• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تذهیب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



تَذْهیب، هنری از شاخۀ نگارگری با نقش‌مایه‌های گیاهی و هندسیِ بسیار نازک و ظریفِ شیوه یافته با رنگ‌های غالب طلا و لاجورد و یکی از ارکان بنیادی کتاب‌آرایی می‌باشد.



واژۀ تذهیب (برگرفته از ذهب به معنی طلا) از روزگار گذشته تا کم و بیش هم‌اکنون به معنی فراگیر زراندود ساختن یا زرنگار کردن اشیاء و آثار به‌کار رفته است. این معنی را نباید با هنر تذهیب یکی دانست، هرچند که اثر زرنگار از جایگاه هنری نیز برخوردار باشد.


تذهیب هنری است ظریف و زیبا که ایرانیان از پیشگامان ایجاد، رواج‌دهندگان و برترین پدیدآورندگان آن‌اند.
[۱] حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فی‌العصر الاسلامی، ج۱، ص۷۰، بیروت، ۱۴۰۱ق.
فلز طلا و رنگ زرین که از دیرباز نزد انسان دارای احترام بوده، و در پیوند با آسمان و خورشید شمرده مـی‌شده، در کتاب‌ـ آراییِ کتاب‌های دینی و آسمانی به‌کار می‌رفته است. در متون کهن ایرانی به نسخه‌ای از اوستا اشاره شده که «بر پوست‌های گاو آراسته و به آب زر نوشته»، و در استخر فارس «به گنجینۀ نوشته‌ها» نگاه‌داری می‌شده است. در اوستا و دیگر متون رابطه‌ای بین ایزد مهر و فلز زر دیده می‌شود. این ایزد آراسته به زیورهای زرین مجسم گردیده،
[۲] یشتها، کردۀ ۴، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
و همچنین آمده است که ترازوی رشن (فرشتۀ دادگستری) که برای سنجش کردار نیک و بد انسان‌ها در روز پسین به کار می‌رود، از زر ساخته شده است.
در متون سده‌های نخستین دورۀ اسلامی نیز از اوستای به زر نوشته شده، یاد کرده‌اند. طبری از اوستایی گزارش می‌دهد که بر ۱۲ هزار پوست گاو نقر کرده، و بر آن طلا نشانده بودند. مسعودی در مروج الذهب
[۴] مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۴۱، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، ۱۹۹۷م.
شمار پوستها را ۱۸ هزار، و در التنبیه والاشراف ــ چون طبری ــ ۱۲ هزار ثبت کرده است. ثعلبی می‌نویسد: این اوستا را اسکندر پس از ویران کردن شهرهای ایران و کشتن دارا، برای به دست آوردن طلایی که با قلمهای زرین به زر بر آن‌ها حک شده بود، سوزاند.
[۶] ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء (عرائس المجالس)، ج۱، ص۳۲۴، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
[۷] ثعالبی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۲۵۷، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
[۸] بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۰ش.



رابطۀ بین ایزد مهر و فلز زر در متون دورۀ اسلامی به صورت احترام ویژه نسبت به طلا و تأثیر آفتاب در پیدایش آن دیده می‌شود.
در نزهت‌نامۀ علائی آمده است که «زر از قسمت آفتاب است» و فلزی فاسد ناشدنی با خاصیت‌های بسیار.
[۹] ابن ابی‌الخیر، شهمردان، نزهت‌نامۀ علائی، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، ۱۳۶۲ش.
جوهری نیشابوری افزون بر برشمردن منفعت‌های زر می‌نویسد: «حق جل و علا آن را عزیز گردانیدست و قاضی‌الحاجات خلق در امور معیشت دنیاوی ساخته...».
[۱۰] جوهری نیشابوری، محمد، جواهرنامۀ نظامی، ج۱، ص۳۰۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۳ش.
زکریا قزوینی زر را شریف‌ترین نعمت باری‌تعالی خوانده است.
[۱۱] قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، ج۱، ص۱۲۳، قاهره، ۱۹۵۶م.
ابوالقاسم کاشانی با برشمردن منافع زر آن را «ناموس اصغر» می‌نامد.
[۱۲] ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۱۳] بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۴ش.
[۱۴] نصیرالدین طوسی، محمد، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۱، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.

کاربرد طلا در کتاب‌های دورۀ ساسانیان امری شناخته شده است. طبری دربارۀ محاکمۀ افشین به روزگار خلافت معتصم در ۲۲۵ق/۸۴۰م و داستان کتابی که نزد او پیدا شده بود، می‌نویسد: محمد عبدالملک زیّات از افشین پرسید: آن کتاب چیست که آن را با طلا و گوهر و دیبا آراسته‌ای؟ و او پاسخ داد که این کتابی است که از پدران من به ارث رسیده است... کتاب را آراسته یافتم و زیور از آن بر نداشتم.
با گسترش اسلام در سرزمین‌های دیگر و ضرورت کتابت و تکثیر قرآن آراستن آن به طلا نیز برپایۀ پیشینۀ این امر رواج یافت. نخستین گزارش از نوشتن قرآن با طلا از ابن ندیم در دست است. او می‌نویسد: خالد بن ابوهیاج کاتبِ خوش‌نویسی بود که از سورۀ «وَالشَّمْسِ وَ ضُحیٰها» تا پایان قرآن را در سمت قبلۀ مسجد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) به طلا نوشت. عمر بن عبدالعزیز (حک‌ ۹۹-۱۰۱ق/ ۷۱۸- ۷۱۹م) از او خواست تا قرآنی به همان‌گونه برایش بنویسد. خالد قرآنی به همان‌گونه برای وی نوشت و در کتابت آن هنرنمایی‌ها کرد. عمر آن نسخه را بسیار پسندید، اما چون دست‌مزد او را گران دید، قرآن را به وی بازگرداند.
[۱۶] ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱-۳۲، به کوشش ناهدعباس عثمان، دوحه، ۱۹۸۵م.

این گزارش نشان از بیگانگی عرب‌ها از سنت کاربرد طلا در متون دینی دارد و در همان حال، تأثیرپذیریِ آنان از آرایه‌های کتب دینی ایرانیان و مسیحیان را نشان می‌دهد. البته شماری از پرهیزگاران نامدار آغاز اسلام با کاربرد آرایه‌های زرین (تذهیب) در قرآن ــ همانند آباء مسیحی در تزیین کتاب مقدس
[۱۷] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۳۷،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
ــ به مخالفت پرداختند.


