• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۱۱ قرآن کریم سوره بقره

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



ترجمه:
گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.




(قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَ إِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ)۷۰
ناصر مکارم شیرازی:
گفتند «از پروردگارت بخواه براى ما روشن کند که چگونه (گاوى) باید باشد؟ زیرا این گاو براى ما مبهم شده و اگر خدا بخواهد ما هدایت خواهیم شد.»
حسین انصاریان:
گفتند از پروردگارت بخواه برای ما توضیح دهد نهایتاً آن چگونه گاوی است؟ زیرا [ ویژگی‌های ] آن گاو بر ما مشتبه و مبهم شده، و اگر خدا بخواهد به [ شناخت ] آن هدایت خواهیم شد‌
محمدمهدی فولادوند:
گفتند از پروردگارت بخواه تا بر ما روشن گرداند كه آن چگونه [ گاوى ] باشد زيرا [ چگونگى ] اين ماده گاو بر ما مشتبه شده و [لى با توضيحات بيشتر تو ] ما ان شاء الله حتما هدايت ‌خواهيم شد



(قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَ لَا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِیَةَ فِیهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَ مَا کَادُوا یَفْعَلُونَ)۷۱
ناصر مکارم شیرازی:
گفت او مى فرماید «گاوى باشد که نه براى شخم زدن رام شده; و نه براى زراعت آبکشى کند; از هر عیبى برکنار بوده، و رنگ دیگرى در آن نباشد.» گفتند «الان حق مطلب را آوردى.» سپس (چنان گاوى را با زحمت پیدا کردند و) آن را سر بریدند; ولى مایل نبودند این کار را انجام دهند.
حسین انصاریان:
موسی گفت خداوند می‌فرماید گاوی است که نه رام است تا زمین را شیار کند، و نه آبیاری زراعت بر عهده‌اش باشد، گاوی است سالم، رنگش [ زردِ روشن ] یکدست. [ بنی‌اسرائیل ] گفتند اکنون حق را برای ما آشکار ساختی. در نتیجه [ به جست‌وجوی گاو برخاسته، ] آن را [ یافته و ] ذبح کردند درحالی‌که نزدیک بود [ بر اثر لجاجتِ شدید و خرده‌گیری فراوان ] فرمان خدا را به کار نبندند
محمدمهدی فولادوند:
گفت وى مى‌ فرمايد در حقيقت آن ماده گاوى است كه نه رام است تا زمين را شخم زند و نه كشتزار را آبيارى كند بى ‌نقص است و هيچ لكه‌ اى در آن نيست گفتند اينك سخن درست آوردى پس آن را سر بريدند و چيزى نمانده بود كه نكنند.



(وَ إِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا ۖ وَ اللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ)۷۲
ناصر مکارم شیرازی:
و (به یاد آورید) هنگامى را که فردى را به قتل رساندید; سپس درباره (قاتل) او به نزاع پرداختید; و خداوند آنچه را پنهان مى کردید، آشکار مى سازد.
حسین انصاریان:
و [ به یاد آرید ] هنگامی که شخصی را کشتید و دربارۀ [ قاتل ] او به اختلاف و نزاع دچار شدید، و خداوند آشکارکنندۀ واقعیتی بود که [ در این حادثه ] پنهان می‌کردید‌
محمدمهدی فولادوند:
و چون شخصى را كشتيد و در باره او با يكديگر به ستيزه برخاستيد و حال آنكه خدا آنچه را كتمان میکرديد آشكار گردانيد.



(فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا ۚ کَذَٰلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَیٰ وَ یُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ)۷۳
ناصر مکارم شیرازی:
سپس گفتیم «قسمتی از گاو را به مقتول بزنید(تا زنده شود، و قاتل را معرفی کند). خداوند اینگونه مردگان را زنده می کند؛ و آیات خود را به شما نشان می دهد؛ شاید اندیشه کنید.»
حسین انصاریان:
پس گفتیم پاره‌ای از آن [ گاوِ ذبح‌شده ] را به مقتول بزنید [ تا زنده شود و قاتلش را معرفی کند، ] خداوند این‌گونه، مردگان را زنده می‌کند، و دلایلِ [ قدرت و ربوبیت ] خود را به شما نشان می‌دهد تا [ برای درک حقایق ] بیندیشید‌
محمدمهدی فولادوند:
پس فرموديم پاره‌ اى از آن [ گاو سر بريده را ] به آن [ مقتول ] بزنيد [ تا زنده شود ] اين گونه خدا مردگان را زنده مى ‌كند و آيات خود را به شما مى ‌نماياند باشد كه بينديشيد.



(ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً ۚ وَ إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ ۚ وَ إِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۗ وَ مَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ)۷۴
ناصر مکارم شیرازی:
سپس دل‌هاى شما بعد از این (همه کفران) سخت شد; همچون سنگ، یا سخت تر! چرا که پاره‌اى از سنگ‌ها مى شکافد، و از آن نهرها جارى مى شود; و پاره‌اى از آن‌ها شکاف برمى دارد، و آب از آن تراوش مى کند; و پاره‌اى از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر مى افتد; (امّا دل‌هاى شما، نه از خوف خدا مى تپد، و نه سرچشمه دانش و عواطف انسانى است) و خداوند از آنچه انجام مى دهید غافل نیست.
حسین انصاریان:
سپس دل‌های شما بعد از آن [‌ همه معجزۀ شگفت‌انگیز ] چون سنگ یا سخت‌تر از سنگ دچار قساوت شد، [ آری سخت‌تر از سنگ؛ ] زیرا از برخی سنگ‌ها نهرها جاری می‌شود، و بعضی از آن‌ها می‌شکافد و از آن آب بیرون می‌آید، و پاره‌ای از آن‌ها از ترس خدا از بلندی سقوط می‌کند، [ اما دل‌های شما از هیچ معجزه و موعظه‌ای اثر نمی‌گیرد، ولی بدانید که ] خداوند از آنچه انجام می‌دهید بی‌خبر نیست
محمدمهدی فولادوند:
سپس دلهاى شما بعد از اين [ واقعه ] سخت گرديد همانند سنگ يا سخت‌ تر از آن چرا كه از برخى سنگها جويهايى بيرون مى‌ زند و پاره‌ اى از آنها مى ‌شكافد و آب از آن خارج مى ‌شود و برخى از آنها از بيم خدا فرو مى ‌ريزد و خدا از آنچه مى ‌كنيد غافل نيست.



۞ (أَفَتَطْمَعُونَ أَن یُؤْمِنُوا لَکُمْ وَ قَدْ کَانَ فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَسْمَعُونَ کَلَامَ اللَّهِ ثُمَّ یُحَرِّفُونَهُ مِن بَعْدِ مَا عَقَلُوهُ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ)۷۵
ناصر مکارم شیرازی:
آیا (شما مسلمانان) انتظار دارید آنها به آیینتان ایمان بیاورند، با این که عدّه اى از آنان، سخنان خدا را مى شنیدند و پس از فهمیدن، آن را تحریف مى کردند، در حالى که آگاه بودند؟!
حسین انصاریان:
آیا [ شما مردمِ مؤمن ] امید دارید که [ یهودیانِ سخت‌دلِ روزگارتان که دنباله‌روِ گذشتگانشان هستند ] به [ اسلامِ ] شما ایمان بیاورند؟ درحالی‌که گروهی از آنان [ تورات ] کلام خدا را همواره می‌شنیدند، سپس بعد از آن‌که مفهومش را درک می‌کردند [ به سبب دنیاطلبی و هواپرستی به دلخواه خود ] تغییرش می‌دادند، درصورتی‌که می‌دانستند [ به کلام خدا و مردمِ جویای حق خیانت می‌کنند‌ ]
محمدمهدی فولادوند:
آيا طمع داريد كه [ اينان ] به شما ايمان بياورند با آنكه گروهى از آنان سخنان خدا را مى شنيدند سپس آن را بعد از فهميدنش تحريف میکردند و خودشان هم مى‌ دانستند



(وَ إِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَ إِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَیٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ ۚ أَفَلَا تَعْقِلُونَ)۷۶
ناصر مکارم شیرازی:
و هنگامى که مؤمنان را ملاقات کنند، مى گویند «ایمان آورده ایم.» ولى هنگامى که با یکدیگر خلوت مى کنند، (بعضى به بعضى دیگر اعتراض کرده،) مى گویند «چرا مطالبى را که (درباره صفات پیامبر اسلام) خداوند براى شما بیان کرده، به مسلمانان بازگو مى کنید تا (روز رستاخیز) در پیشگاه پروردگارتان، بر ضد شما به آن استدلال کنند؟! آیا نمى فهمید؟!»
حسین انصاریان:
هنگامی که [ این سخت‌دلان ] با اهل ایمان دیدار کنند می‌گویند ما ایمان آوردیم. و چون با هم در خلوت می‌نشینند [ از روی اعتراض به یکدیگر ] می‌گویند آیا حقایقی که خداوند [ در تورات دربارۀ محمّد (صلی‌الله‌علیه‌وآله) ] برای شما توضیح داده به اهل ایمان خبر می‌دهید تا [ روز قیامت ] در پیشگاه پروردگارتان بر ضد شما استدلال کنند؟ آیا نمی‌اندیشید [ که نباید زمینۀ استدلال بر ضد خود را در اختیار مؤمنان گذارید ]؟!
محمدمهدی فولادوند:
و [ همين يهوديان ] چون با كسانى كه ايمان آورده‌ اند برخورد كنند مى‌ گويند ما ايمان آورده‌ ايم و وقتى با همديگر خلوت مى كنند مى‌ گويند چرا از آنچه خداوند بر شما گشوده است براى آنان حكايت مى ‌كنيد تا آنان به [ استناد ] آن پيش پروردگارتان بر ضد شما استدلال كنند آيا فكر نمى ‌كنيد.





جعبه ابزار