• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بسمله (دانشنامه‌جهان‌اسلام)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



مقالات مرتبط: بسمله.

گفتن «بسم اللّه» یا «بسم اللّه الرحمن الرحیم» را بسمله گویند. احکام مربوط به آن در باب طهارت و صلات آمده است.

فهرست مندرجات

۱ - ساخته شدن مصدر بسمله به روش نحت
۲ - رواج بسمله در زبان عرب
۳ - کاربرد بسمله در روایات معصومین
۴ - استفاده مسیحیان از بسمله
۵ - تاریخچه ترجمه بسم الله به فارسی
۶ - پنج جزء بسمله
۷ - تاریخچه استفاده پیامبر از بسمله
       ۷.۱ - بسمک اللهم
       ۷.۲ - بسم الله
       ۷.۳ - بسم الله الرحمن
       ۷.۴ - بسم الله الرحمن الرحیم
       ۷.۵ - بررسی صحت تاریخچه استفاده پیامبر از بسمله
۸ - اختلاف نظر در مورد بسم الله به عنوان آیه ای مستقل
       ۸.۱ - نظر قاریان و فقیهان مدینه
       ۸.۲ - نظر قاریان و فقیهان مکه و کوفه
       ۸.۳ - نظر شافعی و احمد بن حنبل
       ۸.۴ - نظر شیعه امامیه
۹ - اختلاف نظر در مورد ذکر بسم الله در قرائت
۱۰ - ادله رد کننده عدم عقیده به مستقل بودن آیه بسمله
۱۱ - نظرات در مورد قرائت بسمله در نماز
       ۱۱.۱ - نظر شافعی و احمد بن حنبل
       ۱۱.۲ - نظر مالک بن انس
       ۱۱.۳ - نظر شیعه
۱۲ - مواقع وجوب ذکر بسمله
۱۳ - ارزش و منزلت بسمله
۱۴ - ذکر بسمله در آغاز هر کار
۱۵ - ذکر بسمله با صدای بلند از نشانه های ایمان
۱۶ - نوشتن بسمله در آغاز نوشته ها از سنت پیامبر
۱۷ - تفسیر و تاویل بسمله
       ۱۷.۱ - قشیری
              ۱۷.۱.۱ - تفسیر ب بسم الله
              ۱۷.۱.۲ - تقدم اسم بر الله
              ۱۷.۱.۳ - تفسیر سه حرف بسم
              ۱۷.۱.۴ - تفسیر بسم الله سوره ابراهیم
              ۱۷.۱.۵ - تفسیر بسم الله سوره الرحمن
       ۱۷.۲ - میبدی
       ۱۷.۳ - قرطبی
       ۱۷.۴ - ابن عربی
              ۱۷.۴.۱ - ظهور عالم به واسطه بسم الله
              ۱۷.۴.۲ - ب بسم الله
              ۱۷.۴.۳ - تقدم بسم بر الله
              ۱۷.۴.۴ - علت ذکر بسم الله در ابتدای هر سوره
              ۱۷.۴.۵ - رحیم در آخر عبارت بسم الله
       ۱۷.۵ - اسماعیلیه
۱۸ - بسم الله در آثار هنری
       ۱۸.۱ - بسمله در خوشنویسی
       ۱۸.۲ - حک بسمله روی سکه
       ۱۸.۳ - بسمله در شعر
       ۱۸.۴ - بسمله در ادبیات
       ۱۸.۵ - بسمله در علوم غریبه
۱۹ - احکام فقهی در رابطه با بسمله
       ۱۹.۱ - قرائت بسمله سوره‌های عزائم بر جنب و حائض
       ۱۹.۲ - بسمله در قرائت سوره در نماز
       ۱۹.۳ - بسمله سوره‌های ضحی و انشراح، فیل و قریش
       ۱۹.۴ - کفایت بسمله از دعای قنوت
۲۰ - فهرست منابع
۲۱ - پانویس
۲۲ - منابع


این مصدر به روش نَحت (تراشیدن ) از عبارت «بسم اللّه » ساخته شده است؛ همانگونه که مصدرهای حَیْعَله، حَوْلَقه، هَیْلَله، حَمْدَله و حَسْبَله نیز به این روش، یعنی از کنار هم نهادن پاره ای حروف یک عبارت ساخته شده اند.


برخی معتقدند که واژه بسمله در زبان فصیح عرب رایج نبوده است، اما لغت شناسان صاحب نظری چون ابن سکّیت و مُطَرّزی استعمال آن را تأیید کرده اند.
از کاربرد این واژه در دوره پیش از اسلام اطلاعی در دست نیست و احتمالاً برای اولین بار در شعر ابن ابی ربیعه (۲۶ـ۹۳) ذکر شده است.
[۱] معجم مقاییس اللغة ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.
[۲] الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها ج۱، ص۲۷۱.
[۳] کتاب الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها ج۱، ص۱۳-۱۴.
[۴] المصباح المنیر، ذیل واژه.
[۵] الجامع لاحکام القرآن ج۱، ص۹۷.
[۶] المزهر فی علوم اللغة و انواعها ج۱، ص۴۸۲-۴۸۵.
[۷] تاج العروس من جواهر القاموس ج۷، ص۲۳۸.
[۸] لین، ج۱، ص۲۰۶.



بسمله در روایات پیامبر و ائمه علیهم السلام به کار نرفته و فقط در روایتی که کفعمی از پیامبر صلی اللّه علیه وآله و سلّم نقل کرده به صورت مصدر استفاده شده است.
[۹] المصباح، ص۸۳، حاشیه.



اکنون مسیحیان نیز بسمله را به معنای «بسم الاب و الابن و روح القدس » به کار می برند.
[۱۰] اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد ج۱، ص۴۴.
[۱۱] المنجد فی اللغة و الاعلام، ذیل «بسمل ».
گذشته از این شواهدی از کاربرد «تسمیه » به جای ذکر بسمله نیز می توان یافت.