ابن ابی داوود در کتاب المصاحف خود بخشی را به تذهیب در قرآن اختصاص داده، و حدیث‌هایی در درستی و نادرستی کتابت یا آراستن قرآن با طلا نقل کرده است؛ ازجمله این حدیث که «هیچ امتی کار بدی انجام نداده است، مگر این‌که قرآن‌ها و مساجد خود را تزیین کرده باشد»
[۱۸] ابن ابی‌داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش آ جفری، قاهره، ۱۹۳۶م.
و در برابر، این حدیث را نیز از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) در درستی این کار نقل کرده است: «خداوند دوست دارد کار بنده‌ای را که کار را محکم و استوار سازد».
[۱۹] ابن ابی‌داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش آ جفری، قاهره، ۱۹۳۶م.
[۲۰] عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء و مزیل الالباس، ج۱، ص۲۴۵، بیروت، ۱۳۵۱ق.

با این‌همه، کار نوشتن قرآن با طلا و آراستن آن با نقوش گیاهی و هندسی سیری رو به افزایش داشت. احترام به قرآن هنرمندان ملت‌های مسلمان را به کتابت قرآن با بهترین خط و زیباترین آرایه‌های کتاب‌سازی تشویق کرد. نخستین آرایه‌ها تنها با طلا انجام می‌گرفت و به همین سبب، نام تذهیب برای این آرایه‌ها ــ حتی در دوره‌ای که گوناگونی و فراوانی رنگ در آن‌ها رایج شد ــ برجا ماند.
پدید آوردنِ نسخه‌های خطی آراسته در ایران سده‌های نخستین هجری امری دور از احتمال به نظر می‌آید. در سده‌های بعد نیز آرایه‌های زرین را بیش‌تر در نسخه‌های کهن قرآن می‌یابیم. نقش‌مایه‌های این‌گونه آثار متأثر از عوامل معماری و کتاب‌آرایی پیش از اسلام است.
نشان‌های پایان آیه‌ها به صورت دایره‌های ساده در قرآن‌های ایرانی از علامت‌های نقطه‌گذاریِ پاپیروس‌هایی که متون ادبی پهلوی بر آن نوشته شده، تأثیر پذیرفته است.
[۲۱] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۴۵،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
شاخه‌های نخل، نقش دوبالی که اناری را در میان گرفته و نقشِ شیوه یافتۀ آتشدان و نوارهای در حال اهتزاز متأثر از هنر ساسانی است.
نوشتن عنوان‌ها به صورت درخشان و درشت‌تر از متن در میان نواری کشیده و تزیین شده با شاخ و برگ قابل مقایسه با یافته‌های مانوی تورفان است.
[۲۲] بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۳۸، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.

تزیینات سر سوره‌ها شامل نواری باریک است که به‌تدریج به صورت مستطیلی کشیده و منظم در می‌آید و به نقشی بادبزنی شکل منتهی می‌شود و نیز شمسه‌هایی که با یک زائدۀ کوچک، به جدول دور صفحه‌ها متصل می‌شود و با آرایه‌های هندسی و گیاهی به‌ویژه برگ نخل پرشده است.
[۲۳] Dimand، M S، ج۱، ص۶۷-۶۸، A Handbook of Muhammadan Art، New York، ۱۹۵۸.

طلا عنصر اصلی تذهیب در نخستین سده‌های دورۀ اسلامی است. این فلز با حرمت شناخته شده‌اش در ایران برای کتابت، تذهیب و پر کردن فاصلۀ سطرها (طلااندازی) کاربرد گسترده یافت و پس از آن، لاجورد به نشانه آبی آسمان از مقام دوم برخوردار شد. کاربرد رنگ‌هایی چون لاجورد، سبز و سرخ به‌تدریج از سدۀ ۴ق/۱۰م متداول گردید. این رنگ‌ها به ترتیب، درجه‌های بعدی را دارند که برخی از پژوهشگران معاصر برای آن‌ها ارزش نمادین قائل شده‌اند.
[۲۴] Lings، M، ج۱، ص۷۶-۷۷، The Quranic Art of Calligraphy and Illumination، Westerham، ۱۹۷۶.



در سدۀ ۴ق تذهیب هنری کاملاً پذیرفته شده و رایج بود و کاربرد بسیار در نسخه‌های خطی و از همه رایج‌تر در آراستن قرآن داشت. گزارش یاقوت دربارۀ زندگانی ابن بواب، خوش‌نویس نامدار این سده نشان از جایگاه این هنر دارد. از ابن بواب نقل شده که به هنگامی که در شیراز کتابدار کتابخانۀ بهاءالدوله، پسر عضدالدوله دیلمی بوده، ۲۹ جزو از قرآنی به خط ابن مقله را یافته، و جزو ۳۰ آن را به دستور بهاءالدوله نوشته، تذهیب، تجلید و کهنه کرده است، و در برابر آن به دریافت جایزه نائل شده است.
[۲۵] یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۱۵، ص۱۲۲-۱۲۴.
قرآنی به خط ابن بواب با تاریخ ۳۹۱ق در موزۀ چستربیتی دوبلین نگاهداری می‌شود که شیوۀ تذهیب و نقش‌مایه‌های تذهیب سدۀ ۴ق را نشان می‌دهد.
[۲۶] James، D، ج۱، ص۳۳، Qur’ans and Bindings، from the Chester Beatty Library، London، ۱۹۸۰.
[۲۷] سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، ۲۰۰۵م.
در این قرآن تأثیر نقش‌مایه‌های ایرانی چون برگ نخل، انار، کاربرد طلا برای نوشتن سرسوره‌ها به قلمی جلی‌تر از متن، شمسه و ترنج‌های بادبزنی شکل و... که همه تأثیر نقوش عصر ساسانی است، دیده می‌شود.
تذهیب با مفهوم هنری و تکامل یافته را می‌توان از سدۀ ۵ق/۱۱م به بعد مشاهده و بررسی کرد. در این سده خراسان برترین و بزرگ‌ترین مرکز خوش‌نویسی و تذهیب به‌شمار می‌آمد. نمونۀ بارز آن قرآنی بی‌مانند است، به خط ابوالقاسم بن سعید بن ابراهیم بن عالم بن ابراهیم بن صالح به تاریخ ۴۲۷ق/۱۰۳۶م که کاتب خود صفحه‌های آغازین و انجام آن را تذهیب کرده، و در پایان نسخه تصریح نموده که خوش‌نویسی و تذهیب را در دامغان و نیشابور آموخته است.
[۲۸] بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
[۲۹] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۲،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.


