صفت رحمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
صفت رحمان، یکی از صفات
خداوند است. نام رحمان بارها در
قرآن، چه در آغاز سورهها و چه درون آنها، آمده است. این نام ۵۶ بار درون سورهها آمده که ۱۶ مورد آن تنها در
سوره مریم است. رحمان، صفت بر وزن فعلان و دارای معنای
مبالغه است. در کنار هم آمدن دو صفت رحمان و
رحیم دربرگیرنده مفهوم تاکید متقابل این دو میباشد.
در قرن دوم و سوم میلادی،
خدا به این وصف در
یمن خوانده میشده، و این واژه به معنای خدای نیک بوده است. نیک در اینجا نقش صفت ندارد، بلکه بخشی از تعبیری است که خدا به وسیله آن و پس از ترجیح آن بر دیگر تعابیر خوانده میشود.
رحمان و رحیم در
قرآن، دارای تفاوتهای دستوری با یکدیگرند. رحمان، همیشه با حرف تعریف میآید، لیکن، رحیم گاه بدون حرف تعریف به کار میرود. رحمان در ۷ مورد از ۵۶ استعمال خود در قرآن، تنها به همراه رحیم آمده است و در کنار آن ذکری از دیگر صفات نیست، در حالی که رحیم با صفاتی دیگر نظیر
غفور،
تواب،
رئوف و
عزیز تشکیل زوجی وصفی میدهد. رحیم و برخی از دیگر اسما و صفات الهی همچون عزیز، دارای معانی یا کاربردهای غیر الوهی نیز هستند (مثلاً در آیه ۱۲۸
سوره توبه، دو وصف رئوف و رحیم درباره پیامبر به کار رفتهاند.
)، ولی رحمان همواره در مورد خداوند به کار میرود.
رحمان به دلیل موقعیت ویژهاش در قرآن باید به گونه مستقل بررسی شود. ما در این نوشتار میخواهیم چگونگی توصیف خود خدا - و نه او صافی نظیر علم،
قدرت و مواردی دیگر - را در قرآن بدانیم. نیز میخواهیم بدانیم آیا مقدم بر قرآن، آثاری از اعتقاد به این نام یافت میشود؟ خواهیم کوشید شواهدی را نیز گرد آوریم که نشان دهد در کدام نقطه از
عربستان، خداوند با این نام پرستش میشده است.
اسنادی که برای بررسی در دسترس ماست، همگی منابع و اسناد اسلامی نظیر قرآن، آرای مفسران، مورخان و فقیهاناند. ما به منابع باستانشناختی و کتیبه شناختی جهت شناخت وضعیت اعتقادی عرب قدیم،
یهود و
نصارا، صابئین ساکن عربستان و نیز پراکندگی آنها در این شبه جزیره دسترسی نداریم و ناگزیر از وضع فرضیات، بحث و بررسی پیرامون آنها و خودداری از توهم قبل از رسیدن به نتیجه قطعی هستیم. مؤیدات تاریخی در مورد نام
الله و رحمان که ما میتوانیم از آنها برای تقویت فرضیات خود کمک بگیریم از این قرار است: عرب قبل از
اسلام، خدا را
خالق میدانسته و البته خدایان فرعی را نیز میپرستیده است. از سوی دیگر، رحمان، نام خدای یگانه در برخی مناطق عربستان، دست کم در یمامه و یمن بوده است، اما اهل مکه از استعمال این لفظ کراهت داشتهاند. قرآن نیز در سورههای
انبیاء،
فرقان،
رعد و
اسراء به این وضعیت اشاره کرده است. راویان حدیث گفتهاند در نظر مشرکان
مکه، رحمان خدای متمایز از الله بوده است و مشرکان در جریان
حدیبیه هنگام نوشتن صلحنامه و درج بسم الله الرحمن الرحیم در آغاز آن، به پیامبر گفتند: ما رحمان را نمیشناسیم. این قوم، بعدها نیز با
پیامبر به این دلیل که آنان را به پرستش رحمان یمامه فرا میخواند مخالفت کردند.