بنابر روایتی، احتمالاً برای اولین بار، سلمان فارسی به درخواست ایرانیان ترجمه سوره حمد و «بسم الله الرحمن الرحیم » را انجام داد که در آن ترجمه «بسم الله...» «به نام یزدان بخشاونده » آمده است.
[۱۲] کتاب المبسوط ج۱، ص۳۷.
[۱۳] معجم مصنفات القرآن الکریم ج ۲، ص۱۲.

در ترجمه تفسیر طبری
[۱۴] ترجمه تفسیر طبری ج ۱، ص۱۰.
، که مترجم آن ناشناس است، به صورت «به نام خدای مهربان بخشاینده » ذکر شده و تا زمان حاضر با اندک تفاوتی به صورت «به نام خداوند بخشنده مهربان » باقی مانده است، گو اینکه در کشف الاسرار
[۱۵] کشف الاسرار وعدة الابرار ج۱، ص۲.
به نام خداوند جهان دارِ دشمن پرور به بخشایندگی، دوست بخشای به مهربانی » آمده است که صبغه تفسیری و توجه به تفاوت معنایی «رحمان » و «رحیم » در تعبیرات دینی، در آن مشهود است.


بسمله مرکب از پنج جزء است که از جنبه های گوناگون بررسی شده است. حرف جرّ «ب » را به معنای الصاق، استعانت، مصاحبت گرفته اند. از آنجا که قبل از حرف جرّ باید فعل یا شبه فعلی بیاید که جار و مجرور به آن تعلق گیرد، قبل از «بسم » فعلی مقدّر، مانند أقرأُ یا أبدأُ محسوب می کنند.


درباره سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم در استفاده از «بسم الله الرحمن الرحیم » روایات مختلفی نقل شده است.

۷.۱ - بسمک اللهم

به نقل ابن سعد و مسعودی
[۱۷] التنبیه و الاشراف، ص۲۲۵.
، شعبی، اعمش، ابومالک و قَتاده روایت کرده اند که پیامبر اکرم در ابتدای بعثت به رسم آن روزگار «بسمک اللهم » به کار می برد.
از گزارش ابن هشام
[۱۸] السیرة النبویه ج۲، ص۷۸۴.
مبنی بر این که در آغاز معاهده صلح حدیبیه سهیل بن عمرو از سوی قریش درخواست نمود تا «بسمک اللهم » به جای «بسم الله الرحمن الرحیم » نوشته شود برمی آید که رسم معمول عرب نگارش «بسمک اللهم » بوده است.

۷.۲ - بسم الله

در ادامه روایت آمده که پیامبر اکرم از زمانی که آیه ۴۱ سوره هود «و قالَ ارکَبُوا فیه'ا بِسم اللّه مَجری'ها و مُرس'یه'ا» نازل شد، «بسم الله » گفت.

۷.۳ - بسم الله الرحمن

پس از نزول آیه ۱۱۰ سوره اسراء، «قُلِ ادعُواللّهَ اَوِ ادعُوا الرَّحم'ن »، «بسم الله الرحمن » را به کار برد.

۷.۴ - بسم الله الرحمن الرحیم

و بعد از نزول آیه ۳۰ سوره نمل «انَّه مِن سُلَیمان و اءِنَّهُ بِسم اللّه الرحمن الرحیم » صورت نهایی «بسم الله الرحمن الرحیم » را به آن داد.

۷.۵ - بررسی صحت تاریخچه استفاده پیامبر از بسمله

اما این گزارش بعید به نظر می رسد. زیرا سوره نمل متعلق به اواسط دوره مکی است و احتمال کاربرد عبارت کامل بسمله پیش از این زمان بسیار زیاد است.
گذشته از این، بنابر روایتی که طبری
[۲۲] جامع البیان ج۱، ص۳۸.
و واحدی نیشابوری
[۲۳] اسباب النزول، ص ۶و۱۱.
از قول ابن عباس و دیگران نقل کرده اند، عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم » نخستین عبارت قرآن است که در اول سوره علق (اقرا) بر پیامبر صلی الله علیه وآله وسلّم نازل شد، و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است.
از روایتی که کلینی به اسناد خود از امام صادق علیه السلام نقل می کند، آغاز همه کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم » بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سوره های قرآن، جز سوره برائت (توبه )، آمده است.


درباره این موضوع که آیا «بسم الله » عبارتی از باب شروع سوره بوده و منظور از آن جدا کردن سوره ای از سوره قبلی است یا مستقلاً آیه به شمار می رود اختلاف نظر بوده است.
برخی قدما در غیر سورۀ حمد بسمله را تنها افتتاح سوره دانسته‌اند نه جزء سوره.

۸.۱ - نظر قاریان و فقیهان مدینه

قاریان و فقیهان مدینه، بصره و شام بسمله آغاز سوره فاتحه و سوره های دیگر را یک آیه به حساب نمی آوردند و آمدن آن را بر سر سوره ها صرفاً برای جداکردن آنها از یکدیگر و به قصد تبرک می دانستند.
ابوحنیفه و مالک بن انس نیز بر این عقیده بودند.

۸.۲ - نظر قاریان و فقیهان مکه و کوفه

اما قاریان و فقیهان مکه و کوفه آن را آیه ای جداگانه در آغاز هر سوره به شمار می آوردند.
[۲۸] الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۱، ص۱.
این اختلاف عقیده در بلند یا آهسته خواندن (جهر یا اخفات ) بسمله نیز اثر نهاده است.

۸.۳ - نظر شافعی و احمد بن حنبل

شافعی و احمدبن حنبل بسمله را تنها در سوره فاتحه آیه ای مستقل و در سایر سوره ها جزئی از آیه اول به حساب آورده اند. بدین ترتیب، «بسم الله » در ابتدای هر سوره در ارتباط با جمله آغازین آن تفاوت معنایی می یابد.
این امر مورد تأیید مفسرانی است که قائل به تکرار در قرآن نیستند و تکرار الفاظ را به مفهوم تکرار معانی نمی دانند؛ از جمله قشیری
[۲۹] لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴.
با توجه به این تفاوت معنایی، می نویسد که بسمله عبارتی تکراری نیست، زیرا در هر سوره معنایی خاص می یابد.
بنابراین استدلال، حکم فقهی ذکر «بسم الله » در آغاز سوره هایی که در نماز خوانده می شود اینگونه است که پیش از قرائت بسمله باید فرد نیت کند که می خواهد کدام سوره را بخواند.

