• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

وحی (مفردات‌قرآن)

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف





وَحْی (به فتح واو و سکون حاء) از واژگان قرآن کریم به معنای اشاره سریع و تفهیم خفی است.
مشتقات وَحْی که در آیات قرآن آمده عبارتند از:
اَوْحی‌ (به فتح الف و سکون واو) به معنای وحی؛
فَاَوْحی‌ (به فتح فاء، الف و سکون واو) به معنای با اشاره؛
اَوْحَیْنا (به فتح الف، سکون واو و فتح حاء) به معنای الهام کردیم؛
لَیُوحُونَ (به ضم یاء و حاء) به معنای القا می‌کنند؛
یُوحِی‌ (به ضم یاء و کسر حاء) به معنای به‌طور سری (و در گوشی)؛
وَحْیاً (به فتح واو و سکون حاء) به معنای وحی است.




وَحْی به معنای اشاره سریع است.
در اصل به معنی اشاره سریع است و به اعتبار سرعت گفته‌اند: «امر وحی» یعنی کار سریع.
فیومی در مصباح گفته وحی به معنی اشاره و رسالت و کتابت است و هر آن‌چه به دیگری القا کنی تا بفهمد وحی است.
راغب کتابت و رمز و غیره را از اسباب اشاره شمرده و معنای اصلی را اشاره می‌داند. ناگفته نماند «وحی یحی» و «اوحی یوحی» هر دو به یک معنی است چنان که در مصباح گفته است.
طبرسی فرموده: ایحاء القاء معنی است به‌طور مخفی و نیز به معنی الهام و اشاره است.
ناگفته نماند: جامع تمام معانی تفهیم خفی است و اگر وحی و ایحاء را تفهیم خفی و کلام خفی معنی کنیم جامع تمام معانی خواهد بود.
آن‌چه از معانی این لفظ نقل شد بسیاری از آن‌ها در قرآن کریم یافته می‌شود.


به مواردی از وَحْی که در قرآن به‌ کار رفته است، اشاره می‌شود:

۲.۱ - أَوْحَى (آیه ۶۸ سوره نحل)

(وَ أَوْحَى رَبُّكَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِي مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا يَعْرِشُونَ)
پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه‌ها و درختان و داربست‌هایی که مردم می‌سازند، خانه‌هایی برگزین!)
مراد از وحی تفهیم ذاتی است که خداوند در ذات زنبور عسل گذاشته و طریق عسل سازی را به وی آموخته است و لفظ «اوحی» دلالت دارد که کار عسل گیری این حشره تصادفی نیست بلکه با تفهیم و تعلیم خدایی است.


۲.۲ - أَوْحَى (آیه ۱۲ سوره فصلت)

(فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحَى فِي كُلِّ سَمَاء أَمْرَهَا وَ زَيَّنَّا السَّمَاء الدُّنْيَا بِمَصَابِيحَ وَ حِفْظًا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)
(در این هنگام آن‌ها را به صورت هفت آسمان در دو روز آفرید و در هر آسمانی کار آن (آسمان) را وحی (و مقرّر) فرمود و آسمان پایین را با چراغ‌هایی (ستارگان) زینت بخشیدیم و (با شهاب‌ها از رخنه شیاطین) حفظ کردیم، این است تقدیر خداوند توانا و دانا!)
گفته‌اند مراد از وحی خلقت و ایجاد است و گفته‌اند: کار هر آسمان را به اهل آسمان که ملائکه باشند وحی کرد؛ در این صورت وحی به معنی متعارف آن است. ناگفته نماند: در «سماء» گفته شد که مراد از سبع سماوات آسمان‌های هفتگانه محیط بر زمین‌اند و در هر یک از آن‌ها آثاری است غیر از آثار آن دیگری و همه در زندگی و تدبیر حیات ارضی دخیل‌اند. به نظر نگارنده مراد از «اَوْحی‌» القاء و قرار دادن آن آثار و خصوصیات در هر یک از طبقات جوّ است.
(یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ اَخْبارَها)
(در آن روز زمین تمام خبرهایش را بازگو می‌کند.)


۲.۳ - اَوْحی‌ (آیه ۵ سوره زلزله)

(بِاَنَّ رَبَّکَ‌ اَوْحی‌ لَها)
(چرا که پروردگارت به او وحی کرده است!)


۲.۴ - اَوْحی‌ (آیه ۱۲ سوره فصلت)

در قیامت زمین در اثر تکامل سخن خواهد گفت در این صورت وحی به معنی تفهیم و اشاره خواهد بود و یا آن مثل‌:
(وَ اَوْحی‌ فِی کُلِّ سَماءٍ اَمْرَها)
(و در هر آسمانی کار آن (آسمان) را وحی (و مقرّر) فرمود.) است.
در آیات گذشته چنان که دیدیم وحی در جماد و حشره به‌کار رفته است ولی در آیات زیر مواردی در بشر و احتمالا در جن به‌کار رفته است.