بررسیها همچنین نشان میدهد که در اوایل قرن هفتم میلادی، نام عبدالرحمن در
حجاز - جز در مواردی بسیار معدود و نادر - وجود نداشته و پیامبر، هنگام اسلام آوردن برخی افراد نام آنها را به عبدالرحمن تغییر داده است. آیا در قرآن میتوان سلسله شواهدی یافت که حاکی از اعتقاد به «رحمان» باشد. پاسخ به این سؤال مشکل است. چون در قرآن، رحمان و الله از هم جدایی ندارند. لکن میتوان در این زمینه ملاحظاتی را به صورت پیشنهاد ارائه کرد: در آیات مربوط به سرانجام جهان، الله و گاهی «رب» وجود دارد. در آیاتی که در آغاز بعثت نازل میشده، الله به زودی جایگاه نخست را یافته است. رحمان در مواضعی که بسیار نزدیک به ادبیات رمزی است، یعنی همان چیزی که پیشتر در ادبیات یهودی - نصرانی وجود داشته، آمده است؛ از جمله اینکه نام «صور» یک بار کنار رحمان آمده؛ نام رحمان دوبار در سورههایی آمده که در آنها لفظ صور به کار رفته است؛ باغهای بهشت توسط رحمان وعده داده شده و مواردی دیگر.
در قرآن کریم از الله به عنوان خالق و صاحب اختیار جهان زیاد صحبت شده است. البته مواضعی که در آنها الله در ارتباط مستقیم با پدیدههای طبیعی نشان داده شده باشد، بسیار اندک است، لیکن ما رحمان را همچون الله در نظیر اینگونه مواضع مییابیم. ذکر نام رحمان در کنار موضوعاتی چون آفرینش
آسمان و زمینه در شش روز، هفت آسمان، عرش الهی که نماد قدرت مطلق الهی است و نیز در صحنههای قیامت نمونههایی از این دست است. موارد فوق در سوره فرقان بیان شده است و پس از آن است که عبارتی را میبینیم که امر به پرسش کردن درباره او (رحمان) از کسی میکند که از او آگاه است. عبارت اخیر، نشانگر ارتباط این نام با مجموعه واژگانی محافل یهود و نصارای آن روز است.
نام رحمان ۶ بار مرتبط با
وحی، ۴ بار مرتبط با قرآن و ۴ بار مرتبط با عهد قدیم آمده است. این کلمه در ارتباط با پیامبران عهد قدیم،
مریم مادر
عیسی،
حبیب نجار و نیز در لسان
هارون و
ابراهیم - هنگام دعوت پدرش به یکتاپرستی - آمده است. همچنین از
خضوع اسحاق،
موسی، هارون،
اسماعیل و
ادریس در برابر رحمان و پناه بردن مریم به او سخن گفته شده است. کلمه عهد نیز در قرآن با رحمان پیوند دارد.
رحمت در لغت، به معنای رقت، نرمی و انعطاف نفسانی است که مستلزم تفضل و احسان میباشد ولی این معنا در وجود باری تعالی صحیح نیست؛ زیرا انفعال، نقص است و نقص در خداوند راه ندارد رحمت درباره خداوند به معنای افاضه خیر و عنایت به نیازمندان است؛ از این رو مرحوم فیض کاشانی درباره دو اسم شریف رحمان و رحیم میفرماید:
الرحمان و الرحیم من الرحمه و هی افاضه الخیر علی المحتاجین، عنایه بهم. و رحمه الله تعالی تامه و عامه و کامله؛
«رحمن» و «رحیم» از
رحمت مشتق است و به معنای افاضه بر نیازمندان از روی توجه به آنان است و رحمت خداوند متعال، تام و عمومی و کامل است.
با مراجعه به آیات و روایات، میتوان این فرق را بین دو اسم شریف رحمان و رحیم فهمید که رحمان عنایت و شفقت و لطف خداوند به تمام مخلوقات است و رحیم، عنایت و لطف ویژه به
مؤمنان است.
امام صادق (علیهالسّلام) به این فرق تصریح کرده و فرموده است:
والله اله کل شیء الرحمن بجمیع خلقه، الرحیم بالمؤمنین؛
خداوند، معبود هر چیزی است و به همه مخلوقات خویش، رحمان و به مؤمنان رحیم است.
خداوند، در قرآن کریم نیز به این فرق تصریح کرده و فرموده است:
هو الذی یصلی علیکم ملائکته لیخرجکم من الظلمات الی النور و کان بالمومنین رحیما؛
او، کسی است که بر شما رحمت میفرستد و فرشتگانش نیز تا شما را از تاریکی به سوی نور بیرون آورد و بر اهل ایمان، بسیار
مهربان است.
