آثار تقوا (قرآن)
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
آثار
تقوا با توجه به
آیات قرآن عبارتند از:
تقوا، از عوامل
آرامش یافتن دلها به وسیله
فرشتگان:
«بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین• وما جعله الله الا بشری لکم ولتطمئن قلوبکم به...؛
آری، (امروز هم) اگر
استقامت و تقوا پیشه کنید، و
دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از فرشتگان، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد داد! ولی اینها را خداوند فقط
بشارت، و برای
اطمینان خاطر شما قرار داده....»
تقوا، زمینه ساز آرامش و رفع
اندوه در
آخرت:
۱. «... فمن اتقی واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون؛
... کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و
عمل صالح انجام دهند (و در
اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک میشوند.»
۲. «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون• الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
آگاه باشید (دوستان و)
اولیاء خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! همانها که
ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان
خدا) پرهیز میکردند.»
۳. «وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم لا یمسهم السوء ولا هم یحزنون؛
و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی میبخشد هیچ بدی به آنان نمیرسد و هرگز غمگین نخواهند شد.»
۴. «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین• یـعباد لا خوف علیکم الیوم ولا انتم تحزنون؛
دوستان در آن روز
دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! ای
بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین میشوید!»
تقواپیشگی زمینه ساز آسانی امور دنیوی و آسانی حسابرسی در قیامت و مایه آسایش انسان است.
تقواپیشگی، زمینه ساز
آسان شدن امور دنیوی:
۱. «... ومن یتق الله یجعل له مخرجـا• ... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا؛
... هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند.... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند
کار را بر او آسان میسازد!»
۲. «فاما من اعطی واتقی• فسنیسره للیسری؛
اما آن کس که (در
راه خدا)
انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد. ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم!»
تقواپیشگی، مایه آسانی
حسابرسی در
قیامت:
«وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء...؛
و (اگر) افراد با تقوا (برای
ارشاد و
اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از
حساب (و
گناه) آنها بر ایشان نیست ....»
احتمال داده شده که ضمیر جمع در «من حسابهم» به متقین برگردد و مقصود، حسابرسی آسان و بدون پیامد
مکروه باشد.
تقوا، عامل رهایی از سختیها و برخورداری از
آسایش:
۱. «وما ارسلنا فی قریة من نبی الا اخذنا اهلها بالباساء والضراء لعلهم یضرعون• ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض...؛
و ما در هیچ
شهر و آبادی پیامبری نفرستادیم مگر اینکه اهل آن را به ناراحتیها و خسارتها گرفتار ساختیم شاید (به خود آیند، و به سوی خدا) بازگردند و
تضرع کنند.و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند،
برکات آسمان و
زمین را بر آنها میگشودیم ....»
۲.«... ومن یتق الله یجعل له مخرجـا• ویرزقه من حیث لا یحتسب... • ... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا؛
... هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم میکند. و او را از جایی که
گمان ندارد
روزی میدهد ... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند
کار را بر او آسان میسازد!»
۳. «فاما من اعطی واتقی• فسنیسره للیسری؛
اما آن کس که (در
راه خدا)
انفاق کند و پرهیزگاری پیش گیرد. ما او را در مسیر آسانی قرار میدهیم!»
تقوا، زمینه ساز تمسک به
حبل الله و نیل به
وحدت:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته... • واعتصموا بحبل الله جمیعـا ولا تفرقوا...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! آن گونه که
حق تقوا و
پرهیزکاری است، از
خدا بپرهیزید! ... و همگی به ریسمان خدا (
قرآن و
اسلام، و هرگونه وسیله
وحدت)، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! ....»
تقوا، زمینه ساز
اتحاد و پرهیز از
اختلاف:
۱. «وان هـذه امتکم امة واحدة وانا ربکم فاتقون• فتقطعوا امرهم بینهم زبرا کل حزب بما لدیهم فرحون؛
و اين
امت شما امّت واحدى است و من پروردگار شما هستم پس، از مخالفت فرمان من بپرهيزيد! امّا آنها كارهاى خود را در ميان خويش به پراكندگى كشاندند، و هر گروهى به راهى رفتند (و عجب اينكه) هر گروه به آنچه نزد خود دارند خوشحالند!»
۲. «ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون؛
و هنگامی که
عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: من برای شما
حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!»
تقوا و پارسایی، سبب پرهیز آدمی از
هتک حرمت دیگران :
۱. «وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله ولا تخزون فی ضیفی...؛
قوم او (به قصد مزاحمت میهمانان) به
سرعت به سراغ او آمدند (و قبلا کارهای بد انجام میدادند) گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند! (با آنها
ازدواج کنید و از زشتکاری
چشم بپوشید! ) از خدا بترسید و مرا در مورد میهمانانم رسوا نسازید!....»
۲. «وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• واتقوا الله ولا تخزون؛
(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با
خبر شدند، و به طرف
خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (
لوط) گفت: «اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
تقوا، باعث دوری
انسان از ایذای
پیامبران و
مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا لا تکونوا کالذین ءاذوا موسی فبراه الله مما قالوا وکان عند الله وجیهـا• یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! همانند کسانی نباشید که
موسی را
آزار دادند و خداوند او را از آنچه در
حق او میگفتند مبرا ساخت و او نزد خداوند، آبرومند (و گرانقدر) بود! ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و
سخن حق بگویید.»
پرهیز از
استهزای دیگران، از آثار تقوا پیشگی:
«یـایها الذین ءامنوا لا یسخر قوم من قوم عسی ان یکونوا خیرا منهم ولا نساء من نساء عسی ان یکن خیرا منهن...•... واتقوا الله...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! نباید گروهی از مردان شما گروه دیگر را مسخره کنند، شاید آنها از اینها بهتر باشند و نه زنانی زنان دیگر را، شاید آنان بهتر از اینان باشند ...• تقوای الهی پیشه کنید....»
تقوا، مستلزم پرهیز از اطاعت
کافران:
«یـایها النبی اتق الله ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ان الله کان علیمـا حکیمـا؛
ای
پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از کافران و
منافقان اطاعت مکن که خداوند
عالم و
حکیم است.»
تقوای الهی، مستلزم پرهیز از اطاعت
اسرافگران مفسد:
«فاتقوا الله واطیعون• ولا تطیعوا امر المسرفین• الذین یفسدون فی الارض ولا یصلحون؛
پس از
خدا بترسید و مرا اطاعت کنید! و فرمان مسرفان را اطاعت نکنید! همانها که در
زمین فساد میکنند و
اصلاح نمیکنند!»
تقوا، سبب اجتناب از اطاعت
منافقان:
«یـایها النبی اتق الله ولا تطع الکـفرین والمنـفقین ان الله کان علیمـا حکیمـا؛
ای
پیامبر! تقوای الهی پیشه کن و از
کافران و منافقان اطاعت مکن که خداوند
عالم و
حکیم است.»
تقوا و پارسایی، موجب پرهیز از
افساد در
طبیعت و
جامعه میشود:
۱. «واذا تولی سعی فی الارض لیفسد فیها ویهلک الحرث والنسل والله لایحب الفساد• واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛
(نشانه آن، این است که) هنگامی که روی بر میگردانند (و از نزد تو خارج میشوند)، در
راه فساد در
زمین،
کوشش میکنند، و زراعتها و
چهارپایان را نابود میسازند (با اینکه میدانند) خدا فساد را
دوست نمیدارد. و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (
لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و
تعصب، آنها را به
گناه میکشاند.
آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است!»
۲. «فاتقوا الله واطیعون• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
پس تقواى الهى پيشه كنيد و مرا اطاعت نماييد! و حق
مردم را كم نگذاريد، و در زمين تلاش براى فساد نكنيد!»
اجتناب از خواندن یکدیگر با لقبهای زشت، از آثار تقواپیشگی
مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تنابزوا بالالقـب بئس الاسم الفسوق بعد الایمـن... • ... واتقوا الله...؛
ای کسانى كه
ایمان آوردهايد! ... با
القاب زشت و ناپسند يكديگر را ياد نكنيد، بسيار بد است كه بر كسى پس از ايمان نام
کفر آميز بگذاريد... تقواى الهى پيشه كنيد....»
تقوا، سبب پرهیز از
بت پرستی :
«اذ قال لقومه الا تتقون• اتدعون بعلا وتذرون احسن الخــلقین؛
به خاطر بیاور هنگامی را که به قومش گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! آیا
بت «بعل» را میخوانید و بهترین آفریدگارها را رها میسازید؟!»
اجتناب از
بخل نفس، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... واتقوا الله... • ... ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون؛
... و از (مخالفت) خدا بپرهیزید ... از بخل و
حرص نفس خویش باز داشته شدهاند رستگارانند!»
۲. «فاتقوا الله... ومن یوق شح نفسه فاولـئک هم المفلحون؛
بنابراين تا آنجا كه در توان داريد تقواي الهي پيشه كنيد... و آنها كه از بخل و حرص خويشتن مصون بمانند رستگار و پيروزند.»
تقوا، عامل بازدارنده انسان از
بدعتگذاری در
دین:
«... قالوا لَيسَ علينا فى الامّيّين سبيلٌ ويقولون عَلَى اللَّهِ الكذِب ...• بلى من اوفى بِعهدِهِ واتَّقى ...؛
... ميگويند: ما در برابر
امیین ( غير
یهود)، مسؤول نيستيم. و بر خدا
دروغ ميبندند... آري، كسي كه به پيمان خود وفا كند و پرهيزگاري پيشه نمايد....»
تقوا، زمینه ساز پرهیز از هرگونه
تجاوز به دیگران:
«... ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله...؛
... و (هرگز) در
راه گناه و
تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید....»
اجتناب از
تجسس در کارهای دیگران، از آثار تقواپیشگی
مؤمنان :
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تجسسوا... واتقوا الله...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید ... و هرگز (در کار دیگران) تجسس نکنید ... تقوای الهی پیشه کنید....»
تقواپیشگی، عامل پرهیز از
تردید درباره
قدرت و
ربوبیت مطلق
خدا:
«اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛
در آن هنگام که
حواریون گفتند: ای
عیسی بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهای از
آسمان بر ما نازل کند؟ او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهیزید اگر با ایمان هستید!»
تقوا، سبب اجتناب از
تخلف در
جهاد با
مال و
جان :
«لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین؛
آنها که به خدا و
روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک جهاد (در
راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو
اجازه نمیگیرند و خداوند پرهیزگاران را میشناسد.»
تقوا، عامل بازدارنده
انسان از
خودبرتربینی:
۱. «ومن اهل الکتـب... ومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک... ذلک بانهم قالوا لیس علینا فی الامیین سبیل... • بلی من اوفی بعهده واتقی....؛
و در میان
اهل کتاب، ... و کسانی هستند که اگر یک
دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند ... این بخاطر آن است که میگویند: ما در برابر امیین (غیر
یهود)، مسئول نیستیم... آری، کسی که به پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید.... »
۲ «... فلبئس مثوی المتکبرین• وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا...؛چه جای بدی است جایگاه
مستکبران! •(ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته میشد: پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟ میگفتند:
خیر (و
سعادت)....»
۳. «تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعـقبة للمتقین؛
(آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار میدهیم که
اراده برتری جویی در
زمین و
فساد را ندارند و عاقبت
نیک برای
پرهیزگاران است!»
آراسته شدن به تقوای الهی، عامل پرهیز از درخواستهای بیجا از خداوند:
«اذ قال الحواریون یـعیسی ابن مریم هل یستطیع ربک ان ینزل علینا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛
در آن هنگام که
حواریون گفتند: ای عیسی بن مریم! آیا پروردگارت میتواند مائدهای از
آسمان بر ما نازل کند؟» او (در پاسخ) گفت: از خدا بپرهیزید اگر با
ایمان هستید!»
فریفته نشدن مردم به
زندگی دنیا، از آثار تقواپیشگی و پارسایی آنان:
۱. «وما علی الذین یتقون من حسابهم من شیء ولـکن ذکری لعلهم یتقون• وذر الذین اتخذوا دینهم لعبـا ولهوا وغرتهم الحیوة الدنیا...؛
و (اگر) افراد با تقوا (برای
ارشاد و
اندرز با آنها بنشینند)، چیزی از
حساب (و
گناه) آنها بر ایشان نیست ولی (این کار، باید تنها) برای یادآوری آنها باشد، شاید (بشنوند و) تقوی پیشه کنند! و رها کن کسانی را که
آیین (
فطری) خود را به
بازی و سرگرمی گرفتند، و زندگی
دنیا، آنها را
مغرور ساخته....»
۲. «یـایها الناس اتقوا ربکم... فلا تغرنکم الحیوة الدنیا ولا یغرنکم بالله الغرور؛
ای مردم! تقوای الهی پیشه کنید ... پس مبادا زندگانی دنیا شما را بفریبد، و مبادا (
شیطان) فریبکار شما را (به
کرم) خدا مغرور سازد!»
پروا داشتن از
خدا و نهراسیدن از غیر او، مستلزم پرهیز از
دین فروشی:
«وءامنوا بما انزلت... ولا تشتروا بـایـتی ثمنـا قلیلا وایـی فاتقون؛
و به آنچه نازل کردهام (قرآن) ... و آیات مرا به بهای ناچیزی نفروشید! (و به خاطر درآمد مختصری، نشانههای قرآن و
پیامبر اسلام را، که در کتب شما موجود است، پنهان نکنید! ) و تنها از من (و مخالفت دستورهایم) بترسید (نه از مردم)!»