۸.۴ - نظر شیعه امامیه

شیعه امامیه در اینکه بسمله نخستین آیه از آیات هر سوره، جز سوره برائت، است اتفاق نظر دارند و به فعل پیامبر و ائمه علیهم السلام و روایات متواتر استناد می کنند.
[۳۰] کتاب الخلاف فی الفقه ج۱، ص۱۱۲.



علمای علم قرائت جملگی، ذکر «بسم الله » را در آغاز قرائت هر بخشی از قرآن لازم می دانند و هیچ یک از آنان آغاز قرائت را بدون بسمله جایز نمی شمارد.
[۳۲] النشر فی القراءات العشر ج۱، ص۲۶۳.
برخی فقط یک بار ذکر کردن آن را در آغاز قرائتی که شامل بیش از یک سوره باشد، مجاز می دانند و در مورد وصل سوره ها با بسمله اختلاف نظر دارند.
بعضی براین عقیده اند که نباید با خواندن «بسم الله » دو سوره را از هم جدا کرد، بلکه دو سوره را بدون آن باید به هم پیوست.
اما ابن کثیر، عاصم، کسائی و قالون معتقدند که جدا کردن سوره ای از سوره دیگر با «بسم الله » لازم است، مگر سوره انفال و برائت که بین آنها بسمله وجود ندارد.
[۳۳] النشر فی القراءات العشر ج۱، ص۲۵۹.



اختلاف آرا درباره اینکه «بسم الله » آیه ای مستقل است، از روایات مختلف نشأت گرفته، چنانکه بنابر روایتی از ابن عباس، پیامبر اکرم اتمام نزول یک سوره و شروع سوره بعدی را به واسطه نزول «بسم الله » جدید در می یافت.
[۳۴] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۷.
برخی، از این روایت چنین استنباط کرده اند که بسمله آیه مستقلی نبوده و تنها به جهت تبرک می آمده است.
در مقابل، کسانی قائل اند که در همه مصحفهای پایه (مصاحف امام )، در آغاز همه سوره ها، جز سوره برائت، بسمله نوشته شده بوده است. با توجه به اینکه هنگام تدوین قرآن، برای حفظ کلام خدا، از آوردن هر گونه اضافات حتی نام و شماره سوره ها خودداری می کردند، اگر بسمله جزو قرآن محسوب نشود، به این معناست که صحابه ۱۱۳ بسمله بر آن افزوده اند.
بعلاوه، دسته اخیر، از ابن عباس روایتی نقل می کنند که بر اساس آن هر کس بسمله را نگوید صد و سیزده آیه قرآن را فرو گذاشته است.
[۳۵] الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۱، ص۱.
[۳۶] التفسیر الکبیر ج۱، ص ۲۰۷ـ ۲۰۸.



به همین روال، درباره قرائت بسمله و جهر و اخفات آن در نماز روایات متفاوتی از پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم نقل شده که موجب تفاوت در فتواهای علمای اهل سنت گردیده است.
[۳۷] صحیح مسلم ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۰.
[۳۸] المزهر فی علوم اللغة و انواعها ج۱، ص۱۱.


۸.۳ - نظر شافعی و احمد بن حنبل

شافعی و به روایتی احمدبن حنبل و گروهی از علمای حدیث بر آن اند که قرائت بسمله مثل آیه های دیگر سوره فاتحه واجب است.

۱۱.۲ - نظر مالک بن انس

مالک بن انس گفته است که قرائت بسمله، خواه به اخفات و خواه به جهر، مکروه است. قول دیگر این است که قرائت آن جائز بلکه مستحب است.
اما برخی قرائت بسمله را در نماز بنابر روایتی از عبدالله بن مغفل بدعت دانسته اند.
[۳۹] التفسیر الکبیر ج۱، ص۲۰۵.


۱۱.۳ - نظر شیعه

شیعیان به اتفاق نظر، ذکر «بسم الله » را در آغاز نماز واجب می دانند و بر وجوب جهر بسمله در نمازهای جهریه و استحباب جهر در نمازهای اخفاتیه نظر داده اند.
[۴۰] کتاب الخلاف فی الفقه ج۱، ص۱۱۲.
[۴۱] النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۶.
[۴۲] مستمسک العروة الوثقی ج۶، ص ۱۷۴ـ۱۷۵.

نقل شده است که امام علی علیه السلام در جهر بر بسمله در نماز اصرار می کردند. به روایت شافعی ، معاویه در مدینه نمازی به پا داشت که در آن «بسم الله » و تکبیر پیش از رکوع و سجده ها را نگفت. پس صحابه بر او اعتراض کردند که نماز را از ما ربودی؛ معاویه همان نماز را با تسمیه و تکبیر اعاده نمود.
فخررازی
[۴۴] التفسیر الکبیر ج۱، ص۲۰۴.
با استناد به این دو روایت استدلال می کند که سنت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم جهر بسمله بوده است، و دور نمی نماید که معاویه نیز با علم به روش حضرت علی علیه السلام در خصوص جهر و اخفات، روش عکس را برگزیده باشد.


ذکر بسمله فقط در نماز واجب است، مگر در مواردی که بسمله مصداق تسمیه (ذکر نام خدا) شود.
به این ترتیب، ذکر بسمله در موقع سر بریدن حیوانات به عنوان تسمیه واجب به کار می رود، زیرا به هنگام ذبح یا صید حیوانات باید نام خدا یاد شود، وگرنه خوردن گوشت آنها حرام است.
[۴۷] شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ج۳، ص۲۰۰ و۲۰۴.

