• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رسول (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





رَسول (به فتح راء) از واژگان قرآن کریم به معنای برخاسته است و جمع آن رُسُل می‌باشد.



رَسول به معنای برخاسته است. رسول گاهی به پیام اطلاق می‌شود مثل قول شاعر «اَلَا اَبْلِغْ اَبَا حَفْصٍ‌ رَسُولًا» و گاهی به شخص پیام آور ارسال بمعنی فرستادن و تسلیط... و رسول به معنی فرستاده شده است. در اقرب گوید: رسول اسم است به معنی رسالت و اصل آن مصدر است و نیز به معنی مرسل و فرستاده شده است.
خلاصه آنکه رسول در اصل مصدر و در اطلاق قرآن بمعنی فرستاده و پیام آور است.


(وَ ما مُحَمَّدٌ اِلَّا رَسُولٌ‌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ‌ الرُّسُلُ‌)

۲.۱ - رُسُل

جمع رسول در قرآن فقط رسل آمده مثل آیه فوق و نحو (تِلْکَ‌ الرُّسُلُ‌ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ)
(اِنَّهُ لَقَوْلُ‌ رَسُولٍ‌ کَرِیمٍ. ذِی قُوَّةٍ عِنْدَ ذِی الْعَرْشِ مَکِینٍ) مراد از رسول در اینجا جبرئیل است.
مراد از رسل در قرآن مجید اکثرا پیامبران است ولی گاهی از آن ملائکه مراد است مثل‌ (قالُوا یا لُوطُ اِنَّا رُسُلُ‌ رَبِّکَ) و مثل‌ (تَوَفَّتْهُ‌ رُسُلُنا وَ هُمْ لا یُفَرِّطُونَ)
(اِنَ‌ رُسُلَنا یَکْتُبُونَ ما تَمْکُرُونَ) آیات دیگری نیز در این زمینه هست. در آیه‌ وَ (اِذَا الرُّسُلُ‌ اُقِّتَتْ لِاَیِّ یَوْمٍ اُجِّلَتْ. لِیَوْمِ الْفَصْلِ)
به احتمال قوی مراد فرستاده‌های عالم طبیعت است از آسمان و زمین و خورشید و ماه و ستارگان و غیره که اینها همه از جانب خدا در این عالم رها و فرستاده شده‌اند و بطور خودکار به راه خود ادامه می‌دهند و در یکدیگر تاثیر می‌کنند و روز قیامت همه آنها می‌ایستند چون آن روز روز فصل و جدائی است مؤید این سخن کلمه المرسلات است.(وَ اِذَا الرُّسُلُ‌ اُقِّتَتْ) ظاهرا همان رسیدن بآخر وقت است که قیامت است.
طبرسی و زمخشری و بیضاوی رسل را به معنی پیامبران گرفته و گفته‌اند: یعنی وقت پیامبران تعیین شود تا برای شهادت بر امّت خود حاضر شوند ولی ملاحظه آیات قبل و بعد نشان می‌دهد که این معنی درست نیست.

۲.۲ - تفاوت پیامبران‌

از برخی آیات به دست می‌آید پیامبران بعضی بر بعضی فضیلت دارند.
مانند این آیه شریفه: (تِلْکَ‌ الرُّسُلُ‌ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلی‌ بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجاتٍ وَ آتَیْنا عِیسَی ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّناتِ)
ایضا آیه‌ (وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلی‌ بَعْضٍ وَ آتَیْنا داوُدَ زَبُوراً)

۲.۳ - فرق رسول و نبی‌

رسول همانطور که گفته شد بمعنی حامل پیام است و نبی از انباء بمعنی حامل نباء و خبر می‌باشد اهمیّت و عظمت رسول در آن است که در پیام آوردن واسطه میان خدا و خلق است و بزرگی و رفعت نبی در آنست که خبر خدا و علم خدا در نزد اوست.
نمی‌شود گفت که رسول و نبی هر دو به یک معنی است و هر دو یک مصداق دارد زیرا که آیه‌ (وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ‌ رَسُولٍ‌ وَ لا نَبِیٍّ اِلَّا اِذا تَمَنَّی اَلْقَی الشَّیْطانُ فِی اُمْنِیَّتِهِ...) صریح است در اینکه رسول و نبی غیر هم‌اند و نیز نمی‌شود گفت: نبی آنست که امر به تبلیغ رسالت نشده.
زیرا کلمه‌ «وَ ما اَرْسَلْنا» در صدر آیه صریح است که رسول و نبی هر دو مامور به تبلیغ‌اند. همچنین آیه‌ (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسی‌ اِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً وَ کانَ‌ رَسُولًا نَبِیًّا-... وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ اِسْماعِیلَ اِنَّهُ کانَ صادِقَ الْوَعْدِ وَ کانَ‌ رَسُولًا نَبِیًّا) روشن می‌کند که در موسی و اسمعیل هر دو از رسالت و نبوت وجود داشت نه- اینکه کلمه‌ «نَبِیًّا» بعد از «رَسُولًا» برای تفنّن در عبارت است.