۵.۱ - قرآن عثمان بن حسین وراق

در همین سده، یکی از زیباترین نسخه‌های کامل قرآن در ۳۰ جزو در سال‌های ۴۶۲-۴۶۶ق/۱۰۷۰-۱۰۷۴م به دست خوش‌نویس و مذهِّب نامدار ایرانـی ــ عثمان بن حسین وراق غزنوی ــ به قلم پیرآموز کتابت و تذهیب شده است. افزون بر کاربردِ تمامی هنرهای کتاب‌آرایی در این اثر بی‌مانند، از گستردگی کاربردِ تذهیب در تمامی جزوها باید یاد کرد. تذهیب هر جزو با جزو دیگر از دیدگاه طرح و نقش تفاوت دارد. هر جزو در آغاز دو صفحۀ مذهَّب دارد و طرح داخلی ترنج‌های تذهیب شدۀ کنار صفحه‌ها که برگرفته از نقش‌مایه‌های گچ‌بری مسجدهای جامع قزوین و اصفهان و اردستان است، همانند یکدیگر نیست.
[۳۰] بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
[۳۱] گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، ج۱، ص۴۵-۶۵، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شمـ ۱۵۷.
مکتب این مذهب نامدار توسط فرزند هنرمند او، محمد بن عثمان ادامه یافت. آثار این هر دو در کتابخانۀ آستان قدس رضوی نگاهداری می‌شود.
[۳۲] گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، ج۱، ص۴۵-۶۵، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شمـ ۱۵۷.



از آغاز سدۀ ۶ق/۱۲م بخشی از قرآنی به خط عثمان بن محمد با تاریخ کتابت ۵۰۵ق برجاست که در شهر بست سیستان کتابت شده، و علی بن عبدالرحمان آن را تذهیب کرده است. افزون بر سر سوره‌ها، نسخه دارای صفحه‌ها و حاشیه‌های مذهب پرکار است. این نسخه در کتابخانۀ ملی فرانسه در پاریس نگاهداری می‌شود.
[۳۳] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۲-۱۹۵۳،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
[۳۴] Richard، F، ج۱، ص۳۷، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.

وجود نسخه‌های مذهبی چون قرآنِ همراه با تفسیر موزۀ دانشگاه فیلادلفیا که کتابت و تذهیب آن را محمود بن حسین کاتب در ۵۵۹ق/۱۱۶۴م در همدان به پایان برده است و نیز قرآن کتابخانۀ آستان قدس رضوی به خط احمد بن علی مقری یونس‌آبادی که محمد بن عبدالرحمان بن محمد فرج دامغانی در ۵۷۳ق/۱۱۷۷م تذهیب آن را بر‌عهده داشته است و نیز قرآنی که عبدالرحمان بن ابوبکر بن عبدالرحیم کتابت و تذهیب کرده است، نشان از پراکندگی و گوناگونی مکتب‌های تذهیب در جای‌جای ایران دارد.
[۳۵] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۴۷،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.

نوشتۀ راوندی گویای این است که هنر تذهیب در این سده اهمیتی خاص داشته است و پادشاهان و شاه‌زادگان نیز به این کار می‌پرداخته‌اند. راوندی در شرح احوال خود می‌نویسد که از راه کتابت قرآن و تذهیب کسب روزی می‌کرده‌است.
[۳۶] راوندی، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۰-۴۱، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، ۱۳۶۴ش.
همو می‌نویسد: طغرل بن‌ ارسلان سلجوقی «مصحفی سی پاره مبدا کرد و می‌نوشت»، مذهبان آن را به زر حل تکحیل می‌کردند و برای هر جزو «صد دینار مغربی خرج می‌شد». او افزایشِ «تقرب و ترحیب» خود نزد پادشاه سلجوقی را به سبب «تکحیل نوشتۀ او» می‌داند.
[۳۷] راوندی، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، ۱۳۶۴ش.



از سدۀ ۷ق/۱۳م آثار اندکی برجاست که داوری دربارۀ هنر تذهیب را مشکل می‌سازد. شواهد موجود نشان از ادامۀ شیوۀ سده‌های پیش‌تر دارد. از آغاز این سده قرآنی با ترجمه و تفسیر طبری به خط اسعد بن محمد بن ابی حرث احمد بن ابی‌الخیر سهلویۀ یزدی به تاریخ ۶۰۶ق برجاست که به دست احمد بن ابی نصر بن ابی عمر بن عتیق در ۶۰۸ق/۱۲۱۱م تذهیب شده است.
[۳۸] بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۱۹-۲۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
[۳۹] آتابای، بدری، فهرست کتب دینی و مذهبی خطی کتابخانۀ سلطنتی، ج۱، ص۱۱۳، تهران، ۱۳۵۲ش.

از واپسین سال‌های این سده نیز تذهیب سرسوره‌های چند قرآن به خط یاقوت مستعصمی با تاریخ‌های ۶۶۹ و ۶۸۵ق/۱۲۷۱ و ۱۲۸۶م و نیز یک نسخه منافع‌الحیوان نوشته شده در مراغه به تاریخ ۶۹۷ یا ۶۹۹ق/ ۱۲۹۸ یا ۱۳۰۰م در کتابخانۀ ملی پاریس، نشان از تداوم شیوۀ تذهیب سدۀ پیشین دارد.
[۴۰] سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، ج۱، ص۷۰، قاهره، ۲۰۰۵م.
[۴۱] حاشیۀ ۱، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.