علاوه بر این، شیعه و تمام مذاهب اهل سنت جز حنبلیان ذکر «بسم الله » را پیش از وضو مستحب می دانند.


در کتابهای حدیثی، تفسیری و فقهی به احادیث بسیاری درباره ارزش و منزلت بسمله و آثار و پاداش تلاوت آن اشاره شده است، از جمله این که نزدیکی این آیه به اسم اعظم خدا بیش از نزدیکی سیاهی چشم به سفیدی آن است.
[۴۸] مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج۱، ص۸۹.
[۴۹] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص ۸ و۱۰.
همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم »، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است.


در تعالیم اسلامی بر ذکر نام خدا و، به طور اخص، بسمله (به هر دو صورت مختصر یا کامل ) در آغاز هر کاری بسیار تأکید شده است؛ چون که این عمل به مثابه مشمول رحمت و برکت و اعانت خداوند گشتن است، و به تعبیری دیگر، نشانه بندگی و یاری جستن از اوست.
توجه شخص مسلمان به خداوند و رحمت و بخشندگی او و اتکا به قدرت لایزال الهی موجب تقدس عملش می شود. بنابر حدیث «کُلُّ أَمرٍ ذی ب'الٍ لَم یُبْدَأ بِاسمِاللّهِ فَهُوَ اَبْتَر».
[۵۰] مسند الامام احمدبن حنبل ج۲، ص۳۵۹.
[۵۱] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.

ترک نام خدا در آغاز هر کارِ درخورِ توجهی به نافرجام ماندن و بی خیر و برکت شدن کار می انجامد؛ و اگر ظاهراً هم آن کار به انجام رسد از لحاظ معنوی ناتمام انگاشته می شود و چه بسا برخی گرفتاری ها نتیجه ترک بسمله از روی فراموشی و به منظور یادآوری و تنبیه نسبت به ذکر آن باشد.
در سنت پیامبر و ائمه علیهم السلام، علاوه بر توصیه های عام نسبت به ذکر بسمله، در مواردی خاص، مانند اوقات خوردن غذا، نوشتن نامه، رفتن به بستر برای خواب و برخاستن از بستر تأکید بیشتری شده است.


با این اوصاف، ذکر بسمله برای مسلمانان به صورت شعار و نشانه دین اسلام درآمده است و بلند گفتن آن از نشانه های ایمان شمرده می شود، چنانکه پیامبر اکرم هنگام تلاوت قرآن، بسمله را به صدای بلند می گفت و مشرکان از او روی بر می گرداندند.


نوشتن «بسم الله » تقریباً در آغاز همه نوشته ها، به پیروی از سنت پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مرسوم شد، گو اینکه در روایاتی با ذکر آن در آغاز شعر مخالفت شده است.
[۵۴] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
[۵۵] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.

اما گاه در مکاتیب و فرامین سلطانی القاب سلطان پیش از بسمله ذکر می شد همان گونه که طغراها نیز پیش از بسمله می آمد
[۵۶] التعریف بالمصطلح الشریف ص۴۹.
با توجه به اهمیت و جایگاه «بسم الله الرحمن الرحیم » در بیانات دینی، در کتابهای تفسیر، غالباً مباحث مبسوطی به این عبارت اختصاص یافته و جنبه های گوناگون آن اعم از حدیثی، فقهی و علم القرائه بررسی شده است.


عرفا نیز، به طور خاص، به تفسیر و تأویل این عبارت پرداخته اند.

۱۷.۱ - قشیری

احتمالاً برای اولین بار قُشَیری در لطائف الاشارات
[۵۷] لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴.
[۵۸] لطائف الاشارات ج۳، ص۶۴۱.
به طور مبسوط به ذکر معانی بسمله پرداخته و به نوعی زمینه را برای نظریات مشروحتر ابن عربی فراهم آورده است.

۱۷.۱.۱ - تفسیر ب بسم الله

او «ب » بسم الله را اشاره به این معنی می داند که حادثات به واسطه خداوند ظاهر شده است و مخلوقات به وجود آمده اند.

۱۷.۱.۲ - تقدم اسم بر الله

او در سبب تقدم لفظ «اسم » بر «الله » چند نکته می آورد، از جمله آن که این عبارت را از سوگند متمایز ساخته و دیگر این که برای تزکیه قلب گوینده پیش از ذکر «الله » آمده است.

۱۷.۱.۳ - تفسیر سه حرف بسم

او سه حرف «بسم » را حروف آغازین صفات گوناگون الهی می داند، که در هر مورد بستگی به فحوای سوره ای دارد که «بسم الله » در آغاز آن می آید. برای مثال حرف «ب » در بسمله را اشاره به برائت خداوند از هر بدی و نشانه تواضع و خضوع و برائت موحدان از محدثات دانسته است.
[۵۹] لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴ و ۵۱۶ ـ۵۱۷.
[۶۰] لطائف الاشارات ج۳، ص۷۷۱.

با توجه به این که او قائل به تکرار در قرآن نیست، سعی کرده در هر صد و سیزده سوره قرآن معنای خاصی از بسمله را بیان کند؛ نورانیت قلبها و رفعت و بلندی یافتن آنها، شناخت هر عارف و آگاهی هر واقف و سعادت قلبها را به واسطه اسم الله یا شنیدن نام او می داند.
[۶۱] لطائف الاشارات ج۱، ص۴۵۹.
[۶۲] لطائف الاشارات ج۲، ص۱۶۵، ۲۳۸، ۳۷۵.


۱۷.۱.۴ - تفسیر بسم الله سوره ابراهیم

در سوره ابراهیم
[۶۳] لطائف الاشارات ج۲، ص۲۳۸.
«بسم الله » را «بالله » معنی کرده و آورده است که قلبهای عارفان به واسطه او اشراق و تنویر می یابد.