تاثیر تقواپیشگی، در اجتناب از
ربا:
۱. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وذروا ما بقی من الربوا...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، و آنچه از (مطالبات) ربا باقی مانده، رها کنید....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا الربوا اضعـفـا مضـعفة واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا (و سود
پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید.»
نقش تقوا، در پرهیز از
سنتهای جاهلی:
«یسـلونک عن الاهلة قل هی موقیت للناس والحج ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون؛
درباره «هلالهای
ماه» از تو
سؤال میکنند بگو: آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (
نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت)
حج است. و (آن چنان که در
جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه
احرام میپوشیدند، از در
خانه وارد نمیشدند، و از نقب پشت خانه وارد میشدند، نکنید! )
کار نیک، آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!»
اجتناب از گمانهای نادرست در مورد دیگران، از آثار تقواپیشگی:
«یـایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم... واتقوا الله...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها
گناه است ... تقوای الهی پیشه کنید....»
اجتناب
مؤمنان از
صید در
خشکی در حال احرام، از آثار تقواپیشگی آنان:
۱. «یـایها الذین ءامنوا... واذا حللتم فاصطادوا... واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و اما هنگامی که از احرام بیرون آمدید، صیدکردن برای شما مانعی ندارد... و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید....»
۲. «احل لکم صید البحر وطعامه متـعـا لکم وللسیارة وحرم علیکم صید البر مادمتم حرمـا واتقوا الله...؛
صید
دریا و
طعام آن برای شما و کاروانیان
حلال است تا (در حال احرام) از آن بهرهمند شوید ولی ما دام که
محرم هستید، شکار
صحرا برای شما
حرام است و از (نافرمانی) خدایی که به سوی او محشور میشوید، بترسید!»
پرهیز از
عبادت طاغوت، جلوهای از تقواپیشگی و پارسایی:
«... یـعباد فاتقون• والذین اجتنبوا الطـغوت ان یعبدوها...؛
ای
بندگان من! از نافرمانی من بپرهیزید! و کسانی که از عبادت طاغوت پرهیز کردند....»
اجتناب از
ظلم، از جلوههای تقواپیشگی:
۱. «... وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا؛
و او پرهیزگار بود!•او نسبت به
پدر و مادرش
نیکوکار بود و
جبار (و
متکبر) و عصیانگر نبود!»
۲. «... وان الظــلمین بعضهم اولیاء بعض والله ولی المتقین؛
... و
ظالمان یار و یاور یکدیگرند، اما خداوند یار و یاور پرهیزگاران است!»
برداشت یاد شده با سلب خصوصیت از مورد آیه، صورت گرفته است.
پرهیز از
عجب و خودپسندی، ثمره تقوا:
۱. «واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛
و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (
لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و
تعصب، آنها را به
گناه میکشاند.
آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است.»
۲. «... فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛
... پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد!»
اجتناب از
عیب جویی هم کیشان، از آثار تقواپیشگی مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا تلمزوا انفسکم... • ... واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و یکدیگر را مورد
طعن و عیبجویی قرار ندهید... تقوای الهی پیشه کنید....»
پرهیز از
غیبت (
بدگویی در غیاب دیگران) از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا... ولا یغتب بعضکم بعضـا ایحب احدکم ان یاکل لحم اخیه میتـا فکرهتموه واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند، آیا کسی از شما
دوست دارد که
گوشت برادر مرده خود را بخورد؟! (به
یقین) همه شما از این امر
کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید....»
تقوای الهی، عامل پرهیز از ارتکاب
فحشا و
آلودگی به انحرافات جنسی:
۱.«وجاءه قومه یهرعون الیه ومن قبل کانوا یعملون السیـات قال یـقوم هـؤلاء بناتی هن اطهر لکم فاتقوا الله...؛
قوم او (بقصد مزاحمت میهمانان) به
سرعت به سراغ او آمدند (و قبلا کارهای بد انجام میدادند) گفت: «ای قوم من! اینها دختران منند برای شما پاکیزه ترند! (با آنها
ازدواج کنید و از زشتکاری
چشم بپوشید! ) از
خدا بترسید....»
۲. «وجاء اهل المدینة یستبشرون• قال ان هـؤلاء ضیفی فلا تفضحون• واتقوا الله ولاتخزون؛
(از سوی دیگر،) اهل شهر (از ورود میهمانان با
خبر شدند، و به طرف
خانه لوط) آمدند در حالی که شادمان بودند. (لوط) گفت: اینها میهمانان منند آبروی مرا نریزید! و از خدا بترسید، و مرا شرمنده نسازید!»
تقوا، بازدارنده
انسان از
فساد انگیزی:
«تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لا یریدون علوا فی الارض ولا فسادا والعـقبة للمتقین؛
(آری،) این سرای آخر تو را (تنها) برای کسانی قرار میدهیم که
اراده برتری جویی در
زمین و فساد را ندارند و عاقبت نیک برای
پرهیزگاران است!»
اجتناب از
قتل ناحق، اقتضای تقوا :
«واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العــلمین؛
و داستان دو
فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به برادر دیگر) گفت: به خدا
سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد! اگر تو برای کشتن من،
دست دراز کنی، من هرگز به قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم!»
تقوای الهی، سبب پرهیز از
کم فروشی:
«فاتقوا الله واطیعون• اوفوا الکیل ولا تکونوا من المخسرین• وزنوا بالقسطاس المستقیم• ولا تبخسوا الناس اشیاءهم ولا تعثوا فی الارض مفسدین؛
پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! حق
پیمانه را ادا کنید (و کم فروشی نکنید)، و دیگران را به خسارت نیفکنید! و با ترازوی صحیح
وزن کنید! و
حق مردم را کم نگذارید، و در
زمین تلاش برای
فساد نکنید!»
پرهیز از
گناه، برخاسته از تقواپیشگی انسان:
۱. «واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم فحسبه جهنم ولبئس المهاد؛
و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (
لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و
تعصب، آنها را به گناه میکشاند.
آتش دوزخ برای آنان کافی است و چه بد جایگاهی است!»
۲. «... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
... و (همواره) در
راه نیکی و پرهیزگاری با هم
تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و
تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که
مجازات خدا شدید است!»
۳. «یـبنی ءادم قد انزلنا علیکم لباسـا یوری سوءتکم وریشـا ولباس التقوی ذلک خیر ذلک من ءایـت الله لعلهم یذکرون؛
ای فرزندان آدم! لباسی برای شما فرستادیم که
اندام شما را میپوشاند و مایه
زینت شماست اما
لباس پرهیزگاری بهتر است! اینها (همه) از
آیات خداست، تا متذکر (نعمتهای او) شوند!»
۴.«قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیـا؛
او (سخت ترسید و) گفت: من از
شر تو، به خدای
رحمان پناه میبرم اگر پرهیزگاری!» از
حضرت علی علیهالسلام روایت شده است:
مریم دانست که انسان متقی، تقوایش او را از
معصیت باز میدارد.
۵. «الذین یجتنبون کبــئر الاثم والفوحش الا اللمم... فلا تزکوا انفسکم هو اعلم بمن اتقی؛
همانها که از
گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری میکنند، ... پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر میشناسد!»
تقوای الهی، باعث اجتناب از
لجاجت و سرسختی در برابر
خدا :
«واذا قیل له اتق الله اخذته العزة بالاثم...؛
و هنگامی که به آنها گفته شود: از خدا بترسید! (لجاجت آنان بیشتر میشود)، و لجاجت و تعصب، آنها را به
گناه میکشاند....»
اجتناب مؤمنان از
رازگویی در راستای گناه و
تجاوز، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اذا تنـجیتم فلا تتنـجوا بالاثم والعدون ومعصیت الرسول وتنـجوا بالبر والتقوی واتقوا الله الذی الیه تحشرون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! هنگامی که نجوا میکنید، و به گناه و تعدی و نافرمانی
رسول (خدا) نجوا نکنید، و به
کار نیک و تقوا نجوا کنید، و از خدایی که همگی نزد او جمع میشوید بپرهیزید!»
اجتناب از پذیرش
ولایت اهل کتاب استهزاءکننده
اسلام، اثر تقوا:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! افرادی که
آیین شما را به باد استهزاء و بازی میگیرند (از اهل کتاب و
مشرکان) ولی خود انتخاب نکنید، و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!»
پرهیز از قبول ولایت
کافران تمسخرکننده
دین، برخاسته از تقوا:
«یـایها الذین ءامنوا لا تتخذوا الذین اتخذوا دینکم هزوا ولعبـا من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم والکفار اولیاء واتقوا الله ان کنتم مؤمنین؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! افرادی که آیین شما را به باد استهزاء و بازی میگیرند- از اهل کتاب و مشرکان- ولی خود انتخاب نکنید ۱ و از خدا بپرهیزید اگر ایمان دارید!»
یکی از آثار تقوا، احترام است.
تقواپیشگی، مستلزم حفظ
حرمت پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
«ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة واجر عظیم؛
آنها که صدای خود را نزد
رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده، و برای آنان
آمرزش و
پاداش عظیمی است!»
تقوای الهی، مستلزم حفظ حرمت
ماههای حرام:
۱. «الشهر الحرام بالشهر الحرام... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین؛
ماه
حرام، در برابر ماه حرام!... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با
پرهیزکاران است!»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
شعائر و
حدود الهی (و مراسم
حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را
حلال ندانید!... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
تقواپیشگی، مقتضی رعایت
احترام حاجیان و راهیان
خانه خدا :
«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد ولا ءامین البیت الحرام... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را، و نه آنها را که به قصد
خانه خدا برای به
دست آوردن فضل پروردگار و خشنودی او میآیند! ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
پرهیزکاری و خداترسی، مستلزم حفظ حرمت
قربانی حج :
«یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد... واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شعائر و حدود الهی (و مراسم حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را حلال ندانید! و نه ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را ... و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!!»
از آثار تقوا، احسان و نیکی است.
تقوا، سبب نیکخواهی و
احسان خدا در
حق انسان :
«ان المتقین فی
جنـت ونعیم• انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم؛
ولی پرهیزگاران در میان
باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. ما از پیش او را میخواندیم (و میپرستیدیم)، که اوست
نیکوکار و مهربان!»
نیکی به
والدین، از آثار تقوا :
«وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا؛
و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود! او نسبت به
پدر و مادرش نیکوکار بود و
جبار (و
متکبر) و عصیانگر نبود!»
تحقق نیکی، در گرو تقواپیشگی و پرهیز از
گناه:
۱. «لیس البر ان تولوا وجوهکم قبل المشرق والمغرب ولـکن البر من ءامن بالله والیوم الاخر... اولـئک الذین صدقوا واولـئک هم المتقون؛
نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام
نماز،) روی خود را به سوی
مشرق و (یا)
مغرب کنید (و تمام گفتگوی شما، درباره
قبله و تغییر آن باشد و همه وقت خود را مصروف آن سازید) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و
روز رستاخیز، ... اینها کسانی هستند که
راست میگویند و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است) و اینها هستند پرهیزکاران!»
۲. «.. ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها...؛
... و (آن چنان که در
جاهلیت مرسوم بود که به هنگام
حج، که جامه
احرام میپوشیدند، از در
خانه وارد نمیشدند، و از نقب پشت خانه وارد میشدند، نکنید! )
کار نیک، آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!....»
۳. «یـایها الذین ءامنوا... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ... و (همواره) در راه نیکی و پرهیزگاری با هم
تعاون کنید! و (هرگز) در راه
گناه و
تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
تقوای قلبی و درونی، مستلزم
ادب و
تواضع در حضور پیامبر صلیاللهعلیهوآله:
«ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی...؛
آنها که صدای خود را نزد
رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای تقوا خالص نموده....»
تقوا، عامل ارزشمندی و برتری
انسان:
۱.«زین للذین کفروا الحیوة الدنیا ویسخرون من الذینءامنوا والذین اتقوا فوقهم یوم القیـمة والله یرزق من یشاء بغیر حساب؛
زندگی
دنیا برای
کافران زینت داده شده است، از این رو افراد با
ایمان را (که گاهی دستشان تهی است)،
مسخره میکنند در حالی که پرهیزگاران در
قیامت، بالاتر از آنان هستند (چرا که ارزشهای حقیقی در آنجا آشکار میگردد، و صورت عینی به خود میگیرد) و خداوند، هر کس را بخواهد بدون
حساب روزی میدهد.»
۲. «یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا؛
ای
همسران پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونهای
هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما
طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»
۳. «یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر؛
ای مردم! ما شما را از یک
مرد و
زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند دانا و آگاه است!»
تقوا، در ارزشمندی
عمل انسان نقش اساسی دارد:
۱. «... لمسجد اسس علی التقوی من اول یوم احق ان تقوم فیه فیه رجال... • افمن اسس بنیـنه علی تقوی من الله ورضون خیر...؛
... آن مسجدی که از
روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایستهتر است که در آن (به
عبادت) بایستی در آن، مردانی هستند که
دوست میدارند پاکیزه باشند و خداوند پاکیزگان را دوست دارد! آیا کسی که شالوده آن را بر تقوای الهی و خشنودی او بنا کرده بهتر است....»