در سدۀ ۸ق/۱۴م به روزگار حکومت ایلخانیان مغول، با پیدایش امکانات تـازه در کتـاب‌سازی و کتاب‌آرایی ــ ازجملـه قطع بزرگِ (سلطانیِ) کتـابها ــ کـاربردِ تذهیب گسترش کمّی و کیفی بسیار یافت. اوج زیبایی تذهیب را در قرآن‌های کتابت شده به روزگار اولجایتوی اسلام پذیرفتۀ شیعی (محمد خدابنده) می‌توان دید. تذهیب‌های این دوره از دیدگاه طرح و رنگ از شاهکارهای هنر کتاب‌آرایی به‌شمار می‌رود. رنگ در این دوره نقشی تازه می‌یابد. سبز و قرمز تند در کنار طلایی و لاجورد به‌طور گسترده به کار می‌رود و رنگ سفید، آبیِ روشن و تیره، و سرنج در کنار طلا به تذهیب ویژگی و سرشاری مینایی می‌دهد
[۴۲] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۹،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
و آنچه پس از آن، «مذهّب مرصّع» خوانده شد، در آثار این دوره پدید می‌آید.

۸.۱ - نمونه‌های چشمگیر

دو نمونۀ چشم‌گیر از این گروه قرآن‌ها درخور توجه بسیار است: ۱. هفت جزو بازمانده از ۳۰ جزو قرآنی رحلی که بین سال‌های ۷۰۲-۷۰۶ق/۱۳۰۳-۱۳۰۶م به خط احمد سهروردی (همین مقاله)، خوش‌نویس نامدار ایرانی نوشته، و به دست محمد بن ایبک بن عبدالله تذهیب شده است.
[۴۳] بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۶، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۲. بخشی از قرآنی به خط عبدالله بن محمد همدانی، کتابت شده به سال ۷۱۳ق/۱۳۱۳م که کاتب خود آن را در همدان تذهیب کرده است.
[۴۴] Martin، F R، ج۱، ص۹۸، The Miniature Painting and Painters of Persia، India and Turkey from the ۸th to the ۱۸th Century، London، ۱۹۱۲.
[۴۵] حاشیۀ ۸، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
[۴۶] کحاله، عمررضا، الفنون الجمیلة فی العصور الاسلامیة، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱، دمشق، ۱۹۷۲م.
[۴۷] سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، ۲۰۰۵م.
این دو نسخه از دیدگاه زیبایی و گونه‌گونی نقش به‌ویژه گره‌سازی ــ در تذهیب صفحه‌های بدرقه ــ تا روزگار خود مانند ندارد.
تذهیب دو قرآن دیگر در نیمۀ این‌ سده، یکی در ۷۴۱ق/۱۳۴۰م به خط ارغون کاملی و تذهیب محمد نقاش در موزۀ ترک و اسلامیِ استانبول،
[۴۸] سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، ج۱، ص۷۳، قاهره، ۲۰۰۵م.
و دیگری به خط یحیی جمالی صوفی با تاریخ ۷۴۵-۷۴۷ق/۱۳۴۴- ۱۳۴۶م و تذهیب «حمزة بن محمد علوی در دارالملک شیراز» در موزۀ پارس شیراز
[۴۹] بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۹-۵۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
[۵۰] بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۳۰-۳۱، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
شایان ذکر است.
افزون بر قرآن‌ها، کتاب‌های علمی، ادبی و تاریخی چون منافع‌الحیوان، دیوان‌های شاعران، و آثار رشیدالدین فضل‌الله و جز آن‌ها نیز در این دوره دارای آرایه‌های پرکار تذهیب‌اند. شمار آثار و نام مذهِّب‌های برجا مانده از این سده به نسبت سده‌های پیش‌تر، درخور توجه است. مراکزی چون تبریز، همدان، بغداد، مراغه، شیراز، کاشان، سبزوار و... در شمار شهرهایی‌اند که در این شاخۀ هنری فعال بوده‌اند.
[۵۱] حاشیه‌ها، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴-۱۹۵۵، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.



روند رو به اوج هنر تذهیب در سدۀ ۹ق/۱۵م ادامه یافت. در این سده که هم‌زمان با عصر تیموریان و دورۀ حمایت فراگیر از هنر و گرد آوردن اجباری هنرمندان سراسر سرزمین‌های گشوده شده به دست تیمور در سمرقند بود، هنر تذهیب به گونه‌ای چشم‌گیر پیشرفت، و تکاملی همراه با ظرافت داشت.

۹.۱ - مذَهِب‌های دوران تیموریان

شمار مذهب‌های شناخته شده در این دوره بیش‌تر از دوره‌های پیش است. در همین دوره افزون بر حمایتی که از سوی پادشاهان و شاه‌زادگان تیموری نسبت به مذهب‌ها وجود داشت، برخی از آنان نیز خود به هنر تذهیب می‌پرداختند. از آن جمله است سلطان احمد جلایر (سل‌ ۷۸۴-۸۱۳ق/۱۳۸۲-۱۴۱۰م) که دولتشاه سمرقندی هنر تذهیب را نیز در شمار هنرهای گونه‌گون او برمی‌شمارد.
[۵۲] دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، ۱۳۰۵ق.

ورود نام تذهیب‌سازان به تاریخ‌های رسمی در این دوره جایگاه این رشته از هنر را نشان می‌دهد. خواندمیر از خواجه روح‌الله میرک، نگارگر نامدار و چیره‌دستیِ او در هنر تذهیب یاد می‌کند و می‌نویسد که او در «تصویر و تذهیب نظیر نداشت».
[۵۳] خواندمیر، غیاث‌الدین، فصلی از خلاصةالاخبار، ص۶۳، به کوشش گویا اعتمادی، کابل، ۱۳۴۵ش.
[۵۴] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۴، ص۳۴۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
او شاگرد مولانا ولی‌الله بود. شماری از هنرمندان سدۀ ۹ق/۱۵م از چند رشتۀ هنری سررشته داشتند. سیمی نیشابوری در شمار استادانی بود که هنرهای گوناگونی داشت و به نگارگری و تذهیب نیز می‌پرداخت. او بر عبدالحی، نقاش مشهور سمت استادی داشت.
[۵۵] دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، ۱۳۰۵ق.
افزون بر اینها، حاجی محمد، نقاش نامدار مذهِّب هم بوده است.
[۵۶] خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۴، ص۳۴۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.