۱۷.۱.۵ - تفسیر بسم الله سوره الرحمن

در تفسیر سوره الرحمن
[۶۴] لطائف الاشارات ج۳، ص۵۰۲.
می نویسد که سرورِ ارواح به واسطه شهود عظمت او کامل شده و به واسطه وجود رحمتش به دست آمده است؛ و اگر عظمت او نبود کسی آن رحمان را نمی پرستید، و اگر رحمتش نبود کسی او را دوست نمی داشت.

۱۷.۲ - میبدی

در تفسیر کشف الاسرار معروف به تفسیر خواجه عبدالله انصاری
[۶۵] کشف الاسرار وعدة الابرار ج۱، ص۴، ۲۶-۲۹.
نیز به بیان این صفات گوناگون پرداخته شده و در معنای «بسم الله » آمده است که «من ( خدا ) به نام خود آغاز می کنم، پس به نام من آغاز کنید.» (بدأتُ بسم الله فابدؤا). در اینجا «اسم » زاید است، چون اهل حق قائل اند که اسم و مسمی یکی هستند. نوزده حرف عبارت کامل بسمله پناهی در برابر هر یک از نوزده نگهبان آتش دوزخ (علیها تسعة عشر) است.

۱۷.۳ - قرطبی

قرطبی نیز در تفسیر خود
[۶۶] الجامع لاحکام القرآن ج۱، ص۹۲.
از ابن مسعود روایتی در این باب نقل کرده است.

۱۷.۴ - ابن عربی

ابن عربی بیش از دیگران بتفصیل به معانی باطنی بسمله پرداخته است. او بر اساس طرح خاصی که از آفرینش جهان دارد، تمامی حروف، نقطه، حرکت و سکون هر یک از حروف را در این عبارت به اجزا و عناصر عالم پیوند می دهد.

۱۷.۴.۱ - ظهور عالم به واسطه بسم الله

او «بسم الله » را متضمن این معنی می داند که عالَم به واسطه «بسم الله » ظاهر شده است، زیرا اسمای الهی سبب وجود عالم اند، و بر آن مسلط و در آن موثرند.
امام ‌خمینی در یک تفسیر، بسم‌الله را به‌حسب روح و باطن صورت تجلیات فعلیه و به‌حسب سرّالسر، صورت تجلیات اسمائیه، بلکه ذاتی می‌داند، که نخستین تجلی به اسم الله و سپس به مقام رحمان و بعد به مقام رحیم است و در تفسیر دیگر، بسم‌الله را تمام دایره وجود و در قوس نزول و صعود می‌داند که اسم الله اشاره به مقام احدیت ظهور و بطون عالم و رحمان اشاره به مقام بسط و ظهور و قوس نزول عالم و رحیم مقام قبض و بطون و قوس صعود عالم است. به اعتقاد ایشان این مراحل نزول و صعود، به‌حسب عوالم و نشات و به‌حسب احوال و تجلیات قلوب سالکان متفاوت است، حقایق عالم در قوس صعود و نزول، در بسم‌الله به‌صورت اجمال و در سوره حمد به‌صورت تفصیل است و این معانی در الرحمن الرحیم به طریق جمع و در اسم به‌صورت جمع الجمع و در باء بسم‌الله به صوت احدیت جمع الجمع است و در نقطه‌ باء به‌صورت احدیت سرّ جمع الجمع موجود است. حقیقت این تسمیه چه به‌صورت جمعی و چه به‌صورت تفصیلی عبارت است از فیض مقدس و نفس رحمانی که به‌واسطه آن سلسله غیب و شهود ظاهر شد. به اعتقاد ایشان تسمیه در سوره حمد اصل و اساس باقی تسمیه در سایر سوره‌ها و یا تسمیه‌های آغاز کارها به شمار می‌رود. امام‌ خمینی در بیان روایتی که تمام حقیقت قرآن را در سوره حمد و تمام حقیقت سوره حمد را در بسم‌الله آن و درنهایت تمام حقیقت بسم‌الله را در باء و نقطه آن جمع می‌داند و سوره حمد را مشتمل بر جمیع حقایق غیب و شهود و همه کتب الهی دانسته است و این حقایق به‌صورت جمعی در بسم‌الله که اسم اعظم است و در باء آنکه مقام سببیت و ایجاد عالم است و در نقطه باء سرّ این ایجاد است، جمع است بنابراین، حقیقت بسم‌الله در نظر ایشان همان فیض مقدس و مشیت مطلقه و مظهر آن انسان کامل و خلیفه‌ای است که مربی سلسله وجود از غیب و شهود است. امام ‌خمینی باء بسم‌الله را تجلی و ظهور مطلق می‌داند و نخستین تعیین آن مرتبه اعلای وجود است که مرتبه ولایت مطلق است.
[۷۲] خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.


۱۷.۴.۲ - ب بسم الله

به واسطه «ب » وجود ظاهر شد و نقطه زیر آن نشانه تمایز میان عابد و معبود است.
ابن عربی همزه وصل را به وجود، و سکون آن را به عدم، که همان وجود محدث است، تعبیر می کند و حذف آن را به سبب حرکت حرف «ب »، که عبارت از «ایجاد» است، می داند؛ و این «الف » محذوف را همان حقیقتی می داند که قائم بر وجود لایزال الهی است.

۱۷.۴.۳ - تقدم بسم بر الله

او نیز علت ذکر «اسم » را تبرک گوینده دانسته است، و برای سه حرف «بسم » طبقاتی از عوالم را، از نظر خویش، برشمرده است.

۱۷.۴.۴ - علت ذکر بسم الله در ابتدای هر سوره

به نظر ابن عربی، ذکر آیه «بسم الله الرحمن الرحیم » در ابتدای هر سوره نشانه تقدم رحمت حق بر قهر اوست و خداوند به نوعی رحمت خویش را اعلام می کند، زیرا سه اسم این آیه اسمای رحمت الهی اند.
[۷۳] رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن، ص۱۹.
[۷۴] الفتوحات المکیة ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳.

