• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

صفحه ۲۹۶ قرآن کریم سوره کهف

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف






(وَ کَذَٰلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ أَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فِیهَا إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَانًا ۖ رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَیٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِدًا)۲۱
و اینچنین مردم را از حال آنها آگاه کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حق است; و در قیام قیامت شکى نیست; (و به یاد آور) هنگامى را که (مردم) میان خود درباره کار آنها نزاع داشتند، گروهى مى گفتند: «بنایى بر آنان بسازید (تا از نظرها پنهان شوند که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است.» ولى کسانى که از راز آنها آگاهى یافتند (و آن را دلیلى بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما عبادتگاهى در کنار (مدفن) آنها مى سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود).»


(سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ ۖ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ ۚ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَ لَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا)۲۲
به زودى گروهى خواهند گفت: «آنها سه نفر بودند، که چهارمین آنها سگشان بود.» ـ و گروهى مى گویند: «پنج نفر بودند، که ششمین آنها سگشان بود.» ـ در حالى که اینها سخنانى بى دلیل است ـ و گروهى مى گویند: «آنها هفت نفر بودند، و هشتمین آنها سگشان بود.» بگو: «پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است.» جز گروه کمى، تعداد آنها را نمى دانند. پس درباره آنان جز با دلیل سخن مگو;و از هیچ کس درباره آنها سؤال مکن.


(وَ لَا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فَاعِلٌ ذَٰلِکَ غَدًا)۲۳
و هرگز در مورد کارى نگو: «من فردا آن را انجام مى دهم»،


(إِلَّا أَن یَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَ اذْکُر رَّبَّکَ إِذَا نَسِیتَ وَ قُلْ عَسَیٰ أَن یَهْدِیَنِ رَبِّی لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا)۲۴
مگر این که خدا بخواهد. و هرگاه فراموش کردى، پروردگارت را به خاطر بیاور; و بگو: «امیدوارم که پروردگارم مرا به راهى روشن تر از این هدایت کند.»


(وَ لَبِثُوا فِی کَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِینَ وَ ازْدَادُوا تِسْعًا)۲۵
آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نُه سال (نیز) بر آن افزودند.


(قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا ۖ لَهُ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ ۖ أَبْصِرْ بِهِ وَ أَسْمِعْ ۚ مَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَلِیٍّ وَ لَا یُشْرِکُ فِی حُکْمِهِ أَحَدًا)۲۶
بگو: «خداوند از مدّت درنگ آنها آگاهتر است; غیب آسمانها و زمین تنها از آن اوست. خداوند چه بینا و شنواست! آنها هیچ ولىّ و سرپرستى جز او ندارند. و او هیچ کس را در حکومت خود شرکت نمى دهد.»


(وَ اتْلُ مَا أُوحِیَ إِلَیْکَ مِن کِتَابِ رَبِّکَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِهِ وَ لَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا)۲۷
آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحى شده تلاوت کن; هیچ چیز سخنان او را دگرگون نمى سازد; و هرگز پناهگاهى جز او نمى یابى.




جعبه ابزار