۲. «لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛
نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و پرهیزگاری شماست....»
تقوا، باعث
تحکیم پیوند
خانوادگی:
۱. «ولن تستطیعوا ان تعدلوا بین النساء ولو حرصتم فلا تمیلوا کل المیل فتذروها کالمعلقة وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛
شما هرگز نمیتوانید (از نظر
محبت قلبی) در میان
زنان،
عدالت برقرار کنید، هر چند کوشش نمایید! ولی تمایل خود را بکلی متوجه یک طرف نسازید که دیگری را بصورت زنی که شوهرش را از دست داده درآورید! و اگر
راه صلاح و پرهیزگاری پیش گیرید، خداوند آمرزنده و مهربان است.»
۲. «واذ تقول للذی انعم الله علیه وانعمت علیه امسک علیک زوجک واتق الله...؛
(به خاطر بیاور) زمانی را که به آن کس که خداوند به او
نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودی (به فرزند خواندهات «زید») میگفتی: همسرت را نگاه دار و از خدا بپرهیز!....»
استوارگویی، سخن گفتن به صلاح و مطابق واقع پیامد تقواپیشگی مؤمنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن
حق بگویید.»
تقواپیشگی، زمینه ساز اصلاح اعمال
انسان :
۱. «... فمن اتقی واصلح...؛
... کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند و
عمل صالح انجام دهند....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وقولوا قولا سدیدا• یصلح لکم اعمــلکم...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید... تا خدا کارهای شما را
اصلاح کند....»
یکی از آثار تقواپیشگی، اطاعت است.
اطاعت خدا، از آثار تقوا و پرهیزکاری :
«... فاتقوا الله... واطیعوا الله...؛
... از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید....»
پرهیز از پیشی گرفتن بر خدا و
رسول، تندروی، از آثار تقوا و پارسایی:
«یـایها الذین ءامنوا لا تقدموا بین یدی الله ورسوله واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چیزی را بر خدا و رسولش مقدم نشمرید (و پیشی مگیرید)، و تقوای الهی پیشه کنید....»
تقواپیشگی
اصحاب ایکه، مایه اطاعت آنان از
شعیب علیهالسلام:
«کذب اصحـب لـیکة المرسلین• اذ قال لهم شعیب الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون؛
اصحاب ایکه (شهری نزدیک
مدین) رسولان (خدا) را
تکذیب کردند، هنگامی که شعیب به آنها گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! مسلما من برای شما پیامبری امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
تقواپیشگی
قوم ثمود، زمینه اطاعت آنان از
صالح علیهالسلام:
«کذبت ثمود المرسلین• اذ قال لهم اخوهم صــلح الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛
قوم ثمود رسولان (خدا) را تکذیب کردند، هنگامی که صالح به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! من برای شما پیامبری
امین هستم! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس از خدا بترسید و مرا اطاعت کنید!»
تقواپیشگی
حواریون، مایه اطاعت آنان از
عیسی علیهالسلام:
۱. «ورسولا الی بنی اسرءیل انی قد جئتکم بـایة من ربکم... • ومصدقـا لما بین یدی من التورة... فاتقوا الله واطیعون؛
و (او را به عنوان)
رسول و فرستاده به سوی
بنی اسرائیل (قرار داده، که به آنها میگوید:) من نشانهای از طرف پروردگار شما، برایتان آوردهام ... و آنچه را پیش از من از
تورات بوده،
تصدیق میکنم ... پس از
خدا بترسید، و مرا اطاعت کنید!»
۲. «ان هو الا عبد انعمنا علیه وجعلنـه مثلا لبنی اسرءیل• ولما جاء عیسی بالبینـت قال قد جئتکم بالحکمة ولابین لکم بعض الذی تختلفون فیه فاتقوا الله واطیعون؛
مسیح فقط بندهای بود که ما
نعمت به او بخشیدیم و او را نمونه و الگویی برای بنی اسرائیل قرار دادیم. و هنگامی که عیسی دلایل روشن (برای آنها) آورد گفت: من برای شما
حکمت آوردهام، و آمدهام تا برخی از آنچه را که در آن
اختلاف دارید روشن کنم پس تقوای الهی پیشه کنید و از من اطاعت نمایید!»
تقواپیشگی
قوم لوط، زمینه اطاعت آنان از
لوط علیهالسلام:
اذ قال لهم اخوهم لوط الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون؛
هنگامی که برادرشان لوط به آنان گفت: «آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
تقواپیشگی
مسلمانان، عامل اطاعت آنان از
پیامبر صلیاللهعلیهوآله :
۱. «واطیعوا الله والرسول لعلکم ترحمون• وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة عرضها السمـوت والارض اعدت للمتقین؛
و خدا و پیامبر را اطاعت کنید، تا مشمول
رحمت شوید! و شتاب کنید برای رسیدن به
آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن، آسمانها و
زمین است و برای پرهیزگاران آماده شده است.»
۲. «یسـلونک عن الانفال قل الانفال لله والرسول فاتقوا الله واصلحوا ذات بینکم واطیعوا الله ورسوله ان کنتم مؤمنین؛
از تو درباره
انفال (غنایم، و هر گونه
مال بدون
مالک مشخص)
سؤال میکنند بگو: انفال مخصوص
خدا و پیامبر است پس، از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و خصومتهایی را که در میان شماست، آشتی دهید! و خدا و پیامبرش را اطاعت کنید اگر
ایمان دارید!»
۳. «لا یستـذنک الذین یؤمنون بالله والیوم الاخر ان یجـهدوا بامولهم وانفسهم والله علیم بالمتقین؛
آنها که به خدا و
روز جزا ایمان دارند، هیچ گاه برای ترک
جهاد (در
راه خدا) با اموال و جانهایشان، از تو
اجازه نمیگیرند و خداوند پرهیزگاران را میشناسد.»
تقواپیشگی
قوم نوح، زمینه اطاعت آنان از
نوح علیهالسلام:
۱. «اذ قال لهم اخوهم نوح الا تتقون• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛
هنگامی که برادرشان نوح به آنان گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس، تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
۲. «انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک من قبل ان یاتیهم عذاب الیم• ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون؛
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: قوم خود را
انذار کن پیش از آنکه
عذاب دردناک به سراغشان آید! که خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا اطاعت نمایید!»
رعایت تقوا از سوی
قوم عاد، مایه اطاعت آنان از
هود علیهالسلام:
«کذبت عاد المرسلین• اذ قال لهم اخوهم هود الا تتقون• انی لکم رسول امین• فاتقوا الله واطیعون• فاتقوا الله واطیعون؛
قوم عاد (نیز) رسولان (خدا) را
تکذیب کردند، هنگامی که برادرشان هود گفت: آیا تقوا پیشه نمیکنید؟! مسلما من برای شما پیامبری امین هستم. پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید! پس تقوای الهی پیشه کنید و مرا اطاعت نمایید!»
یکی از آثار تقوا، اقامه نماز است.
برگرداندن
امانت به صاحب آن، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... فان امن بعضکم بعضـا فلیؤد الذی اؤتمنامـنته ولیتق الله ربه...؛
... باید کسی که امین شمرده شده (و بدون
گروگان، چیزی از دیگری گرفته)، امانت (و بدهی خود را به موقع) بپردازد و از خدایی که پروردگار اوست. بپرهیزد!....»
۲. «ومن اهل الکتـب من ان تامنه بقنطار یؤده الیکومنهم من ان تامنه بدینار لایؤده الیک الا مادمت علیه قائمـا... • بلی من اوفی بعهده واتقی فان الله یحب المتقین؛
و در میان
اهل کتاب، کسانی هستند که اگر
ثروت زیادی به رسم امانت به آنها بسپاری، به تو باز میگردانند و کسانی هستند که اگر یک
دینار هم به آنان بسپاری، به تو باز نمیگردانند مگر تا زمانی که بالای سر آنها ایستاده (و بر آنها مسلط) باشی!... آری، کسی که به
پیمان خود
وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (خدا او را
دوست میدارد زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
تقوا، زمینه بهرهمند شدن از
نصرت و
امداد خداوند:
۱. «... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین؛
... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با
پرهیزکاران است!»
۲. «ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون• بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین؛
خداوند شما را در «
بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از خدا بپرهیزید (و در برابر
دشمن، مخالفت فرمان
پیامبر نکنید)، تا
شکر نعمت او را بجا آورده باشید! آری، (امروز هم) اگر
استقامت و تقوا پیشه کنید، و دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از
فرشتگان، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد داد!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اذکروا نعمت الله علیکم اذ هم قوم ان یبسطوا الیکم ایدیهم فکف ایدیهم عنکم واتقوا الله...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! نعمتی را که خدا به شما بخشید، به یاد آورید آن
زمان که جمعی (از دشمنان)، قصد داشتند
دست به سوی شما دراز کنند (و شما را از میان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهیزید!...»
۴. «... وقـتلوا المشرکین کافة کما یقـتلونکم کافة واعلموا ان الله مع المتقین؛
... با
مشرکان، دسته جمعی پیکار کنید، همان گونه که آنها دسته جمعی با شما پیکار میکنند و بدانید خداوند با
پرهیزگاران است!»
۵. «یـایها الذین ءامنوا قـتلوا الذین یلونکم من الکفار ولیجدوا فیکم غلظة واعلموا ان الله مع المتقین؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! با کافرانی که به شما نزدیکترند، پیکار کنید! (و دشمن دورتر، شما را از دشمنان نزدیک غافل نکند! ) آنها باید در شما شدت و
خشونت (و
قدرت)
احساس کنند و بدانید خداوند با پرهیزگاران است!»
۶. «ان الله مع الذین اتقوا...؛
و بدانید خدا با پرهیزکاران است!....»
امر به معروف مؤمنان، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته... • ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از
دنیا نروید، مگر اینکه
مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان
عمر، حفظ کنید!) باید از میان شما، جمعی
دعوت به نیکی، و امر به معروف و
نهی از منکر کنند!....»
تقوا، زمینه ساز بهرهمندی از
امنیت و
آرامش در
بهشت:
۱. «ان المتقین فی
جنـت وعیون• ادخلوها بسلـم ءامنین؛
به
یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز بهشت) و در کنار چشمهها هستند. (
فرشتگان به آنها میگویند: ) داخل این باغها شوید با
سلامت و امنیت!»
۲. «ان المتقین فی مقام امین• فی
جنـت وعیون• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین؛
(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغها و چشمهها .آنها در آنجا هر نوع میوهای را بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد، و در نهایت امنیت به سر میبرند!»
یکی از آثار تقوا، امیدواری است.
تقواپیشگی، مایه امیدواری به
رحمت الهی:
۱. «وهـذا کتـب انزلنـه مبارک فاتبعوه واتقوا لعلکم ترحمون؛
و این کتابی است پر
برکت، که ما (بر تو) نازل کردیم از آن پیروی کنید، و پرهیزگاری پیشه نمائید، باشد که مورد
رحمت (خدا) قرار گیرید!»
۲. «او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا ولعلکم ترحمون؛
آیا
تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟!»
۳. «واذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم وما خلفکم لعلکم ترحمون؛
و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست (از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید! » (اعتنا نمیکنند).»
۴. «انما المؤمنون اخوة فاصلحوا بین اخویکم واتقوا الله لعلکم ترحمون؛
مؤمنان برادر یکدیگرند پس دو برادر خود را
صلح و
آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید!»
تقواپیشگی، زمینه امیدواری به
رستگاری:
۱. «یسـلونک عن الاهلة قل هی موقیت للناس والحج ولیس البر بان تاتوا البیوت من ظهورها ولـکن البر من اتقی واتوا البیوت من ابوبها واتقوا الله لعلکم تفلحون؛
درباره «هلالهای ماه» از تو
سؤال میکنند بگو: «آنها، بیان اوقات (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت)
حج است». و (آن چنان که در
جاهلیت مرسوم بود که به هنگام حج، که جامه
احرام میپوشیدند، از در
خانه وارد نمیشدند، و از نقب پشت خانه وارد میشدند، نکنید! )
کار نیک، آن نیست که از پشت خانهها وارد شوید بلکه نیکی این است که پرهیزگار باشید! و از در خانهها وارد شوید و تقوا پیشه کنید، تا رستگار گردید!»
۲. «یـایها الذین ءامنوا لا تاکلوا الربوا اضعـفـا مضـعفة واتقوا الله لعلکم تفلحون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید!
ربا (و
سود پول) را چند برابر نخورید! از خدا بپرهیزید، تا رستگار شوید!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اصبروا وصابروا ورابطوا واتقوا الله لعلکم تفلحون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر مشکلات و هوسها،)
استقامت کنید! و در برابر دشمنان (نیز)، پایدار باشید و از مرزهای خود، مراقبت کنید و از خدا بپرهیزید، شاید رستگار شوید!»
۴. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة وجـهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید! و در
راه او
جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!»
۵. «قل لایستوی الخبیث والطیب ولو اعجبک کثرة الخبیث فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون؛
بگو: « (هیچ گاه) ناپاک و پاک مساوی نیستند هر چند فزونی ناپاکها، تو را به شگفتی اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهیزیدای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!»