با این تعبیر، خداوند عنایت ویژه خود به مؤمنان را توسط اسم شریف «رحیم» معرفی کرده است نه «رحمن».
در روایتی دیگر، امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
الرحمن اسم خاص بصفه عامه و الرحیم اسم بصفه خاصه:
رحمان، اسم خاص
[
مخصوص خداوند
]
است با ویژگی عام
[
شامل همه است
]
و رحیم، اسم عام است
[
استعمال آن در غیر حق تعالی بدون اشکال است
]
با ویژگی خاص. رحمانیت خدا، شامل تمام مخلوقات میشود (چه
مؤمن و چه
کافر)؛ اما رحیمیت او مخصوص مؤمنان میباشد که مقتضی عنایت ویژه و افاضه خاص به ایشان خواهد بود. این افاضه خاص، همان هدایت ویژه خداوند و موفقیت بنده در
تزکیه و
تهذیب نفس و تقرب به سوی او است؛ از این رو خداوند در قرآن کریم بر این نکته تاکید کرده و میفرماید:
و لو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء و الله سمیع علیم؛
اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هیچ یک از شما هرگز تزکیه نمیشد و این خداوند است که هر کس را بخواهد تزکیه میکند و خداوند شنوا و دانا است. این، همان فضل و رحمتی است که مخصوص اهل ایمان است و توسط اسم شریف رحمان شامل حال مؤمنان میشود.
عبدالرحمن بن عوف از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند که خداوند فرمود:
انا الرحمن خلقت الرحم و شققت لها اسما من اسمی فمن وصلها و صلته و من قطعها قطعتعه؛
من خدای رحمان
[
مهربان
]
هستم؛ رحم را خلق کردم و نام آن را از نام خود گرفتم؛ پس هر کس
صله رحم کند او را به رحمت خویش متصل سازم و هر کس قطع رحم کند، او را از رحمت خویش دور نمایم.
بنابراین، انسان باید با اشتغال به طاعات و عبادات و صله رحم و تفقد از احوال خویشان و اقوام، خود را در معرض نزول رحمت الهی قرار دهد.
و انسان باید از خداوند در مقام
دعا و راز و نیاز بخواهد که با
فضل و
رحمت گسترده خویش معامله کند و با
خضوع و
خشوع از او چنین بخواهد: یا رحمان یا رحیم یا ارحم الراحمین! به ما رحم کن، زیرا خود فرمودی:
ان رحمت الله قریب من المحسنین؛
به یقین، رحمت خداوند، به نیکوکاران نزدیک است.
اگر از محسنان نباشم، در زمره مؤمنان و اهل ایمان هستم و خود در قرآن کریم فرمودهای: و کان بالمؤمنین رحیما؛
خداوند، به مؤمنان دلسوز و مهربان است و اگر از اهل ایمان واقعی نباشم، از صابران بر بلا و
مصیبت هستم و به آنها وعده دادهای که درود و رحمت خویش را بر آنان نازل کنی؛
و بشر الصابرین الذین اذا اصبتهم مصیبه قالو انا لله و انا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربهم و رحمه و اولئک هم المهتدون؛
بشارت بده به صابران، کسانی که اگر مصیبتی به ایشان برسد، میگویند: ما از خدائیم و به سوی او باز میگردیم، بر آنان، درود و رحمت پروردگارشان است و ایشان، همان هدایت یافتگان هستند.
و اگر از صابران هم نباشم، دستکم شیئی از اشیا و موجودی از موجودات هستم و خود فرمودهای:
و رحمتی وسعت کل شی؛
یعنی رحمت من، بر همه چیز گسترده است.
پس خدایا! رحمت خویش را از من دریغ مفرما که شیئی از اشیاء هستم و به قدرت خویش مرا از نعمت وجود بهره مند کرده ای. خلاصه اینکه باید به هر طریقی البته با
صدق و
صفا و امید به فضل و رحمت الهی، خود را در معرض فضل و رحمت الهی قرار داد.
خداوند دوست دارد بندگانش به ریسمان فضل و رحمتش چنگ زنند و از همین رو رحمت او بر
قهر و غضبش پیشی گرفته است؛ چرا که خداوند دارای اسما و صفات متعدد و مختلفی است که به اقتضای حکمت و مصلحت الهی، بروز و ظهور مییابد؛ ولی طبق این فقره از دعای شریف یا من سبقه رحمته غضبه
بروز و ظهور رحمتش، از غضبش بیشتر است.