در تفسیر عبدالرزاق کاشی
[۷۵] تفسیر القرآن الکریم ج۱، ص۸.
(معروف به تفسیر ابن عربی ) نیز حرف «ب » نشانه ای از عقل اول یا صادر اول دانسته شده است.
[۷۶] ایرانیکا، ذیل «بسم الله ».


۱۷.۴.۵ - رحیم در آخر عبارت بسم الله

ابن عربی در تفسیر کل عبارت بسمله نیز به بحث مبسوط می پردازد و رحیم را در آخر آن صفت پیامبر صلی الله علیه بر می شمارد که عالم عقل و نفس به وجود او کامل شده است و بسم را راجع به آدم علیه السلام می داند.
[۷۷] الفتوحات المکیة ج۱، ص۱۰۸ـ۱۰۹.

همچنین در بحرالحقائق نجم الدین کبری (متوفی ۶۱۷) و اعجازالبیان فی تأویل امالقرآن صدرالدین قونوی (متوفی ۶۷۳) شاگرد ابن عربی، تعابیر مشابهی درباره معانی باطنی حروف بسمله می توان یافت.

۱۷.۵ - اسماعیلیه

اسماعیلیه نیز هفت حرف «بسم الله » را با امامان هفتگانه و افلاک هفتگانه ارتباط داده اند و برای هر یک از حروف، رمزی از اوصاف خداوند قائل شده اند.




۱۸.۱ - بسمله در خوشنویسی

در حدیثی معروف به کسانی که «بسم الله » را به خطی خوش بنویسند، نعمتهای فراوان بشارت داده شده است
[۷۸] الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
[۷۹] شیمل، ص۸۱.
؛ ازینرو نوشتن این عبارت همواره توجه خوشنویسان را جلب کرده و به صورت عنصری تزیینی در تذهیب نسخه های خطی، و در معماری، بویژه بر طاق محرابها، و سردر مسجدها و اماکن مقدس، به کار گرفته شده است.

۱۸.۲ - حک بسمله روی سکه

از جمله عبارتهایی که پس از اسلام بر روی سکه ها حک می شد «بسم الله » بود. در زمان خلفای نخست و پس از گسترش نفوذ اسلام در ایران عربها از سکه های ایرانی فراوانی استفاده می کردند که در آنها تصویر پادشاهان ساسانی حک شده بود.
مسلمانان بر روی همین سکه ها به نوشتن کلام حمد و توحید (لله الحمد و بسم الله ) اقدام کردند.
[۸۰] النقود الاسلامیة، ص۱۵.
[۸۱] فرهنگ تاریخی سنجش ها و ارزش ها ج۲، ص۷۳ـ ۷۴.
از جمله اولین سکه های اسلامی، سکه بغلیه است که حجاج در سال ۷۵ ضرب، و بر یک روی آن «بسم الله » و بر روی دیگرش کلمه «حجاج » را حک کرد، اما سال بعد آن را به «الله احد، الله صمد» تغییر داد.
[۸۲] النقود العربیة و علم النِّمیّات، ص۱۳.
اما اعتراض فقها در مورد تماس افراد غیر مطهر با اسمای حق باعث شد که این عبارات کمتر در سکه ها حک شود.

۱۸.۳ - بسمله در شعر

در تداول شاعران فارسی زبان، عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم » به صورت یک اسم در آمده و مسندالیه قرار گرفته است.
همچنین در بسیاری از مثنویهای داستانی به زبان فارسی به عنوان یک مصراع به کار رفته است مانند مصراع نخست بیت آغازین مخزن الاسرار نظامی: بسم الله الرحمن الرحیم / هست کلید در گنج حکیم.

۱۸.۴ - بسمله در ادبیات

به علت کثرت استعمال «بسم الله » در آغاز کارها، این عبارت به جای افعالی از قبیل «بفرمایید، بشتابید، شروع کنید و مبارک است » به کار می رود. در فرهنگ عامه نیز در قالب مثلهای گوناگونی به کار رفته و در ادبیات نیز در اصطلاحاتی نظیر «مرغ بسمل » و «مرغ نیم بسمل » راه یافته است.

۱۸.۵ - بسمله در علوم غریبه

در علوم غریبه، اعم از علم حروف و اعداد طلسمات نیز برای آن خواصی قائل اند.
[۸۳] لغت نامه دهخدا، خمینی، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۴۴، ذیل واژگان.





۱۹.۱ - قرائت بسمله سوره‌های عزائم بر جنب و حائض

بر حرمت قرائت سوره‌های عزائم حتّی بسملۀ آن به قصد‌ آن سوره بر جنب و حائض ادّعای اجماع شده است.

۱۹.۲ - بسمله در قرائت سوره در نماز

اگر نماز گزار بسمله را به قصد سورۀ معیّنی بگوید، سپس از قرائت آن سوره منصرف شود، بنابر مشهور میان متأخّران باید بسمله را اعاده کند.
در وجوب تعیین سوره قبل از گفتن بسمله اختلاف است. برخی قول به وجوب را به اکثر و برخی به مشهور نسبت داده‌اند.

۱۹.۳ - بسمله سوره‌های ضحی و انشراح، فیل و قریش

سوره‌های ضحی و انشراح و نیز فیل و قریش در نماز، یک سوره به شمار می‌روند و خواندن یکی از آن دو کفایت نمی‌کند؛ لیکن در وجوب قرائت بسملۀ میانی اختلاف است.

۱۹.۴ - کفایت بسمله از دعای قنوت

خواندن هر ذکر و دعایی در قنوت نماز حتّی یک بار بسمله کفایت می‌کند.