انفاق در
راه خدا و تامین نیازهای مالی جهاد، از آثار تقوا و
خداترسی:
«... واتقوا الله واعلموا ان الله مع المتقین• وانفقوا فی سبیل الله ولا تلقوا بایدیکم الی التهلکة واحسنوا...؛
... و از خدا بپرهیزید (و زیاده روی ننمایید)! و بدانید خدا با پرهیزکاران است! و در راه خدا، انفاق کنید! و (با ترک انفاق،) خود را به
دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند،
نیکوکاران را
دوست میدارد.»
بیان موضوع انفاق پس از امر به تقوا میتواند اشاره به این معنا باشد که از مصادیق تقوا انفاق کردن در راه خداست.
بهرهمند شدن جوامع بشری از توسعه و
برکات فراوان و گوناگون
آسمان و
زمین، در صورت
ایمان و رعایت تقوا :
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض...؛
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم....»
نزول
آب با برکت از آسمان، از آثار تقواپیشگی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون؛
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها حق را)
تکذیب کردند ما هم آنان را به
کیفر اعمالشان
مجازات کردیم.»
تقوا، عامل بهرهمندی از
بشارتهای الهی میباشد:
۱. «بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین• وما جعله الله الا بشری لکم ولتطمئن قلوبکم به وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم؛
آری، (امروز هم) اگر
استقامت و تقوا پیشه کنید، و
دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از
فرشتگان ، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد داد! ولی اینها را خداوند فقط
بشارت، و برای
اطمینان خاطر شما قرار داده وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای
حکیم است!»
۲. «الذین ءامنوا وکانوا یتقون• لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة...؛
همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز میکردند. در زندگی
دنیا و در
آخرت،
شاد (و مسرور)ند....»
بشارت
مؤمنان به
بهشت، پیامد رعایت تقوا در زندگی زناشویی و محیط خانواده:
«نساؤکم حرث لکم فاتوا حرثکم انی شئتم وقدموا لانفسکم واتقوا الله واعلموا انکم ملـقوه وبشر المؤمنین؛
زنان شما، محل بذرافشانی شما هستند پس هر
زمان که بخواهید، میتوانید با آنها
آمیزش کنید. و (سعی نمائید از این فرصت بهره گرفته، با
پرورش فرزندان
صالح) اثر نیکی برای خود، از پیش بفرستید! و از خدا بپرهیزید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد و به مؤمنان، بشارت ده!»
تقوا، زمینه برخورداری از بشارتهای
محمد صلیاللهعلیهوآله و
قرآن :
«فانما یسرنـه بلسانک لتبشر به المتقین...؛
و ما فقط آن (قرآن) را بر
زبان تو آسان ساختیم تا پرهیزگاران را بوسیله آن بشارت دهی، و دشمنان سرسخت را با آنان انذار کنی.»
تقوا، باعث بیداری و
بصیرت انسان از خطر
شیطان:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طــئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (خدا و
پاداش و
کیفر او) میافتند و (در پرتو یاد او،
راه حق را میبینند و) ناگهان
بینا میگردند.»
رعایت تقوا و
ترس از
خدا، موجب بهرهمندی از بصیرتی ویژه، برای شناخت
حق و
باطل:
«یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن حق از باطل قرار میدهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت)»
نکره آمدن کلمه «فرقانا»
حکایت دارد که این بصیرت خدادادی، عنایتی ویژه و غیر از
عقل و
فطرت و مانند آن است که خداوند به عموم انسانها عطا فرموده است و از آن به بیداردلی تعبیر میشود و این بیداردلی برای شناخت حق و باطل است.
تقوا، زمینه ساز بهرهمندی از تعلیمات ویژه الهی میشود:
«... واتقوا الله ویعلمکم الله...؛
از خدا بپرهیزید! و خداوند به شما
تعلیم میدهد....»
در
تفسیر «یعلمکم الله» اقوالی وجود دارد: برخی گفتهاند: مقصود از آن تعلیم
شرایع دین و مسائل
حلال و
حرام است و برخی بر این قولند که تقوا سبب تعلیم الهی است.
برخورداری تقواپیشگان، از
نور و روشنایی ویژه الهی در زندگی بر اثر تقوا:
۱. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین؛
ما به
موسی و
هارون، «
فرقان» (وسیله جدا کردن حق از باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای
پرهیزگاران است، دادیم.»
۲. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... ویجعل لکم نورا تمشون به...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید ... و برای شما نوری قرار دهد که با آن (در میان مردم و در مسیر زندگی خود)
راه بروید ....»
تقوا، سبب دستیابی به
ولایت الهی:
۱. «الا ان اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون• الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
آگاه باشید (دوستان و)
اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند! همانها که
ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان
خدا) پرهیز میکردند.»
۲. «... وان الظــلمین بعضهم اولیاء بعض والله ولی المتقین؛
...
ظالمان یار و یاور یکدیگرند، اما خداوند یار و یاور
پرهیزگاران است!»
پذیرفتن
احکام الهی، از آثار تقواپیشگی:
۱. «... ولاحل لکم بعض الذی حرم علیکم... فاتقوا الله واطیعون؛
... تا پارهای از چیزهایی را که (بر اثر
ظلم و
گناه،) بر شما
حرام شده، (مانند
گوشت بعضی از چهارپایان و ماهیها،)
حلال کنم ... پس از
خدا بترسید، و مرا
اطاعت کنید!»
۲. «یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن ولا یخرجن الا ان یاتین بفـحشة مبینة وتلک حدود الله ومن یتعد حدود الله فقد ظـلم نفسه لا تدری لعل الله یحدث بعد ذلک امرا• فاذا بلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف اوفارقوهن بمعروف واشهدوا ذوی عدل منکم واقیموا الشهـدة لله ذلکم یوعظ به من کان یؤمن بالله والیوم الاخر ومن یتق الله یجعل له مخرجـا؛
ای
پیامبر ! هر
زمان خواستید
زنان را
طلاق دهید، در زمان
عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از
عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و
حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند، مگر آنکه کار زشت آشکاری انجام دهند این حدود خداست، و هرکس از
حدود الهی تجاوز کند به خویشتن
ستم کرده تو نمیدانی شاید خداوند بعد از این، وضع تازه (و وسیله اصلاحی) فراهم کند! و چون عده آنها سرآمد، آنها را به طرز شایستهای نگه دارید یا به طرز شایستهای از آنان جدا شوید و دو
مرد عادل از خودتان را
گواه گیرید و
شهادت را برای
خدا برپا دارید این چیزی است که
مؤمنان به
خدا و
روز قیامت به آن اندرز داده میشوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند
راه نجاتی برای او فراهم میکند.»
تقوا، زمینه بهرهمند شدن از پیروزی و
نصرت خدا:
۱. «ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون• بلی ان تصبروا وتتقوا ویاتوکم من فورهم هـذا یمددکم ربکم بخمسة ءالـف من الملـئکة مسومین• وما جعله الله الا بشری لکم ولتطمئن قلوبکم به وما النصر الا من عند الله العزیز الحکیم؛
خداوند شما را در «
بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از
خدا بپرهیزید (و در برابر
دشمن، مخالفت فرمان
پیامبر نکنید)، تا
شکر نعمت او را بجا آورده باشید! آری، (امروز هم) اگر
استقامت و
تقوا پیشه کنید، و
دشمن به همین زودی به سراغ شما بیاید، خداوند شما را به پنج هزار نفر از
فرشتگان، که نشانههایی با خود دارند، مدد خواهد داد! ولی اینها را خداوند فقط
بشارت، و برای
اطمینان خاطر شما قرار داده وگرنه، پیروزی تنها از جانب خداوند توانای
حکیم است!»
۲. «قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعـقبة للمتقین؛
موسی به
قوم خود گفت: از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که
زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند و سرانجام (نیک) برای
پرهیزکاران است!»
۳. «تلک من انباء الغیب نوحیها الیک ما کنت تعلمها انت ولا قومک من قبل هـذا فاصبر ان العـقبة للمتقین؛
اینها از خبرهای
غیب است که به تو (ای
پیامبر)
وحی میکنیم نه تو، و نه قومت، اینها را پیش از این نمیدانستید! بنابراین،
صبر و استقامت کن، که عاقبت از آن پرهیزگاران است!»
تقواپیشگی، از عوامل تاخیر اجل و
مرگ انسان:
«ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون• یغفر لکم من ذنوبکم ویؤخرکم الی اجل مسمی ان اجل الله اذا جاء لا یؤخر لو کنتم تعلمون؛
که
خدا را پرستش کنید و از مخالفت او بپرهیزید و مرا
اطاعت نمایید! اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را میآمرزد و تا
زمان معینی شما را
عمر میدهد زیرا هنگامی که اجل الهی فرا رسد، تاخیری نخواهد داشت اگر میدانستید!»
نقش تقوا در تحولات تاریخی جوامع:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون؛
و اگر اهل شهرها و آبادیها،
ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها
حق را)
تکذیب کردند ما هم آنان را به
کیفر اعمالشان
مجازات کردیم.»
تقوا، باعث یاد
خدا و
تذکر انسان:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طـئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای
شیطان شوند، به یاد (
خدا و
پاداش و
کیفر او) میافتند و (در پرتو یاد او،
راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند.»
تقواپیشگی، زمینه ساز
تسلیم کامل انسان در برابر خدا:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته ولاتموتن الا وانتم مسلمون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! آن گونه که حق
تقوا و
پرهیزکاری است، از
خدا بپرهیزید! و از
دنیا نروید، مگر اینکه
مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان
عمر، حفظ کنید!)»
بزرگداشت شعائر الهی، از آثار تقوا و
خداترسی دلها:
۱. «یـایها الذین ءامنوا لاتحلوا شعـئر الله ولاالشهر الحرام ولا الهدی ولا القلـئد... وتعاونوا علی البر والتقوی ولا تعاونوا علی الاثم والعدون واتقوا الله ان الله شدید العقاب؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید!
شعائر و
حدود الهی (و مراسم
حج را محترم بشمرید! و مخالفت با آنها) را
حلال ندانید! و نه
ماه حرام را، و نه قربانیهای بی نشان و نشاندار را، ... و (همواره) در
راه نیکی و پرهیزگاری با هم
تعاون کنید! و (هرگز) در راه
گناه و
تعدی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!»
۲.«ذلک ومن یعظم شعـئر الله فانها من تقوی القلوب؛
این است (مناسک حج)! و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد، این کار نشانه تقوای دلهاست.»
تقوا، زمینه ساز
تقرب جستن به
خدا:
۱. «قل اؤنبئکم بخیر من ذلکم للذین اتقوا عند ربهم
جنـت تجری من تحتها الانهـر... ورضون من الله...؛
بگو: آیا شما را از چیزی آگاه کنم که از این (سرمایههای مادی)، بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کردهاند، (و از این سرمایهها، در
راه مشروع و حق و
عدالت، استفاده میکنند،) در نزد پروردگارشان (در
جهان دیگر)، باغهایی است که نهرها از پای درختانش میگذرد ... و خشنودی خداوند (نصیب آنهاست)....»
۲. «واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین؛
و داستان دو
فرزند آدم را به
حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به
برادر دیگر) گفت: به خدا
سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از
پرهیزگاران میپذیرد!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وابتغوا الیه الوسیلة...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجوئید....»
۴. «یـایها الناس انا خلقنـکم من ذکر وانثی وجعلنـکم شعوبـا وقبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقـکم ان الله علیم خبیر؛
ای مردم! ما شما را از یک
مرد و
زن آفریدیم و شما را تیرهها و قبیلهها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامیترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست خداوند
دانا و
آگاه است!»
۵. «ان المتقین فی
جنـت ونهر• فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر؛
یقینا پرهیزگاران در باغها و نهرهای بهشتی جای دارند، در جایگاه
صدق نزد خداوند مالک مقتدر!»
رعایت تقوا و
ترس از
خدا، موجب محو زشتیها و بدیهای اعمال:
۱. «ولو ان اهل الکتـب ءامنوا واتقوا لکفرنا عنهم سیـاتهم...؛
و اگر
اهل کتاب ایمان بياورند و تقوا پيشه كنند،
گناهان آنها را مىبخشيم ....»
۲. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله... ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، ... و گناهانتان را میپوشاند و شما را میآمرزد....»
۳. «والذی جاء بالصدق وصدق به اولـئک هم المتقون• لیکفر الله عنهم اسوا الذی عملوا....؛
اما کسی که سخن راست بیاورد و کسی که آن را تصدیق کند، آنان پرهیزگارانند! تا خداوند بدترین اعمالی را که انجام دادهاند (در سایه ایمان و صداقت آنها) بیامرزد ....»
۳. «... ومن یتق الله یکفر عنه سیـاته...؛
... و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند گناهانش را مىبخشد....»
تقوا، بستر جلب
محبت خداوند:
۱. «بلی من اوفی بعهده واتقی فان الله یحب المتقین؛
آری، کسی که به
پیمان خود
وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید، (
خدا او را
دوست میدارد زیرا) خداوند پرهیزگاران را دوست دارد.»
۲. «... ان الله یحب المتقین؛
... خداوند پرهيزگاران را دوست دارد!»
۳. «یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛
ای
یحیی!