نصیرالدین محمد مذهب نیز در شمار همین هنرمندان است. منشوری به نام او در دست است که وی در ۸۰۵ق/۱۴۰۲م از سوی ابراهیم سلطان، پسر شاهرخ به سمت «مقدم و کلانتر کتابخانۀ همایونی» برگزیده شده است. در این منشور به او نسبت «سرآمد دوران» در نگارگری و تذهیب داده‌اند.
[۵۷] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۹۴۲، تهران، ۱۳۴۵ش.
از هنرمندانی که تنها به کار تذهیب می‌پرداختند، نیز در متون نام‌هایی آمده است. علیشیر نوایی در وصف محمد مذهب کرمانی می‌نویسد: «در حسن یوسف بود و در تذهیب نیز ثانی مانی».
[۵۸] علیشیر نوایی، مجالس النفایس، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.

افزون بر نام مذهب‌ها، وجود نسخه‌های تذهیب شدۀ این سده مآخذ گویایی برای شناخت جایگاه این هنر است. مشکل بزرگی که در شناخت دقیق هنرمندانِ مذهب هست، نبودِ رقم آنان بر آثار است که بسیار به ندرت دیده می‌شود. این بدان سبب است که در این دوره همواره در کتاب‌آرایی هنر تذهیب در سایۀ هنر نگارگری قرار گرفته است.
[۵۹] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۶۰،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
اینکه میرک و بهزاد که هردو نخست مذهب بودند و بعد به نگارگری روی آوردند، شاید تحت تأثیر همین روند بوده باشد.

۹.۲ - دو مذهب نامدار

در پایانِ همین سده، دو مذهب نامدار، یعنی یاری و محمود به خلق آثار هنری خود می‌پردازند. دوغلات یاری را در تذهیب استاد می‌خواند و می‌نویسد: تحریر وی از تذهیبش بهتر است. او وی را شاگرد ملا ولی می‌خواند. دربارۀ هنر محمود نیز می‌نویسد: تذهیب را «از یاری بهتر کرده» و بسیار نازک کار است. همو می‌نویسد: مولانا محمود دیباچه‌ای برای سلطان حسین میرزا بایقرا «بنیاد کرد» که پس از ۷ سال کار ناتمام ماند. کار این اثر چنان نازک و ظریف است که «در مفاصل بند رومیِ» آن‌که به اندازۀ نیم‌نخود است «یک ماه زرد زر ساخته» که ۵۰ بند اسلیمی در آن جای داده است.
[۶۰] دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.
او بر آن است که با آنکه در این دوره مذهب‌ها بسیارند، آن دو تن سرآمدند.
[۶۱] دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.

یاری را می‌توان نامدارترین مذهب، و کارهای او را اوج زیبایی هنر تذهیب در تاریخِ آن به‌شمار آورد. او هم‌زمان با سلطان حسین میرزا بایقرا می‌زیست و با کمال‌الدین بهزاد، سلطان علی مشهدی، سلطان محمد نور و سلطان محمد خندان هم‌زمان بود و آثاری از آن‌ها را تذهیب یا تحریر کرده است.
[۶۲] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۹۶۶-۹۶۷، تهران، ۱۳۴۵ش.
برخی از قطعه خط‌های خوش‌نویسان هم‌زمان با او در مرقع‌های بهرام میرزا و مالک دیلمی و امیر غیب بیگ به دست او تذهیب و تحریر شده است.
[۶۳] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۶۲، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۶۴] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۷۸، تهران، ۱۳۴۵ش.
[۶۵] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۲۶۷، تهران، ۱۳۴۵ش.

اثر کم مانندی از یاری که با نداشتن رقم به او نسبت داده شده، دو صفحه تذهیبِ آغاز، و تحریر تمامی متن دیوانی از حافظ است که در کتابخانۀ موزۀ کاخ گلستان نگاهداری می‌شود. «جهانگیر» بر پشت صفحۀ آغاز نسخه، تذهیب را به یاری، و خط نسخه را به سلطان علی نسبت داده که بیانی نیز بر آن تأیید نهاده است.
[۶۶] بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۵۷- ۲۵۸، تهران، ۱۳۴۵ش.



تذهیب در سده‌های ۱۰-۱۲ق/۱۶- ۱۸م، در دورۀ پادشاهی صفویان از هنرهای اصلی و مورد توجه هنرمندان و هنردوستان بود. در این دوره، بازماندۀ مذهب‌های پرورش‌یافته در مکتب خراسان هنوز زنده بودند و شماری از آن‌ها به تبریز انتقال یافتند.
دوست محمد در مقدمۀ مرقع بهرام میرزا در «ذکر مذهّبان کتابخانۀ اعلی» به ۳ تن مذهب نامور عصر خود اشاره می‌کند. او نخست از میرک مذهب و سپس پسرش، قوام‌الدین مسعود و پس از آن، از کمال‌الدین عبدالوهاب، مشهور به خواجه کاکا نام می‌برد که او را «هنرور قابل با صفا» و در میان هنرمندان شیراز «ممتاز» می‌شمارد. از دو تن نخست، اثر رقم‌داری در هنر تذهیب در دست نیست. اما از عبدالوهاب کاکای شیرازی سرلوحی بر پیشانی صفحۀ آغاز نسخۀ گزیدۀ بوستان سعدی به قلم کتابت خفی عالی‌شاه محمود نیشابوری در کتابخانۀ کاخ گلستان وجود دارد که تنها اثر رقم‌دار (غلام‌شاه عالم عبد وهاب) و شناخته شدۀ او ست.
[۶۷] سمسار، محمدحسن، «معرفی نسخه»، گزیدۀ بوستان.


۱۰.۱ - مذهبان نامدار دوران صفویه

از مذهبان نامدار دیگر این عصر مولانا عبدالله شیرازی است که به گزارش قاضی احمد مدت ۲۰ سال در کتابخانۀ شاه‌زاده ابراهیم میرزا به کار مشغول بود.
[۶۸] قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۶۹] هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، ج۸، ص۵۸۰، قم، ۱۳۳۹ش.
دیگری محمدامین جدول‌کش مشهدی است که در تذهیب و دیگر هنرهای کتاب‌آرایی استادی بی‌مانند بود و به گزارش قاضی احمد ــ که گزافه‌آمیز می‌نماید ــ می‌توانست تا ۷۰ رنگ کاغذ رنگ‌آمیزی کند. از این گروه می‌توان به استاد حسن مذهب تبریزی ــ بغدادی اصل ــ و غیاث‌الدین محمد مشهدی یاد کرد.
[۷۰] قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۷۱] هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، ج۸، ص۵۸۰، قم، ۱۳۳۹ش.