۲.۴ - ریشه فرق نبی و رسول

ریشه فرق رسول و نبی را باید در آیه زیر جستجو کرد (وَ ما کانَ لِبَشَرٍ اَنْ‌ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ اَوْ یُرْسِلَ‌ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ اِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ) این آیه صریح است که سخن گفتن خدا با پیامبران به یکی از سه راه است:
۱- وحی و آن الهام و‌ انداختن به قلب است و شاید در خواب دیدن نیز جزء آن باشد؛
۲- سخن گفتن از پس پرده که پیامبر سخن خدا را می‌شنود مثل موسی که فرموده‌ (وَ کَلَّمَ اللَّهُ مُوسی‌ تَکْلِیماً) و نیز ثابت است که موسی در طور بارها کلام خدا را شنید؛
۳- آمدن ملک چنانکه جبرئیل بنزد حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) و دیگر پیامبران آمد و از خدا پیام آورد (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّکَ)
تردید با «او» در آیه شریفه روشن می‌کند که هر یک از سه قسم راه بخصوصی است. قهرا باید مصداق یکی رسول و مصداق بقیّه نبی باشد یا بالعکس.
شیخ مفید در کتاب اختصاص از زرارة از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده که از آن حضرت درباره‌ (کانَ‌ رَسُولًا نَبِیًّا) سؤال کردم و گفتم: رسول را دانستیم نبی کدام است؟ فرمود نبی آنست که در خواب می‌بیند و صدا را می‌شنود ولی ملک را نمی‌بیند و رسول ملک را آشکارا می‌بیند و با او سخن می‌گوید گفتم منزلت امام کدام است؟ فرمود: صدا را می‌شنود و در خواب نمی‌بیند و ملک را مشاهده نمی‌کند سپس این آیه را تلاوت فرمود (وَ ما اَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِکَ مِنْ‌ رَسُولٍ‌ وَ لا نَبِیٍّ) (و لا محدث)
نظیر این روایت در اختصاص از برید بن معاویه از امام باقر و از زراره از امام صادق و از معروفی از امام رضا (علیهم‌السّلام) نقل شده و نیز در کافی باب فرق بین رسول و نبی و محدث. چهار روایت در این باره که قریب بهم‌اند نقل شده است و در بعضی از آنها فرموده که بعضی از انبیاء مقام نبوت و رسالت هر دو را داشته‌اند.

۲.۵ - فرق نبی و رسول در روایات

علی هذا آنطور که از روایات اهل‌ بیت (علیهم‌السّلام) بدست آمد نبی آنست که در خواب می‌بیند و صدا را می‌شنود و این مطابق است با (اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ) و رسول آنست که بر وی ملک نازل می‌شود و با او سخن می‌گوید و این مصداق‌ (اَوْ یُرْسِلَ‌ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ) می‌باشد و اقسام سه گانه سخن گفتن خدا دو قسم اولش راجع به نبی و قسم اخیرش مربوط به رسول است.
در بعضی از پیامبران مقام رسالت و نبوت هر دو جمع است چنانکه در موسی و اسمعیل که در آیه ۵۱ و ۵۴ سوره مریم است و نیز درباره حضرت رسول (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) که مکرر در وصف آن حضرت نبی و رسول آمده مثل‌ (الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ‌ الرَّسُولَ‌ النَّبِیَّ الْاُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَ الْاِنْجِیلِ) (فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ‌ النَّبِیِّ الْاُمِّیِّ...)

۲.۶ - نسبت بین رسول و نبی

ناگفته نماند میان رسول و نبی عموم و خصوص مطلق است و هر رسول نبی است و اگر کسی نبی نباشد رسول هم نیست در آیه‌ «وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ» نمی‌شود گفت: پس خاتم رسولان نیست.
آیه‌ (مَا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ اِلَّا رَسُولٌ‌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ‌ الرُّسُلُ‌)
(قالَ اِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنِی نَبِیًّا) نشان می‌دهد عیسی هم رسول و هم نبی است.