کتاب (خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان
نبوت (و
عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود!» «حنان»، مصدر و به معنای
شفقت و مهربانی است.
تقوا و پرهیزکاری
یحیی علیهالسلام، زمینه برخورداری وی از
حکمت:
«یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛
ای یحیی!
کتاب (
خدا) را با قوت بگیر! و ما فرمان
نبوت (و
عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود!»
«حكم» به معناى «حكمت» آمده است.
برداشت ياد شده بر اين پايه است.
یکی از عواملی که معرفت را به دنبال دارد تقوا است.
امام خمینی در تفسیر آیه
(واتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّهُ) میان تقوا و تعلیم الهی ارتباط قائل است و معتقد است شرط اول تعلیم الهی، تقوا و صفای نفس میباشد؛ زیرا با
تهذیب و صفای نفس، جهت ارتباط به مبادی عالیه قوت میگیرد و تعلیم و معارف الهی بر
قلب سالک القاء میگردد.
از اطلاق این آیه مذکور برمیآید که تقوا نه تنها شرط معرفت شهودی و عرفانی است، بلکه شرط معرفت استدلالی و عقلی نیز هست به این معنا که تقوا هم در شهود قلبی مؤثر است و هم در فهم عقلی، از این جهت است که ارباب معارف و اصحاب علوم حقیقی، تصفیه نفوس و
اخلاص نیت و تصحیح مقصد را در تحصیل علوم، خصوصاً معارف حقه و علوم شرعی، اول شرط میدانند.
امام خمینی تعلیموتربیت و خودسازی را دو بال ترقی میداند و معتقد است تعلیم باید به همراه تزکیه و تقوا باشد. تعلیم یکی از وظایف انبیاء الهی است؛ ولی تعلیم انبیاء (علیهمالسّلام) در راستای انسانسازی و بیان حکمت است.
ایشان ضرر عالم بیتقوا برای اسلام را بیش از هر شخص دیگری میداند؛ زیرا عالم بیتقوا با کتاب و سنت مردم را منحرف میکند.
از اثرات تقواپیشگی اعطای
حکومت از طرف خداوند میباشد.
تقواپیشگی، از عوامل نیل
بنی اسرائیل به
حکومت:
«قال موسی لقومه استعینوا بالله واصبروا ان الارض لله یورثها من یشاء من عباده والعـقبة للمتقین؛
موسی به
قوم خود گفت: از
خدا یاری جویید، و
استقامت پیشه کنید، که
زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
تقوا، عامل رسیدن
یوسف علیهالسلام به مقام حکومتی در
مصر:
۱. «وکذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوا منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین• ولاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
و این گونه ما به یوسف در سرزمین (مصر)
قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد)! ما
رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم و پاداش
نیکوکاران را ضایع نمیکنیم! (اما)
پاداش آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و
پرهیزگاری داشتند، بهتر است!»
۲. «قالوا اءنک لانت یوسف قال انا یوسف وهـذا اخی قد من الله علینا انه من یتق ویصبر فان الله لا یضیع اجر المحسنین؛
گفتند: آیا تو همان یوسفی؟! گفت: (آری،) من یوسفم، و این
برادر من است! خداوند بر ما
منت گذارد هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز میشود) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکند!»
تقوا و پارسایی، زمینه شناخت خدای یگانه، از رهگذر نشانههای
خلقت در
جهان:
«ان فی اختلـف الیل والنهار وما خلق الله فی السمـوت والارض لایـت لقوم یتقون؛
مسلما در آمد و شد
شب و
روز، و آنچه خداوند در آسمانها و
زمین آفریده،
آیات (و نشانههایی) است برای گروهی که پرهیزگارند (و حقایق را میبینند).»
تقوا، موجب
ترس و
خشیت از خدا:
۱. «واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین• لئن بسطت الی یدک لتقتلنی ما انا بباسط یدی الیک لاقتلک انی اخاف الله رب العــلمین؛
و داستان دو
فرزند آدم را به
حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای
تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به
برادر دیگر) گفت: به خدا
سوگند تو را خواهم کشت! (برادر دیگر) گفت: (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از
پرهیزگاران میپذیرد! اگر تو برای کشتن من،
دست دراز کنی، من هرگز به
قتل تو دست نمیگشایم، چون از پروردگار جهانیان میترسم.»
۲. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین• الذین یخشون ربهم بالغیب وهم من الساعة مشفقون؛
ما به
موسی و
هارون،
فرقان (وسیله جدا کردن
حق از
باطل) و
نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از
قیامت بیم دارند!»
۳. «وازلفت الجنة للمتقین غیر بعید• هـذا ما توعدون لکل اواب حفیظ• من خشی الرحمـن بالغیب وجاء بقلب منیب؛
(در آن روز)
بهشت را به پرهیزگاران نزدیک میکنند، و فاصلهای از آنان ندارد! این چیزی است که به شما
وعده داده میشود، و برای کسانی است که بسوی خدا باز میگردند و پیمانها و
احکام او را حفظ میکنند، •آن کس که از خداوند رحمان در نهان بترسد و با قلبی پر
انابه در محضر او حاضر شود!»
از جلوههای تقواپیشگی رسیدن به
خیر و
اعتراف به خیر بودن
دین میباشد.
دستیابی به
خیر، در گرو تقوا و
پرهیزگاری:
۱. «وابرهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله واتقوه ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون؛
ما
ابراهیم را (نیز) فرستادیم، هنگامی که به قومش گفت:
خدا را پرستش کنید و از (
عذاب) او بپرهیزید که این برای شما بهتر است اگر بدانید!»
۲. «فاتقوا الله مااستطعتم واسمعوا واطیعوا وانفقوا خیرا لانفسکم...؛
پس تا میتوانید تقوای الهی پیشه کنید و
گوش دهید و
اطاعت نمایید و
انفاق کنید که برای شما بهتر است....»
اعتراف به خیر بودن
دین، جلوهای از تقواپیشگی:
«وقیل للذین اتقوا ماذا انزل ربکم قالوا خیرا... ولنعم دار المتقین؛
(ولی هنگامی که) به پرهیزگاران گفته میشد: «پروردگار شما چه چیز نازل کرده است؟» میگفتند: «خیر (و سعادت)» ... و چه خوب است سرای پرهیزگاران!»
استمرار
دوستی و برادری
پارسایان در
آخرت، نتیجه دوستی توام با تقواپیشگی آنان در
دنیا:
۱. «ان المتقین فی
جنـت وعیون• ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونـا علی سرر متقـبلین؛
به
یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز
بهشت) و در کنار چشمهها هستند. هر گونه غل ([حسد]] و
کینه و دشمنی) را از سینه آنها بر میکنیم (و روحشان را پاک میسازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.»
۲. «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین؛
دوستان در آن روز
دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران!»
یادآوری
کیفر خداوند به هنگام وسوسههای
شیطان، از آثار تقواپیشگی:
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طـئف من الشیطـن تذکروا فاذا هم مبصرون؛
پرهیزگاران هنگامی که گرفتار وسوسههای شیطان شوند، به یاد (
خدا و
پاداش و کیفر او) میافتند و (در پرتو یاد او،
راه حق را میبینند و) ناگهان بینا میگردند.»
برداشت بر این اساس است که «تذکروا» به معنای یادآوری عقابهای الهی است.
تقواپیشگی، سبب برخورداری از رحمت خداوند:
۱. «... وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛
و اگر
راه صلاح و
پرهیزگاری پيش گيريد، خداوند آمرزنده و
مهربان است.»
۲. «... واتقوا لعلکم ترحمون؛
و
پرهیزگاری پيشه نمائيد، باشد كه مورد رحمت (
خدا) قرار گيريد!»
۳. «او عجبتم ان جاءکم ذکر من ربکم علی رجل منکم لینذرکم ولتتقوا ولعلکم ترحمون؛
آیا
تعجب کردهاید که دستور آگاه کننده پروردگارتان به وسیله مردی از میان شما به شما برسد، تا (از عواقب اعمال خلاف) بیمتان دهد، و (در پرتو این دستور،) پرهیزگاری پیشه کنید و شاید مشمول رحمت (الهی) گردید؟!»
۴. «... قال عذابی اصیب به من اشاء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون...؛
... گفت: مجازاتم را به هر کس بخواهم میرسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را برای آنها که
تقوا پیشه کنند، و
زکات را بپردازند، و آنها که به
آیات ما
ایمان میآورند، مقرر خواهم داشت!»
جمله محل استشهاد، پاسخ به دعای موسی علیهالسّلام است. ولی جمله موصول با صلهاش عمومیت دارد، زیرا موصول از مبهمات است و تعریف آن به صله است و نمیتوان آن را به مورد اختصاص داد. از سوی دیگر، رحمت خداوند فراگیر است. ولی «فساکتبها» آن را به زمان آخرت محدود میکند.
۵. «وکذلک مکنا لیوسف فی الارض یتبوا منها حیث یشاء نصیب برحمتنا من نشاء ولا نضیع اجر المحسنین• ولاجر الاخرة خیر للذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
و این گونه ما به
یوسف در سرزمین (
مصر)
قدرت دادیم، که هر جا میخواست در آن منزل میگزید (و تصرف میکرد)! ما رحمت خود را به هر کس بخواهیم (و شایسته بدانیم) میبخشیم و
پاداش نیکوکاران را ضایع نمیکنیم! (اما) پاداش
آخرت، برای کسانی که ایمان آورده و پرهیزگاری داشتند، بهتر است!»
۶. «یوم نحشر المتقین الی الرحمـن وفدا؛
در آن روز كه پرهيزگاران را دسته جمعى بسوى خداوند رحمان (و پاداشهاى او) محشور مىكنيم ....»
۷. «واذا قیل لهم اتقوا ما بین ایدیکم وما خلفکم لعلکم ترحمون؛
و هر گاه به آنها گفته شود: «از آنچه پیش رو و پشت سر شماست (از عذابهای الهی) بترسید تا مشمول رحمت الهی شوید! » (اعتنا نمیکنند).»
۸. «... ومن تق السیـات یومئذ فقد رحمته...؛
... و هر كس را كه در آن
روز از بديها نگاه دارى، مشمول رحمتت ساختهاى....»
۹. «... واتقوا الله لعلکم ترحمون• ... واتقوا الله ان الله تواب رحیم؛
... و تقوای الهی پیشه کنید، باشد که مشمول رحمت او شوید. ... تقوای الهی پیشه کنید که خداوند
توبه پذیر و
مهربان است!»
۱۰. «ان المتقین فی
جنـت ونعیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم• انا کنا من قبل ندعوه انه هو البر الرحیم؛
ولی پرهیزگاران در میان باغهای
بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، اما خداوند بر ما
منت نهاد و از
عذاب کشنده ما را حفظ کرد! ما از پیش او را میخواندیم (و میپرستیدیم)، که اوست نیکوکار و
مهربان !»
آراسته شدن به تقوای الهی و
ایمان به پیامبر صلیاللهعلیهوآله، موجب نیل به
رحمت گسترده خداوند:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله وءامنوا برسوله یؤتکم کفلین من رحمته...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید و به رسولش ایمان بیاورید تا دو
سهم از رحمتش به شما ببخشد....»
تقواپیشگی، موجب نیل انسان به فلاح و
رستگاری:
۱. «ذلک الـکتـب لاریب فیه هدی للمتقین• اولـئک علی هدی من ربهم واولـئک هم المفلحون؛
آن کتاب با عظمتی است که
شک در آن
راه ندارد و مایه
هدایت پرهیزکاران است. آنان بر طریق هدایت پروردگارشانند و آنان رستگارانند.»
۲. «... واتقوا الله لعلکم تفلحون؛
... و تقوا پيشه كنيد، تا رستگار گرديد!»
۳. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... لعلکم تفلحون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! ... باشد که رستگار شوید!»
۴. «... فاتقوا الله یـاولی الالبـب لعلکم تفلحون؛
... از (مخالفت) خدا بپرهیزیدای صاحبان خرد، شاید رستگار شوید!»
۵. «الذین ءامنوا وکانوا یتقون• لهم البشری فی الحیوة الدنیا وفی الاخرة لا تبدیل لکلمـت الله ذلک هو الفوز العظیم؛
همانها که ایمان آوردند، و (از مخالفت فرمان خدا) پرهیز میکردند. در زندگی
دنیا و در
آخرت،
شاد (و مسرور)ند وعدههای الهی تخلف ناپذیر است! این است آن رستگاری بزرگ!»
۶. «ومن... ویتقه فاولـئک هم الفائزون؛
و هر کس ... و از مخالفت فرمانش بپرهیزد، چنین کسانی همان پیروزمندان واقعی هستند!»
۷. «وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم...؛
و خداوند کسانی را که
تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی میبخشد....»
تقوا و پرهیزکاری
یحیی علیهالسلام، زمینه برخورداری وی از رشد و
کمال:
«یـیحیی خذ الکتـب بقوة وءاتینـه الحکم صبیـا• وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا؛
ای یحیی!
کتاب (
خدا) را با
قوت بگیر! و ما فرمان
نبوت (و
عقل کافی) در کودکی به او دادیم! و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود!»
«زکوة» در اصل، نمو و رشد به دست آمده از
برکت خداوند است.
تقوا، باعث خشنودی
انسان و دستیابی او به فرجامی رضایتبخش:
«وسیجنبها الاتقی• ولسوف یرضی؛
و بزودی با تقواترین
مردم از آن دور داشته میشود، و بزودی راضی و خشنود میشود!»