خداوند، بندگان
مجرم و گنهکار خویش را از یاس و ناامیدی از رحمت خویش نهی کرده و فرموده است:
قل یا عبادی الذین اسرفوا علی انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفور الرحیم؛
[
ای پیامبر
]
بگو ای بندگانم که بر
نفس خود
اسراف کردهاند! از رحمت خدا ناامید نباشید خدا همه گناهان را میبخشد. او بسیار آمرزنده و مهربان است.
خداوند، در خطابهایش به پیامبر در آیات: فبما رحمه من الله لنت لهم
و در ما ارسلنک الا رحمه للعالمین
و نظایر آن، در درجه اول پیامبر و بعد از آن، امت آن بزرگوار را به این صفت پسندیده تشویق و ترغیب میکند.
چنگ زدن به اسم شریف رحمان برای انسان مؤمن خداجو که در پی تخلق به اخلاق الهی است، بسیار ضروری است، چرا که انسان سالک، با
تفکر و
تدبر در این اسم شریف، معرفت و شناخت و محبتش به خداوند بیشتر شده و روح امید و نشاط و جدیت در سیر الیالله در او زنده میگردد و زمینه تخلق به این صفت الهی برایش فراهم میشود با تخلق به صفت رحمت و دلسوزی و مهربانی، زمینه آثار و برکات و صفات پسندیده دیگر فراهم خواهد شد.
متاسفانه انسانها به دلیل حب دنیا و زیادهخواهی، از این اسم شریف کاملاً غافل شدهاند، تمام نعمتها و فیوضاتی که در طول عمر و زندگی، از طرف خداوند به آنها عطا شده توسط این اسم شریف است؛ ولی حب دنیا و زیاده خواهی، سلامتی و امنیت و نعمتهای دیگر را به دست فراموشی سپرده و همیشه انسان را به فکر دستیابی به متاعهای دنیایی دست نیافتنی مشغول میکند.
این گونه فکر و آرزوهای طولانی که معمولاً جامه عمل نمیپوشد، روح ناامیدی از رحمت الهی و ناسپاسی نعم الهی را در پی دارد و او را از رحمت خداوند دور میسازد. به ناچار کسی که میخواهد نعمتهای خدا از او سلب نشود و خواستههای معنوی و مادی او بر آورده شود، باید به این اسم شریف متمسک شود. باید سیر نزول رحمت الهی از زمان تولد و کودکی تا زمان حاضر در طول زندگی پر فراز و نشیب خویش را به مطالعه بنشیند و تفکر و تامل کند چگونه خداوند او را در تمام مراحل زندگی غرق در رحمت خویش نموده و با نعمتهای سلامتی و امنیت و هدایت و نعمتهای بیحد دیگر، او را مورد لطف و مرحمت خویش قرار داده است.
امام حسین (علیهالسّلام) در
دعای شریف عرفه به زیبایی به بخشی از این نعمتها از زمان کودکی تا زمان پیری اشاره کرده است که خواندن آن و تفکر درباره آن، راه گشا خواهد بود.
در قرآن از مسئله محبت و، به ندرت، از پدیدآورنده آن سخن گفته شده و این پدید آورنده رحمان میباشد.
در سوره فرقان نیز از حالات و صفات عبادالرحمن به تفصیل سخن گفته شده است.
مسیلمه نیز یاران خود را زیر نام رحمان گرد آورد. حال اگر این نام مسبوق به سابقه طولانی پرستش نبوده باشد، گردآوری اشخاص زیر آن مشکل مینموده است.
یکی از اسمهای نیکو و زیبای خداوند تبارک و تعالی، رحمان است که ۱۵۷ بار در قرآن کریم آمده است. رحمان
صیغه مبالغه از ریشه (ر ح م) است که به معنای بزرگ بخشایشگر، مهربان و دلسوز است که بخشش او از سر مهربانی و شفقت و غمخواری باشد.
