امر - به فتح الف (مفرداتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
أَمْر (به فتح الف و سکون میم) از واژگان بکار رفته در
قرآن کریم به معنای کار و چیز جمع آن امور و نیز به معنای دستور و فرمان است. درباره اولی الامر که به معنای صاحبان امر هستند، دیدگاههای مختلفی بین علمای
اهل سنت و
شیعه وجود دارد. برخی آنان را امر به معروفکنندگان، امراء، فقهاء، اهل حل و عقد و ... دانستهاند اما از دیدگاه علمای شیعه منظور از اولی الامر که اطاعت از آنان در ردیف اطاعت
خداوند و
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) آمده،
ائمه معصومین (علیهمالسلام) هستند.
أَمْر به دو معنا استعمال شده است:
اَمْر
به معنای کار و چیز و جمع آن امور است. مثل
(وَ اِذا قَضی اَمْراً فَاِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ) «چون چیزی را اراده کند، بدان گوید: باش پس میشود»، و مثل
(وَ شاوِرْهُمْ فِی الْاَمْرِ) «در کار با آنها مشورت کن»
(وَ اِذا جاءَهُمْ اَمْرٌ مِنَ الْاَمْنِ اَوِ الْخَوْفِ اَذاعُوا بِهِ) «چون چیزی از ایمنی و ترس بیاید آن را منتشر میکنند». و مثل
(اِلَی اللَّهِ تُرْجَعُ الْاُمُورُ) (وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْاُمُورِ) «کارها به خدا بر میگردد، عاقبت کارها با خدا و برای خداست».
معنای دیگر امر دستور و فرمان است.
قاموس گوید: «الامر ضدّ النهی» مثل
(قُلْ اَمَرَ رَبِّی بِالْقِسْطِ) «بگو خدایم به
عدل فرمان داده است»
(اَمَرَ اَلَّا تَعْبُدُوا اِلَّا اِیَّاهُ) «دستور داده که جز او را نپرستید».
نا گفته نماند: امر به معنای اوّل اسم مصدر، و بمعنای دوم مصدر و اسم مصدر است، در تفسیر المیزان: ۸ ص۱۵۴ احتمال داده که: معنای مصدری اصل، و اسم مصدر، معنای ثانوی و بعنایت باشد.
و بطور خلاصه می توان گفت: امر یا قولی است و یا فعلی، قولی بمعنی دستور و فعلی بمعنی کار و چیز است.
در آیاتی نظیر
(وَ ما اَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِیدٍ) و غیر آن ظاهرا هر دو امر، مراد است.
«اَمّارَة» مبالغه است
(اِنَّ النَّفْسَ لَاَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ) یعنی «نفس به بدی، بسیار امر کننده است».
ایتِمار: یعنی قبول امر و مشورت
(اِنَّ الْمَلَاَ یَاْتَمِرُونَ بِکَ لِیَقْتُلُوکَ) یعنی «اشراف قوم در بارهی تو مشورت میکنند که تو را بکشند»
(وَ اْتَمِرُوا بَیْنَکُمْ بِمَعْرُوفٍ) ما بین خودتان بشایستگی مشورت کنید.
راغب گوید: مشورت را از آن جهت، ایتمار گویند که مشورتکنندگان امر یکدیگر را قبول میکنند.
(اَطِیعُوا اللَّهَ وَ اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ اِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ اِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ) یعنی «به
خدا و
رسول و صاحبان امر اطاعت کنید و اگر در چیزی نزاع و اختلاف کردید، آن را به خدا و رسول بر گردانید اگر به خدا و
روز قیامت ایمان دارید».
مراد از
اولی الْاَمْرِ چه کسانی هستند؟ در تعیین اولی الامر، اقوال اهل تفسیر مختلف است راغب در
مفردات گفته: گویند مراد امراء است که در زمان
حضرت رسول (صلیاللهعلیهوآله) بودند.
گفته شده: مراد
ائمه اهل بیت (علیهمالسّلام) هستند و گویند: امر به معروفکنندگان هستند.
ابن عباس گفته: فقهاء و اهل دیناند که مطیع خدا باشند.
در
تفسیر المنار نیز، نزدیک به آنچه نقل شد، گفته است، و نیز گوید: استاد گفت: مدّتها در باره این آیه فکر کردم، تا فکرم به اینجا رسید که مراد از اولی الامر، اهل حلّ و عقداند.
آنگاه شرایط زیادی به اهل حلّ و عقد ذکر میکند، که به نظر نگارنده، شاید یک دفعه هم آن شرایط جمع نشود، تا به اولی الامر اطاعت شود.