از جلوههای تقواپیشی رعایت حلال و حرام،
احکام تصرفات و خوردنیها، حجاب و احکام شرعی میباشد.
رعایت
حلال و حرامها و احکام الهی در خوردنیها و تصرفات، از آثار تقواپیشگی:
۱. «یسـلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبـت وما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم الله فکلوا مما امسکن علیکم واذکروا اسم الله علیه واتقوا الله... • الیوم احل لکم الطیبـت وطعام الذین اوتوا الکتـب حل لکم وطعامکم حل لهم...؛
از تو
سؤال میکنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده (و نیز
صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و
تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما
تعلیم داده به آنها یاد دادهاید، (بر شما حلال است) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید میکنند و) نگاه میدارند، بخورید و نام خدا را (به هنگام فرستادن
حیوان برای شکار،) بر آن ببرید و از (
معصیت)
خدا بپرهیزید... امروز چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده و (همچنین)
طعام اهل کتاب، برای شما حلال است و طعام شما برای آنها حلال....»
۲. «وکلوا مما رزقکم الله حلـلا طیبـا واتقوا الله...؛
و از نعمتهای حلال و پاکیزهای که خداوند به شما روزی داده است، بخورید! و از (مخالفت) خداوندی ....»
۳. «لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا... ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا...؛
بر كسانى كه
ایمان آورده و
اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نيست (و نسبت به نوشيدن
شراب، قبل از نزول حكم
تحریم، مجازات نمىشوند) اگر
تقوا پيشه كنند،...»
۴. «قل لا یستوی الخبیث والطیب... فاتقوا الله...؛
بگو: « (هيچ گاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند ... از (مخالفت) خدا بپرهيزيد ....»بنابراینکه مصداق مورد نظر از «
خبیث» و «
طیب» به
قرینه آیات گذشته حلالها و حرامهای الهی باشد.
۵. «فکلوا مما غنمتم حلـلا طیبـا واتقوا الله...؛
از آنچه به
غنیمت گرفتهايد، حلال و پاكيزه بخوريد و از
خدا بپرهيزيد....»
رعایت احکام
عده زنان مطلقه و حقوق آنان، نشانه تقواپیشگی:
«یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله... • والــی یئسن من المحیض من نسائکم ان ارتبتم فعدتهن ثلـثة اشهر والــی لم یحضن واولـت الاحمال اجلهن ان یضعن حملهن ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا• ذلک امر الله انزله الیکم ومن یتق الله... • اسکنوهن من حیث سکنتم من وجدکم ولا تضاروهن لتضیقوا علیهن وان کن اولـت حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فان ارضعن لکم فـاتوهن اجورهن واتمروا بینکم بمعروف وان تعاسرتم فسترضع له اخری• لینفق ذو سعة من سعته ومن قدر علیه رزقه فلینفق مما ءاتـه الله...؛
ای
پیامبر ! هر
زمان خواستید زنان را
طلاق دهید، در زمان
عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از
عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و
حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید....و از زنانتان، آنان که از
عادت ماهانه مایوسند، اگر در وضع آنها (از نظر بارداری)
شک کنید، عده آنان سه ماه است، و همچنین آنها که عادت ماهانه ندیدهاند و عده زنان باردار این است که بار خود را بر
زمین بگذارند و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او
آسان میسازد!•این فرمان خداست که بر شما نازل کرده و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند گناهانش را میبخشد و پاداش او را بزرگ میدارد! •آنها (زنان مطلقه) را هر جا خودتان
سکونت دارید و در توانایی شماست سکونت دهید و به آنها زیان نرسانید تا کار را بر آنان تنگ کنید (و مجبور به ترک منزل شوند) و اگر باردار باشند،
نفقه آنها را بپردازید تا وضع حمل کنند و اگر برای شما (فرزند را) شیر میدهند، پاداش آنها را بپردازید و (درباره فرزندان، کار را) با مشاوره شایسته انجام دهید و اگر به توافق نرسیدید، آن دیگری شیردادن آن بچه را بر عهده میگیرد.•آنان که امکانات وسیعی دارند، باید از امکانات وسیع خود
انفاق کنند و آنها که تنگدستند، از آنچه که خدا به آنها داده انفاق نمایند خداوند هیچ کس را جز به مقدار توانایی که به او داده
تکلیف نمیکند خداوند به زودی بعد از سختیها آسانی قرار میدهد!»
اجرای دستورات صادر شده درباره
حجاب زنان، نشانه تقواپیشگی آنان:
«... واذا سالتموهن متـعـا فسـلوهن من وراء حجاب... • لا جناح علیهن فی ءابائهن ولا ابنائهن ولا اخونهن ولا ابناء اخونهن ولا ابناء اخوتهن ولا نسائهن ولا ما ملکتایمـنهن واتقین الله...؛
... و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (بعنوان عاریت) از آنان (
همسران پیامبر) میخواهید از پشت پرده بخواهید... بر آنان (همسران پیامبر) گناهی نیست در مورد پدران و فرزندان و برادران و فرزندان برادران و فرزندان خواهران خود و
زنان مسلمان و بردگان خویش (که بدون حجاب و پرده با آنها تماس بگیرند) و تقوای الهی را پیشه کنید ....»
رعایت حقوق
خدا، از آثار تقواپیشگی:
«... واتقوا الله الذی تساءلون به والارحام...؛
... و از خدایی بپرهیزید که (همگی به
عظمت او معترفید و) هنگامی که چیزی از یکدیگر میخواهید....»
رعایت
حقوق دایههای
فرزندان، از نشانههای تقواپیشگی:
«... وان اردتم ان تسترضعوا اولـدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف واتقوا الله...؛
... و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت
مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه
حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید!....»
رعایت حقوق فرزندان
شیرخوار ، از نشانههای
تقوا:
«والولدت یرضعن اولـدهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعة وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف لاتکلف نفس الا وسعها لاتضار ولدة بولدها ولا مولود له بولده وعلی الوارث مثل ذلک فان ارادا فصالا عن تراض منهما وتشاور فلا جناح علیهما وان اردتم ان تسترضعوا اولـدکم فلا جناح علیکم اذا سلمتم ما ءاتیتم بالمعروف واتقوا الله واعلموا ان الله بما تعملون بصیر؛
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام،
شیر میدهند. (این) برای کسی است که بخواهد دوران شیرخوارگی را تکمیل کند. و بر آن کس که فرزند برای او متولد شده (
پدر)، لازم است خوراک و
پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر
طلاق گرفته باشد.) هیچ کس موظف به بیش از مقدار توانایی خود نیست! نه مادر (به خاطر اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به کودک را دارد، و نه پدر. و بر
وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد (هزینه مادر را در دوران شیرخوارگی تامین نماید). و اگر آن دو، با رضایت یکدیگر و
مشورت، بخواهند کودک را (زودتر) از شیر بازگیرند، گناهی بر آنها نیست. و اگر (با عدم توانایی، یا عدم موافقت مادر) خواستید دایهای برای فرزندان خود بگیرید، گناهی بر شما نیست به شرط اینکه حق گذشته مادر را به طور شایسته بپردازید. و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید! و بدانید خدا، به آنچه انجام میدهید، بیناست!»
رعایت حقوق
مادران شیرده، از آثار تقواپیشگی:
«والولدت یرضعن... وعلی المولود له رزقهن وکسوتهن بالمعروف... لاتضار ولدة بولدها... وعلی الوارث مثل ذلک... واتقوا الله...؛
مادران، فرزندان خود را دو سال تمام،
شیر میدهند .... و بر آن کس که
فرزند برای او متولد شده (
پدر)، لازم است خوراک و
پوشاک مادر را به طور شایسته (در مدت شیر دادن بپردازد حتی اگر
طلاق گرفته باشد.) ... نه مادر (به خاطر
اختلاف با پدر) حق ضرر زدن به
کودک را دارد، و نه پدر. و بر وارث او نیز لازم است این کار را انجام دهد ... و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید! ....»
تقواپیشگی
گواهی دهندگان، باعث اثبات و ایفای حقوق
مردم:
«ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها او یخافوا ان تردایمـن بعدایمـنهم واتقوا الله واسمعوا...؛
این کار، نزدیکتر است به اینکه گواهی به
حق دهند، (و از
خدا بترسند،) و یا (از مردم) بترسند که (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهایی جای سوگندهای آنها را بگیرد. از (مخالفت) خدا بپرهیزید، و
گوش فرا دهید!»
آیه ظهور دارد که مخاطب «اتقوا واسمعوا» همان شاهدان
وصیت هستند.
رعایت حقوق
همسران مطلقه از آثار تقواپیشگی:
۱. «واذا طـلقتم النساء فبلغن اجلهن فامسکوهن بمعروف او سرحوهن بمعروف ولا تمسکوهن ضرارا لتعتدوا ومن یفعل ذلک فقد ظـلم نفسه ولا تتخذوا ءایـت الله هزوا واذکروا نعمت الله علیکم وما انزل علیکم من الکتـب والحکمة یعظکم به واتقوا الله واعلموا ان الله بکل شیء علیم؛
و هنگامی که
زنان را
طلاق دادید، و به آخرین روزهای «
عده» رسیدند، یا به طرز صحیحی آنها را
نگاه دارید (و
آشتی کنید)، و یا به طرز پسندیدهای آنها را رها سازید! و هیچ گاه به خاطر زیان رساندن و
تعدی کردن، آنها را نگاه ندارید! و کسی که چنین کند، به خویشتن
ستم کرده است. (و با این اعمال، و سوء استفاده از قوانین الهی،)
آیات خدا را به
استهزاء نگیرید! و به یاد بیاورید
نعمت خدا را بر خود، و
کتاب آسمانی و
علم و دانشی که بر شما نازل کرده، و شما را با آن،
پند میدهد! و از خدا بپرهیزید! و بدانید خداوند از هر چیزی آگاه است (و از نیات کسانی که از قوانین او، سوء استفاده میکنند، با خبر است)!»
۲. «وللمطـلقـت متـع بالمعروف حقا علی المتقین؛
و برای زنان مطلقه،
هدیه مناسبی لازم است (که از طرف
شوهر، پرداخت گردد). این، حقی است بر مردان پرهیزکار.»
۳. «یـایها النبی اذا طـلقتم النساء فطـلقوهن لعدتهن واحصوا العدة واتقوا الله ربکم لا تخرجوهن من بیوتهن... • ... ومن یتق الله یجعل له من امره یسرا؛
ای
پیامبر! هر زمان خواستید
زنان را طلاق دهید، در زمان عده، آنها را طلاق گویید (زمانی که از
عادت ماهانه پاک شده و با همسرشان نزدیکی نکرده باشند)، و حساب عده را نگه دارید و از خدایی که پروردگار شماست بپرهیزید نه شما آنها را از خانه هایشان بیرون کنید و نه آنها (در دوران عده) بیرون روند....... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او
آسان میسازد!»
تقواپیشگی، درپی دارنده رعایت حقوق
یتیمان:
۱. «یـایها الناس اتقوا ربکم... • وءاتوا الیتـمیامولهم ولا تتبدلوا الخبیث بالطیب ولا تاکلوا امولهم الی امولکم...؛
ای مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهیزید! ... •و اموال یتیمان را (هنگامی که به حد
رشد رسیدند) به آنها بدهید! و اموال بد (خود) را، با اموال خوب (آنها) عوض نکنید! و اموال آنان را همراه اموال خودتان (با مخلوط کردن یا تبدیل نمودن) نخورید، زیرا این
گناه بزرگی است!»
۲. «ولا تقربوا مال الیتیم الا بالتی هی احسن... • ... ذلکم وصــکم به لعلکم تتقون؛
و به
مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای
اصلاح )، نزدیک نشوید،...• ... این چیزی است که خداوند شما را به آن سفارش میکند، شاید پرهیزگاری پیشه کنید!»
تقوا، زمینه زدوده شدن
کینه و دشمنی از دلها و موجب ایجاد
روح برادری در میان انسانها:
«ان المتقین فی
جنـت وعیون• ونزعنا ما فی صدورهم من غل اخونـا علی سرر متقـبلین؛
به
یقین، پرهیزگاران در باغها (ی سرسبز
بهشت ) و در کنار چشمهها هستند. هر گونه غل (
حسد و
کینه و دشمنی) را از سینه آنها بر میکنیم (و روحشان را پاک میسازیم) در حالی که همه برابرند، و بر تختها رو به روی یکدیگر قرار دارند.»
تقوا، از عوامل رفع
مؤاخذه بر کردارهای ناروای گذشته:
«لیس علی الذین ءامنوا وعملوا الصــلحـت جناح فیما طعموا اذا ما اتقوا وءامنوا وعملوا الصــلحـت ثم اتقوا وءامنوا ثم اتقوا واحسنوا والله یحب المحسنین؛
بر کسانی که
ایمان آورده و
اعمال صالح انجام دادهاند، گناهی در آنچه خوردهاند نیست (و نسبت به نوشیدن
شراب، قبل از نزول حکم
تحریم،
مجازات نمیشوند) اگر تقوا پیشه کنند، و
ایمان بیاورند، و اعمال صالح انجام دهند سپس تقوا پیشه کنند و ایمان آورند سپس تقوا پیشه کنند و نیکی نمایند. و خداوند، نیکوکاران را
دوست میدارد.»