۲.۵ - فَاَوْحی‌ (آیه ۱۱ سوره مریم)

(فَخَرَجَ عَلی‌ قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ‌ فَاَوْحی‌ اِلَیْهِمْ اَنْ سَبِّحُوا بُکْرَةً وَ عَشِیًّا)
(او از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آن‌ها گفت: «(به شکرانه این موهبت،) صبح و شام خدا را تسبیح گویید!»)
ناگفته نماند: در آیات ما قبل به زکریا (علیه‌السّلام) وحی شد که: علامت حمل زنت به فرزند آن است که سه روز زبان تو از سخن گفتن باز خواهد ماند آن وقت فرموده: (فَخَرَجَ عَلی‌ قَوْمِهِ...) این می‌فهماند که خارج شدن بر قوم پس از اعتقال زبانش بوده است. علی هذا مراد از «(فَاَوْحی‌)» اشاره است.


۲.۶ - اَوْحَیْنا (آیه ۷ سوره قصص)

(وَ اَوْحَیْنا اِلی‌ اُمِّ مُوسی‌ اَنْ اَرْضِعِیهِ فَاِذا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاَلْقِیهِ فِی الْیَمِ‌ وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی اِنَّا رَادُّوهُ اِلَیْکِ وَ جاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ‌)
(ما به مادر موسی الهام کردیم که: «او را شیر ده و هنگامی که بر او ترسیدی، وی را در دریای (نیل) بیفکن و نترس و غمگین مباش، که ما او را به تو بازمی گردانیم و او را از رسولان قرار می‌دهیم!»)
وحی در اینجا همان الهام و تفهیم خفی است که خدا به قلب مادر موسی (علیه‌السّلام)‌ انداخت و آن مصداقا نظیر آن بود که به دل انبیاء (علیهم‌السّلام)‌ انداخته می‌شد و همان طور که به او الهام شده بود تحقق واقعی پیدا کرد.


۲.۷ - لَیُوحُونَ (آیه ۱۲۱ سوره انعام)

(وَ لاَ تَأْكُلُواْ مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللّهِ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَفِسْقٌ وَ إِنَّ الشَّيَاطِينَ لَيُوحُونَ إِلَى أَوْلِيَآئِهِمْ لِيُجَادِلُوكُمْ وَ إِنْ أَطَعْتُمُوهُمْ إِنَّكُمْ لَمُشْرِكُونَ)
(و از آن‌ چه نام خدا بر آن برده نشده، نخورید! این کار گناه است و شیاطین به دوستان خود مطالبی مخفیانه القا می‌کنند، تا با شما به مجادله برخیزند؛ اگر از آن‌ها اطاعت کنید، شما هم مشرک خواهید بود!)
آیه در خوردن ذبیحه‌ای است که نام خدا بر آن برده نشده ممکن است مراد از شیاطین انسان‌های بد کار و یا شیاطین جنّ باشد.


۲.۸ - یُوحِی‌ (آیه ۱۱۲ سوره انعام)

(وَ کَذلِکَ جَعَلْنا لِکُلِّ نَبِیٍّ عَدُوًّا شَیاطِینَ الْاِنْسِ وَ الْجِنِ‌ یُوحِی‌ بَعْضُهُمْ اِلی‌ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ)
(این چنین در برابر هر پیامبری، دشمنی از شیاطین انس و جنّ قرار دادیم؛ آن‌ها به‌طور سری (و در گوشی) سخنان فریبنده و بی اساس (برای اغفال مردم) به یکدیگر می‌گفتند.)
مراد از وحی در هر دو آیه کلام خفی و وسوسه است.


۲.۹ - وَحْیاً (آیه ۵۱ سوره شوری)

وحی انبیاء (علیهم‌السّلام) همان تفهیم خفی و کلام خفی است که از جانب خداوند القاء می‌شود و خداوند از آن با «سخن گفتن خدا» تعبیر می‌کند و آن سه قسم است: وحی، ایجاد صدا، آمدن فرشته. در سوره شوری چنین آمده است:
(وَ ما کانَ لِبَشَرٍ اَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ اِلَّا وَحْیاً اَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ اَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ‌ بِاِذْنِهِ ما یَشاءُ اِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ)
(و شایسته هیچ انسانی نیست که خدا با او سخن گوید، مگر از راه وحی یا از پشت حجاب، یا رسولی می‌فرستد و به فرمان او آنچه را بخواهد وحی می‌کند؛ چرا که او بلند مقام و حکیم است!)