در این سده در مکتب شیراز، روزبهان و پدرش، نعیم‌الدین، هردو افزون بر کتابت، به کار تذهیب می‌پرداختند. از کارهای این پدر و پسر قرآنی در موزۀ ایران باستان به تاریخ ۹۲۹ق/۱۵۲۳م،
[۷۲] بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۳۸- ۳۹، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
و در کتابخانۀ ملی فرانسه دیوان حسن دهلوی با تاریخ ۹۳۲ق/۱۵۲۶م و در کتابخانۀ بادلیان آکسفرد یک نسخه کلیات سعدی به تاریخ ۹۱۶ تا ۹۲۶ق/۱۵۱۰ تا ۱۵۲۰م نگاهداری می‌شود.
[۷۳] Richard، F، ج۱، ص۱۳۶، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.
از روزبهان شیرازی تا ۹۴۷ق/۱۵۴۰م آثاری در دست است.
[۷۴] Richard، F، ج۱، ص۱۲۶، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.

در این دوره شیراز یکی از مرکزهای پرکار کتاب‌آرایی و کتاب‌سازی بود. پیر بوداق منشی در این‌باره می‌نویسد: نستعلیق‌نویسان در شیراز بسیارند. آنان همانند هم می‌نوشتند به آن‌سان که تفاوتی بین خط آن‌ها نبود. آنان به صورت جمعی در خانواده به کار می‌پرداختند. او بر پایۀ دیده‌های خود می‌نویسد: در شیراز «زن کاتب است و شوهر مصوِّر و دختر مذهِّب و پسر مجلِّد». وی لطیفه‌ای به نقل از بهرام میرزا صفوی نقل می‌کند که «در شیراز کتاب می‌کارند» و نتیجه می‌گیرد که اگر کسی ۰۰۰‘۱کتاب مصور و مذهب بخواهد، «در یک‌سال... از شیراز به‌هم می‌رسد».
[۷۵] پیر بوداق منشی، جواهرالاخبار، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.

رکودی که از نیمۀ سدۀ ۱۲ق/ ۱۸م در هنر تذهیب پدید آمد، نزدیک به یک سده ادامه یافت. شیوۀ کار مذهبهای سدۀ یادشده پیروی از مکتب صفوی بود، اما کیفیت رنگ‌آمیزی از گذشته نازل‌تر شد.
[۷۶] Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۷۴،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.



در سدۀ ۱۳ق/ ۱۹م دیگر کارگاه سلطنتی وجود نداشت. در نیمۀ دوم این سده گرایشی برای تولید نسخه‌های خطی مصور و مذهب پدید آمد. بنیان‌گذاری «مجمع الصنایع» در ۱۲۶۹ق/۱۸۵۳م
[۷۷] اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
[۷۸] «سبزه‌میدان و مجمع دارالصنایع»، ص۶۷_۶۹، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، شمـ ۹-۱۰.
و پدید آوردن ۶ جلد کتاب هزار و یک شب که «واپسین اثر برجستۀ کتاب‌سازی ایران» است، کوشش نهایی در رواج هنر تذهیب به‌شمار می‌آید و دو هنرمندی که بر این مجموعه کار کردند، یعنی عبدالوهاب مذهب‌باشی و میرزا علی‌محمد مذهب نامدارترین مذهبان این دوره به‌شمار می‌آیند.
[۷۹] ذکاء، یحیی، «میرزا ابوالحسن‌خان صنیع‌الملک غفاری»، ج۱، ص۱۶، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۲ش، شمـ ۱۱.
[۸۰] سمسار، محمدحسن، کاخ گلستان، ج۱، ص۲۲۲_۲۲۶، گزینه‌ای از شاهکارهای نگارگری و خوش‌نویسی، تهران، ۱۳۷۹ش.
در سدۀ ۱۴ق/۲۰م هرچند کاربرد تذهیب بسیار محدود و کاربریِ اصلی آن‌که آراستن نسخه‌های خطی بود، منسوخ شد، اما به سبب رواج آموزش آن شماری مذهب توانا تربیت شدند. نامورترین آنان نصرت‌الله یوسفی است که آثار او بیش‌تر به صورت حاشیۀ تزیینی برای آراستن دورنگاره‌ها تهیه شده است.
[۸۱] تیمایی، فریدون، «نصرت‌الله یوسفی»، ج۱، ص۲۷-۳۱، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شمـ ۱۸.