«فیما طعموا» یعنی آنچه از
خمر که پیش از نزول تحریم خوردهاند و یا بازی با
قمار که انجام دادهاند و «مااتقوا» یعنی پس از صدور حکم تحریم، از آن پرهیز نمایند.
تقواپیشگی، عامل بهرهمندی از
روزی پیش بینی نشده :
«... ومن یتق الله یجعل له مخرجـا• ویرزقه من حیث لا یحتسب...؛
... و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند
راه نجاتی برای او فراهم میکند. و او را از جایی که
گمان ندارد روزی میدهد....»
«من حیث لایحتسب» یعنی از جایی که
انسان آن را در
محاسبه خود نیاورده و
انتظار و
توقع آن را ندارد.
سپاسگزاری در برابر
خدا، از آثار تقوا:
«ولقد نصرکم الله ببدر وانتم اذلة فاتقوا الله لعلکم تشکرون؛
خداوند شما را در «بدر» یاری کرد (و بر دشمنان خطرناک، پیروز ساخت) در حالی که شما (نسبت به آنها)، ناتوان بودید. پس، از
خدا بپرهیزید (و در برابر دشمن،
مخالفت فرمان
پیامبر نکنید)، تا
شکر نعمت او را بجا آورده باشید!»
رعایت تقوا، نشانه
عزم استوار:
«لتبلون فی امولکم وانفسکم ولتسمعن من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذی کثیرا وان تصبروا وتتقوا فان ذلک من عزم الامور؛
به
یقین (همه شما) در اموال و جانهای خود،
آزمایش میشوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها
کتاب (آسمانی) داده شده (
یهود)، و (همچنین) از
مشرکان، سخنان
آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر
استقامت کنید و
تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است زیرا) این از کارهای مهم و قابل
اطمینان است.»
تقواپیشگی، مایه
عفت و
پاکدامنی :
«قالت انی اعوذ بالرحمـن منک ان کنت تقیـا؛
او (سخت ترسید و) گفت: «من از
شر تو، به خدای
رحمان پناه میبرم اگر
پرهیزگاری.»
تقواپیشگی
زنان، موجب
حیای آنان از سخن گفتن به ناز با نامحرمان:
«یـنساء النبی لستن کاحد من النساء ان اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض وقلن قولا معروفـا؛
ای همسران
پیامبر! شما همچون یکی از آنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید پس به گونهای
هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما
طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!»
تقوا، عامل نیک فرجامی
انسان :
۱. «... والعـقبة للمتقین؛
... و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.»
۲. «... ان العـقبة للمتقین؛
... عاقبت از آن پرهیزگاران است.»
۳. «مثل الجنة التی وعد المتقون تجری من تحتها الانهـر اکلها دائم وظـلها تلک عقبی الذین اتقوا...؛
توصیف بهشتی که به پرهیزگاران
وعده داده شده، (این است که) نهرهای
آب از زیر درختانش جاری است،
میوه آن همیشگی، و سایهاش دائمی است این سرانجام کسانی است که پرهیزگاری پیشه کردند....»
۴. «... والعـقبة للتقوی؛
... و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است.»
۵. «هـذا ذکر وان للمتقین لحسن مـاب؛
این یک یادآوری است، و برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است.»
تقوا، زمینه ساز فرجامی سرشار از
سلامت و
امنیت کامل:
«وحنانـا من لدنا وزکوة وکان تقیـا• وبرا بولدیه ولم یکن جبارا عصیـا• وسلـم علیه یوم ولد ویوم یموت ویوم یبعث حیـا؛
و
رحمت و محبتی از ناحیه خود به او بخشیدیم، و پاکی (
دل و
جان)! و او پرهیزگار بود!•او نسبت به
پدر و
مادرش نیکوکار بود و
جبار (و
متکبر) و عصیانگر نبود! •
سلام بر او، آن
روز که
تولد یافت، و آن روز که میمیرد، و آن روز که زنده برانگیخته میشود!»
بهرهمندی از
فضل و
نعمت بزرگ خداوند، فرجام تقواپیشگی:
۱. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله... والله ذوالفضل العظیم؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید، ... و خداوند صاحب فضل و بخشش عظیم است!»
۲. «ان المتقین فی مقام امین• فی
جنـت وعیون• یلبسون من سندس واستبرق متقـبلین• کذلک وزوجنـهم بحور عین• یدعون فیها بکل فـکهة ءامنین• لا یذوقون فیها الموت الا الموتة الاولی و وقـهم عذاب الجحیم• فضلا من ربک ذلک هو الفوز العظیم؛
(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند، در میان باغها و چشمهها. آنها لباسهایی از
حریر نازک و ضخیم میپوشند و در مقابل یکدیگر مینشینند. اینچنیناند
بهشتیان و آنها را با «
حور العین»
تزویج میکنیم! آنها در آنجا هر نوع میوهای را بخواهند در اختیارشان قرار میگیرد، و در نهایت
امنیت به سر میبرند! هرگز مرگی جز همان
مرگ اول (که در
دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از
عذاب دوزخ حفظ میکند. این فضل و بخششی است از سوی پروردگارت، این همان رستگاری بزرگ است!»
۳. «ان المتقین فی
جنـت ونعیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم؛
ولی پرهیزگاران در میان باغهای
بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. اما خداوند بر ما
منت نهاد و از
عذاب کشنده ما را حفظ کرد!»
پذیرش اعمال نیک از ناحیه خداوند، منحصر به همراه بودن آنها با تقوا:
۱. «... قال انما یتقبل الله من المتقین؛
....
خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد!»
۲. «لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛
نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به
خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد،
تقوا و
پرهیزگاری شماست....»
تقواپیشگی، عامل پذیرش
توبه انسان از سوی خداوند:
«یـایها الذین ءامنوا اجتنبوا کثیرا من الظن ان بعض الظن اثم... واتقوا الله ان الله تواب رحیم؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها
گناه است .... تقوای الهی پیشه کنید که خداوند
توبه پذیر و
مهربان است!»
جمله «ان الله تواب» به منزله تعلیل برای لزوم تقواپیشگی است که گویا معنا میشود: تقوا پیشه کنید، زیرا خداوند، توبه پذیر است و با تقوا توبه شما را میپذیرد.
قبولی قربانی حج مشرزط به داشتن تقوا و خداترسی میباشد.
===قبولی قربانی حج===
پذیرش
قربانی در مراسم
حج، مشروط به همراه بودن آن با
تقوا و
خداترسی :
«والبدن جعلنـها لکم من شعـئر الله... • لن ینال الله لحومها ولا دماؤها ولـکن یناله التقوی منکم...؛
و شترهای چاق و
فربه را (در مراسم حج) برای شما از
شعائر الهی قرار دادیم... نه گوشتها و نه خونهای آنها، هرگز به
خدا نمیرسد. آنچه به او میرسد، تقوا و
پرهیزگاری شماست....»
تقوای
هابیل، زمینه ساز پذیرفته شدن قربانی او از جانب خداوند:
«واتل علیهم نبا ابنی ءادم بالحق اذ قربا قربانـا فتقبل من احدهما ولم یتقبل من الاخر قال لاقتلنک قال انما یتقبل الله من المتقین؛
و داستان دو فرزند
آدم را به
حق بر آنها بخوان: هنگامی که هر کدام، کاری برای
تقرب (به پروردگار) انجام دادند اما از یکی پذیرفته شد، و از دیگری پذیرفته نشد (برادری که عملش مردود شده بود، به
برادر دیگر) گفت: «به خدا
سوگند تو را خواهم کشت! » (برادر دیگر) گفت: « (من چه گناهی دارم؟ زیرا) خدا، تنها از پرهیزگاران میپذیرد.»
ادای
شهادت به درستی و راستی، از جلوههای تقواپیشگی:
«ذلک ادنی ان یاتوا بالشهـدة علی وجهها... واتقوا الله واسمعوا...؛
این کار، نزدیکتر است به اینکه
گواهی بحق دهند، ... از (مخالفت)
خدا بپرهیزید، و
گوش فرا دهید!....»
صبر و تقوای اهل
ایمان، موجب ایمنی آنان در برابر
توطئه و دسیسههای دشمنان:
«... وان تصبروا وتتقوا لا یضرکم کیدهم شیــا...؛
... اگر (در برابرشان)
استقامت و
پرهیزگاری پیشه کنید، نقشههای (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمیرساند ....»
تقوا، عامل
مصونیت انسان از
خسران:
«فذاقت وبال امرها وکان عـقبة امرها خسرا• اعد الله لهم عذابـا شدیدا فاتقوا الله یـاولی الالبـب الذین ءامنوا قد انزل الله الیکم ذکرا؛
آنها آثار سوء کار خود را چشیدند و عاقبت کارشان خسران بود! خداوند
عذاب سختی برای آنها فراهم ساخته پس از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید ای خردمندانی که
ایمان آوردهاید! (زیرا) خداوند چیزی که مایه
تذکر است بر شما نازل کرده.»
آراسته شدن به تقوا، زمینه ساز مصونیت آدمی از
ترس و
دلهره :
۱. «... فمن اتقی واصلح فلا خوف علیهم ولا هم یحزنون؛
... کسانی که
پرهیزگاری پیشه کنند و
عمل صالح انجام دهند (و در
اصلاح خویش و دیگران بکوشند)، نه ترسی بر آنهاست و نه غمناک میشوند.»
۲. «الاخلاء یومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقین• یـعباد لا خوف علیکم الیوم ولا انتم تحزنون؛
دوستان در آن
روز دشمن یکدیگرند، مگر پرهیزگاران! ای
بندگان من! امروز نه ترسی بر شماست و نه اندوهگین میشوید!»
آراستگی به تقوا، مایه مصونیت متقین از خدا و خود فراموشی میشود.
تقوا، مایه مصونیت از خدا
فراموشی انسان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون• ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسـهم انفسهم اولـئک هم الفـسقون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است! و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.»
تقواپیشگی، عامل مصونیت از خود فراموشی انسان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون• ولا تکونوا کالذین نسوا الله فانسـهم انفسهم اولـئک هم الفـسقون؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید از (مخالفت) خدا بپرهیزید و هر کس باید بنگرد تا برای فردایش چه چیز از پیش فرستاده و از خدا بپرهیزید که خداوند از آنچه انجام میدهید آگاه است! و همچون کسانی نباشید که خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را به «خود فراموشی» گرفتار کرد، آنها فاسقانند.»
آراسته شدن به
تقوا، زمینه برخورداری از
مغفرت الهی:
۱.«وسارعوا الی مغفرة من ربکم وجنة... اعدت للمتقین• اولـئک جزاؤهم مغفرة من ربهم....؛
و شتاب کنید برای رسیدن به
آمرزش پروردگارتان و
بهشت ... برای پرهیزگاران آماده شده است. آنها پاداششان آمرزش پروردگار ....»
۲. «... وان تصلحوا وتتقوا فان الله کان غفورا رحیمـا؛
.... و اگر
راه صلاح و
پرهیزگاری پيش گيريد، خداوند آمرزنده و
مهربان است.»
۳. «یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن
حق از
باطل قرار میدهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را میپوشاند و شما را میآمرزد ....»
۴. «فکلوا مما غنمتم حلـلا طیبـا واتقوا الله ان الله غفور رحیم؛
از آنچه به
غنیمت گرفتهاید،
حلال و پاکیزه بخورید و از خدا بپرهیزید خداوند آمرزنده و مهربان است!»
۵. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... • یصلح لکم اعمــلکم ویغفر لکم ذنوبکم...؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید... تا خدا کارهای شما را
اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد ...»
۶. «مثل الجنة التی وعد المتقون فیها انهـر من ماء غیر ءاسن... ومغفرة من ربهم...؛
توصیف بهشتی که به پرهیزگاران
وعده داده شده، چنین است: در آن نهرهایی از
آب صاف و خالص که بدبو نشده، ... و (از همه بالاتر) آمرزشی است از سوی پروردگارشان! ....»
۷. «... اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة...؛
... همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای
تقوا خالص نموده، و برای آنان
آمرزش....»
۸. «یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله... ویغفر لکم والله غفور رحیم؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید! تقوای الهی پیشه کنید ... و
گناهان شما را ببخشد و خداوند
غفور و
رحیم است.»
۹. «انا ارسلنا نوحـا الی قومه ان انذر قومک... • ان اعبدوا الله واتقوه واطیعون• یغفر لکم من ذنوبکم...؛
ما
نوح را به سوی قومش فرستادیم و گفتیم: «قوم خود را
انذار کن...•كه خدا را پرستش كنيد و از مخالفت او بپرهيزيد و مرا اطاعت نماييد•اگر چنین کنید، خدا گناهانتان را میآمرزد....»
تقوا، زمینه پندپذیری و
عبرت آموزی:
۱. «ولقد علمتم الذین اعتدوا منکم فی السبت فقلنا لهم کونوا قردة خـسـین• فجعلنـها نکـلا لما بین یدیها وما خلفها وموعظة للمتقین؛
به طور
قطع از حال کسانی از شما، که در
روز شنبه نافرمانی و
گناه کردند، آگاه شدهاید! ما به آنها گفتیم: «به صورت بوزینههایی طردشده درآیید!» ما این
کیفر را
درس عبرتی برای
مردم آن
زمان و نسلهای بعد از آنان، و
پند و اندرزی برای پرهیزکاران قرار دادیم.»