۲.۱۰ - أَوْحَيْنَا (آیه ۵۲ سوره شوری)

(وَ كَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِّنْ أَمْرِنَا مَا كُنتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَ لَا الْإِيمَانُ وَلَكِن جَعَلْنَاهُ نُورًا نَّهْدِي بِهِ مَنْ نَّشَاء مِنْ عِبَادِنَا وَ إِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ)
(همان گونه (که بر پیامبران پیشین وحی فرستادیم) بر تو نیز روحی را به فرمان خود وحی کردیم؛ تو پیش از این نمی‌دانستی کتاب و ایمان چیست (و از محتوای قرآن آگاه نبودی)؛ ولی ما آن را نوری قرار دادیم که به‌وسیله آن هر کس از بندگان خویش را بخواهیم هدایت می‌کنیم و تو مسلّماً به سوی راه راست هدایت می‌کنی.)
مراد این است که ای پیامبر با هر سه راه دینی به تو وحی کردیم؛ می‌شود خواب انبیاء (علیهم‌السّلام) را از قسم اوّل دانست چنان که در خواب دیدن ابراهیم (علیه‌السّلام) درباره ذبح‌ فرزندش و خواب دیدن حضرت رسول (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) درباره دخول به مسجدالحرام و غیره که این‌ها نیز از اقسام وحی و تفهیم خفی‌اند.



۱. قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، ج۷، ص۱۸۹.    
۲. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۸.    
۳. طریحی نجفی، فخرالدین، مجمع البحرین، ت-الحسینی، ج۱، ص۴۳۰.    
۴. راغب اصفهانی، حسین، المفردات، ط دارالقلم، ص۸۵۸.    
۵. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۳۶.    
۶. راغب اصفهانی، حسین، المفردات فی غریب القرآن، ص۸۵۸.    
۷. فیومی، احمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۳۳۶.    
۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۴۳۹.    
۹. نحل/سوره۱۶، آیه۶۸.    
۱۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۲۷۴.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۲، ص۴۲۳.    
۱۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۲، ص۲۹۲.    
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۴، ص۸.    
۱۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۵۷۳.    
۱۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۸.    
۱۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۵۷.    
۱۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۷.    
۱۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۴.    
۲۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۹.    
۲۱. زلزله/سوره۹۹، آیه۴.    
۲۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۹.    
۲۳. زلزله/سوره۹۹، آیه۵.    
۲۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۵۹۹.    
۲۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۲۰، ص۵۸۲.    
۲۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۲۰، ص۳۴۲.    
۲۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۷، ص۲۲۶.    
۲۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۱۰، ص۷۹۹.    
۲۹. فصلت/سوره۴۱، آیه۱۲.    
۳۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۷۸.    
۳۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۷، ص۵۵۷.    
۳۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۷، ص۳۶۷.    
۳۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۲۴.    
۳۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۹.    
۳۵. مریم/سوره۱۹، آیه۱۱.    
۳۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۰۵.    
۳۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۴، ص۲۱.    
۳۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۴، ص۱۸.    
۳۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۵، ص۱۴۹.    
۴۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۶، ص۷۸۰.    
۴۱. قصص/سوره۲۸، آیه۷.    
۴۲. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۳۸۶.    
۴۳. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۶، ص۱۰.    
۴۴. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۱۰.    
۴۵. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۱۸، ص۱۶۱.    
۴۶. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۷، ص۳۷۷.    
۴۷. انعام/سوره۶، آیه۱۲۱.    
۴۸. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۳.    
۴۹. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۵۹.    
۵۰. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۳۳.    
۵۱. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۵۲.    
۵۲. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۵۳.    
۵۳. انعام/سوره۶، آیه۱۱۲.    
۵۴. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۱۴۲.    
۵۵. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۷، ص۴۴۲.    
۵۶. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۷، ص۳۲۱.    
۵۷. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۸، ص۲۳۵.    
۵۸. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۴، ص۵۴۵.    
۵۹. شوری/سوره۴۲، آیه۵۱.    
۶۰. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۸.    
۶۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۰۷.    
۶۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۷۳.    
۶۳. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۷۳.    
۶۴. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۵۷.    
۶۵. شوری/سوره۴۲، آیه۵۲.    
۶۶. مکارم شیرازی، ناصر، ترجمه قرآن، ص۴۸۹.    
۶۷. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، ج۱۸، ص۱۱۰.    
۶۸. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۸، ص۷۵.    
۶۹. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ترجمه محمد بیستونی، ج۲۲، ص۱۷۵.    
۷۰. طبرسی، فضل بن حسن، تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۵۸.    



قرشی بنابی، علی‌اکبر، قاموس قرآن، برگرفته از مقاله «وحی‌»، ج۷، ص۱۸۹.    






جعبه ابزار