَ الضَّالِّینَ )۲۰(موسى) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالى که از بى خبران بودم.
(فَفَرَرْتُ مِنکُمْ لَمَّا خِفْتُکُمْ فَوَهَبَ لِی رَبِّی حُکْمًا وَ جَعَلَنِی مِنَ الْمُرْسَلِینَ )۲۱و چون از شما ترسیدم از میان شما فرار کردم; و پروردگارم به من حکمت و دانش بخشید، و مرا از پیامبران قرار داد.
(وَ تِلْکَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَیَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِی إِسْرَائِیلَ )۲۲آیا این که بنى اسرائیل را برده خود ساخته اى، نعمتى است که منت آن را بر من مى گذارى؟!»
(قَالَ فِرْعَوْنُ وَ مَا رَبُّ الْعَالَمِینَ )۲۳فرعون گفت: «پروردگار جهانیان چیست؟!»
(قَالَ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۖ إِن کُنتُم مُّوقِنِینَ )۲۴(موسى) گفت: «پروردگار آسمانها و زمین و آنچه میان آن دو است، اگر خواهان یقین هستید».
(قَالَ لِمَنْ حَوْلَهُ أَلَا تَسْتَمِعُونَ )۲۵(فرعون) به اطرافیانش گفت: «آیا نمى شنوید (این مرد چه مى گوید)؟!»
(قَالَ رَبُّکُمْ وَ رَبُّ آبَائِکُمُ الْأَوَّلِینَ )۲۶(موسى) گفت: «او پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست.»
(قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ )۲۷(فرعون) گفت: «(این) پیامبرى که به سوى شما فرستاده شده به یقین دیوانه است.»
(قَالَ رَبُّ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ مَا بَیْنَهُمَا ۖ إِن کُنتُمْ تَعْقِلُونَ )۲۸(موسى)گفت: «او پروردگار مشرق و مغرب و آنچه میان آن دو است مى باشد، اگر شما عقل و اندیشه خود را به کار مى گرفتید.»
(قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَٰهًا غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ )۲۹(فرعون خشمگین شد و) گفت: «اگر معبودى غیر از من برگزینى، مسلماً تو را از زندانیان قرار خواهم داد!»
(قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکَ بِشَیْءٍ مُّبِینٍ )۳۰(موسى) گفت: «حتى اگر نشانه آشکارى براى تو بیاورم (باز ایمان نمى آورى)؟!»
(قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن کُنتَ مِنَ الصَّادِقِینَ )۳۱گفت: «اگر راست مى گویى آن را بیاور!»
(فَأَلْقَیٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ )۳۲در این هنگام موسى عصاى خود را افکند، و ناگهان اژدهاى آشکارى شد;
(وَ نَزَعَ یَدَهُ فَإِذَا هِیَ بَیْضَاءُ لِلنَّاظِرِینَ)۳۳و دست خود را (در گریبان فرو برد و) بیرون آورد، و در برابر بینندگان سفید و نورانى بود.
(قَالَ لِلْمَلَإِ حَوْلَهُ إِنَّ هَٰذَا لَسَاحِرٌ عَلِیمٌ )۳۴(فرعون) به گروهى که اطراف او بودند گفت: «این ساحرى ماهر و دانا است!
(یُرِیدُ أَن یُخْرِجَکُم مِّنْ أَرْضِکُم بِسِحْرِهِ فَمَاذَا تَأْمُرُونَ )۳۵او مى خواهد با سحرش شما را از سرزمینتان بیرون کند; شما چه نظر مى دهید؟»
(قَالُوا أَرْجِهْ وَ أَخَاهُ وَ ابْعَثْ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ )۳۶گفتند: «او و برادرش را مهلت ده; و مأموران را براى گردآورى (ساحران) به تمام شهرها اعزام کن،
(یَأْتُوکَ بِکُلِّ سَحَّارٍ عَلِیمٍ )۳۷تا هر ساحر ماهر و دانایى را نزد تو آورند.»
(فَجُمِعَ السَّحَرَةُ لِمِیقَاتِ یَوْمٍ مَّعْلُومٍ )۳۸سرانجام ساحران براى وعده گاهِ روز معیّنى جمع آورى شدند.
(وَ قِیلَ لِلنَّاسِ هَلْ أَنتُم مُّجْتَمِعُونَ )۳۹و به مردم گفته شد: «آیا شما نیز (در این صحنه) اجتماع مى کنید،