(۱) علاوه بر قرآن.
(۲) ابن جزری، النشر فی القراءات العشر، چاپ علی محمد ضباع، مصر.
(۳) ا بن حنبل، مسند الامام احمدبن حنبل، بیروت.
(۴) ابن سعد، الطبقات الکبری، چاپ احسان عباس، بیروت.
(۵) ابن عربی، رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن، دمشق ۱۴۱۰/۱۹۸۹.
(۶) ابن عربی، الفتوحات المکیة، بیروت.
(۷) ابن فارس، الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها، بیروت ۱۳۸۲/ ۱۹۶۳.
(۸) ابن فارس، معجم مقاییس اللغة، چاپ عبدالسلام محمد هارون، قم ۱۴۰۴.
(۹) ابن هشام، السیرة النبویه، چاپ سهیل زکار، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
(۱۰) علی شواخ اسحاق، معجم مصنفات القرآن الکریم، ریاض ۱۴۰۳ـ۱۴۰۴/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۴.
(۱۱) محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، نجف ۱۳۸۹/۱۹۶۱، چاپ افست قم ۱۴۰۴.
(۱۲) عبدعلی بن جمعه حویزی، کتاب تفسیر نورالثقلین، چاپ هاشم رسولی محلاتی، چاپ افست قم ۱۳۸۳ـ۱۳۸۵.
(۱۳) مصطفی خمینی، تفسیر القرآن الکریم، چاپ محمد سجادی اصفهانی، تهران ۱۳۶۲ ش.
(۱۴) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۵۹ ش.
(۱۵) ابوالحسن دیانت، فرهنگ تاریخی سنجش ها و ارزش ها، تبریز ۱۳۶۷ ش.
(۱۶) محمودبن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت.
(۱۷) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور، بیروت.
(۱۸) عبدالرحمان بن ابی بکر سیوطی، المزهر فی علوم اللغة و انواعها، چاپ محمد احمد جادالمولی، علی محمد بجاوی و محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره.
(۱۹) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد، بیروت ۱۹۹۲.
(۲۰) محمدبن احمد شمس الائمة سرخسی، کتاب المبسوط، استانبول ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
(۲۱) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چاپ هاشم رسولی محلاتی و فضل الله یزدی طباطبائی، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۲) محمدبن جریر طبری، ترجمه تفسیر طبری: فراهم آمده در زمان سلطنت منصوربن نوح سامانی ۳۵۰ تا ۳۶۵ هجری، چاپ حبیب یغمائی، تهران ۱۳۶۷ ش.
(۲۳) محمدبن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، بیروت.
(۲۴) محمدبن حسن طوسی، کتاب الخلاف فی الفقه، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۸۲.
(۲۵) محمدبن حسن طوسی، النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت ۱۴۰۰/۱۹۸۰.
(۲۶) عبدالرزاق کاشی، تفسیر القرآن الکریم (معروف به تفسیر ابن عربی )، چاپ مصطفی غالب، بیروت ۱۹۷۸. چاپ افست تهران.
(۲۷) احمدبن یحیی عمری، التعریف بالمصطلح الشریف، چاپ محمد حسین شمس الدین، بیروت ۱۴۰۸/۱۹۸۸.
(۲۸) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، قاهره.
(۲۹) محمدبن عمر فخررازی، التفسیر الکبیر، چاپ افست تهران.
(۳۰) احمدبن محمد فیومی، المصباح المنیر، بیروت ۱۹۸۷.
(۳۱) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ج۱، بیروت ۱۳۷۲/۱۹۵۲.
(۳۲) عبدالکریم بن هوازن قشیری، لطائف الاشارات، چاپ ابراهیم بسیونی، قاهره ۱۹۸۱ـ۱۹۸۳.
(۳۳)مکی بن حموش قیسی، کتاب الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها، چاپ محیی الدین رمضان، بیروت ۱۴۰۷. ۱۹۸۷/
(۳۴) اَنستاس ماری کرْملی، النقود العربیة و علم النِّمیّات، قاهره ۱۹۳۹: چاپ افست بیروت.
(۳۵) ابراهیم بن علی کفعمی، المصباح، چاپ افست قم ۱۴۰۵.
(۳۶) محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱.
(۳۷) جعفربن حسن محقق حلی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، چاپ عبدالحسین محمدعلی، نجف ۱۳۸۹/ ۱۹۶۹.
(۳۸) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهر القاموس، چاپ سنگی مصر ۱۳۰۶.
(۳۹) علی بن حسین مسعودی، التنبیه و الاشراف، چاپ عبدالله اسماعیل صاوی، قاهره.
(۴۰) مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
(۴۱) لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، بیروت ۱۹۷۳ـ۱۹۸۲، چاپ افست تهران ۱۳۶۲ ش.
(۴۲) احمدبن علی مقریزی، النقود الاسلامیة، چاپ محمد بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷.
(۴۳) احمدبن محمد میبدی، کشف الاسرار وعدة الابرار، چاپ علی اصغر حکمت، تهران ۱۳۶۱ ش.
(۴۴) علی بن احمد واحدی نیشابوری، اسباب النزول، بیروت.
(۴۵) محمد مهدی هراتی، تجلی هنر در کتابت بسم الله، مشهد ۱۳۶۷ ش.


