• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

نامه ۷۸ نهج البلاغه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



گزارش خطا
برای مشاهده معنا و شرح هر کلمه، بر روی آن کلیک کنید.



سياسي ، اخلاقي


وَ مِنْ كِتاب لَهُ (عَلَيْهِ‌السَّلامُ)
از نامه های‌ آن حضرت است

اَجابَ بِهِ اَبامُوسَى الاَْشْعَرِىِّ، عَنْ كِتاب كَتَبَهُ اِلَيْهِ مِنَ الْمَكانِ الَّذى اُقْعِدُوا فيهِ لِلْحُكُومَةِ.
در پاسخ نامه ای‌ که ابوموسی‌ اشعری‌ از محلی‌ که در آن برای‌ داوری‌ نشانده شده بودند به آن حضـرت نوشت،

وَ ذَكَرَ هذَا الْكِتابَ سَعيدُ بْنُ يَحْيَى الاُْمَوِىُّ فى كِتابِ الْمَغازى.
این نامه را سعید بن یحیی‌ امـوی‌ در کتاب مغـازی‌ آوردهاست.

۱. أسباب انحطاط المجتمع

«فَإِنَّ النَّاسَ قَدْ تَغَيَّرَ كَثِيرٌ مِنْهُمْ عَنْ كَثِير مِنْ حَظِّهِمْ،»۱
همانا بسیاری‌ از مردم نسبت به نصیب فراوان آخرت خود دچار دگرگونی‌ شدند،



«فَمَالُوا مَعَ الدُّنْيَا،»۲
پس به دنیا روی‌ آوردند،



«وَ نَطَقُوا بِالْهَوَى.»۳
و از روی‌ هوا و هوس سخن گفتند.



«وَ إِنِّي نَزَلْتُ مِنْ هذَا الاَْمْرِ مَنْزِلا مُعْجِباً،»۴
من دچار برنامه ای‌ شگفت انگیز شده ام،



«اجْتَمَعَ بِهِ أَقْوَامٌ أَعْجَبَتْهُمْ أَنْفُسُهُمْ،»۵
که مردمی‌ خودپسند بر آن گرد آمده اند،



«وَ أَنَا أُدَاوِي (أدارى) مِنْهُمْ قَرْحاً»۶
من جراحتی‌ را از آنان درمان می‌ کنم



«أَخَافُ أَنْ يَكُونَ عَلَقاً.»۷
که می‌ ترسم خون بسته شود و بدون علاج ماند.

۲. محاولة الامام (عليه‌السلام) لتحقيق الوحدة

«وَ لَيْسَ رَجُلٌ ـ فَاعْلَمْ ـ أَحْرَصَ عَلَى جَمَاعَةِ أُمَّةِ مُحَمَّد (صَلَّى‌اللّهُ‌عَلَيْهِ‌وَآلِهِ) وَ أُلْفَتِهَا مِنِّي،»۸
آگاه باش، احدی‌ به وحدت و الفت امّت محمّد (صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله) از من حریص تر نیست،



«أَبْتَغِي بِذلِكَ حُسْنَ الثَّوَابِ، وَ كَرَمَ الْمَآبِ.»۹
من در این کار پاداش نیکو و عاقبت شایسته ای‌ را خواهانم،



«وَ سَأَفِي بِالَّذِي وَ أَيْتُ عَلَى نَفْسِي،»۱۰
و به زودی‌ به آنچه وعده داده و برعهده گرفته ام وفا می‌ کنم



«وَ إِنْ تَغَيَّرْتَ عَنْ صَالِحِ مَا فَارَقْتَنِي عَلَيْهِ،»۱۱
اگرچه تو از شایستگی‌ خود که در وقت جدایی‌ از من داشتنی‌ برگشته باشی‌،



«فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِيَ مِنَ الْعَقْلِ، وَ التَّجْرِبَةِ،»۱۲
زیرا بدبخت کسی‌ است که از سود عقل و تجربه ای‌ که به او عنایت شده محروم ماند.



«وَ إِنِّي لاََعْبَدُ أَنْ يَقُولَ قَائِلٌ بِبَاطِل، وَ أَنْ أُفْسِدَ أَمْراً قَدْ أَصْلَحَهُ اللهُ،»۱۳
من از گوینده ای‌ که سخن به باطل گوید، و از فاسد کردن کاری‌ که خدا به صلاح آورده متنفّر و بیزارم.



«فَدَعْ مَا لاَ تَعْرِفُ،»۱۴
پس آنچه را که معرفت نداری‌ رها کن،



«فَإِنَّ شِرَارَ النَّاسِ طَائِرُونَ إِلَيْكَ بِأَقَاوِيلِ السُّوءِ،»۱۵
که بدکرداران با سخنان باطل و ناروا به سوی‌ تو می‌ شتابند.



«وَ السَّلام.»۱۶
و السلام.




جعبه ابزار