(۱) آتابای، بدری، فهرست کتب دینی و مذهبی خطی کتابخانۀ سلطنتی، تهران، ۱۳۵۲ش.
(۲) ابن ابی داوود، عبدالله، المصاحف، به کوشش آ جفری، قاهره، ۱۹۳۶م.
(۳) ابن ندیم، الفهرست، به کوشش ناهدعباس عثمان، دوحه، ۱۹۸۵م.
(۴) ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۵) ارداویراف ‌نامه، به کوشش رحیم عفیفی، مشهد، ۱۳۴۲ش.
(۶) اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
(۷) بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
(۸) بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، تهران، ۱۳۴۵ش.
(۹) بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
(۱۰) بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، به کوشش پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۰ش.
(۱۱) بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۴ش.
(۱۲) پیر بوداق منشی، جواهرالاخبار، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
(۱۳) تیمایی، فریدون، «نصرت‌الله یوسفی»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شمـ ۱۸.
(۱۴) ثعالبی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
(۱۵) ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء (عرائس المجالس)، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
(۱۶) جوهری نیشابوری، محمد، جواهرنامۀ نظامی، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۱۷) حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فی‌العصر الاسلامی، بیروت، ۱۴۰۱ق.
(۱۸) خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
(۱۹) خواندمیر، غیاث‌الدین، فصلی از خلاصةالاخبار، به کوشش گویا اعتمادی، کابل، ۱۳۴۵ش.
(۲۰) دوست محمد، مقدمۀ مرقع بهرام میرزا، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
(۲۱) دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.
(۲۲) دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، ۱۳۰۵ق.
(۲۳) ذکاء، یحیی، «میرزا ابوالحسن‌خان صنیع‌الملک غفاری»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۲ش، شمـ ۱۱.
(۲۴) راوندی، محمد، راحةالصدور، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، ۱۳۶۴ش.
(۲۵) «سبزه‌میدان و مجمع دارالصنایع»، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، شمـ ۹-۱۰.
(۲۶) سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، ۲۰۰۵م.
(۲۷) سعدی، گزیدۀ بوستان، به کوشش محمدحسن سمسار، تهران، ۱۳۸۴ش.
(۲۸) سمسار، محمدحسن، کاخ گلستان، گزینه‌ای از شاهکارهای نگارگری و خوش‌نویسی، تهران، ۱۳۷۹ش.
(۲۹) سمسار، محمدحسن، «معرفی نسخه»، گزیدۀ بوستان.
(۳۰) شهمردان بن ابی‌الخیر، نزهت‌نامۀ علائی، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۳۱) طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری.
(۳۲) عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء و مزیل الالباس، بیروت، ۱۳۵۱ق.
(۳۳) علیشیر نوایی، مجالس النفایس، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
(۳۴) قاضی احمد قمی، گلستان هنر، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
(۳۵) قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، قاهره، ۱۹۵۶م.
(۳۶) کحاله، عمررضا، الفنون الجمیلة فی العصور الاسلامیة، دمشق، ۱۹۷۲م.
(۳۷) گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شمـ ۱۵۷.
(۳۸) مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، بغداد، ۱۹۳۸م.
(۳۹) مسعودی، علی، مروج الذهب، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، ۱۹۹۷م.
(۴۰) نصیرالدین طوسی، محمد، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
(۴۱) هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، قم، ۱۳۳۹ش.
(۴۲) یاقوت حموی، معجم الادبا.
(۴۳) یشتها، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
(۴۴) Dimand، M S، A Handbook of Muhammadan Art، New York، ۱۹۵۸.
(۴۵) Ettinghausen، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
(۴۶) James، D، Qur’ans and Bindings، from the Chester Beatty Library، London، ۱۹۸۰.
(۴۷) Lings، M، The Quranic Art of Calligraphy and Illumination، Westerham، ۱۹۷۶.
(۴۸) Martin، F R، The Miniature Painting and Painters of Persia، India and Turkey from the ۸th to the ۱۸th Century، London، ۱۹۱۲.
(۴۹) Richard، F، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.