برای دستیابی به این صفت و اخلاق الهی و فراگیری کیفیت تخلق به آن باید به نمونههای عینی و مصادیق کامل آن از کسانی که متخلق به این صفت الهی هستند، مراجعه کرد و سیره عملی ایشان را در اعتقاد و اخلاق و رفتار به تماشا نشست. این مصادیق کامل عینی، سلسله جلیل محمد و آل محمد صلواتالله علیهم اجمعین هستند که آیینه تمام نمای صفات جلال و جمال حضرت حقند. خداوند، در تعریف و تمجید از مقام شامخ پیامبر بزرگوار اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرموده است:
انک لعلی خلق عظیم؛
و ما ارسلنک الا رحمه للعالمین
همچنین درباره رافت و شفقت و مهربانی و دلسوزی آن حضرت برای هدایت مردم میفرماید:
لقد جائکم رسول من انفسکم عزیز علیه ما عنتم حریص علیکم بالمؤمنین رؤوف رحیم؛
همانا رسولی از شما به سراغتان آمد که
[
از فرط محبت
]
فقر و پریشانی و
جهل و فلاکت شما بر او سخت میآید و بر
[
آسایش و نجات
]
شما بسیار
حریص و به مؤمنان، روؤف و مهربان است.
با توجه به تعاریف قرآنی و بسیار زیبای خداوند از پیام آور خویش که او را یک الگوی کامل اخلاقی معرفی کرده است، انسان سالک در تخلق به اخلاق الهی باید به سیره عملی این بزرگوار و فرزندان معصوم او مراجعه کند. همچنین دقت و تامل کند که آن بزرگواران، چقدر به تمام مخلوقات- حتی گمراهان و
کفار و مشرکان- دلسوز و مهربان بودند و در راه هدایت ایشان به سوی خدا و دین حق، از هیچ بلا و مصیبت و خطری نهراسیده و هیچ زحمتی را فروگذار ننمودند. باید سیره عملی این بزرگواران را الگوی خویش قرار داد و در تخلق به صفت
رحمت و
عطوفت و
شفقت و مهربانی به مردم - بلکه تمام مخلوقات الهی - به آنها اقتدا کرد تا رفته رفته متخلق به این صفت اخلاقی الهی شد.
عارفان نفس رحمانی را به ظهور حق به نفس انسانی تشبیه کردهاند و همان گونه که نفس از نهاد انسان برمیآید و با آنکه امری بسیط و بی تعین است، پس از طی مجاری تنفسی و در برخورد با قوابلی همچون حلق و دهان و زبان و مخارج حروف به حرف تبدیل میشود، ظهور
تعینات نیز از صقع ربوبی با ظهور نفس رحمانی آغاز میشوند.
امام خمینی وجه نامگذاری نفس رحمانی، را برگرفته از تنفیس کرب میداند به این معنا که خداوند با این فیض از اسمای ذاتی در غیب ذاتی که به جهت نداشتن ظهور، در ضیق واندماجاند، رفع ضیق و کرب میکند.
ایشان نفس رحمانی را دارای دو جهت ظهوری و بطونی میداند که به هر حسب باطن بسیط و ناشی از
فیض اقدس و مقام احدیت است و به جهت ظاهرش مرتبط با ماهیات و واسطه میان حق و خلق است و خود به نسبتی که با ماهیات دارد مقید نمیشود و بر صرافت اطلاق در ذاتش باقی است. این حقیقت علاوه بر جهت سریانش در تعینات خلقی، به حسب باطنش به اعتبار ظهور در کثرات اسمائی ذاتی نیز نفس رحمانی خوانده میشود.
امام خمینی در آثار خود کوشیده است نفس رحمانی را با برخی آیات الهی و روایات تطبیق و تفسیر کند ازجمله آیه
(اَلَمْ تَرَ اِلَی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَلَوْ شَاء لَجَعَلَهُ سَاکِنًا).
ایشان با استناد به این آیه به جلوهگری و ظهور سریانی نفس رحمانی و وجود منبسط پرداخته و بر این باور است که وجود منبسط، ظلی هستی نماست که چیزی جز یک سایه نیست. البته عدم بحث نیست، بلکه عدمی است که مربوط به نور بوده و اضافه به آن دارد و این وجود منبسط و نفس رحمانی ظل ربّ است.
به باور امام خمینی از جمله ویژگیهای نفس رحمانی ظهور فعلی است از ذات الهی نشئت میگیرد و با اشیاء
معیت قیومیه دارد و تمام کثرات هستی، تعینات و شئون آن هستند.
•
دانشنامه موضوعی قزآن، برگرفته از مقاله «نام الهی رحمان در قرآن»، تاریخ بازیابی ۹۶/۴/۲۰. •
سایت راسخون، برگرفته از مقاله «رحمان، یکی از اسم های زیبای خدا»، تاریخ بازیابی ۹۶/۴/۲۰. •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.