۱. معجم مقاییس اللغة ج۱، ص۳۲۸-۳۲۹.
۲. الصاحبی فی فقه اللغة و سنن العرب فی کلامها ج۱، ص۲۷۱.
۳. کتاب الکشف عن وجوه القراءآت السبع و عللها و حججها ج۱، ص۱۳-۱۴.
۴. المصباح المنیر، ذیل واژه.
۵. الجامع لاحکام القرآن ج۱، ص۹۷.
۶. المزهر فی علوم اللغة و انواعها ج۱، ص۴۸۲-۴۸۵.
۷. تاج العروس من جواهر القاموس ج۷، ص۲۳۸.
۸. لین، ج۱، ص۲۰۶.
۹. المصباح، ص۸۳، حاشیه.
۱۰. اقرب الموارد فی فصح العربیة و الشوارد ج۱، ص۴۴.
۱۱. المنجد فی اللغة و الاعلام، ذیل «بسمل ».
۱۲. کتاب المبسوط ج۱، ص۳۷.
۱۳. معجم مصنفات القرآن الکریم ج ۲، ص۱۲.
۱۴. ترجمه تفسیر طبری ج ۱، ص۱۰.
۱۵. کشف الاسرار وعدة الابرار ج۱، ص۲.
۱۶. الطبقات الکبری ج۱، ص۲۶۳.    
۱۷. التنبیه و الاشراف، ص۲۲۵.
۱۸. السیرة النبویه ج۲، ص۷۸۴.
۱۹. هود/سوره۱۱، آیه۴۱.    
۲۰. اسراء/سوره۱۷، آیه۱۱۰.    
۲۱. نمل/سوره۲۷، آیه۳۰.    
۲۲. جامع البیان ج۱، ص۳۸.
۲۳. اسباب النزول، ص ۶و۱۱.
۲۴. اصول من الکافی ج۲، ص۶۲۸.    
۲۵. جواهر الکلام ج۹، ص۲۹۶.    
۲۶. الحدائق الناضرة ج۸، ص۱۰۵-۱۰۷.    
۲۷. مستمسک العروة ج۶، ص۱۷۵.    
۲۸. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۱، ص۱.
۲۹. لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴.
۳۰. کتاب الخلاف فی الفقه ج۱، ص۱۱۲.
۳۱. النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۶.    
۳۲. النشر فی القراءات العشر ج۱، ص۲۶۳.
۳۳. النشر فی القراءات العشر ج۱، ص۲۵۹.
۳۴. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۷.
۳۵. الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل ج۱، ص۱.
۳۶. التفسیر الکبیر ج۱، ص ۲۰۷ـ ۲۰۸.
۳۷. صحیح مسلم ج۱، ص۲۹۹ـ۳۰۰.
۳۸. المزهر فی علوم اللغة و انواعها ج۱، ص۱۱.
۳۹. التفسیر الکبیر ج۱، ص۲۰۵.
۴۰. کتاب الخلاف فی الفقه ج۱، ص۱۱۲.
۴۱. النهایة فی مجرد الفقه و الفتاوی، ص۷۶.
۴۲. مستمسک العروة الوثقی ج۶، ص ۱۷۴ـ۱۷۵.
۴۳. جواهر الکلام ج۹، ص۳۸۵.    
۴۴. التفسیر الکبیر ج۱، ص۲۰۴.
۴۵. مائده/سوره۵، آیه۴.    
۴۶. انعام/سوره۶، آیه ۱۱۸ و۱۲۱.    
۴۷. شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام ج۳، ص۲۰۰ و۲۰۴.
۴۸. مجمع البیان فی تفسیر القرآن ج۱، ص۸۹.
۴۹. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص ۸ و۱۰.
۵۰. مسند الامام احمدبن حنبل ج۲، ص۳۵۹.
۵۱. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
۵۲. اسراء/سوره۱۷، آیه۴۶.    
۵۳. کتاب تفسیر نورالثقلین ج۳، ص۱۷۲.    
۵۴. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
۵۵. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
۵۶. التعریف بالمصطلح الشریف ص۴۹.
۵۷. لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴.
۵۸. لطائف الاشارات ج۳، ص۶۴۱.
۵۹. لطائف الاشارات ج۱، ص۴۴ و ۵۱۶ ـ۵۱۷.
۶۰. لطائف الاشارات ج۳، ص۷۷۱.
۶۱. لطائف الاشارات ج۱، ص۴۵۹.
۶۲. لطائف الاشارات ج۲، ص۱۶۵، ۲۳۸، ۳۷۵.
۶۳. لطائف الاشارات ج۲، ص۲۳۸.
۶۴. لطائف الاشارات ج۳، ص۵۰۲.
۶۵. کشف الاسرار وعدة الابرار ج۱، ص۴، ۲۶-۲۹.
۶۶. الجامع لاحکام القرآن ج۱، ص۹۲.
۶۷. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۴۷-۲۴۸، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۸. خمینی، روح‌الله، آداب الصلاة، ص۲۹۶-۲۹۷، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸.    
۶۹. خمینی، روح‌الله، تعلیقات علی شرح الفصوص الحکم و مصباح الانس، ص۱۶، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۴۱۰ قمری.    
۷۰. خمینی، روح‌الله، تعلیقه بر فوائد الرضویه، ص۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۵.    
۷۱. خمینی، روح‌الله، شرح دعاء السحر، ص۸۷-۸۹، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۶.    
۷۲. خمینی، روح‌الله، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۶۲۴، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰.
۷۳. رحمة من الرحمن فی تفسیر و اشارات القرآن، ص۱۹.
۷۴. الفتوحات المکیة ج۱، ص۱۰۲ـ۱۰۳.
۷۵. تفسیر القرآن الکریم ج۱، ص۸.
۷۶. ایرانیکا، ذیل «بسم الله ».
۷۷. الفتوحات المکیة ج۱، ص۱۰۸ـ۱۰۹.
۷۸. الدر المنثور فی التفسیر بالمأثور ج۱، ص۱۰.
۷۹. شیمل، ص۸۱.
۸۰. النقود الاسلامیة، ص۱۵.
۸۱. فرهنگ تاریخی سنجش ها و ارزش ها ج۲، ص۷۳ـ ۷۴.
۸۲. النقود العربیة و علم النِّمیّات، ص۱۳.
۸۳. لغت نامه دهخدا، خمینی، ج۱، ص۱۱۹ـ۱۴۴، ذیل واژگان.
۸۴. جواهر الکلام ج۳، ص۴۳.    
۸۵. جواهر الکلام ج۱۰، ص۵۵.    
۸۶. الحدائق الناضرة ج۸، ص۲۲۲.    
۸۷. جواهر الکلام ج۱۰، ص۲۴.    
۸۸. مستمسک العروة ج۶، ص۱۷۷.    
۸۹. تحریر الوسیلة ج۱، ص۱۸۳.    



فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت، ج۲، ص۱۱۰-۱۱۱.    
دانشنامه جهان اسلام، مقاله شماره۱۳۵۵.    
• دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.






جعبه ابزار