• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیء - مصدر (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



دیگر کاربردها: شیء (ابهام‌زدایی).

شَی‌ء (به فتح شین)، از واژگان قرآن کریم، مصدر بوده و به معنی خواستن و اراده کردن است. فعل آن شاء است.



شَی‌ء مصدر بوده و به معنی خواستن و اراده کردن است. «شَاءَهُ‌ یَشَاؤُهُ‌ شَیْئاً: اَرَادَهُ»


(وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَ اَبْصارِهِمْ) طبرسی در ذیل این آیه، مشیت را اراده معنی کرده است.
(وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَآمَنَ مَنْ فِی الْاَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعاً) شاء در این آیه و نظائر آن به معنی مشیت جبری است. یعنی «اگر خدا می‌خواست قدرت عدم ایمان را از آنها بر می‌داشت قهرا همه ایمان می‌آوردند ولی خدا چنین نخواسته است.»
(فَمَنْ‌ شاءَ اتَّخَذَ اِلی‌ رَبِّهِ سَبِیلًا. وَ ما تَشاؤُنَ‌ اِلَّا اَنْ‌ یَشاءَ اللَّهُ اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلِیماً حَکِیماً)
(اِنْ هُوَ اِلَّا ذِکْرٌ لِلْعالَمِینَ. لِمَنْ‌ شاءَ مِنْکُمْ اَنْ یَسْتَقِیمَ. وَ ما تَشاؤُنَ‌ اِلَّا اَنْ‌ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ) ظاهرا مراد از «یَشاءَ اللَّهُ» در این دو آیه و نظیر آنها، فراهم آوردن اسباب و توفیق در کارها است، پر واضح است که اگر خداوند اسباب را فراهم نکند انسان کاری نتواند کرد، هر چند که فاعل مختار است. اینکه خداوند اسباب بی‌شمار را از قبیل آفتاب، ماه، ستارگان، زمین، هوا، آب، ارزاق، بدن، سلامتی، فهم، اراده و... فراهم آورده است اینها همه مشیّت خدا هستند، که ما کار شایسته را اراده و انجام دهیم و اگر خداوند این اسباب را جور نمی‌آورد اراده کار نیک یا بد از ما مقدور نبود این است آنچه به نظر می‌آید.


اراده خداوند دو گونه است:
اراده تکوینی و اراده تشریعی. اراده تکوینی از مراد غیر قابل تخلّف است ولی اراده تشریعی می‌شود که از مراد متخلّف باشد، احکام و قضایای دینی که برای هدایت و اصلاح مردم وضع شده همه از قسمت اراده تشریعی‌اند که می‌شود به وسیله عصیان متخلّف از مراد باشد.
به عبارت دیگر خداوند از بندگان خواسته و اراده کرده همه راست بگویند و عدالت کنند ولی می‌بینیم که نمی‌گویند و نمی‌کنند، این همان تخلّف اراده از مراد است، اگر راجع به احکام دین معتقد به اراده تکوینی باشیم آن عبارت اخرای جبر است و موجب بطلان عقاب و ثواب و سقوط امر و نهی خواهد بود.
اهل ایمان به کفّار می‌گفتند: از آنچه خدا داده انفاق کنید کفّار در جواب می‌گفتند: (اَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ اَطْعَمَهُ...) غرضشان اراده تکوینیّه بود. یعنی خدا خواسته که حتما آنها فقیر و نادار باشند و اگر می‌خواست آنها را غنی می‌کرد، ولی آنها مغالطه می‌کردند که اراده خدا درباره اطعام فقراء اراده تشریعیّه است و تخلّف آن از مراد دلیل عصیان و تمرّد کفّار از فرمان خداوندی است. همینطور است آیه‌ (وَ قالَ الَّذِینَ اَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللَّهُ ما عَبَدْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ‌ شَیْ‌ءٍ نَحْنُ وَ لا آباؤُنا وَ لا حَرَّمْنا مِنْ دُونِهِ مِنْ‌ شَیْ‌ءٍ) ایضا رجوع شود به تفسیر المیزان ذیل آیه‌ (اَ نُطْعِمُ مَنْ لَوْ یَشاءُ اللَّهُ اَطْعَمَهُ...)


۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۹۱.    
۲. فخرالدین طریحی، مجمع البحرین تحقیق الحسینی، ج۱، ص۲۵۵.    
۳. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ج۱، ص۴۷۱.    
۴. حیدری، سید محمد، معجم الأفعال المتداوله، ج۱، ص۴۰۳.    
۵. بقره/سوره۲، آیه۲۰.    
۶. شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۱، ص۱۲۰.    
۷. یونس/سوره۱۰، آیه۹۹.    
۸. انسان/سوره۷۶، آیه۲۹- ۳۰.    
۹. تکویر/سوره۸۱، آیه۲۷- ۲۹.    
۱۰. یس/سوره۳۶، آیه۴۷.    
۱۱. نحل/سوره۱۶، آیه۳۵.    
۱۲. انعام/سوره۶، آیه۱۴۸.    
۱۳. زخرف/سوره۴۳، آیه۲۰.    
۱۴. علامه طباطبایی، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۹۴.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «شی‌ء»، ج۴، ص۹۱-۹۳.    






جعبه ابزار