۱. حسن، زکی محمد، الفنون الایرانیة فی‌العصر الاسلامی، ج۱، ص۷۰، بیروت، ۱۴۰۱ق.
۲. یشتها، کردۀ ۴، ترجمۀ ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۴۷ش.
۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۱، ص۵۶۱.    
۴. مسعودی، علی، مروج الذهب، ج۱، ص۲۴۱، به کوشش سعید محمد لحام، بیروت، ۱۹۹۷م.
۵. مسعودی، علی، التنبیه و الاشراف، ص۸۰، به کوشش عبدالله اسماعیل صاوی، بغداد، ۱۹۳۸م.    
۶. ثعلبی، احمد، قصص الانبیاء (عرائس المجالس)، ج۱، ص۳۲۴، بیروت، ۱۴۰۱ق/۱۹۸۱م.
۷. ثعالبی، حسین، غرر اخبار ملوک الفرس و سیرهم، ج۱، ص۲۵۷، به کوشش زُتنبرگ، پاریس، ۱۹۰۰م.
۸. بیرونی، ابوریحان، الآثار الباقیة، ج۱، ص۲۴۸، به کوشش پرویز اذکایی، تهران، ۱۳۸۰ش.
۹. ابن ابی‌الخیر، شهمردان، نزهت‌نامۀ علائی، ج۱، ص۲۴۸-۲۴۹، به کوشش فرهنگ جهانپور، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۰. جوهری نیشابوری، محمد، جواهرنامۀ نظامی، ج۱، ص۳۰۴، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۸۳ش.
۱۱. قزوینی، زکریا، عجائب المخلوقات، ج۱، ص۱۲۳، قاهره، ۱۹۵۶م.
۱۲. ابوالقاسم کاشانی، عبدالله، عرایس الجواهر و نفایس الاطایب، ج۱، ص۲۱۵، به کوشش ایرج افشار، تهران، ۱۳۴۵ش.
۱۳. بیرونی، ابوریحان، الجماهر فی الجواهر، ج۱، ص۳۸۲-۳۸۳، به کوشش یوسف هادی، تهران، ۱۳۷۴ش.
۱۴. نصیرالدین طوسی، محمد، تنسوخ‌نامۀ ایلخانی، ج۱، ص۲۰۹-۲۱۱، به کوشش محمدتقی مدرس رضوی، تهران، ۱۳۶۲ش.
۱۵. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج۹، ص۱۰۷-۱۰۸.    
۱۶. ابن ندیم، الفهرست، ج۱، ص۳۱-۳۲، به کوشش ناهدعباس عثمان، دوحه، ۱۹۸۵م.
۱۷. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۳۷،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۱۸. ابن ابی‌داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۰، به کوشش آ جفری، قاهره، ۱۹۳۶م.
۱۹. ابن ابی‌داوود، عبدالله، المصاحف، ج۱، ص۱۵۱، به کوشش آ جفری، قاهره، ۱۹۳۶م.
۲۰. عجلونی، اسماعیل، کشف الخفاء و مزیل الالباس، ج۱، ص۲۴۵، بیروت، ۱۳۵۱ق.
۲۱. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۴۵،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۲۲. بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۳۸، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۲۳. Dimand، M S، ج۱، ص۶۷-۶۸، A Handbook of Muhammadan Art، New York، ۱۹۵۸.
۲۴. Lings، M، ج۱، ص۷۶-۷۷، The Quranic Art of Calligraphy and Illumination، Westerham، ۱۹۷۶.
۲۵. یاقوت حموی، معجم الادبا، ج۱۵، ص۱۲۲-۱۲۴.
۲۶. James، D، ج۱، ص۳۳، Qur’ans and Bindings، from the Chester Beatty Library، London، ۱۹۸۰.
۲۷. سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، ۲۰۰۵م.
۲۸. بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۲۹. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۲،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۳۰. بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۳۱. گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، ج۱، ص۴۵-۶۵، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شمـ ۱۵۷.
۳۲. گلچین معانی، احمد، «شاهکارهای هنری شگفت‌انگیزی از قرن پنجم هجری و سرگذشت حیرت‌آور آن»، ج۱، ص۴۵-۶۵، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۵ش، شمـ ۱۵۷.
۳۳. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۲-۱۹۵۳،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۳۴. Richard، F، ج۱، ص۳۷، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.
۳۵. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۴۷،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۳۶. راوندی، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۰-۴۱، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۷. راوندی، محمد، راحةالصدور، ج۱، ص۴۴، به کوشش محمد اقبال لاهوری، تهران، ۱۳۶۴ش.
۳۸. بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۱۹-۲۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۳۹. آتابای، بدری، فهرست کتب دینی و مذهبی خطی کتابخانۀ سلطنتی، ج۱، ص۱۱۳، تهران، ۱۳۵۲ش.
۴۰. سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، ج۱، ص۷۰، قاهره، ۲۰۰۵م.
۴۱. حاشیۀ ۱، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۴۲. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۵۹،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۴۳. بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۶، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۴۴. Martin، F R، ج۱، ص۹۸، The Miniature Painting and Painters of Persia، India and Turkey from the ۸th to the ۱۸th Century، London، ۱۹۱۲.
۴۵. حاشیۀ ۸، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۴۶. کحاله، عمررضا، الفنون الجمیلة فی العصور الاسلامیة، ج۱، ص۱۸۰-۱۸۱، دمشق، ۱۹۷۲م.
۴۷. سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، قاهره، ۲۰۰۵م.
۴۸. سراج‌الدین، ابوبکر، روائع فن الخط و التذهیب القرآنی، ج۱، ص۷۳، قاهره، ۲۰۰۵م.
۴۹. بهرامی، مهدی، «تدوین قرآن و مقام آن در تاریخ خط و جلد و تذهیب»، ج۱، ص۴۹-۵۰، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۵۰. بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۳۰-۳۱، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۵۱. حاشیه‌ها، Ettinghausen، ج۱، ص۱۹۵۴-۱۹۵۵، R،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۵۲. دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ج۱، ص۱۳۲، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، ۱۳۰۵ق.
۵۳. خواندمیر، غیاث‌الدین، فصلی از خلاصةالاخبار، ص۶۳، به کوشش گویا اعتمادی، کابل، ۱۳۴۵ش.
۵۴. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۴، ص۳۴۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۵۵. دولتشاه سمرقندی، تذکرة الشعراء، ج۱، ص۱۸۱-۱۸۲، به کوشش محمد ملک الکتاب شیرازی، تهران، ۱۳۰۵ق.
۵۶. خواندمیر، غیاث‌الدین، حبیب‌السیر، ج۴، ص۳۴۸، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۵۳ش.
۵۷. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۹۴۲، تهران، ۱۳۴۵ش.
۵۸. علیشیر نوایی، مجالس النفایس، ج۱، ص۴۰۰، به کوشش علی‌اصغر حکمت، تهران، ۱۳۶۳ش.
۵۹. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۶۰،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۶۰. دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.
۶۱. دوغلات، محمد حیدر، تاریخ رشیدی، ج۱، ص۳۱۹، به کوشش عباسقلی غفاری‌فرد، تهران، ۱۳۸۳ش.
۶۲. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۹۶۶-۹۶۷، تهران، ۱۳۴۵ش.
۶۳. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۶۲، تهران، ۱۳۴۵ش.
۶۴. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۷۸، تهران، ۱۳۴۵ش.
۶۵. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۳، ص۲۶۷، تهران، ۱۳۴۵ش.
۶۶. بیانی، مهدی، احوال و آثار خوش‌نویسان، ج۱، ص۲۵۷- ۲۵۸، تهران، ۱۳۴۵ش.
۶۷. سمسار، محمدحسن، «معرفی نسخه»، گزیدۀ بوستان.
۶۸. قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
۶۹. هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، ج۸، ص۵۸۰، قم، ۱۳۳۹ش.
۷۰. قاضی احمد قمی، گلستان هنر، ج۱، ص۱۴۸، به کوشش احمد سهیلی خوانساری، تهران، ۱۳۶۶ش.
۷۱. هدایت، رضاقلی، روضةالصفا، ج۸، ص۵۸۰، قم، ۱۳۳۹ش.
۷۲. بیانی، مهدی، «فهرست قرآنها و قطعاتی از قرآن مجید»، ج۱، ص۳۸- ۳۹، راهنمای گنجینۀ قرآن، تهران، ۱۳۲۸ش.
۷۳. Richard، F، ج۱، ص۱۳۶، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.
۷۴. Richard، F، ج۱، ص۱۲۶، Splendeurs Persanes، Paris، ۱۹۹۷.
۷۵. پیر بوداق منشی، جواهرالاخبار، ج۱، ص۲۱۹-۲۲۰، نسخۀ عکسی موجود در کتابخانۀ مرکز.
۷۶. Ettinghausen، R، ج۱، ص۱۹۷۴،» Manuscript Illumination «، A Survey of Persian Art، ed A U Pope، Tehran etc، ۱۹۷۶، vol V.
۷۷. اعتمادالسلطنه، محمدحسن، تاریخ منتظم ناصری، ج۳، ص۱۷۴۵، به کوشش محمداسماعیل رضوانی، تهران، ۱۳۶۷ش.
۷۸. «سبزه‌میدان و مجمع دارالصنایع»، ص۶۷_۶۹، یادگار، تهران، ۱۳۲۷ش، شمـ ۹-۱۰.
۷۹. ذکاء، یحیی، «میرزا ابوالحسن‌خان صنیع‌الملک غفاری»، ج۱، ص۱۶، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۲ش، شمـ ۱۱.
۸۰. سمسار، محمدحسن، کاخ گلستان، ج۱، ص۲۲۲_۲۲۶، گزینه‌ای از شاهکارهای نگارگری و خوش‌نویسی، تهران، ۱۳۷۹ش.
۸۱. تیمایی، فریدون، «نصرت‌الله یوسفی»، ج۱، ص۲۷-۳۱، هنر و مردم، تهران، ۱۳۴۳ش، شمـ ۱۸.



دانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «تذهیب»، شماره۵۸۵۱.    

رده‌های این صفحه : مقالات دانشنامه بزرگ اسلامی




جعبه ابزار