۲.۷ - عدد انبیاء

درباره عدد انبیاء اختلاف نظر وجود دارد:

۲.۸ - پیامبران در قرآن

قرآن مجید توجّهی بعدد آنها ندارد همین قدر می‌فرماید بعضی از آنها را یاد آوری کردیم و بعضی را حکایت ننمودیم‌ (وَ لَقَدْ اَرْسَلْنا رُسُلًا مِنْ قَبْلِکَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنا عَلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَیْکَ) مجموع پیامبرانی که نام آنها در قرآن آمده بیست و شش نفر است به قرار ذیل: آدم، نوح، ادریس، هود، صالح، ابراهیم، لوط، اسمعیل، یسع، ذو الکفل، الیاس، یونس، اسحق، یعقوب، یوسف، شعیب، موسی،‌ هارون، داود، سلیمان، زکریّا، ایوب‌، یحیی، اسمعیل صادق الوعد، عیسی، محمد (صلوات‌اللّه‌و‌سلامه‌علیهم‌اجمعین).
در المیزان پس از شمردن نام پیامبران فرموده بعضی هم هست که نامشان ذکر نشده بلکه با وصف و کنایه آمده مثل این آیه‌ (اَ لَمْ تَرَ اِلَی الْمَلَاِ مِنْ بَنِی اِسْرائِیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسی‌ اِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ) هکذا آیه‌ (اَوْ کَالَّذِی مَرَّ عَلی‌ قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی‌ عُرُوشِها...)
ایضا پیامبرانی که در سوره یس آمده‌ (اِذْ اَرْسَلْنا اِلَیْهِمُ اثْنَیْنِ فَکَذَّبُوهُما فَعَزَّزْنا بِثالِثٍ) و نیز عالمیکه موسی با او ملاقات کرد و (الاسباط) و بعضی‌ها هستند که پیغمبر بودن و نبودنشان روشن نیست مثل فتای موسی‌ (وَ اِذْ قالَ مُوسی‌ لِفَتاهُ لا اَبْرَحُ حَتَّی اَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَیْنِ) و ذو القرنین و عمران پدر مریم باید دانست که لقمان نیز از مشکوکین است.

۲.۹ - تعداد پیامبران

امّا عدد پیامبران مشهور آنست که صد و بیست و چهار هزار نفر بوده‌اند. صدوق در خصال (باب الواحد الی الماة) فصل ۱۷ دو حدیث از امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) از حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) نقل کرده که خداوند صد و بیست و چهار هزار پیغمبر آفریده من محترمترین آنهایم و این سخن از جهت افتخار نیست و خداوند صد و بیست و چهار هزار وصی آفریده علی (علیه‌السّلام) اکرم و افضل آنهاست پیش خداوند.
در تفسیر المیزان از معانی الاخبار و خصال از ابوذر نقل شده که به حضرت رسول (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) گفتم: یا رسول اللّه پیامبران چه قدراند فرمود: صد و بیست و چهار هزار. گفتم مرسل آنها چند نفراند؟ فرمود: سیصد و سیزده نفر که جمع کثیراند گفتم: اول آنها کدام است؟ فرمود آدم...


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۳، ص۹۱.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۳۵۲.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات، ط دارالقلم، ص۱۹۵.    
۴. فیروزآبادی، مجدالدین، قاموس المحیط، ج۳، ص۳۸۴.    
۵. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۳۷۹.    
۶. آل عمران/سوره۳، آیه۱۴۴.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۸. تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹.    
۹. هود/سوره۱۱، آیه۸۱.    
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۶۱.    
۱۱. یونس/سوره۱۰، آیه۲۱.    
۱۲. مرسلات/سوره۷۷، آیه۱۱.    
۱۳. بقره/سوره۲، آیه۲۵۳.    
۱۴. اسراء/سوره۱۷، آیه۵۵.    
۱۵. حج/سوره۲۲، آیه۵۲.    
۱۶. مریم/سوره۱۹، آیه۵۱.    
۱۷. مریم/سوره۱۹، آیه۵۴.    
۱۸. شوری/سوره۴۲، آیه۵۱.    
۱۹. نساء/سوره۴، آیه۱۶۴.    
۲۰. نحل/سوره۱۶، آیه۱۰۲.    
۲۱. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۲۸، طبع مکتبة الصدوق.    
۲۲. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۳۲۸، طبع مکتبة الصدوق.    
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۱۷۶.    
۲۴. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۷.    
۲۵. اعراف/سوره۷، آیه۱۵۸.    
۲۶. مائده/سوره۵، آیه۷۵.    
۲۷. مریم/سوره۱۹، آیه۳۰.    
۲۸. غافر/سوره۴۰، آیه۷۸.    
۲۹. بقره/سوره۲، آیه۲۴۶.    
۳۰. بقره/سوره۲، آیه۲۵۹.    
۳۱. کهف/سوره۱۸، آیه۶۶.    
۳۲. بقره/سوره۲، آیه۱۳۶.    
۳۳. کهف/سوره۱۸، آیه۶۱.    
۳۴. طباطبایی، سید محمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۴۵.    
۳۵. صدوق، محمد بن علی، الخصال، ج۲، ص۶۴۱.    
۳۶. طباطبایی، سید محمدحسین، ترجمه المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۲۱۲.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «رسل»، ج۳، ص۹۱.    






جعبه ابزار