وحی (لغاتقرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
وحى: (أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ) «وحى» در قرآن معناى وسيعى دارد و منحصر به وحىهايى كه بر پيامبران نازل مىشده نيست، بلكه الهاماتى كه به قلب افراد مىشود نيز از مصداقهاى آن است، لذا درباره
مادر موسی نيز تعبير به وحى شده و حتى به غرائز و الهامات تكوينى حيواناتى همچون
زنبور عسل نيز كلمه وحى گفته شده است.
اين احتمال نيز وجود دارد كه: منظور از اين واژه در
سوره «مائده» وحىهايى باشد كه به واسطه مسيح (عليهالسلام) و با پشتوانه معجزات براى آنها فرستاده مىشد.
اصل وحى، چنان كه «
راغب» در «
مفردات» مىگويد، «اشاره سريع» است خواه با كلام رمزى باشد، و يا صداى خالى از تركيب كلامى، و يا اشاره با اعضاء (با چشم و دست و سر) و يا با نوشتن.
از اين تعبيرات، به خوبى استفاده مىشود كه در
«وحى» اشاره از يكسو و سرعت از سوى ديگر، نهفته شده، و به همين دليل، براى ارتباط مرموز و سريع انبياء با
عالم غیب، و ذات پاک پروردگار، اين كلمه استخدام شده است.
در قرآن مجيد، و لسان اخبار
«وحى» به معانى مختلفى به كار رفته است، گاه در مورد انبياء، گاه در انسانهاى ديگر، گاه در مورد ارتباطهاى رمزى ميان انسانها، و گاه ارتباط مرموز شياطين و گاه در مورد حيوانها.
ترجمه و تفسیر آیات مرتبط با
وحی:
(وَإِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوَارِيِّينَ أَنْ آمِنُواْ بِي وَبِرَسُولِي قَالُوَاْ آمَنَّا وَاشْهَدْ بِأَنَّنَا مُسْلِمُونَ) (و به ياد آور زمانى را كه به
حواریون وحى فرستادم كه: به من و فرستاده من، ايمان بياوريد. آنها گفتند: ايمان آورديم، و گواه باش كه ما مسلمانيم.)
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان میفرماید: مراد از اينكه فرمود: «
وَ إِذْ أَوْحَيْتُ إِلَى الْحَوارِيِّينَ ...» قضيه عهد و پيمان گرفتن از حواريين است.
(دیدگاه
شیخ طبرسی در
مجمع البیان:
)
(وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ) (اين گونه در برابرهر پيامبرى، دشمنى از شياطين
انس و
جنّ قرار داديم؛ آنها بطور سرّى سخنان ظاهر فريب و بىاساس براى اغفال مردم به يكديگر القا مىكردند؛ و اگر پروردگارت مىخواست، چنين نمىكردند؛ ولى ايمان اجبارى سودى ندارد. بنابراين، آنها و تهمتهايشان را به حال خود واگذار.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه وحى به معناى گفتار در گوشى و پنهانى و اشاره و امثال آن است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
(وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْيًا أَوْ مِن وَرَاء حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولًا فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ) (و امكان ندارد خدا با هيچ انسانى سخن بگويد، مگر از راه وحى يا از پشت حجابى (همچون ايجاد صوت)، يا رسولى
[فرشتهاى
] مىفرستد و به فرمان خود آنچه را بخواهد وحى مىكند؛ چرا كه او بلند مقام و حكيم است.)
علامه طباطبایی در تفسیر المیزان میفرماید: كلمه «
وَحْيًا» با در نظر داشتن اينكه به گفته راغب به معناى اشاره سريع است،
مفعول مطلق نوعى است.
(دیدگاه شیخ طبرسی در مجمع البیان:
)
•
مکارم شیرازی، ناصر، لغات در تفسیر نمونه، برگرفته از مقاله «وحی»، ص۶۰۷.