۲. «قد خلت من قبلکم سنن فسیروا فی الارض فانظروا کیف کان عـقبة المکذبین• هـذا... وموعظة للمتقین؛
پیش از شما، سنتهایی وجود داشت (و هر
قوم، طبق اعمال و صفات خود، سرنوشتهایی داشتند که شما نیز، همانند آن را دارید.) پس در روی
زمین، گردش کنید و ببینید سرانجام
تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود؟! این ... و اندرزی است برای پرهیزگاران!»
۳. «ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین؛
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین میکند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و
موعظه و اندرزی
تقوا، مایه پندپذیری تقواپیشگان از مواعظ
انجیل:
«وقفینا علی ءاثـرهم بعیسی ابن مریم... وءاتینـه الانجیل فیه هدی ونور... وهدی وموعظة للمتقین؛
و بدنبال آنها (
پیامبران پیشین)،
عیسی بن مریم را فرستادیم .... و
انجیل را به او دادیم که در آن،
هدایت و
نور بود ... و
هدایت و موعظهای برای پرهیزگاران بود.»
تقوا، باعث پندپذیری از
قرآن کریم:
۱. «هـذا بیان للناس وهدی وموعظة للمتقین؛
این، بیانی است برای عموم مردم و
هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران!»
۲. «ولقد ءاتینا موسی وهـرون الفرقان وضیاء وذکرا للمتقین؛
ما به
موسی و
هارون، «
فرقان» (وسیله جدا کردن
حق از
باطل) و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم.»
۳. «ولقد انزلنا الیکم ءایـت مبینـت ومثلا من الذین خلوا من قبلکم وموعظة للمتقین؛
ما بر شما آیاتی فرستادیم که حقایق بسیاری را تبیین میکند، و اخباری از کسانی که پیش از شما بودند، و
موعظه و اندرزی برای پرهیزگاران!»بر این اساس که «لام» در «للمتقین» لام نتیجه و عاقبت باشد. یعنی مواعظ الهی در نهایت بر تقواپیشگان اثر میگذارد و آنان زمینه لازم را برای پذیرش این مواعظ دارند.
۴. «تنزیل من رب العــلمین• وانه لتذکرة للمتقین؛
کلامی است که از سوی پروردگار عالمیان نازل شده است! و آن مسلما تذکری برای پرهیزگاران است!»
تقوای الهی، از شرایط عمده
موفقیت در آزمایشهای الهی:
۱. «لتبلون فی امولکم وانفسکم ولتسمعن من الذین اوتوا الکتـب من قبلکم ومن الذین اشرکوا اذی کثیرا وان تصبروا وتتقوا فان ذلک من عزم الامور؛
به
یقین (همه شما) در
اموال و جانهای خود،
آزمایش میشوید! و از کسانی که پیش از شما به آنها
کتاب (آسمانی) داده شده (یهود)، و (همچنین) از
مشرکان، سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید! و اگر
استقامت کنید و
تقوا پیشه سازید، (شایستهتر است زیرا) این از کارهای مهم و قابل
اطمینان است.»
۲. «واعلموا انما امولکم واولـدکم فتنة... • یـایها الذین ءامنوا ان تتقوا الله یجعل لکم فرقانـا ویکفر عنکم سیـاتکم ویغفر لکم...؛
و بدانید
اموال و
اولاد شما، وسیله آزمایش است ... ای کسانی که
ایمان آوردهاید! اگر از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، برای شما وسیلهای جهت جدا ساختن
حق از
باطل قرار میدهد (روشن بینی خاصی که در پرتو آن، حق را از باطل خواهید شناخت) و گناهانتان را میپوشاند و شما را میآمرزد....»
۳. «ان الذین یغضون اصوتهم عند رسول الله اولـئک الذین امتحن الله قلوبهم للتقوی لهم مغفرة...؛
آنها که صدای خود را نزد
رسول خدا کوتاه میکنند همان کسانی هستند که خداوند دلهایشان را برای
تقوا خالص نموده، و برای آنان آمرزش است....»
تقوا، مایه
نجات آدمی از
عذاب دوزخ:
۱. «... قال عذابی اصیب به من اشاء ورحمتی وسعت کل شیء فساکتبها للذین یتقون...؛
... گفت: مجازاتم را به هر کس بخواهم میرسانم و رحمتم همه چیز را فراگرفته و آن را برای آنها که
تقوا پیشه کنند، و
زکات را بپردازند، ....»
۲. «فوربک لنحشرنهم... ثم لنحضرنهم حول جهنم جثیـا• وان منکم الا واردها کان علی ربک حتمـا مقضیـا• ثم ننجی الذین اتقوا ونذر الظــلمین فیها جثیـا؛
سوگند به پروردگارت که همه آنها را همراه با
شیاطین در
قیامت جمع میکنیم سپس همه را (در حالی که به زانو درآمدهاند) گرداگرد
جهنم حاضر میسازیم. و همه شما (بدون استثنا) وارد
جهنم میشوید این امری است حتمی و قطعی بر پروردگارت! سپس آنها را که
تقوا پیشه کردند از آن رهایی میبخشیم و
ظالمان را (در حالی که (از ضعف و
ذلت) به زانو درآمدهاند) در آن رها میسازیم.»
۳. «ویوم القیـمة تری الذین... الیس فی جهنم مثوی للمتکبرین• وینجی الله الذین اتقوا بمفازتهم لا یمسهم السوء ولا هم یحزنون؛
و روز قیامت کسانی را که ... آیا در جهنم جایگاهی برای متکبران نیست؟! و خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردند با رستگاری رهایی میبخشد هیچ بدی به آنان نمیرسد و هرگز غمگین نخواهند شد.»
۴. «ان المتقین فی مقام امین• لا یذوقون فیها الموت الا الموتة الاولی و وقـهم عذاب الجحیم؛
(ولی) پرهیزگاران در جایگاه امنی قرار دارند. هرگز مرگی جز همان
مرگ اول (که در
دنیا چشیدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنها را از
عذاب دوزخ حفظ میکند.»
۵. «ان المتقین فی
جنـت ونعیم• فـکهین بما ءاتـهم ربهم ووقـهم ربهم عذاب الجحیم• فمن الله علینا ووقـنا عذاب السموم؛
ولی پرهیزگاران در میان باغهای
بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند، و از آنچه پروردگارشان به آنها داده و آنان را از
عذاب دوزخ نگاه داشته است
شاد و مسرورند! اما خداوند بر ما
منت نهاد و از عذاب کشنده ما را حفظ کرد!»
۶. «فانذرتکم نارا تلظی• وسیجنبها الاتقی؛
و من شما را از آتشی که زبانه میکشد
بیم میدهم.و بزودی با تقواترین مردم از آن دور داشته میشود.»
از اثرات تقواپیشگی
مؤمنان ،
نجات آنها از
عذاب الهی در دنیا میباشد.
تقواپیشگی
مؤمنان قوم
ثمود، سبب نجات آنان از
عذاب الهی:
۱. «ولقد ارسلنا الی ثمود اخاهم صــلحـا ان اعبدوا الله فاذا هم فریقان یختصمون• فانظر کیف کان عـقبة مکرهم انا دمرنـهم وقومهم اجمعین• وانجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
ما به سوی «ثمود»، برادرشان «
صالح» را فرستادیم که: خدای یگانه را بپرستید! اما آنان به دو گروه تقسیم شدند که به
مخاصمه پرداختند. بنگر عاقبت
توطئه آنها چه شد، که ما آنها و قومشان همگی را نابود کردیم. و کسانی را که
ایمان آورده و
تقوا پیشه کرده بودند نجات دادیم!»
۲. «واما ثمود فهدینـهم فاستحبوا العمی علی الهدی فاخذتهم صـعقة العذاب الهون بما کانوا یکسبون• ونجینا الذین ءامنوا وکانوا یتقون؛
اما ثمود را
هدایت کردیم، ولی آنها نابینایی را بر
هدایت ترجیح دادند به همین جهت
صاعقه (آن عذاب خوارکننده) به خاطر اعمالی که انجام میدادند آنها را فرو گرفت! و کسانی را که ایمان آوردند و پرهیزگار بودند نجات بخشیدیم!»
تقوای جوامع انسانی، زمینه رهایی آنان از عذابهای الهی در
دنیا:
«ولو ان اهل القری ءامنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکـت من السماء والارض ولـکن کذبوا فاخذنـهم بما کانوا یکسبون• افامن اهل القری ان یاتیهم باسنا بیـتـا وهم نائمون• او امن اهل القری ان یاتیهم باسنا ضحی وهم یلعبون؛
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان میآوردند و تقوا پیشه میکردند،
برکات آسمان و
زمین را بر آنها میگشودیم ولی (آنها
حق را)
تکذیب کردند ما هم آنان را به
کیفر اعمالشان مجازات کردیم. •آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بیاید در حالی که در
خواب باشند؟! •آیا اهل این آبادیها، از این ایمنند که عذاب ما هنگام
روز به سراغشان بیاید در حالی که سرگرم
بازی هستند؟!»
نهی از منکر مؤمنان، از آثار تقواپیشگی آنان:
«یـایها الذین ءامنوا اتقوا الله حق تقاته ولاتموتن الا وانتم مسلمون• ولتکن منکم امة یدعون الی الخیر ویامرون بالمعروف وینهون عن المنکر واولـئک هم المفلحون؛
ای کسانی که
ایمان آوردهاید! آنگونه که
حق تقوا و
پرهیزکاری است، از
خدا بپرهیزید! و از
دنیا نروید، مگر اینکه
مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان
عمر، حفظ کنید!) باید از میان شما، جمعی دعوت به نیکی، و
امر به معروف و نهی از منکر کنند! و آنها همان رستگارانند.»
وفای به پیمانها، از آثار تقواپیشگی:
۱. «واذکروا نعمة الله علیکم ومیثـقه الذی واثقکم به اذ قلتم سمعنا واطعنا واتقوا الله ان الله علیم بذات الصدور؛
و به یاد آورید
نعمت خدا را بر شما، و پیمانی را که با تاکید از شما گرفت، آن
زمان که گفتید: «شنیدیم و اطاعت کردیم»! و از (مخالفت فرمان)
خدا بپرهیزید که خدا، از آنچه درون سینههاست، آگاه است!»
۲. الذین عـهدت منهم ثم ینقضون عهدهم فی کل مرة وهم لا یتقون؛
همان کسانی که با آنها
پیمان بستی سپس هر بار
عهد و پیمان خود را میشکنند و (از پیمان شکنی و
خیانت،) پرهیز ندارند.»
تقواپيشگى، علّت بهرهمندى از
هدایت الهى:
۱. «ذلِك الكِتبُ لاريب فيهِ هُدًى لِلمُتَّقين• اولكَ على هُدًى مِن ربّهِم واولكَ هُمُ المُفلِحون؛
اين كتاب با عظمتي است كه شك در آن راه ندارد، و مايه هدايت پرهيزكاران است. آنان را خداوند هدايت كرده، و آنهارستگارانند.»
۲. «هذا بيانٌ لِلنّاسِ وهُدًى وموعِظةٌ لِلمُتَّقين؛
اين بياني است براي عموم مردم؛ و هدايت و اندرزي است براي پرهيزكاران!»
۳. «وقفَّينا على ءاثرِهِم بِعيسى ابنِ مريم ... وءاتينهُ الانجيل فيهِ هُدىً ونورٌ ومُصدّقًا لِما بين يديهِ مِن التَّورةِ وهُدىً وموعِظةً لِلمُتَّقين؛
و به دنبال آنها (يعني پيامبران پيشين) عيسي بن مريم را قرار داديم... وانجيل را به او داديم كه در آن هدايت و نور بود و (كتاب آسماني او نيز) تورات را كهقبل از او بود تصديق ميكرد و هدايت و موعظه براي پرهيزكاران بود.»
۴. «... واتَّقُوا اللَّه واسمعوا واللَّهُ لا يهدِى القوم الفسِقين؛
... و از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و گوش فرا دهيد و خداوند جمعيت فاسقان را هدايت نميكند.»از اينكه خداوند فرمود: خداوند، فاسقان را هدايت نمىكند، برداشت مزبور كه غير
فاسقان يعنى تقواپيشگان را هدايت مىكند قابل استفاده است.
۵. «ولَقَد ءاتَينا موسى وهرونَ الفُرقانَ وضِياءً وذِكرًا لِلمُتَّقين؛
ما به موسي و هارون فرقان (وسيله جدا كردن حق از باطل) و نور و آنچه مايه يادآوري پرهيزكاران است داديم.»
۶. «يايُّهَا الَّذينَ ءامَنوا اتَّقُوا اللَّهَ ... ويَجعَل لَكُم نورًا تَمشونَ بِهِ ...؛
اي كساني كه ايمان آورده ايد از خدا بپرهيزيد،... و براي شما نوري قرار دهد كه با آن (در ميان مردم و در مسير زندگي خود) راه برويد....» «نوراً تمشون به» يعنى نورى كه به وسيله آن هدايت مىشويد.
•
مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۸، ص۳۴۲، برگرفته از مقاله «آثار تقوا». •
دانشنامه امام خمینی ، تهران،
موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ، ۱۴۰۰ شمسی.