بهتر است خود را گیج نکنیم و در خود
آیه دقت نمائیم، در آیه برای رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اولی الامر، فقط یک
(اَطِیعُوا) آمده و اولی الامر در ردیف رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شمرده شده است، اگر آیه «اَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ اَطِیعُوا اُولِی الْاَمْرِ» بود، مطلب دیگری از آن استفاده میشد. از طرف دیگر «اطیعوا» مطلق است و قید و شرطی ندارد و میرساند که اولی الامر مانند رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مطلقا و در هر کار، مطاعاند، و کسی حق اعتراضی نسبت به آنها ندارد، همچنان که نسبت به رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ندارد، و عموم این آیه، نظیر عموم آیهی
(ما آتاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا) است.
در این صورت، قهرا باید اولی الامر کسانی باشند که مثل رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دارای
علم و
عصمت باشند، و گرنه هرگز بدون قید و شرط و سر گشاده در ردیف رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نمیآمدند و مطاع و مطلق نمیشدند، آیه شریفه با زبان خود این مطلب را میفهماند و میگوید: اولی الامر اشخاصی ممتاز و تالی رسولاند.
اگر گویند: در این صورت میفرمود «فَانْ تَنازَعْتُمْ فی شَیءٍ فَرُدُّوهُ اِلی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ وَ اولِی الْاَمْرِ» حال آنکه فقط ردّ به خدا و رسول ذکر شده است؟
گوئیم: چون
تشریع فقط به خدا و رسول مربوط است و در صورت ردّ به اولی الامر، آنها هم قول خدا و رسول را خواهند گفت، از این سبب فقط ردّ به خدا و رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ذکر شده است و گر نه در صورت تنازع با نبودن رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید به ولیّ امر که
امام معصوم باشد برگشت.
اگر گویند: «فَاِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ» قید اولی الامر است. و مقصود این است که به خدا و رسول و اولی الامر اطاعت کنید و اگر با اولی الامر در چیزی نزاع کردید آن وقت برای قطع نزاع به خدا و رسول بر گردید، نتیجه اینکه: اطاعت اولی الامر بدون قید و شرط نیست.
گوئیم اولا این سخن مخالف صدر آیه است، چطور میشود که خداوند، ابتدا بدون قید و شرط بفرماید: به اولی الامر اطاعت کنید، بعد بفرماید: در صورت تنازع چنین و چنان کنید، کسی که مانند رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بدون قید و شرط، اطاعتش واجب است، آیا میشود با او نزاع کرد؟ مثلا آیا در مورد رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) معقول است که بعد از اطیعوی مطلق اجازه تنازع و مخالفت با او داشته باشیم؟! البته نه، همچنین است اولی الامر که به حکم آیه، مطاع مطلقند.
ثانیا کلمهی «تَنازَعْتُمْ» که از باب تفاعل و دلالت بر اشتراک دارد، احتیاج به تقدیر ندارد، معنایش این است: اگر اختلاف کردید، و با صدر آیه چنین میشود: ای کسانی که ایمان آوردهاید اگر در چیزی اختلاف و نزاع کردید آن را به خدا و رسول برگردانید، این مطلب خود بخود تمام است و احتیاج به تقدیر ندارد و گر نه مخالف باب تفاعل خواهد بود و اینکه
زمخشری و
بیضاوی گفتهاند «فَانْ تَنازَعْتُمْ وَ اولِی الْاَمْرِ فِی شیءٍ» اشتباه محض است و با صدر آیه، که اطاعت مطلق را میرساند مخالف است و
تفسیر به رای میباشد، و اگر مقصود این بود میفرمود «فَاِنْ تَنَازَعْتُمْ مَعَهُمْ فِی شَیْئِّ» و ضمیر «معهم» باولی الامر بر میگشت و مطلب تمام میشد.
نظیر این، آیهی
(حَتَّی اِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی الْاَمْرِ) و آیهی
(وَ لَوْ اَراکَهُمْ کَثِیراً لَفَشِلْتُمْ وَ لَتَنازَعْتُمْ فِی الْاَمْرِ) است و چنانکه میبینیم، احتیاج به تقدیر ندارد، چون تفاعل بین الاثنین را میرساند یعنی «تنازعتم انتم بینکم فی الْاَمْرِ» منظور است.
چه قدر سبک و خندهآور است که بگوئیم مراد از آیه، امراء، یا فقهاء و یا امر به معروف کنندگاناند یعنی اینها هم در ردیف رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) اند و بدون قید و شرط مطاع مطلقاند!! آیا میشود خداوند اینها را مطلق و مانند رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مفترض الطاعة کند و برای هر دو یک «اطیعوا» بفرماید؟! ! گذشته از دلالت آیه بر
ائمّه معصومین، در
تفسیر برهان ۳۰ روایت نقل شده که اولی الامر ائمّه معصومین (علیهالسّلام) هستند
و در
تفسیر عیاشی ۱۲ حدیث در این زمینه هست.
•
قرشی بنابی، علیاکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «امر»، ج۱، ص۱۰۹.